جمشید عندلیبی ، موسیقی دان ، آهنگ ساز و استاد مسلم ساز نی ، در غباری از توطئه سکوت مجامع هنری ، دار فانی را وداع گفت

                   مرگ یک ستاره
—————-
نازلی ستاره بود
یک دم در این ظلام
درخشید و جست و رفت .

شاملو

جمشید عندلیبی ، موسیقی دان ، آهنگ ساز و استاد
مسلم ساز نی ، در غباری از توطئه سکوت مجامع هنری ، دار فانی را وداع گفت .
او متولدسال ۱۳۳۶ شمسی در شهر سنندج بود ، در نو جوانی با شرکت در کلاس های زنده یاد حسن کامکار (پدر کامکار ها)،ابتدا ازطریق ساز آکوردئون با موسیقی آشنا شد ، سپس تحت تاثیر تک نوازی های نوازنده شهیر ، حسن کسایی به ساز نی علاقه پیدا کرد ،  پس از پذیرش در دانشکده هنر های زیبای دانشگاه تهران ، به فراگیری این ساز پرداخت ، ردیف های موسیقی ایرانی را نزد استادصاحب نام ، نور علی برومند آموخت ، و برای تکمیل آموزش ، به کلاس استاد حسن کسایی در اصفهان رفت .
حاصل عبور از این مراحل دشوار ، پذیرش او از جانب اساتید شناخته شده موسیقی بود ، تا آن جا که پای ثابت ارکستر های استادشجریان شد و بعد از تشکیل گروه موسیقی با اساتیدی چون حسین علیزاده و فرهاد مشکاتیان ، قطعات مشترکی هم به اتفاق اجرا  کردند ، که قطعه معروف ”نینوا ”هم راه با ارکستر بزرگ حسین علیزاده و تک نوازی جمشید عندلیبی  یکی از محصولات این هم نوازیاست ، که مورد استقبال فراوان هنر دوستان و اساتید موسیقی قرارگرفت ، او در شرائطی تک نواز این ارکستر بزرگ و اجرای به یادماندنی شده است ، که فقط ۲۶سال از عمرش می گذرد ، و این بارقه و نشانه نبوغ او بود .
بنا به اظهار اساتید فن ، ساز نی ، یکی از دشوار ترین ساز های موسیقی ایرانی است که فراگیری آن پشت کار و ثبات قدم خاصی میطلبد ، کمبود نوازنده نی در ارکستر ها و اجرا های سال های اخیر ، شاهد بارز این مدعا  است ، در بسیاری از ارکستر های این  سالها ، حتی با حضور ظاهری ساز نی ، طنین آن در ترکیب نوای ارکستر ، برای گوش های حساس ، محسوس نیست ، و این گواه عدمتسلط نوازنده بر سازش می باشد .
از سال های دور ، بعد از نوازندگان نام آشنایی چون حسن کسایی و حسن ناهید ، نام ”نی نواز ”صاحب نام دیگری را در عرصهموسیقی ایرانی ، نه می بییم ، -یا شاید من نه دیده ام – در حالی که نوازندگان ساز های زهی، آرشه ای، کوبه ای و…..هر کدام جایگاهمعینی در ترکیب ارکستر دارند ، اما کمبود ساز نی ، در ارکستراسیون ، به خوبی نمایان است  ، در چنین شرائطی جمشید عندلیبیجانشین راستین و شایسته این اساتید بزرگ بود ، از دست رفتن اش در این سال شمار از زندگی ، برای هنرمندی در رتبه و مقام او ، ودر این درجه از بالندگی ، در حکم جوان مرگ شدن است ، چرا که در یک فضای پویا و پربار هنری ، او سال های متمادی ،می توانستخالق آثار به یاد ماندنی دیگری باشد ، که با دریغ و درد از میان ما رفت .
فقدان او خسران بزرگی برای جامعه هنر و خلأ جبران ناپذیری برای موسیقی ایران خواهد بود که به سهولت قابل ترمیم نیست  ، بر همینسیاق ، این حادثه جان گداز ، زخم دیگری بر پیکر ملت کرد است که در شرایط دردناک کنونی که شاهد کشتار ، اعدام و به خاک افتادنمستمر فرزندان اش توسط رژیم مخوف ملایان است ، باید با یکی دیگر از فرزندان هنرمند و نام آور خود ، برای همیشه وداع گوید .
در حادثه مرگ او به جز علت مبهم ”ایست قلبی” ، خبر دیگری به بیرون درز نشده است ،
گرچه ، چنین حوادثی را در حکومت آخوندها باید با تردید نگریست ، اما از دیدگاه دیگر ، کسی از فشار های زندگی ، انزوا و تنهاییاش چیزی نمی گوید ، در این روال غم انگیز ، تکلیف حکومت در مقابل هنر و هنرمند ، با سابقه چهل ساله اش ، روشن است ، کسی همبرای این حکومت اشغال گر ، حسابی باز  نکرده است ،  از دیگر سو ، در قاموس احزاب کرد هم – به ویژه در طیف چپ – تا فردی بیفتکپرولتاریا تناول
نکند ، از ابنأ آدمی زاد محسوب نمی شود ، اما ، متولیان هنر و مجامع هنری در قبال این کوتاهی ، چه جوابی دارند؟
اما ، این روزها ، بازار فرهنگ باستانی مرده پرستی نوادگان کوروش و داریوش ، در مواجهه با مرگ جمشید عندلیبی ، تا به خواهید گرماست .
یادش به خیر باد آن که گفت :
دسته های گل نهادن بر مزار من چه سود
در زمان بودنم ، یک شاخه گل دستم بده
می گویند بعضی انسان ها تاریخ مرگ ندارند ، جمشید عندلیبی از آن تبار بود .
یادش جاودان باد .

بهڕوز قبادی
مارس  ۲۰۲۴

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate