علی رسولی

همیشه گفت‌وگو

اینک آخرین نسیم بهاری‌ست درناها گویی برای عزیمتی ابدی همچون رویایی کهنه در هوا سرگردان‌اند. کبوترهای گرمسیری به سوی ما شتافه‌اند با من از لحظه‌ لحظه‌ی بودن از دست‌هایت که می‌بخشند  در خود می‌گیرند وبه یاد می‌سپارند بگو. با من بگو از نجواها و لبخندهای گرمِ در پناهِ آفتاب و آرزویی که تنها° در حضور‌ ما شکوفا می‌شود.   در ...

ادامه مطلب »

همیشه رویا

راهِ بهار دور است آن‌سوی پنجره‌ی بیمارستان کودکان همچون امواج کوچک از پلکانِ  مدرسه سرازیر می‌شوند. بوی دارو در اتاق و در ریه‌های من پیچیده است: دردِ قلب است یا دلتنگیِ رویایی قدیمی و یا شاید اندکی خسته‌ام.   ـ در این روزهای سرد زمستانی به تو می‌اندیشم به کودکان به شکوفه‌های تازه‌ی سیب به عطرِ سرگردانِ گل‌ها در فضا ...

ادامه مطلب »

Google Translate