برای یدالله بیگلری

گرچه در هر ماتمی خیزد غمی
فرق دارد ماتمی با ماتمی
صادق سرمد

اخیرا تعدادی از کنشگران سیاسی و مدنی کورد ، در
تجلیل از جاوبد نام ، کاک یدی بیگلری ، یادنامه وزینی  منتشر کرده اند، که جای تقدیر فراوان دارد ، اما وجوهی دیگر ، از دانسته هاوتوانایی های کاک یدی نه تنها از نگاه این نویسندگان دور مانده ، بلکه حتی، در مراسم بزرگداشت او هم ، دوستان و یاران ایشان ، بهجای اشاره هم زمان به دیگر نقاط قدرت و دانش او در زمینه های مختلف ، بیشتر به مسائل سیاسی ، حزبی و مدیحه سرایی های
مرسوم بسنده کردند ، و بقیه هم ، به ضجه و فغان ، از فلک غدار پرداختند ، شاید به این علت که :
در این سال ها ، تنور سیاست چنان داغ است که حتی چشم گیر ترین ویژگی های افراد را ، در خود می دمد و خاکستر می کند  ، براین سیاق ، ابعاد متنوع دانش و معارف کاک یدی ، در سیستم ارزش گذاری آن ها ، جایگاهی ندارد .
تحصیلات آکادمیک او ، در رشته حقوق ، و اشتغال اش در مسند قضاوت ، در کنار زندگی مبارزاتی او بر علیه استبداد و خودکامگی ،فقط بخشی از فضائل و ابعاد شخصیت اش را توضیح‌ می دهد .
من در سال های اقامت در اروپا ، این بخت بلند را داشته ام که در فرصت‌های گوناگون با ایشان در ارتباط نزدیک باشم ، و از اندوختههای فراوان اش، بیاموزم ،  به یمن این نزدیکی، زمینه شناخت هر چه  بیشتر او ، برایم میسر شد ، که در این جا به صورت  خیلی گذرا ،به ابعاد گوناگون آن، اشاره  می کنم :
یدالله بیگلری ، تاریخ دان بود ، اگر تاریخ ایران را در سه فصل ، تاریخ ایران باستان ، تاریخ بعد از اسلام ، و تاریخ معاصر ، تقسیم کنیم، میزان آگاهی او در همه این بخش ها ، در حدی بود ، که امکان رجوع به او ، به صورت یک مرجع  ، کاملا ممکن بود ، به ویژه در بخشتاریخ معاصر ، بر اتفاقات جزیی آن هم اشراف کامل داشت . مثلا
رویدادی نظیر ،قرداد استعماری  وثوق الدوله که در زمان صدارت اش با انگلیسی ها منعقد کرد ،
یا حوادثی که در مجالس بعد از مشروطیت به
سر کردگی آیت الله هایی چون بهبهانی ، طباطبایی ، مدرس و کسان دیگری چون تقی زاده روی داده بود .
او بر این بر باور بود که : نسل ما ، وارث انقلاب مشروطیت ، راوی کودتای ۲۸مرداد ۳۲، و ناظر انقلاب ۵۷ شده ، بنابراین ضروری استکه این نسل ، به موازات سایر موضوعات ، تاریخ معاصر را هم به دقت مطالعه کند، زیرا ملتی که از گذشته خود بی اطلاع است  محکومبه تکرار اشتباهات خویش می باشد . مضافا او به همان میزان تاریخ ایران ، بر تاریخ کورد و کردستان هم احاطه داشت .
یدالله بیگلری ادیب بود، او با گشت و گذار وسیعی در ادبیات کلاسیک ایران ، از مثنوی مولوی تا دیوان شمس و از منطق الطیر عطارتاخسرو و شیرین نظامی را خوانده بود ، و در این میان ، مثنوی مولوی و تصویر سازی های نظامی از صحنه های عاشقانه خسروشیرین ، برای او ، جاذبه خاصی داشت ، می گفت : در مقاطع یأس و حرمان ، با مثنوی مولوی همدم می شوم.
او به همان میزان تسلط بر ادبیات کلاسیک ایران ، بر ادبیات معاصر هم مسلط بود.
آثار قریب به اتفاق نویسندگان و شاعران مطرح قبل از انقلاب بهمن۵۷ را خوانده بود ،آن گونه که بعضا ، در مورد آن ها رأی و نظر همداشت :
از ”نفرین زمین”و ”مدیر مدرسه ” جلال آل احمد تا ”عزادارن بیل”غلام حسین ساعدی ، از ”سو و شون”سیمین دانشور تا ”شازدهاحتجاب” هوشنگ گلشیری ، همه را از نظر گذرانده بود .
دهه چهل شمسی در ادبیات معاصر ایران ، جایگاه ویژه ای دارد ، آن گونه که ، این دهه شاهد ظهور نام آورانی ماندگار ، در عرصه هایمختلف ادبی است که از شعر تا رمان و سایر رشته های هنری را در بر می گیرد ، او با آثار شاعران و نویسندگان این دوره آشنا  بود :
و اشعار شاعرانی چون نیما تا شاملو و مهدی اخوان ثالث تا سهراب سپهری و فروغ فرخ زاد و دیگران را مورد مداقه قرار داده بود  ، تاجایی که مثلا ، بخش عمده ای از شعر معروف ”زمستان” اخوان ثالث را از بر می خواند ،
و این ها همه ، به یمن حافظه در خشان او ، میسر شده بود .
و سرانجام ، یدالله بیگلری یک پهلوان بود ، او از سال های جوانی به ورزش باستانی علاقه داشت  ، زورخانه های سنندج و در سال هایبعد ، کرمانشاه ، محل اشتغال او به این ورزش بود .
ورزش باستانی ، توان  و. اراده ویژه ای را می طلبد زیرا ورزش با ” میل” و ”کباده”-که از ابزار های ورزش باستانی اند- را
افراد معینی می توانند انجام دهند ، اما او در این  مهم ، به مقام پهلوانی رسیده بود .
در سنت زورخانه ، پیش کسوت هابی در این  مقام ، هنگام ورودش به زورخانه ، مرشد ، با ”ضرب و زنگ” به او خوش آمد می گوید ، کاکیدی در ورزش باستانی ، در این مرتبت بود .
یکی از دوستان مشترک ما ، صحنه غرور آمیز ورود او به زورخانه کرمانشاه و ”ضرب و زنگ” مرشد را به احترام ورودش ،
بازگو می کرد . هم چنین
در روز هایی که خبر درگذشت اش به ایران رسید ، زورخانه سنندج ، به پاس سابقه و مقام پیش کسوتی او ، مراسم بزرگداشت ، برایاش برگزار کرد ، ضمنا ، با این که در سال های اخیر ، توان ”میل گردانی” نداشت ، اما این معبود خود را در گوشه اطاق اش ، تاآخرین دم ، حفظ  کرده بوذ  .
یدالله بیگلری ، گوهری بود مغتنم ، برای جنبش چپ ، برای جنبش مهسا و برای جامعه حقوق دانان ایران ، و فقدان او خسرانی بود عظیم، و
ضایعه ای دردناک ، برای ملت کورد ، برای فامیل و بستگان داغدارش ، و من با این غم جانکاه با روح و روان شریکم .

بهڕوز  قبادی
آپریل  ۲۰۲۴

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate