دفاع از اسرائیل و امریکا در پوشش صلح طلب

اخیرا بیانیه ای با امضا ۳۵۰ نفر از فعالین مدنی…”  در دفاع از صلح بیرون آمده که با عدم برسمیت شناسی دولت اسرائیل و امریکا 

بعنوان دیگر عاملین بحران در منطقه و یکی ازطرفین جنگ و جنگ طلبی و بلطبع با عدم محکوم کردن این دو نیروی دیگر که حتی قبلتر از حاکمیت رژیم اسلامی نقش بسیار تعیین کننده ای در ایجاد بحران, جنگ های ویرانگر و سازماندادن سرکوب و کشتار داشته اند جز پرچم خجولانه دفاع از این دو نیرو نیست.

نویسندگان بیانه چنان وانمود میکنند که گویا نه از سیاست بوی برده اند و نه از سیاست منتج به جنگگویا جنگ تنها یک طرف دارد و تنها طرف آن هم رژیم اسلامی، که نظامی گری در ساختارآن استتاکیدی نیست که در چنین بیانیه ای میبایستی تاریخ سیاه دولت امریکا و اسرائیل در ایجاد جنگهای محلی و منطقه ای و کشتارهای میلیونی در ویتنام, کره و در دو دهه گذشته در کزوو، عراق, لیبی…. و یا جنگهای که اسرائیل بر کشورهای عربی منطقه تحمیل کرده و یا به تاریخ تهاجمات  نظامی مستمر آن بر مردم فلسطین پرداخته میشد تا ثابت میکردند که جبهه دیگر این نزاع، از نظامی گری ساختاری برخوردار است  یا نه! ولی تحت همان پرچم صلح طلبی که بلند کرده بودند ظاهرا میبایستی به خصلت جنگ طلبی طرف دیگر آن که امریکا و اسرائیل باشد نیز اشاره میشد. ولی نه, بطور عامدا میکوشند که هم امریکا و هم اسرائیل را از زیر ضرب خارج کنند. بیانیه در سطح کلی از مضرات جنگ و درصورت حمله به ایران از خسارات انسانی و زیر ساختی آن صحبت میکند ولی از این که این چه نیرو و یا دولتی است که به چنین عملی دست خواهد زد، اصلا نامی نمیبرد. گویا اشباحی به ایران حمله خواهند کرد. ولی من غیرمستقیم قبول میکند که از جمهوری اسلامی برنمیاید که بتواند خسارتی جدی به اسرائیل و مردم آن در این جنگی که اساسا خود برپا کننده اش است، وارد کند. بنظر میرسد که نیروی قهاره دراین میان قطعا جمهوری اسلامی نیست. ولی بطور قطع طرف نامعلوم جنگ، همه شیرازهای جامعه ایران را نابود خواهد کرد!! با این تحلیل، منطقی میرسید که بیانیه دهندگان نوک تیز حمله شان را متوجه اسرائیل کنند. ولی نه! چرا که بنا به استدلال تشان جنگ طلبی تنها از جانب رژیم اسلامی است و باید تنها این رژیم را کوبید تا صلح طلب خوانده شد! حتی آنجایی که تلویحا اذهان میکنند که بیشترین خسارت جانی و زیرساختی شامل مردم ایران خواهد شد حاضر نیستند طرف دیگر جنگ و جنگ طلبی، یعنی اسرائیل و آمریکا را محکوم کنند! و این در حالی است که بخش اعظم کشورهای عضو سازمان ملل و همه تشکلهای مدافع صلح و حقوق انسانی نه تنها طرفین درگیری را صراحتا نشانه میکنند بلکه اساسا حکومت اسرائیل را در این دوره بعنوان نیرویی که درصدد است بحران را به کل منطقه بکشاند محکوم میکنند.! “دنیامیداند که جمهوری اسلامی و جنبش اسلام سیاسی بعنوان یکی از طرفین مخاصمه و دولت امریکا و حکومت اسرائیل بعنوان طرف دیگر آن از دیرباز وارد یک جدال سیاسی بوده که هر از چندگاهی اختلافاتش تا حد نظامیگیری انکشاف مییابد و موجبات بی ثباتی و بحران در منطقه میگردد. کسی نیست که نداند که حکومت اسرائیل به همان درجه در جنگ افروزی برای سرپوش گذاشتن به بحران حاد حکومتی خود از یک طرف و برای دور کردن اذهان جهان انساندوست و عدالت خواه از نسل کشی و ویرانی در غزه و ثالثا برای تقویت حمایتهای در حال فروریزی دولتهای غربی، ذینفع است که جمهوری اسلامی برای وقت خریدن، ادامه حاکمیت ننگین خود و تشدید سرکوب و کشتار مردم در ایران

اگر می خواستند این بیانیه را حتی بعنوان یک سند ضد جنگ عرضه کنند انصاف و درایت حکم میکرد که در درجه اول طرفین جنگ طلب را به دنیا معرفی کنند، اهداف و انگیزه های هر دو طرف را بشمارند و عواقب جنگ را برای مردم هر دو طرف و منطقه نشان دهند و در آخر هر دو طرف  قضیه را محکوم  میکردند. ولی خواننده این بیانیه همان قدر که متوجه نمیشود که از نظر این جماعت عاملین این جنگ طلبی چه کسانی هستند به همان میزان متوجه تفاوتهای اساسی بین استدلالات امضا کنندگان این بیانیه با استدلالات طرفداران حمله نظامی به ایران که ظاهرا اینها بر علیه شان هستند، نمی شوند! مگر غیر از این است که با اتکا به همین مقدمات و دلایلی که در این بیانیه آمده طرفداران راست و سلطنت طلب حمله نظامی به ایران را نتیجه میگیرند؟

 

در آخر باید تاکید کرد از آنجایی که این بیانیه کوچکترین اشاره ای به اساس بحران در منطقه درشرایط حاضر، یعنی تهاجم اسرائیل با حمایت همجانبه دولتهای غربی به رهبری امریکا به غزه و کشتار بیرحمانه کودکان، زنان و مردم بی دفاع فلسطین و ویرانی کامل محل زندگی بیش از دو میلیون انسان نداشته بطور قطع راه حل اساسی برای پایان دادن به بحران منطقه هم نخواهد داشت و صلح طلبی اش هم جز عوامفریبی و پوششی دیگر برای دفاع از حکومتهای امریکا و اسرائیل نیست..‌

بیانیه فعالین مدنی

ما، فعالان مدنی بر این باوریم که گفتمان دموکراسیخواهی با «نه به جنگ» در هم تنیده شده است و این گفتمان هیچ نسبتی با جریانهای جنگ طلب، چه در جایگاه جمهوری اسلامی و چه در لباس‌‌ اپوزیسیون ندارد. تجربهی جنگ در منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی، نشان میدهد که جنگ، علاوهبر اینکه جان شهروندان را به خطر می اندازد، زیرساختهای کشور را نابود میکند و راه حل مناسبی برای توسعه پایدار نیست. از این رو حمایت از جنگ با هیچ بهانهای قابل توجیه نیست.

ما امضاکنندگان این بیانیه، ضمن اعتقاد به ضرورت پیشبرد گفتمان صلح در منطقه پر از آتش و خون خاورمیانه، از هر اقدام جمهوری اسلامی ایران که موجب افزایش شعلههای جنگ در منطقه، سرکوب مردم در داخل و امنیتی کردن بیشتر فضا باشد، شدیدا ابراز نگرانی می کنیم و نسبت به رویکردهای جنگطلبانه سایر دولتها هشدار می دهیم. هرگونه تعرض به خاک سرزمینمان، ایران، را به هر بهانهای محکوم می گکنیم و بر ضرورت آتشبس جنگ غزه و پیشبرد مذاکرات صلح اصرار میورزیم

در فضایی که سیاست های سرکوب داخلی جمهوری اسلامی از یک سو، و سیاست خارجی ناکارآمد و غیردموکراتیک آن از سوی دیگر، کشور را به سوی ویرانی میبرد، ما بر این عقیدهایم که مرزبندی با جنگطلبی و تاکید بر ارادهی شهروندان معترض و استفاده از فضاهای اعتراضی برای فشار به دولتها وظیفه فعالان و کنشگران ضد جنگ است..

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate