هشت مارس بە عنوان روز جهانی زن شناختە میشود اما ماهیتی متفاوت با کج فهمی هایی کە از آن ارائە شده است دارد. در این روز مسئلە فقط کلمە زن یا زن بودن نیست. پایکوبی ها، مراسمات و بیانیەها در تبریکی سادە و بدون هدف این را رو بە زنان بیان می کند کە “زنان تحت ستم کە از هر نوع حقوق انسانی محروم ماندەاید، از میزان تحمل شما در برابر این همه درد و رنج تشکر و قدر دانی می کنیم و شیرینی و گل بە شما تقدیم می کنیم، در حالی کە شما از خندە سرمست و غرورمندید و مشکلات برای مدت زمان کوتاهی کمرنگ جلوە میکند، برای چند ساعتی زخم های خود را پنهان کنید”. دەها سمینار، جلسە و مقالە در رابطە با تاریخ دردناک این روز برگزار کردەایم اما هدف اصلی مبارزات را سهوا یا عمدا کنار می گذاریم. در حالی کە باید با برنامە ریزی، ریشە شناسی و مطالعە عمقی معضلات اجتماعی بە برسی و ارائە راه حل برای مجاب کردن جامعە بە انقلاب فرهنگی کە بە سرنگونی تمام مناسبات ارتجاعی حاکم و سرانجام بە پایەهای اساسی قدرت بیانجامد بین زنان گل و شیرینی تقسیم می کنیم، تا تلخی سختی هایی کە در جامعە با تار و پود پوست و خونشان درآمیختە شدە است برای مدتی کم از چشم ها بە دور بماند و دوبارە آن ها را با امید آزادی یا فکر کردن بە دنیای بهتر اما بدون نشان دادن چگونگی بە دست آوردن حقوق های اولیە شان بە جامعە بازگردانیم تا ذرە ذرە بزر ناامیدی و تاریکی را در دلهایشان بکارند و چە سخت است ذهنهای تاریکی را کە زمانی امید روشنایی در سر می پروراندند دوبارە بە فردایی بهتر امیدوار کرد.
زنان و مردانی کە خیابان های نیویورک را بە میدان سیاسی تغییر و تضعیف بنیان مسموم سرمایەداری و نظام ارتجاع تبدیل کردند، در ٨ مارس ١٨٥٧ کارگران کارخانەی نساجی در نیویورک آمریکا بە اعتصاب و اعتراض علیە روش های اعمال سرکوب وضعیت اسفناک زندگی و کار بە حرکات انقلابی دست زدند و فریاد های انقلابیشان استخوان های ارتجاع کالا محور و گلوبالیزە شدە زمانە را بە لرزە درآورد. انقلابیونی کە سعی بر سازماندهی تودە های ناراضی در سالهای آیندە و شناساندن اهمیت این روز بە عنوان جرقە ای در تسریع مبارزات بە حق علیە تمام مناسبات حاکم بر جامعە داشتند از سال ١٩٠٧ تظاهرات گستردە در زندە نگە داشتن یاد و آرمان های انقلابیون پیشرو نیویورک آغاز کردند و بە تلاش سوسیالیست ها و مطرح کردن ضرورت روز جهانی زن و برای گنجاندن خط مش جهانی عاری از تقسیم بندی های جنسی و معرفی زن بە عنوان نوعی برابر و مکمل، ضروری و یکسان از اهداف اصلی آنان بود. در سال ١٩٠٩ زنان کە بە آگاهی عمیق اجتماعی و تاثیرگذاری در جنبش ها و احزاب مترقی و متمدن دست پیدا کردە بودند خواهان برگزاری سالانە اعتراضات در روز ٨ مارس شدند. “لوئیس زیتس” پیشنهادی را همراه “کلارا زتکین” در جلسە عمومی سوسیالیست ها و در سال ١٩١١ میلادی ارائە داد کە این رخداد را بە عنوان جرقە مبارزات سازمان یافتە زنان برای احقاق حقوق خود ضروری دانستە و اهمیت تعیین روز جهانی زن را یاد آور شدند، هدف اساسی متحد کردن زنان و مردان آزادی خواه و برابری طلب برای مبارزە جدی علیە تبعیض سیستماتیک زنان بود کە نە تنها زنان بلکە تمام اقشار جامعە از طریق سیستم کالا محور مورد ظلم و ستم همسانی قرار دارند و در این راه نیز باید با اتحاد عمل راه های انقلاب را هموار کرد، آنها سعی داشتند با بهرە جستن از وقایع تاریخی راه حل نهایی و نوآوری پایە ای در کلیە مناسبات اجتماعی بهرە جستە و سنگرها را برای انقلابیون ستمدیدە کە از بردگی و استثمار هم نوع خود منزجر و بیزار هستند و برای تغییر و اصلاحات تلاش می کنند آمادە کنند. در پی دهە ها مبارزە و گرامیداشت ٨ مارس در سراسر جهان بە عنوان روزی برای برابری و تعیین قانون یکسان فردی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی سرانجام در سال ١٩٧٠ سازمان ملل روز ٨ مارس را بە عنوان روز جهانی زن بە رسمیت شناخت. اما در روند مبارزە متفکران سرمایەداری مفهوم پیچیدە و نامربوطی را بە جنبش های مدافع حقوق برابر ارائە دادند و کج فهمی کە از ناروشنی عمدی و همانطور کە بە آن اشارە شد ناشی از خط فکری دقیق جامعە شناسان لیبرال کە جامعە را بە سمت مترادف سازی آزادی و کالایی شدن نوین انسانها هدایت می کرد، بیراهە هایی با تابلوهای زرق و برق دار و گول زنندە کە بر آن کلمە ازادی نقش بستە را بە عنوان پوششی بر تار های کهنە و ارتجاعی و کنترل بر هنجار های جامعە بە کار می بردند. بردەداری را با دموکراسی می آرایند و این بار بە جای سرکوب، قتل، زندان و شکنجە بە درون امیال انسان ها رخنە کردە و روش نوینی برای حاکمیت و سود جویی در کلیت وجودی انسان پیش می برند . در این روند با کلماتی چون فمنیزم و گرفتن انگشت اتهام بە طرف مردان شکاف عمیقی در میان اتحاد مبارزان زن و مردی کە دوش بە دوش هم علیە ستم شعار برابری سر می دادند و جان خود را در کف دستانشان قرار دادە بودند، ایجاد کردە و هویت اصلی مبارزات را جنسی و تک بعدی کردە است در حالی کە این دیدگاه بە صورت گستردە تاثیر عمیقی بر روند مبارزات زنان در اروپا داشت بە جوامع توسعە نیافتە خاورمیانە و جنبش های حق طلبانە تزریق شد بە طور مثال بعضی از زنان فعال در ایران در حالی خواهان مساوات حق طلاق هستند کە قوانین مربوط بە مهریە را حتی برای لحظە ای مورد انتقاد قرار ندادە و بعضا با آن همسویی دارند برگزاری سالانە این نوع مراسمات مقالە و اطلاعیە های تاریخی فلسفی و پیچیدە کە مشخصا برای خودنمایی و نمایش سیاسی است بدون اینکە راه حلی برای معضلات جامعە ارائە دهد و راه های مبارزە را هموار ساختە و مشعل آزادی را در تنگناهای تاریکی، سرکوب، زندان، قتل، تحقیر و ارتجاع بە عنوان راهنما در دست بگیرد تاثیرگذاری چندانی در پیشروی مبارزات نداشتە و نخواهد داشت و فعالین را از خواستە های اساسی و ملزم دور کردە و بە بخشی از سیستم بهرە جویی از زنان تبدیل می کند در حالی کە جامعە در انتظار سازماندهی مستحکم با رهبری کسانی است کە مدعی همراهی عظیم تودە ها با جریانات فکری آن ها هستند این جریانها در ضمن تکرار شعار سرنگونی و برابری، زمینەهای اجتماعی را نادیدە گرفتە و پروژەای برای جایگزین کردن فرهنگ های ارتجاعی و با مناسبات برابری طلبانە ارائە ندادە اند بە امید روزی کە مردان و زنان آزادی خواه هم صدا خیابان ها را بە میدان مرگ ارتجاع و فرهنگ کالا محور سرمایەداری تبدیل کنند و مدعیان مدافع حقوق زنان بتوانند بە ارائە دیدگاهای رئالیستی بپردازند.
…
نویسندە: کاوە محمدی