ما “جرم سیاسی” نداریم! در اعتراض به حكم تعلیق از حزب

گفتگو با علی جوادی

پرسش: رهبری حزب كمونیست كارگری طی قراری عضویت شما را در حزب “تعلیق” كرده است. بگذارید با این مقدمه شروع كنم كه شما یكی از چهره های هستید كه از ابتدا در حزب كمونیست كارگری فعالیت گسترده ای داشته اید و در این چند دهه در احزاب كمونیسم كارگری در سطح رهبری فعالیت داشته اید، احساستان در واكنش به این قرار چه بود؟

علی جوادی: ببینید من بعد از صدور این قرار در جلسه دفتر سیاسی كه تنها سه دقیقه فرصت داشتم در مقابل ادعاها و بهتر بگویم اتهامات مندرج در قرار از خودم دفاع كنم، برای چندین شبانه روز دچار تب و لرز و بدن درد شدیدی شدم. برای مدتی نمیدانستم كه این وضعیت فیزیكی ناشی از صدور این قرار است یا اینكه فاكتورهای دیگری مانند ویروس كرونا و یا سرماخوردگی و … عامل چنین وضعیتی هستند. خوشبختانه پس از چند روز كه حتی فرصت تست كرونا هم برایم فراهم نشده بود وضع فیزیكی ام رو به بهبود گذاشت و احتمال ابتلاء به كرونا ضعیف تر و ضعیف تر شد. اما برخی از دوستان و نزدیكان به قصد اذیت شخصی میگفتند كه نكند این ناخوشی ناشی از واكنش به این قرار دفتر سیاسی باشد؟ حقیقت این ماجرا برای خود من نیز تا حدودی در هاله ای از ابهام قرار دارد، اما برای روشن شدن مساله امروز تست كرونا را خواهم گرفت!

به سئوالتان برگردم. این قرار برای بسیاری در حزب كمونیست كارگری و بسیاری بیشتر در سطح جنبش كمونیسم كارگری اقدامی غیر مترقبه، شوك آور و عمیقا تاسف آور بود. من شخصا چنین انتظاری حتی از این گرایش كه منتقد عمیق برخی از نقطه نظراتشان هستم، نداشتم. تاسفم از این است كه چرا این رفقا در مقابل یك مجموعه از مباحث ماركسیستی بر سر خط سیاسی حاكم بر حزب، به جای فراهم كردن شرایطی كاملا سیاسی و متمدنانه برای پیشبرد مجادلات درون حزبی كه از چنین عمقی برخوردار است، اقدام به تنبیه تشكیلاتی و تعلیق و اخراج فرد منتقد كرده اند؟ تاسفم از این است كه چرا مقررات و ضوابط حزبی را این چنین آشكارا و ناشیانه و خودسر زیر پا گذاشته اند؟ چرا نقد سیاسی را تنبیه تشكیلاتی كرده اند؟ چرا خواسته یا ناخواسته “جرم سیاسی” در حزب تعریف كرده اند؟ این اقدامات تماما در تقابل آشكار با سنت سیاسی متمدنانه جدل سیاسی در حزب است كه توسط منصور حكمت پایه گذاری شده می باشد.

مشخص است كه این اقدام انضباطی در درجه اول متوجه شخص معینی است، اما تبعات و تاثیراتش به من و یا سایر رفقای منتقد خط رسمی در حزب محدود نمیشود. این یك ضربه به جنبش كمونیسم كارگری و سنت بالای تمدن سیاسی در جدل و مناسبات درون حزبی است. این اقدام بهانه ای در دست جریانات راست و ضد كمونیسم كارگری برای تعرض به كل جنبش ماست. یك مشكل ما این است كه در عین حال كه باید از خود در قبال این قرار كه ضد اصول و مقررات حزبی است، دفاع كنیم. در عین حال باید در مقابل جریانات راست از سنت و تمدن بالای كمونیسم كارگری دفاع كنیم و اجازه ندهیم كه این اقدامات را به پای سنت كمونیسم كارگری منصور حكمت بنویسند. ما تمام تلاشمان را در این راستا خواهیم كرد.

پرسش: چه نقدی به پروسه تعلیق و اخراج از نظر حقوقی دارید؟ آیا کلیه حقوق مندرج در مصوبات در پروسه اخراج از طرف رهبری حزب کمونیست کارگری رعایت شده است؟

علی جوادی: بهیچوجه! به چند نكته پایه ای در این زمینه باید اشاره كرد. عضویت من را در حزب به جرم “اتهام”، “هتك حرمت” به حالت تعلیق در آورده اند. این اقدام را هم در پس تصویب یك قرار صورت داده اند. اما در همان ابتدای قرار خودشان سیاه روی سفید اعلام كرده اند كه علی جوادی مدتی است كه سیاستهایی را در حزب نقد كرده است. به عبارت ساده تر من را بخاطر نقد مواضع حمید تقوایی مواخذه و عضویتم در كمیته مركزی و حزب را تعلیق كرده اند. این یعنی اقدام انضباطی بخاطر نقد سیاسی است. نفس این اقدام بر علیه كلیه مصوبات و مقررات حزبی است. این سنت كمونیستی منصور حكمت در مقررات و اصول سازمانی نیست.

بعلاوه، سنت ما در مورد اقداماتی از قبیل نقض مقررات و دیسپیلین حزبی كاملا روشن و دقیق است. در چنین مواردی و از آنجائیكه فرد مورد نظر عضو كمیته مركزی است، می بایست اعضای شاكی شكایت خود را به دفتر سیاسی حزب ارائه دهند و خواهان تشكیل كمیسیونی برای بررسی این ادعاهای خود شوند. دفتر سیاسی نیز موظف بود در صورت داشتن ادله و اسناد لازم اولیه اقدام به تشكیل كمیسیون بررسی شكایت در این مورد نماید. اما نه شكایتی تنظیم شد. نه كمیسیونی تشكیل شد. بلكه با زیر پا گذاشتن تمام این موازین یك ضرب قرار تعلیق را به رای گذاشتند. البته باید اذعان كنم كه من سه دقیقه وقت دفاع از خود در قبال این مجموعه از ادعا و اتهام را داشتم! جلسه ای دیدنی بود!

به این نكته هم اشاره كنم. من هنوز متوجه نیستم كه چرا این قرار را علنی كرده اند؟ كدام مقررات و ضوابط حزبی اعلام كرده است كه رهبری حزب مجاز است اقدامات تنبیهی و انضباطی خود را بطور علنی منتشر كند؟ چرا؟ مطابق كدام موازین؟ اینهم نمونه دیگری از شتابزدگی و زیر پا گذاشتن مقررات حزبی توسط این رفقا است.

پرسش: در قرار آمده است كه علی جوادی “در عکس العمل به رد نظراتش در حزب به آژیتاسیون و برخورد خصمانه علیه حزب روی آورده است. انگها و اتهاماتی نظیر توده ایسم، مارکسیسم زدائی، شاگرد شوفر جنبشهای دیگر، دفاع از موسوی و ارتش آزاد سوریه، دفاع از فعالین جنبش های ارتجاعی، دفاع از فعالین با پرچم الله اکبر، رفتار مادون انسانی، رفتاری شبیه “سردمداران حزب بلشویک بعد از لنین” از جمله مواضع و اظهارات علنی او علیه حزب است. این حملات به کرات تکرار شده و در واقع به یک آژیتاسیون روزمره علیه حزب تبدیل شده است. ” چه دفاعی درمقابل این اتهامات دارید؟ آیا به این علت میتوان کسی را از حزب اخراج نمود؟

علی جوادی: اجازه دهید قبل از پاسخ مشخص به سئوال شما بحث كلی ای را ارائه دهم. ببینید مفاهیمی مانند “انگ”، “اتهام” و یا “هتك حرمت” دارای معنا و بار حقوقی – قضایی روشنی هستند. قابل تعقیب قضایی اند. در حوزه و قلمرو نقد و جدل سیاسی قرار نمیگیرند. و این مشخصا هدفی است كه این قرار بنظر من بسیار ناشیانه سعی كرده است به اعضای ارگانهای رای دهنده حزب و همچنین جامعه القاء كند.

ببینید امروزه در جوامعی كه به لطف تلاشهای سوسیالیستی و آزادیخواهانه ازادیهای سیاسی به درجاتی موجود است، شناخت روشنی از تفاوت آنچه كه افترا و اتهام و هتك حرمت است با آنچه كه نقد سیاسی و آزادی بیان است، وجود دارد. این دو حوزه كاملا متفاوتند. یكی را میتوان در دادگاه پیگیری كرد و در صورت اثبات به مجازات رساند و از حرمت و شان مردم حمایت كرد. برای دیگری باید پلاتفرم سیاسی فراهم كرد كه جامعه بتواند نقدش به تمامی مقدسات و جوانب فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را بیان كند. تفاوت برای همگان روشن است. مثلا اگر امروز در آمریكا مدافعین ترامپ به دادگاه بروند و شكایت كنند كه به ترامپ اتهام زده اند، به او گفته اند، فاشیست، راسیست، ضد زن و ضد مهاجر، به ایشان خواهند خندید و پرونده را زیر بغلشان خواهند گذاشت و روانه خانه شان میكنند.

مناسبات و مقررات درون حزب هم از این چهارچوب كلی مجزا نیست. افترا و هتك حرمت باید مورد بررسی حقوقی و تشكیلاتی قرار بگیرد ودر صورت اثبات و صحت و سقم آن اقدام انضباطی. اما برای پیشبرد مجادلات درونی حزب و جدال گرایشات راست و چپ در حزب باید مجاری اصولی و سازمانی لازم و مقررات مناسب را فراهم كرد. احزاب سیاسی اجتماعی و سنت دار معمولا دارای گرایشات راست و چپ هستند. این پدیده ناشناخته ای برای ما نیست. حزبیت كمونیسم كارگری هم از این قاعده مستثنی نیست. مساله این است كه این گرایشات مستقل از وزن و جایگاه شان در حزب باید از امكانات سیاسی لازم برای پیشبرد مبارزه درون حزبی برخوردار باشند. باید بتوانند در حین انجام وظایف حزبی خود و مبارزه برای اهداف كمونیستی اعلام شده در برنامه مشترك خود، مبارزه درون حزبی را در زمینه خط مشی و چگونگی تحقق این اهداف دنبال كنند. این امر مسلما مستلزم پذیرش مقررات و اصولی از هر سوی گرایشات موجود در حزب است. این امر در سنت كمونیسم كارگری كاملا برسمیت شناخته شده و ایجاد فراكسیون یكی از حقوق شناخته شده یك گرایش درون حزبی است. اما متاسفانه رفقای رهبری وقع چندانی به این مقررات و سنتهای شناخته شده كمونیسم كارگری نمیگذارند و به درخواست ما برای تشكیل فراكسیون نیز رای منفی دادند. از قرار از ابتدا به دنبال اخراج و تصفیه ما بودند.

حال اجازه دهید اشارات مختصری به یكی دو نمونه از “جرایم سیاسی” خود داشته باشم. ابتدائا باید اعلام كنم كه من این ادعا را كه به “آژیتاسیون و برخورد خصمانه به حزب” روی آورده ام، قاطعانه رد كنم. ذره ای حقیقت در این ادعاها موجود نیست. ای كاش این رفقا زحمت میكشیدند و نشان میدادند كه كجا و چگونه چنین اقدامی علیه “حزب” صورت گرفته است؟ باور كنید حتی در این جوامع غربی هیچ دادستان مبتدی و تازه كاری چنین ادعانامه ای را بر علیه جریانات خلاف جریان به دادگاه نمی برد. خدای نكرده كمی تعمق، كمی فاكت هم لازم است. ردیف كردن یك سری اتهامات، حقیقتی به اتهام نمی بخشد.

اتهاماتی نظیر توده ایسم؟ توده ایسم اتهام نیست. نقد سیاسی جوانبی از یك خط مشی سیاسی است. توده ایسم آن سیاستی كه در در جوهر خودش سازش میان جنبشها و منافع طبقاتی متضاد را دنبال میكند. دردوران پیش از سقوط شاه این سیاست خود را در دفاع از “روحانیت مبارز” و خمینی و امثالهم نشان میداد. توده ایسم مترادف جنایتكار و دزد و تبهكار و امثالهم نیست. یك نقد سیاسی شناخته شده است. اتهام به فرد خاصی نیست. هتك حرمت از كسی نیست. از جنس این است كه به گرایشی بگوئید راست و ناسیونالیست. به همین سادگی، به همین روشنی. هم اكنون بخش معینی از گرایش چپ در جوامع كنونی سیاستی پرو سوویتی و یا به عبارت ایرانی اش، توده ایستی، را دنبال میكنند. آیا هر فرد توده ای مرتكب جرم و جنایتی بنا به تعریف شده است؟ آیا جرم جمعی داریم؟ آیا نفس اینكه گرایشی را به عنوان سیاست توده ایستی نقد كنیم، مرتكب “جرم سیاسی” شده ایم؟ ناسیونالیستی چطور؟ بدتر اگر بگوئیم سیاستی ارتجاعی است، مرتكب “جرم سیاسی” شده ایم؟ باید تنبیه تشكیلاتی شویم؟

شاگرد شوفر جنبشهای دیگر؟ این هم در خود شاهكاری است. ببینید نقد من به سیاستی است كه مثلا به جای شكل دادن به جنبش قائم به ذات آزادی و رهایی زن به دفاع از فعالین حقوق زنان در جنبشهای راست و ملی اسلامی برمی خیزد. امثال مسیح علینژاد مورد لطف و عنایت قرار میگیرند  و این تز آورده میشود كه باید برای چنین افرادی “پلاتفرم” فراهم كرد اما در عین حال پلاتفرم و امكانات حزبی را از رفقای گرایش چپ دریغ كرد. چنین سیاستی را منصور حكمت و من “شاگرد شوفر جنبشهای دیگر” شدن قلمداد كرده و نقد كرده ایم. به نكته طنزآلود و در عین تلخی در این رابطه اشاره كنم. در حاشیه یكی از پلنومهای حزبی به من انتقاد شد كه به “شاگرد شوفر” توهین كرده ام. می بینید چطور یك متافور و سملبیسم در بیان سیاسی به یك اتهام تبدیل میشود؟ از قرار عكس مار میكشند؟ آیا نباید به این خلاقیت احترام گذاشت؟

دفاع از موسوی؟ اینهم هم نمونه دیگری از “اتهام تراشی” است. آن چه گفته ام و نقد كرده ام بیان صریح صحبتهای خود حمید تقوایی در یك برنامه تلویزیونی در آن سالها بود. گفته بودند، موسوی تا زمانیكه بر علیه خامنه ای مبارزه میكند در كنار مردم است. و سپس اشاره كردند كه با موسوی كشتی نمی گیرند و در آن دوران واقعا نگرفتند. این عین حرف رفیقمان حمید تقوایی است. و امروز من به جرم بیان و یاد آوری این حقایق و نقد آن باید تنبیه تشكیلاتی شوم؟ دنیای وارونه ای است. این دوستان بجای اینكه به نقد جوهر سیاست خود بپردازند و از این بابت شرمنده باشند، گرد و خاك بپا میكنند و انتظار دارند كه حقیقت در پس این گرد و خاكها گم و گور شود. اشتباه میكنند. بنظرم قدرت حقیقت را دست كم گرفته اند.

رفتار مادون انسانی؟ اینهم یك شاهكار دیگری در تلاشی عجولانه برای پرونده سازی است. اولا این یك نقد سیاسی است. میتواند درست و یا غلط باشد. اقدامی سیاسی است، جنایی نیست. جرم سیاسی نیست. اما ماجرا از چه قرار بود. حسن صالحی در نوشته ای تلویجا شرافت من را به زیر سئوال برد و از من خواست كه شغل شرافتمندانه پیدا كنم. من در پاسخ به یكی از سئوالات نشریه پرسش در این زمینه گفتم كه این برخورد “مادون انسانی است”. من عمیقا بر این باورم كه چنین برخوردهایی دون شان جنبش ماست. یك ركن پایه ای جنبش ما، انسانگرایی است. اساس سوسیالیسم به قول منصور حكمت انسان است. این دوستان بجای اینكه عرق شرم در قبال چنین برخوردهایی بریزند و این افراد را توبیخ تشكیلاتی كنند، یقه آنكه مورد هتك حرمت قرار گرفته است را چسبیده اند. این اخلاقیات و استانداردهای دوگانه را من نمیتوانم توجیه كنم.

اجازه دهید به خاطره ای اشاره كنم. راستش زمانی در دورانهای پرتلاطم بعد از سقوط شاه توسط چند تن از نیروهای كمیته انقلاب اسلامی به همراه مقداری جزوات كمونیستی دستگیر شدم. حاجی كمیته یكی از نوشته ها را میخواند و در نوشته آمده بود كه “باید به قلب انقلاب زد، باید به قلب توده ها زد” و منهم به این متهم شده بود كه قصدم زدن به قلب انقلاب است. بالاخره تحملم تمام شد و اعتراض كردم “حاج آقا شما را میگه”؟ و سپس مدتی را مهمان اوین گذراندم. خوشبختانه این واقعه پیش از كودتای خونین ۳۰ خرداد بود. منهم داشتم رفتار این رفیق را “مادون انسانی” میخواندم.

رفتاری شبیه “سردمداران حزب بلشویک بعد از لنین”؟ این هم یك نمونه دیگر تحریف كامل مباحث من است. ببینید من سیاه روی سفید گفته ام كه: “مایلم تاكید كنم كه این شیوه های غیر كمونیستی را بهیچوجه نباید به پای كمونیسم كارگری منصور حكمت نوشت همانطور كه رفتار تشكیلاتی سرمداران حزب بلشویك بعد از لنین را نباید به پای خط و سیاست لنین نوشت.” در اینجا بطور روشنی تاكید شده است كه درهر دوره سیاسی مسئولیت اقدامات افراد آن دوره را باید به پای رهبری و مسئولین آن خط سیاسی نوشت و و در اینجا مشخصا نباید اجازه داد كه این روشهای مخرب را به پای سنت كمونیستی منصور حكمت نوشته شود. حال این دوستان سعی كرده اند با اضافه كردن “رفتاری شبیه” در ابتدای یك نقل قول معنای دیگری از آن بمنظور پرونده سازی “اتهامات” خود ساخته علیه من ایجاد كنند. این خود زنی است. واقعا تاسف آور است! یك سئوال براستی كدام مفنعتی چنین اقدامی را توضیح میدهد؟ من توضیحات زیادی برای این سقوط دارم. مصداق بارز دیگر “جرم سیاسی”!

خلاصه كنم تمام آنچه كه در مباحث انتقادی من قید شده است، نقد سیاسی است. نقد سیاسی نه به مصوبات حزب بلكه به سیاستهایی كه بعضا از جانب حمید تقوایی بیان شده است. نقد سیاسی جرم نیست. ما جرم سیاسی نداریم! تاكنون نداشته ایم، نباید داشته باشیم!

پرسش: در همین قرار آمده است كه ” بسیاری از مواضع و برخوردهای خصمانه علی جوادی در پوشش نقد نظرات حمید تقوائی، که به مواضع حزب تبدیل شده و مبنای پراتیک ارگانهای حزبی است، صورت میگیرد. این در واقع حمله به حزب و حمید تقوائی، آن هم با لحنی که بیشتر به شانتاژ و ترور شخصیت شبیه است، در قالب نقد سیاسی است.” سئوال این است كه آیا نظرات حمید تقوایی میتواند با مصوبات حزبی مترادف گرفته شود؟ آیا بر طبق اصول سازمانی و مقرارات حزبی علی جوادی میتوانست  مصوبات حزب و كمیته حزبی كه در آن عضو بوده، نقد کند؟

علی جوادی: پاسخ سئوال اول شما منفی است. سیاستهای مورد نظر حمید تقوایی و یا هر مقام دیگری حزبی تا زمانیكه به مصوبه حزبی تبدیل نشده اند، نظر شخصی ایشان است. البته بگذریم كه تلاش فرقه گرایانه ای توسط یكی از رفقا صورت گرفت كه قراری را به تصویب برساند كه نقطه نظرات حمید تقوایی در هر برنامه ای عین مصوبات حزب تلقی شود. این تلاش خوشبختانه بیش از حد پوچ بود كه به جایی برسد. اما متاسفانه تاثیرش را در این قرار مشاهده میكنیم.

قرار مدعی است كه در بسیاری از موارد نقد حزب در پوشش نقد نقطه نظرات حمید تقوایی كه به مواضع حزب تبدیل شده اند، صورت گرفته است. این یك ادعا است. حداقل باید تلاشی ساده انگارانه برای اثبات آن صورت میگرفت. اما ما حتی شاهد این نیستیم كه این رفقا اندك زحمتی به خود دهند و اسناد و مداركی برای این ادعای خود ارائه دهند. آیا چنین توقعی از رفیق اصغر كریمی انتظاری بیهوده است؟ بنظر این است.

ببینید از نقطه مقررات حزبی كه ما آگاهانه و داوطلبانه آن را پذیرفته ایم مادام كه عضو كمیته ای هستیم نمیتوانیم مصوبات آن كمیته را علنا نقد كنیم. این اقدام با دیسیپلین كار یك كمیته حزبی در تناقض است. طبق اصول سازمانی حزب علی الاصول نمیتوان عضو كمیته ای باقی ماند و مصوبات آن را علنا نقد كرد. عضویت در كمیته های حزبی یك افتخار است. اما ما هیچ مصوبه حزبی را نقد نكرده ایم. حداقل این قدر شهامت سیاسی داریم كه اگر ضروری بود كه مصوبات كمیته ای را كه در آن عضو هستیم نقد كنیم پیش از آن از كمیته مركزی كناره گیری می كردیم. ما هر ایرادی داشته باشیم عدم شهامت سیاسی مسلما یكی از آنها نیست.

نه! ما مصوبات حزبی را نقد نكرده ایم. این دوستان برای این ادعای كاذب خود كوچكترین سندی ندارند. تاسف آور است!

پرسش: یك ركن قرار اتهام تبلیغات جنگ سردی به علی جوادی است. قرار میگوید: “علی جوادی علیرغم آنکه تا کنون بخاطر ابراز علنی نظراتش تا حد آژیتاسیون خصمانه علیه حزب حتی یک تذکر تشکیلاتی دریافت نکرده است تصویری استالینی از مناسبات درون حزبی بدست میدهد. رهبری حزب را متهم میکند که از نقد می‌هراسد و مخالفین را مرعوب و خاموش می‌کند. این سیاهنمائی از حزب، در حالی که در تمام تاریخ حزب ما حتی یک تذکر شفاهی ساده به هیچ عضوی بدلیل اختلاف سیاسی داده نشده و هیچ حق و مسئولیتی به این دلیل از کسی گرفته نشده است، در واقع همصدائی با تبلیغات نخ نمای جنگ سردی علیه کمونیستها است.” پاسخ شما چیست؟

علی جوادی: “آژیتاسیون خصمانه علیه حزب” یا نقد سیاسی و رادیكال برخی از نقطه نظرات حمید تقوایی؟ این دوستان جفت پاهایشان را در یك كفش كرده اند و میگویند به ما “اتهام” زده شده است. این بیشتر یك خود زنی است. شباهت زیادی به فرهنگ شرق زده و شیعه زده دارد.

من تصویر “استالینی” از مناسبات درون حزبی ارائه نكرده ام. اما رفتار و عملكرد افرادی از مدافعان خط رهبری را مصداق بارز تلاش برای جلوگیری از نقد و مرعوب كردن منتقد سیاسی اعلام كرده ام. من می پرسم به افرادی كه به جای پاسخ متمدنانه به یك بحث انتقادی دست به تخریب شخصیت و هتك حرمت میزنند، ما را “شیاد” و “شارلاتان” و غیره خطاب میكنند، چه میتوان گفت؟ شما پاسخ دهید؟ آیا این هراس از نقد سیاسی نیست؟ این تلاش برای مرعوب كردن منتقد نیست؟ مسئولین ارگانهایی كه حتی از انتشار كوچكترین مطالب ما در دفاع از كمونیسم و در نقد جریانات راست خودداری میكنند، آیا این تلاشی برای حذف نیست؟ این سیاست برخی از افراد و برخی از نهادهای حزبی است. برای چنین انتقادی دلایل و شواهد بسیاری داریم. از این ادعاها در هر محكمه حزبی دفاع میكنیم. به این دوستان عزیز باید گفت كه بیان واقعیات كه “سیاه نمایی” نام ندارد.

قرار میگوید در طول تاریخ حزب ما حتی یك تذكر “شفاهی ساده به هیچ عضوی به دلیل اختلاف سیاسی داده نشده؟ من میگویم شما حق چنین كاری را ندارید. لطف نكرده اید. هیچ ارگانی در حزب حق ندارد به هیچ عضوی از حزب به دلیل اختلاف سیاسی “تذكر” دهد. اجازه دهید بند ۳ اصول سازمانی را بخاطرتان بیاورم: “عضویت در حزب هیچیك از حقوق و آزادیهای فردی و مدنی اعضاء را محدود و مشروط نمیكند. بعلاوه حتما میدانید كه آزادی نقد یك ركن اساسی آزادیهای فردی و حقوق مدنی است.

اما دوستان گرامی شما من نوعی را عملا به “جرم سیاسی” و بیان نظرات انتقادیم از عضویت در كمیته مركزی تعلیق كرده اید. من را به خاطر نظرات انتقادی ام قریب یكسال است كه از هر برنامه تلویزیونی كنار گذاشته اید. هیچ مقاله و مطلب و مناظره من با جریانات راست را حتی در روزنه هم بخاطر آدرس پستی اش، درج نمیكنید. میگوئید “هیچ حق و مسئولیتی به این دلیل از كسی گرفته نشده است.” دوستان عزیز شما حق گرفتن مسئولیت از مسئولینی كه توسط كمیته های حزب انتخاب شده اند، را ندارید مگر آنكه مرتكب سوء استفاده و یا نقض دیسیپلین حزبی آن كمیته شده باشد. چرا بخاطر حقی كه بنا به ضوابط حزبی ندارید و در حیطه اختیاراتتان نیست، به خود مدال میدهید؟

اجازه دهید چند كلمه هم در باره این اتهام همیشه در دسترس “جنگ سردی” بزنم. ببینید در دوران جنگ سرد بلوك شرق مدعی سوسیالیسم بود. سوسیالیسمی دروغین و بورژوایی از نقطه نظر ما. در عین حال بلوك غرب هم منفعتش ایجاب میكرد كه كل سوسیالیسم بورژوایی و بوركراتیك موجود در بلوك شرق را عین سوسیالیسم قلمداد كند. و نتیجه هر نوع ایده سوسیالیستی و برابری طلبانه را با اشاره به وضعیت خاكستری در این بلوك منكوب كند. هر دو بلوك در اشاعه این فریب كه شوروی جامعه ای سوسیالیستی است و حقنه كردن آن به افكار عمومی شریك بودند. در آن دوران یك ركن تبلیغات توده ایستی به جریانات چپ رادیكال و ماركسیستها این بود كه این نقد شما نمونه تبلیغات جنگ سردی است. هر نوع نقد مناسبات این بلوك و سیاستهای احزاب بلوك شرقی را مصداق بارز تبلیغات جنگ سردی قلمداد میكردند. این سیستم دو قطبی یك متد شناخته شده تقلیل گرایانه در بررسی تحولات سیاسی است. همین نوع تبلیغات را ما در دوران كنفرانس برلین و دوم خرداد مواجه بودیم. نقد ما به جریان دوم خردادی را همسویی با جناح راست رژیم اسلامی قلمداد میكردند. این تبلیغات مسموم چه حقانیتی داشت؟ آیا هر نقدی به زیر پا گذاشتن اصول و مقررات حزبی مصداق تبلیغات نخ نمای جنگ سردی است؟ شعور جامعه را دست كم گرفته اید.

تاسف آور است كه اصغر كریمی هم برای دفاع از اقدام مغایر با مقررات حزبی این چنین دست به خود زنی میزند و بجای پاسخگویی به این نوع تبلیغات مسموم متوسل میشود. من انتظار بیشتری داشتم!

خلاصه كنم. صدور حكم تعلیق و اخراج من از حزب نقض آشكار سنت و قوانین حزبی است، مصداق جرم سیاسی است و باید توسط تمامی كسانی كه در سرنوشت كمونیسم كارگری سهیم اند، عمیقا نقد شود.

ادامه دارد…

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate