یادداشت روزانه ( نمره سه)  

یادداشت روزانه ( نمره سه)  

امیرجواهری لنگرودی

 amir_772@hotmail.com

باد می‌گردد و در باز و چراغ ست خموش

خانه‌ها یک سره خالی شده در دهکده‌اند.

رهسپاری که به پل داشت گذر می‌ایستد

زنی از چشم سر شک

مردی از روی جبین خون جبین می‌سترد.

پای تا سر شکممان تا شبشان

شاد و آسان گذرد. « نیمای یوش »

در سپهر سیاسی ایران معلمان جامعه ما بدزی را که سال ها افشانده بودند به بار نشست و دیروز دوشنبه۱۱مهر شاید این شدیم که دردبیرستان های کشور، دانش آموزان دختر روسری ها راازسرشان برداشته و گیسوان را به وزش رها بخش نسیم سپردند. سرزنده وشادمان،ابتداء در کلاس ها با پاره کردن صفحه اول کتاب درسی خود، خشم و انزجار خود را از وضعیت آموزش کنونی نشان دادند و پس آنگاه در حیات مدرسه تابلوی های خمینی و خامنه ای را در خشمی وافر در برابر بنیاد های بد آموزش به جا مانده ازاین دوچهره، پاره کردند. سپس درخیابان با برداشتن مقنعه ، شادی لحظه آزادی و رهایی خود را به نمایش گذاشتند و با شادمانی بی مهابایی، نه به شکل فردی و چند تنی با هم، بلکه دسته ای و گروهی خیابان ها را در نوردیدند و مردم نیز با شادی آنان به شور و نشاط آمدند و هلهله می کردند . بوق ممتد ماشین ها در خیابان ها ، به نشانه شعف مردم از این گزاره حادث شده ، به نمایش در آمد. اینها دهه هشتادی و نودی جامعه ما هستندکه خود را به جنبش بزرگ معلمان و جنبش عظیم جامعه ما پیوند زدند و شعار«مرگ بردیکتاتور» و «زن- زندگی – آزادی» و توامان شعار « آزادی- آزادی-آزادی» را پایه و مایه رهایی خود می پندارند .

اطلاعیه شماره دو « شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران» به زیبا ترین بیان به نمایش پرشور و نوید بخش دانش آموزان اشاره می دارند: « دانش آموزان عزیز، جوانان دهه هشتاد و نود، شجاعت شما ستودنی است. ما معلمان از شما درس” شجاعت، زندگی و آزاد‌گی” می‌آموزیم.»و یاد آورمی شوند : « شما به شجاعانه ترین زبان، در انظار جهانیان درس رهایی، برابری و آزادی را فریاد زدید؛ شما در حال مقاومت در برابر یکی از بیرحم ترین دستگاه‌های سرکوب تاریخ معاصر خاورمیانه هستید و این شجاعت مثال زدنی و الهام بخش در تاریخ این سرزمین و فراتر از آن در سطح منطقه ماندگار خواهد شد و شما درحال نوشتن برگ‌های زرینی از تاریخ قرن بیست و یکم هستید.» و این خود نشان از آن داردکه رژیم در دستکاری و الگوی رفتار این جوانان در طول بیش از چهار دهه شکست کامل خورده است . 

در نظام صد درصد طبقاتی ما بسیارانی از دانش‌آموزان، به بایسته ترین شکل موقعیت خود و خانواده شان و معلمان خویش را درمی یابند.دانش آموزان با چشمان خویش می بینند که چگونه آموزگارانشان به شکل قانونی پیگیر مطالبات‌شان بودند، درعوض به جای دریافت پاسخی درخور، درخیابان ها توسط قوای سرکوب ، عمله و اکره نظام ، و از دست لباس شخصی ها،کتک خوردند و دستگیر و یا ربوده شدند . دانش آموزان نیک می دانند که معلمان شریف و انسان صفت آنان که حاضرنشدند بر بازجویان سناریوساز و فرمان های حاکمیت، گردن گذارند، همچنان در زندانند . دانش آموزان می دانند که معلمان آگاه ومسئول آنان همچون : رسول بداقی – اسماعیل عبدی – محمد حبیبی – جعفر ابراهیمی – ناهید شیرپیشه  – ناهید فتحعلیان – زینب همرنگ – معصومه عسکری – مهدی فتحی- هاشم خواستار- جواد لعل محمدی – محمدحسین سپهری و… به شکل غیرقانونی و ظالمانه در زندانند. تازه معلمانی که با قید وثیقه آزاد شده اند ، پرونده آنان در روی میز حاکمان ضد فرهنگ بازاست  تا برای روز مبادا دوباره فرا خوانده شوند. دانش آموزان با چشمان خویش دیده‌اند؛ چگونه ماموران سرکوبگر امنیتی به خانه های معلمان شان یورش بردند و حریم خانه و خانواده‌ی آموزگاران فرهیخته آنان را شکستند وبه پای آنان اتهامات نخ نمای “شورش” ،” براندازی”،” زیرگرفتن امنیت کشور” را چسباندند تا به جای آنان، معلمان سرسپرده وآخوند های حوزه را آزمایشی بعنوان ” معلمان سهمیه ای” روانه مدرسه ها سازند. هم ازهمین روست، دانش آموزان خود حریم حکومت را شکستند تا پای تا سر خود را آزاد و رها نشان دهند . چیزی که عوض دارد، گله ندارد. ظلم که «آشکار» شود، طغیان آغاز می‌شود.  

دانش آموزان خاصه فرزندان کشاورزان و زحمتکشان روستایی درروستاها، شهرهای کوچک، و حاشیه‌ی شهرها شب گرسنه سربربالین می گذارند و صبح نیزگرسنه تر، سرکلاس حاضرمی شوند. میلیون‌ها دانش‌آموز به دلیل گرانی و مشکلات معیشت و اقتصادی از تحصیل بازمانده اند وبدل به کودکان کارونان آوران خیابانی شدند. افزایش قیمت مواد غذایی و هزینه‌های مسکن و بهداشت در حدی‌ست که هیچ امیدی به داشتن یک «زندگی معمولی» برای نیروی جوان و نوجوان باقی نگذاشته، از همین روست که عصیان می‌کنند ، سر به شورش برمی دارند تا  وضع نامطلوب کنونی را از بنیان تعییر دهند. خامنه ای که صدای مرگ براو ، هرکوی و برزنی را در نوردیده و با فرسنگ ها فاصله امروز همه خیابان های پنج قاره جهان را به زیر پایش کشانده است درقساوتی بی مانند ، درصحنه ظاهرشد ولا به لای حرف هایش با نگاهی پدر سالارانه و از سر خود خواهی گفت : « این نوجوانانی که به خیابان می آیند را باید تنبیه کرد تا بفهمند اشتباه کردند » ، اشتباه را آسیابان می کند. مردم در خیابان های هشتاد و پنج میلیونی ما، عریان به تو فرمان راندند : « “فرمانده” به پایانت سلام کن »   

امروز پهنه رویاررویی ها در جامعه ما  به آنچنان هنگامه ای از خشم و خروش همه آحاد جامعه از زنان – پرستاران و بهیاران گرفته تا پزشکان دوستدار مردمان  که به اعتصاب روی آورده اند، دانش آموزان و معلمان ، دانشجویان و استادان ، نویسندگان ، سینماگران – ورزشکاران – کولبران و سوخت بران ، بازنشستگان، لایه های گوناگون کارگران و سایر قشرهای اجتماعی مردمان ایران ، برای بهسازی، بهروزی و بهزیستی خویش در پیکاری سهمناک در میدان نبردی نابرابر با حکومت جهل و جنون و جنایت ، رفته به رفته نیاز به همسویی، هم جهتی ، همگرایی و نوعی سازمانیابی درسطوح گوناگون از اعتصاب تا سنگر بندی خیابان و کمیته های محلات را دریافته اند و میرود به آن سو که با دهک های پائین جامعه پیوند یابد . آن روز دیر نیست و بسیار نزدیک است! .

دیروز درحالیکه کارگران پیمانی پتروشیمی دنا، درجغرافیای کارگری عسلویه به پای اعتصاب رفتند؛ و نیروهای سرکوب به دستگیری رانندگان اسنپ که به یاری مردم شتافته بودند، اقدام کردند ونیز دانش آموزان خیابان ها را با حضور بیمانند خود درنوردیدند، دانشجویان با شعار«دانشجوی زندانی آزاد باید گردد» دراشل سراسری در دانشگاههای کشور به پای اعتصاب نشسته و با گزینش اعتصاب ، به تحرک عظیم جنبش مردم در خیابان های سراسر کشور خونی تازه تزریق کردند .معلمان درهمایشی سراسری درهمزمانی با روزجهانی معلم(۵ اکتبر)، در حرکتی وزین برای همراهی با اعتراضات حق طلبانه ی مردم ایران در تکاپویند،امروز”پای تا سرشکمان ” مجلس نشینِ ناکارآمدِ اسلامی درکشاکش گزینش وزیرجدید برای وزارتخانه حادثه ساز تمامی این سال ها یعنی وزارت « تعاون،کارورفاه اجتماعی » وکاندید معرفی شده « محمد هادی زاهدی وفا» مرد سه هزارمیلیارد تومانی، گند قضیه را آن دیگری به نام  فتح الله توسلی، نماینده مردم بهار و کبوتر آهنگ وعضو کمیسیون اقتصادی مجلس برملا نمود و بیان داشت : « اسنادی که از اموال زاهدی وفا به دست آورده است، تاکید کرد: منزل ویلایی دهکده ۱۸۰۰ متر، زمین کرج ۴۲۰۰ متر، باغ دزاشیب  ۱۸۵۰متر، ویلای جنگلی سرودشت ۵۱۰ متر، آپارتمان گل سنگ نیاوران ۷۲ متر، خانه دزاشیب ۵۵۰ متر، باغ کرج ۱۲هزار و ۵۰۰ متر، باغ نائینی ۱۱ هزار متر، ویلای ساحلی درچلمدن ۲ هزار متر، خانه ویلایی نیروی هوایی ۴۰۰ متر، زمین شهرری ۱۵۰ متر، آپارتمان ۱۸۰ متری نیاوران و منازل دیگری که به نام ایشان وجود دارد»، توسلی افزود: « بنده در جلسه نیز به ایشان یادآور شدم که براساس برآوردی که انجام دادم اموالش ۳ هزار میلیارد تومان است» ایشان به من گفتند: «  رقم را بالا گرفتید، اموالم هزار میلیارد تومان است و من سرایدارم» باری مجلسیان بی قابلیت – که برای خوش رقصی کردن به جان هم افتاده اند- با قیام و قعودی در خود، رای خویش را در کاسه اتخاذ آرا، مدعی سرایداری  به” محمد هادی زاهدی وفا” مرد سه هزارمیلیارد تومانی ، وزیر پیشنهادی تعاون، کارو رفاه اجتماعی ، دولت قاضی مرگ، ابراهیم رئیسی، برای تصدی این وزارتخانه به او رأی اعتماد دادند. بیگمان فردی با این مشخصات هیچ کمکی به مزد و حقوق بگیران نخواهد کرد. این جنبش اگر با خیابان هماهنگ شود زاهدی وفا و امثال او را جارو خواهد کرد. چنین کنیم و چنین  بادا!..

سه شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱ برابر با ۰۴ اکتبر ۲۰۲۲

http://karegari.com/

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate