همکاران عزیز من بعنوان یک کارگر از فراخوان اعتصاب و اعتراضات سراسری شما نفتگران مبارز دفاع می کنم و به شما درود می فرستم که برعلیه استثمارمضاعفی که از سوی پیمانکاران تایید شده ی دولت سرمایه داری و ضدکارگری ایران اعمال می شود سرفرود نیاورده و رئوس مطالبات خود را به شرح زیر بر شمرده اید: ۱- مزد هیچ کارگر شاغل در نفت نباید کمتر از ۱۲ میلیون باشد. ۲- افزایش مزدها با بلا رفتن نرخ تورم، افزایش دستمزد سایر سطوح مزدی با توافق نمایندگان کارگران.
۳- پرداخت به موقع مزدها. ۴- کوتاه شدن دست پیمانکاران از صنعت نفت، قراردادهای مستقیم و دائم ۵-.ممنوعیت اخراج کارگران. ۶- لغو قوانین برده وار مناطق آزاد اقتصادی. ۷- رعایت استانداردهای بهداشتی، محیط زیستی و ایمنی محیط کار، ۸- بالابردن استانداردهای بهداشتی خوابگاهها و سرویسهای بهداشتی ۹- .پایان دادن به امنیتی سازی محیطهای کار، ۱۰- برسمیت شناختن حق تشکل، تجمع و اعتراض کارگران. ۱۱- افزایش زمان استراحت درازای ۲۰ روز کار، ۱۰ روز استراحت.
ما همگی اطلاع داریم که حد اقل بخشی زیادی از خواسته و مطالبات شما خواست و مطالبات اکثر کارگران و مزدبگیران ایران است و می شود این خواست و مطالبات را به خواستی برای همبستگی با سایر کارگران ایران یک خواست عمومی کرد، حقیقتن ضرورت دارد که ما از لاک خود بیرون بیاییم و این خواسته ها را به عنوان خواست اکثر همکاران مزدبگیر سراسر ایران در نظر گرفته و دست اتحاد و همبستگی مان را نه تنها به کارگران رسمی نفتگر، بلکه به کل طبقه ی کار گر و مزدبگیر ایران دراز کنیم، زیرا کارگران و مزدبگیران غیر نفتگر خارج از جغرافیای ایران زندگی نمی کنند و بدست همین سرمایه داری دولتی که شمار را به بردگی مزدی می گیرد، استثمار می شوند. نباید از قلم انداخت که تعداد زیادی از کارگرران و مزدبگیران در ایران مثل شما به شکل پیمانی و قرارداد موقت اجیر می شوند و اجیر شده اند. لازم به اشاره است، که آقای ربیعی وزیر کار قبلی و سخنگوی دولت کنونی دریک سخنرانی اعلام کرد که حدودن ۹۰ در صد از کار گران و مزدبگیران غیر رسمی و قرار داد موقت دارند. یعنی اینکه استثمار مضاعفی که از سوی پیمانکاران با تایید دولت سرمایه داری حاکم بر ایران اعمال می شود تنها متوجه ی شما کارگران پیمانی نفت نیست، بلکه متوجه ی ۹۰ درصد کارگران و مزدبگیران ایران است.
همکاران نفتگر!، من خود کارگر نفت نیستم بلکه یک کارگرر ماشین سازهستم که سالها در بخش های غیر نفتی نظام سرمایه داری ایران و آلمان زیر سلطه ی سرمایه به تولید ارزش اضافی برای استثمارگران سرمایه داری به کار و تولید مشغول بوده ام، از این جهت لازم می دانم که ما کارگران رو راست و بدون تعارف با همدیگر صحبت کنیم و تجارب مبارزایمان را با همدیگر ردو بدل کنیم از یک سو، واز سوی دیگر هندونه ای که جریان چپ و راست رفرمیست سعی می کند زیر بغلمان بگذارند، توجهی نکنیم. همانطوری که اطلاع دارید بازار تجزیه تحلیل از سوی جریان چپی که بیرون گود نشته و می گوید لنگش کن بسیار گرم است. جریانی می گوید کارگران فقط می توانند مبارزه ی صنفی کنند و کاری با سیاست را باید به احزاب و سازمان ها بسپارند!، جریان دیگری باور دارد که مبارزه ی ما هم مبارزه ای صنفی است و هم مبارزه ای سیاسیست، جریانی دیگر که از سوی رژیم هدایت می شود می خواهند دودستگی بین کارگران و مزدبگیران رسمی، پیمانی و موقت بیندازد و ….. اما از سویی سؤال ما این است که دوستان چپ چرا جدیت دارند که حتمن اعتصابات، اعتراضات و در کل مبارزات کارگران و مزدبگیران را بر علیه سرمایه دسته بندی کنند؟ و دیوار چینی بین آن بکشند؟، و این مبارزه را به مبارزه ی اقتصادی و مبارزه ی سیاسی تقسیم کنند؟. همچنین همانطوری که اشاره شد بازار تبلیغات چپ و راست رفرمیسم داغ شده است و هرکسی به سهم خود سعی دارد که بگوید ما کارگران و مزدبگیران چگونه مبارزات خود را برعلیه سرمایه داران وکار مزدی سازماندهی کنیم، که این موضوع کمی خنده آور است، به این دوستان باید گفت که تمام تئوری های شما را ما با عمل مبارزه و تشکل یابی خودمان به شمایاد داده ایم، ما مبارزه ی طبقاتی می کنیم پیروز ویا شکست می خوریم و شما این پیروزی و شکست ها را به نوشته در می آورید، این شما هستید که از مبارزات و تجربیات ما می توانید استفاده کنید و خودتان را رها سازید. و باز هم این شما هستید که از عمل کردهای ما می توانید یاد بگیرید، که زندگی مبارزاتی کارگران و مزدبگیران برعلیه سرمایه چگونه پیش رفته، به پیروزی و یا به شکست انجامیده است توشیه ی رهایی خود کنید و نه برعکس. به هر حال این مهم است که ما دوباره وارد میدان مبارزه شده ایم، اما این مبارزه که از سوی نفتگران رسمی انتظارش می رفت، شروع نشد، شاید این مبارزه می بایست خیلی زود تر و از جانب کارگران ومزدبگیران رسمی شرکت نفت برعلیه استثمار شدید و مضاعف کارگران موقت و پیمانی شروع می شد، زمانیکه هنوز تعداد کارگران پیمانی و موقت به ۱۰۶ هزارنرسیده بود به اعتراض و حمایت از کارگران پیمانی و موقت می پرداختند، البته همانطوری که اطلاع داریم، چنین نشد و ما این را بعنوان یک انتقاد به کارگران رسمی و تشکلات آنها می نگریم. اما کاسه ی صبر کارگران پیمانی شکست و کارد به استخوانشان رسید و فراخوان سراسری را برای بدست آوردن مطالباتشان را دادند. اما همانطوری که فوقن اشاره شد، به ۶۵ هزار کارگر و مزدبگیر رسمی شرکت نفت این انتقاد وارد است، که فکر می کنند جمعیت رسمی استثنا از قاعده و قانون سیاست های نئولیبرالیسم هستند، نه همکاران عزیز اصلن اینطور نیست و اینطور نخواهد ماند. تجربه ی چندین ساله ی نشان داده است، که نفتگری که باز نشسته شده و یا باز نشسته می شود و یا دیگری اگر بدلیل بیماری جایگاه کاری خود را از دست می دهد و یا همکاری باز خرید می شود، این جایگاه ها به ندرت با کارگران و مزدبگیران رسمی جایگزین شده، بلکه جایگاه خالی با کارگران موقت و پیمانی که هزینه ی کمتری برای دولت و سیستم سرمایه دارد پرشده و جایگزین می شود. البته حتمن خود شما همکاران این مسئله را می دانید، که تعداد کارگران پیمانی و موقت به مرور بیش از دوبرابر جمعیت شما کارگران و مزدبگیران رسمی شده است. علت اینکه شما همکاران تا کنون حرکت و اقدام قاطعی برعلیه استثمار مضاعفی که در حق همکاران غیر رسمی می شود نشده است چیست، شاید بعضی از مواقع آدم به منافع شخصی و غیر جمعی خود فکر می کند و می گوید که قراردادهای پیمانی و یا موقت فعلن مسئله ی من نیست، اما این اشتباهی است که ما بر اثر عدم شناختمان از روش و عمل کرد سرمایه داران دچار می شویم. تا کنون تاریخ جوامع سرمایه داری چنین بوده، که روش کاربست ناموزونی که سرمایه داران در محیط کار و تولید، چه بصورت تقسیم کار، طبقه بندی مشاغل، نابودی جایگاه کاری، قشر بندی کارگران و مزدبگیران متخصص غیر متخصص، تقسم کارگران به کارگران دانا و کمتر دانا، به مزدبگیر رسمی و پیمانی، به مزدبگیرموقت، به مزدبگیر رسمی وغیر رسمی، خود یک سیاست جدا سازی ومنفرد کردن کارگران و مزدبگیران است و برای جلوگیری از اتحاد یک پارچه ی کارگران و مزد بگیران و بردن هرچه بیشتر سود و ارزش اضافی است. همکاران رسمی نفتگر وغیر نفتگرحتمن این موضوع را می دانند، که وضعیت موجود بازار کار که به کارگران و مزدبگیران رسمی، پیمانی و موقت تقسیم شده است، می تواند در یک بحران اقتصادی واقعن دیر یا زود گریبان کارگران و مزدبگیران رسمی را هم بگیرد، زیرا این روند در همه جوامع سرمایه داری اتفاق افتاده است. اما بازهم دیر نشده که کارگران و مزدبگیران رسمی یا دائم دست در دست کارگران پیمانی و موقت، مبارزه ی خود را نه تنها بر علیه استثمار مضاعفی که گریبانگیر بیش از ۱۰۶هزار نفر کارگر ومزدبگیر پیمانی، ۳۴ هزار نفر کارگران و مزدبگیران موقت پیش ببرند، بلکه وقت آن رسیده که علیه کل این قراردادها و سیستم استثماری، که جامعه ی کارگران و مزدبگیران ایران را به زیر سیطره دولت و حاکمان نئولیبرال سرمایه داری در آورده است مبارزه کنند.
زنده باد اتحاد و یک پارچگی کارگران برعلیه سیستم سرمایه داری در ایران
زنده باد شوراهای انقلابی و سراسری کارگران و مزدبگیران ضد سرمایه داری
۱۴ تیر ۱۴۰۰
۰۶.۰۷ ۲۰۲۱
علی برومند