هیاهوی هوچی گران تازه مشرف شده به سلطنت طلبی و مشاطه گری عبداله اسدی از کادرهای حزب کمونیست کارگری با این پرووکاتورها در گوتنبرگ!
داستان چیست؟
در مراسم سیزده بدر در گوتنبرگ سوئد پرچم حکومت اوباش اسلامی از طرف فردی بالا برده می شود. یکی از مخالفین جمهوری اسلامی که در این مراسم بود این پرچم را به پایین می کشد. این مخالف حکومت اوباش اسلامی دکتر یونس کهوری است. نگهبان های مراسم یونس را مورد تعرض قرار می دهند و مورد ضرب و شتم قرار می دهند. با توجه به شناختی که از نگهبان ضرب و شتم کننده وجود دارد وارتباطش با اوباش اسلامی بدرست ما در رادیو برای یک دنیای بهتر ( یک رادیو محلی در گوتنبرگ سوئد) این تعرض فیزیکی را یک تعرض کاملا سیاسی ارزیانی کردیم که از طرف مزدوران حکومت اسلامی برای عرض اندام در گوتنبرگ و تجمعات ایرانیان سازماندهی شده بود. برای اطلاع رسانی رادیو برای یک دنیای بهتر برنامه عادی خود را به کناری گذاشته و به روشنگری در مورد این اقدام شنیع پرداخت و برنامه یکشنبه سوم آوریل خود را به این مسئله تخصیص داد. اعلام انزجار شنوندگان رادیو از این تعرض که بر روی خط مستقیم قرار می گرفتند و نکته نظرات خود را بیان می کردند ما را به این نتیجه رساند که یک حرکت اعتراضی برای پس زدن این تعرض اوباش اسلامی و اعلام همبستگی با اقدام به جای یونس کهوری برای پایین کشیدن پرچم حکومت اسلامی ضروری می باشد. ما به نوبه خود فراخوان به گردهم آیی برای روز شنبه نهم آوریل را از رادیو اعلام کردیم. در پی این فراخوان علاوه بیانیه های از طرف بخشی از جامعه پزشکی گوتنبرگ و فعالین حوزه های فرهنگی ، فعالین سیاسی و اجتماعی شهر چه بصورت فردی و سازمانی و حزبی بدرست این تعرض اوباش اسلامی را محکوم کرده و این تعرض را تعرض به نیروهای اپوزسیون ارزیابی کردند و فراخوان به شرکت در این تجمع دادند.
با توجه به تعدد فراخوانهایی اعلام شده از طرف نیروهای اپوزسیون ایرانی (بدون هیچ فراخوانی از طرف طرفداران حکومت سرنگون شده سلطنتی) ما بر این شدیم که یک گروه هماهنگی را برای برگزاری آکسیون اعتراضی اعلام نماییم و این مسئله را طی اطلاعیه ای اعلام نمودیم. آقای مهینی تبریزی برای ارتباطات با سازمانها و نهادهای شرکت کننده ، علی فیاض مسئول تریبون آکسیون و کریم نوری برای ارتباطات با مدیای که بخواهند این آکسیون را پوشش دهند تقسیم کار نمودیم. در اولین فرصت یک اطلاعیه مطبوعاتی به مراکز خبری و مدیای سوئدی با خبر برگزاری آکسیون ارسال گردید. آقای مهینی هم در پی تدارکات آکسیون دست بکار شدند.
اما در آکسیون چه اتفاقی افتاد؟
روز آکسیون با قطار شهری به محل آکسیون می رسیم. هنوز بیست دقیقه ای به برگزاری آکسیون مانده است. تعدادی از شرکت کننده گان قبل از ما رسیده اند. در اطراف محل تجمع شرکت کننده گان با هم گفتگو می کنند. ما فعالین شهر از نحله های مختلف همدیگر را می شناسیم. دو نفر که به طیف راست سلطنت طلب شناخته می شود در گوشه ای از میدان ایستاده اند. من به کنارشان می روم و محترمانه به آنها یاد آوری می کنم که در آکسیون ما پرچم و سمبل های ملی را نداریم. یکی از آقایان که من اسمش را نمیدانم و ایشان مرا کدبان کریم خطاب می کنند می گویند ما پرچمی نداریم و تشکر می کنند که این آکسیون را برگزار کردیم. برنامه چند دقیقه با تاخیر با استقبال خوب مردم آزادیخواه گوتنبرگ که بعد از دوره پاندمی کرونا به آکسیون آمده اند شروع می شود. من با خبرنگاری از یک روزنامه سوئدی برای علت برگزاری این آکسیون صحبت می کنم. به صف تظاهرات آمده و پلاکاردی را در دست می گیرم. مدتی از آغاز آکسیون گذشته است.
صدای اعتراض از گوشه ای از میدان توجهم را جلب می گویند اینجا جای این پرچم نیست. فردی پرچم رژیم سرنگون شده را در دست دارد و در گوشه ای از تظاهرات دیده می شود. پلاکارد را به زمین می گذارم و بطرف فردی که پرچم را در دست دارد می روم. ایشان را نمی شناسم ولی قیافه اش آشناست. گویا ده سالی است که در شهرگوتنبرگ زندگی می کند. از ایشان خواهش می کنم این پرچم را از وسط تجمع به بیرون ببرد. می گوید این هویت ملی من است. دو مرد و یک زن در کنارش هستند که به تذکر من اعتراض می کنند. در این موقع صداها بلند می شود از بلندگو شعار ” نه شاه می خواهیم نه رهبر_ مرگ بر ستمگر” پرچمدار و همراهانش شعار می دهند ” جاوید شاه” . سراغ نگهبان می روم و از او می خواهم این جمع چهارنفره را از محل دور کنند برای آرامش جو آکسیون. نگهبان با پلیس تماس می گیرد و تعداد زیادی پلیس در عرض پنج دقیقه در محل حاضر می شوند. کسی که پرچم در دست دارد می گوید من خودم ساعت ۳ در این محل اجازه تظاهرات دارم. همراهش به پلیس با تحکم می گوید اینها “طرفداران پوتین”هستند. پلیس از من اجازه تظاهرات می خواهد. اجازه تجمع را نشان می دهم و فرد پرچمدار را به کنار تجمع هدایت می کنند.
برنامه آکسیون ادامه دارد. با رفتن پلیس بطرف ماشینهایشان فرد پرچمدار دوباره پرچمش را به وسط مردم معترض می آورد این امر مورد اعتراض تعدادی از شرکت کننده گان قرار می گیرد. دوباره بطرف دیگر تظاهرات می روم و تلاش می کنم جو را آرامتر کنم. خانمی تلاش می کند پرچم را پایین بکشد. دادو فریاد هوچی گران بالاست و می گویند این پرچم ایران است و شما ایرانی نیستید؟ این پرووکاسیون آشکار زیر نظر پلیس است و به نظر می رسد از پتانسیل تهدیدی فرد پرچمدار اطلاعاتی دارند. از پشت میکروفون صدایم می کنند و به تریبون بر می گردم. میکروفون را می گیرم و صحبت می کنم. پلیس پشت سر من دیوار حفاظتی دارد. در میدان روبرو هم گردهم آیی دیگری در جریان است و تعداد پلیس ها افزایش یافته است. پلیس دوباره سراغ من می آید ساعت سه بعد از ظهر است. اعلام می کند که اجازه پلیس برای گروه دیگری در این محل گرفته شده است و بهتر است برای جلو گیری از تنش شما به وسط برنزپارکن ۲۰ تا ۳۰ متر از محل فعلی تریبون خود را انتقال دهید. من این مسئله را از پشت میکروفون اعلام می کنم. شرکت کننده گان تظاهرات با شعارهایی علیه حکومت اسلامی با یک راه پیمایی کوتاه به وسط برنز پارکن حرکت می کنند و پرووکاتورها با دو نفر دیگر مجموعا پنج نفر در محل قبلی می مانند و بلافاصله هویت های ملیشان را به اهتزاز می آورند. آکسیون اعتراضی روز نهم آوریل با سخنرانی های مختلف از سوی فعالین سیاسی و اجتماعی شهر بدون هیچ تنشی ساعت ۴ به پایان می رسد.
پس لرزه های بعد از آکسیون!
این هوچی گران و پروکاتورها فرصتی گیر آوردند که دوباره به لجن پراکنی خود علیه نیروهای چپ و کمونیست در معیشت دو رادیو محلی فارسی زبان شهر(رادیو همراز و رادیو پیام) معرکه بگیرند و کمونیست های این شهر را مزدور حکومت اسلامی بنامند. ما کمونیست ها این تشبسات را خوب می شناسیم و آبش خور آنها را دقیقا می توانیم نشان دهیم. انتظاری از این هوچی گران و رادیوهای محلی که مثل بقالی می مانند و همنوا با سیاست فرهنگی اوباش اسلامی سینه می زنند نداریم. اما از شو آف و معرکه گیری عبداله اسدی دبیر فدراسیون پناهندگان و شانتاز سیاسی اش دریکی از رادیوهای محلی این شهر را نمی توان بی جواب گذاشت. این انسان نمی تواند از خودش سئوال کند اگر ایشان برگزار کننده آکسیون نبودند با چه اجازه ای میکروفون را ازدست گرداننده برنامه می گیرد.
عبداله اسدی بعد از کلی صغرا و کبری چیدن به دروغ انگشت اتهام به طرف من و کمونیست ها می گیرد که ما “شلوغ “کرده و به پرووکاتورها حمله و توهین کرده ایم. این یک دروغ آشکار است. البته این “شلوغ” کردن را قبلا نیز بطرف کمونیست هایی که به حضور جواد ظریف در استکهلم معترض بودند و از طرف پلیس سوئد مورد ضرب و شتم شدند نیز پرتاب فرموده بودند.
عبه اسدی هوچی گران و پرووکاتورهای از جنس امید دانا را خوب می شناسد اما مصلحت در آن می بیند که انگشت اتهام به سوی من و کمو.نیست ها بگیرد. مشاطه گری عبدالله اسدی با هوچیگران و پرووکاتورها در گوتنبرگ تازگی ندارد. انسانها می توانند سیاست راستی را برگزینند اما به یک پرنسیپ های پایبند باشند. واقعا دریغ از یک جو شعور که درکی ازپایه ای ترین پرنسیپ های یک فراخوان در جامعه ای چون سوئد را داشته باشد!
کریم نوری – مسئول رادیو برای یک دنیای بهتر- گوتنبرگ