آمریکا در آتش خشمی سوزان

مبارزه برای جهانی بدون مرز ( افغانستان – ایران)
June 05, 2020

آمریکا در آتش خشمی سوزان

فشار زانوی پلیس فاشیست و نژاد پرست آمریکا  برگردن جرج فلوید  تبدیل به سمبل فشار سیستم برگردن سیاهپوستان گشته است. آخرین فریادهای جرج فلوید که ” نمی توانم نفس بکشیم” سمبل و صدای همه کسانی شد که در این سیستم جهنمی آلوده به فاشیسم، راسیسم، ستم و استثمار نمی توانند نفس بکشند. صدایی که تبدیل به خشم شد، و شعله های این خشم بسرعت سراسر آمریکا را در بر گرفت.  و کل سیستم استثماری حاکم در آمریکا را به چالش گرفته است. سیستمی که بر اساس برده داری نسل کشی ، نابرابری تبعیض نژادی ، ستم و استثمار و بی آیندگی برای رنگین پوستان را در درون خود نهادینه نموده است. و از 1690 آغاز و کماکان ادامه دارد.

هفته گذشته جرج فلوید سیاه پوست 46 ساله ، در شهر مینیا پولیس مقابل انظار عمومی بهت زده و معترض توسط پلیس سفید پوست فاشیست آگاهانه به قتل رسید. پلیس قاتل نزدیک به 9 دقیقه زانوی خود را بروی گردن و گلوگاه فلوید دست بسته که بر کف  آسفالت خیابان افتاده بود با قدرت فشار می داد . فلوید بارها گفت ” دیگر نمی توانم نفس بکشم، لطفا مرانکش” . این جملات بارها تکرار گشت و مردم بهت زده بارها از پلیس خواستند تا زانوی خود را از گردن فلوید بردارد. اما او وقعی به این تقاضاها نگذاشت و به زندگی یک انسان پایان داد. تقریبا دو دقیقه آخر، فلوید بیهوش بود – اما فشار زانو کماکان ادامه داشت و سرانجام فلوید خفه شد. ویدئوی این جنایت از طریق شبکه های اجتماعی به سراسر جهان سریعا پخش شد و  این قصاوت آشکار خشم مردم را در مقیاسی جانی شعله ور کرد. بار دیگر زخم ناشی از حمله وحشیانه پلیس به رادنی کینگ، اریک گارنر، ….تازه کرد.

” دیگر نمی توانم نفس بکشم، لطفا مرا نکشید” همان جملاتی بود که 6 سال قبل اریک گارنر دست فروش سیگار دریکی از مناطق زحمتکش نیویورگ 11 بار قبل از مرگ تکرار کرده بود. مرگ جرج فلوید خشم انباشته جوانان سیاه، رنگین پوست و حتی سفید پوستان را  لبریز کرد و به خیابانها ریختند. اعتراضات در مدت چند روز به 70 شهر آمریکا گسترش یافت. تظاهراتها در همان روزهای نخستین به جلو کاخ سفید سمبل ارتجاع کشیده شد و جوانان عاصی و شجاع با ماموران امنیتی پلیس و گارد ویژه ریاست تجمهوری درگیر شدند، در این نبرد بیش از 60 مامور گارد ریاست جمهوری زخمی شدند. ترامپ و خانواده اش در این درگیری به زیر زمین کاخ سفید فرار داده شدند. ترامپ در مصاحبه مطبوعاتی همان روز اعلام نمود: ” اگر تظاهر کنندگان وارد محوطه کاخ سفید می شدند با سگهای وحشی و سلاح های مرگباری مواجه می گشتند که هر گز به مغزشان هم خطور نمی کند. او در طی این چند روز بارها از مقامات دولتی و امنیتی خواسته است که خشن تر با تظاهر کنندگان برخورد کنند.

اما اینبار این جوانان جسور مصمم به نوشتن تاریخی نوینند. این نسل می داند که از سال 2005 تا کنون بیش از 15 هزار رنگین پوست توسط پلیس نژاد پرست به قتل رسیده است. زندانها پر از سیاهپوستان است. تعداد کشته شدگان غیر سفید در اثر کرونا بیش از 3 برابر سفید پوستان است. بی کاری ، بی آیندگی، تحقیر ، سرکوب و… بیداد می کند، توده های مردم می بینند که  قاتلین آزادند حتی پلیس فاشیستی که جرج فلوید را در روز روشن و در انظار عمومی عمدا به قتل رساند، به قتل درجه سوم محکوم شده و به قید ضمانت آزاد است. اما آنانکه خواهان عدالتند، در همین مدت یک هفته بیش از 5000 نفرشان در زندان، صدها زخمی و 6 کشته داده اند. در بیشتر از 30 شهر حکومت نظامی برقرار گشته و ترامپ مسئولیت  سرکوب شورشها را به فرمانده کل ستاد ارتش آمریکا و اگذار نموده است. امپریالیستهای آمریکایی به ارتش آماده باش سراسری داده اند. پلیس ، گارد ویژه و ارتش به میدان فرا خوانده شده و عملیات سرکوب را به پیش می برند و بهمراه آنان فاشیستهای نژاد پرست مسلح به صف تظاهر کنندگان شلیک و حتی با ماشین و تریلی به صفوف آنان هجوم می برند. اما روی دیگر سکه ، شورش زحمت کشان عاصی است. شورشهایی که در مدتی بسیار کوتاه به بخش های عظیمی از آمریکا کشیده شد. و مردم دیگر کشورهای جهان را هم به جنب و جوش در آورده و از این مبارزات مردم  حمایت می کنند و اعتراض خود علیه فاشیسم و راسیسم نهادینه شده در دستگاه پلیس و کل سیستم حاکم ابراز می کنند.

شورش جوانانی که مرگ را به سخره گرفته اند. بهاری نوین و هوای متفاوتی را نوید می دهند. آنان با از جان گذشتگی و جسارت با ارتجاع می جنگند. ارتجاعی که تا هفته قبل با جو ترور و وحشت حکمرانی می نمود، اینبار این توده های مبارزند که در دل ارتجاع  وحشت انداخته اند. ادامه دار بودن و رادیکال تر شدن این خیزش، بر تضادهای رژیم تاثیر گذاشته و اختلافات آنان را تشدید خواهد نمود. انتقادهای ترامپ بر فرمانداران و شهرداران مناطق مختلف نشانه هایی از این شکاف درون ارتجاع است که صفوف انقلاب می توانند از آن استفاده نمایند.

ارتجاع نیز تلاش می کند بر صفوف جنبش تاثیر گذاشته و انها را به ” عدالت خواهان” و ” غارتگران” تقسیم نمایند وبین آنان شکاف بیاندازند. زمانی که مناسبات توزیع دستخوش تغییرات رادیکال می گردد، ترامپ دستور شلیک می دهد. در چنین دورانی دانشگاه انقلاب به خیابانها کشیده می شود و علم انقلاب نقش برجسته ای به خود می گیرد و پیشروان را در مقابل سئوال چگونه باید از شر این سیستم خلاص شده وچه جامعه ای را باید ساخت قرار می دهد.

آنچه از هم اکنون می توان بروشنی مشاهده کرد این است که جوانان مصمم اند شرایط ” نمی توانم نفس بکشم ” را به کشیدن نفس تازه تبدیل نمایند. ما از مبارزات جوانان امریکا که در دل اژدها علیه اژدها  مبارزه می کنند با تمام وجود حمایت می کنیم.

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com