سوگمندانه و با دریغ و درد بسیار خبردار شدم مادر مریم پروینی به علت کهولت سن در یکی از بیمارستانهای شهر آمستردام هیچکارهی مُلکِ وجودِ خویش شده و ما را تنها گذاشته است. اندوهی عمیق تن و جانم را لرزاند. در تمام مدت کم و بیش طولانی که لاجرم در اروپا و به خصوص هلند میزیستم و به عنوان استاد مدعو و پژوهشگر ارشد در دانشگاه لایدن کار میکردم تنها و تنها خانهی گرم و آغوش گشودهی مادر پروین در شهر زانتفورد بود که خالیِ تنهایی من را سرشار از محبتی بی دریغ می ساخت. او برایم از مبارزات نفتگران خوزستان و کارگران پیشتاز مسجد سلیمان سخن میگفت. از نفتگرانی که شوهرش خود یکی از آنان بود. در دوران شوم رژیم شاه، شهناز (یکی از دختران او) از سوی ساواک دستگیر و به حبس طولانی مدت محکوم شد. مادر پروینی روزهای تلخی را برایم به تصویر میکشید که با تحمل رنج فراوان خود را از مسجد سلیمان به زندان اوین میرساند. در جریان پیروزی انقلاب ضد سلطنتی شهناز به اتفاق دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد و به دریای خروشان تودههای مبارز پیوست. او پس از انقلاب به عنوان نامزد سازمان رزمندگان برای آزادی طبقه کارگر در انتخابات مجلس شورای ملی از شهر مسجد سلیمان معرفی شد. سایر فرزندان مادر پروینی نیز هرکدام سهم به سزایی در مبارزات رهایی بخش طبقهی کارگر ایران ایفا کردند. خاطرات مادر از تلاش نستوه موسسان اصلی رزمندگان و به ویژه رفیق زنده یاد داریوش کائدپور سخت شنیدنی بود. نام و یاد مادر پروینی در شریانهای جنبش کارگری ایران و به خصوص نفتگران سختکوش و مبارز اهواز و مسجد سلیمان و در دل و جان ما همیشه زنده خواهد ماند. چنانکه این حسرت و افسوس هرگز از وجود من رخت نخواهد بست که در واپسین روزهای سخت زندگی در کنار او نبودم.
فقدان این مادر رزمنده را به اعضای خانوادهی گرامی قنبری و دختران و پسران او و نیکی جانم تسلیت میگویم.
محمد قراگوزلو/ تهران. دوشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۲