پس لرزه های قیام ابان ٩٨ و تاثیرات ماهوی آن در جنبش مردم و نظام حکومت اسلامی

سعيد صالحى نيا
November 30, 2019

پس لرزه های قیام ابان ٩٨ و تاثیرات ماهوی آن در جنبش مردم و نظام حکومت اسلامی

مقدمه:

ده روز زد و خورد شدید بین مردم با رژیم اسلامی و نوکرهایش در خیابانها ظاهرا فروکش کرده و هنوز در تعیین امار کشته ها و مجروحین و دستگیرشدگان توافقی نیست.

حکومت در حال دستگیریهای بیشتر است.اعلام کرده اند که در حال دستگیری "لیدرهای تظاهرات" هستند.زندانهای رژیم با موج هزاران دستگیر شده روزهای اخیر دچار بحرانست و خانوادهای زندانیان مجروحین و کشته شدگان بدنبال عزیزان خود به مراکز حکومتی می ایند و سرگردان می شوند.

ظاهرا رژیم اسلامی در سرکوب موقت خشم مردم با تیراندازی و کشتار "موفق" شده و سران رژیم هر چند با استیصال دارند نفسهای راجتی می کشند.می گویند "خدا بهشان کمک کرد"!

طی این مدت کوتاه مردم معتراض اشکال مختلف اعتراضی را امتحان کردند.تاکتیک بلوک کردن ترافیک و فلج کردن شهر زد و خوردهای منطقه ای زدن ماموران زدن سران سرکوب شناسائی متقابل عوامل سرکوب و انتشار عکسها و ادرسهای انها ، انتشار هزاران فیلم از تظاهرات و اسامی کشته شده ها به خارج کشور تا ...متدهای سازماندهی محلی و ارتباط گیری بدون استفاده از اینترنت و وسایل ارتباط چمعی که بتواند توسط حکومت کنترل یا بلاک شود.

رژیم اسلامی یک رژیم توتالیتر و سازمانیافته است با میلیونها مزدور فریب خورده بی مغز و سرانی فاسد بدور رهبر در حال مرگ! حکومتی که هنوز توسط حکومتهای غربی روسیه و چین حمایت می شود هر چند فریبکارانه برای کسب سود بیشترو فریب مردم  گاهی با هم دعوا بازی می کنند.

در این مقاله نقبی می زنم به زوایای بیشتری از این صحنه ها با تاکیید بر اینکه قیام ابان را پایان یافته نمی بینم بلکه اغاز مرحله کیفی جدیدی در جنبش انقلابی و سرنگونی طلب. این قیام دینامیزم درونی حکومت اسلامی و دینامیزم ارتباطی بین این حکومت و مردم را جابجا کرد:

 

(1)تاثیر قیام ابان روی حکومت اسلامی چه بود؟

حکومت اسلامی هرگز یک حکومت متعارف نبوده.از ابتدا حکومتی دوگانه در بالا ماهیت متناقضی ازش ساخته که دائم بجرانساز است.یکی حاکمیت ولی فقیه که بدور خودش سپاه و نیروهای سرکوب و اطلاعات را دارد و دیگری "دولت کاغذی متعارف" که شامل 3 رکن مجریه قانون گذاری و قضائیه هستند.بخشی از کشاگشهای دائمی درون حکومتی از همان ابتدای بقدرت رسیدن ناشی از این ذات دوگانه حکومت اسلامی است که همواره در بحرانها عامل تعمیق بحران و کشاکشهای درونی بوده.

در دوران خمینی کاریزمای ولایت فقیه بالاتر بود و طبیعتا این حکومت کاغدی جلوی صحنه بیشتر تحت کنترل ولایت.خامنه ای اما فاقد این کاریزمای مطلقه بوده و لذا دوران او با افت و خیزهای بیشتری همراه است.دعوای جناح های حکومتی درون حکومت کاغذی جلوی صحنه هر قدر بیشتر شده با توجه به اینگه کلیت حکومت بیشتر و بیشتر زیر فشار اعتراضات مردم و بحران اقتصادی سرمایه داری قرار گرفته و نیروی گریز از مرکز مرتب شکاف و انشعاب را در حکومت بیشتر کرده. تا جائی که بارها و بارها حکومت پشت پرده ولایت فقیه با عوامل سرکوبش مجبور شده اند به جلوی صحنه بیایند و قئله را بخوابانند.

نموه این دخالتگری خامنه ای در قیام 88 و قیام دیماه و خصوصا قیام ابان بسیار مشهود است تا جائی که حتی نمایندگان مجلس اخوندی را هم دچار گیجی کرد .اینبار خامنه ای بر اشفته و بلافاصله بعد از اعلام افزایش قیمت بنزین و اولین اخبارهای اعتراضی رسما وارد سحنه شد و بنوعی فرمان دولت پشت صحنه را بدست گرفت و حکومت جلوی صحنه اعم از روحانی یا مجلس را کاملا اچمز کرد.

قیام ابان یک تاثیرش در شکست رابطه بین دولت پشت پرده خامنه ای با حکومت کاغذی جلوی صحنه بود.امری که خودش عامل بحرانهای بعدی خواهد بود.

 

(2)تاثیر قیام ابان روی رابطه حکومت اسلامی با مردم:

پاشنه اشیل حکومتهای توتالیتر که دیکتاتوری می کنند یک تناقض بزرگ و حل ناشدنی است که عامل زمین زدن نهائی انهاست.

حکومت اسلامی با ادعای مستضع پروری روی کار امد که قرار بود ضد طاغوت باشد بر علیه مستکبرین! ده سال اول این حکومت خمینی این بازی را گردانده بود و خصوصا در دوران جنگ از این حربه استفاده کرده بود اما با پایان جنگ و تن دادن طبیعی رژیم به سیاست خصوصی سازی حکومت مجبور بود ماهیت واقعی طبقاتی خود را بیشتر جلو بکشد و خصوصی سازیها تسریع روند سرمایه داری با راهکارهای بانک جهانی عروج قشر وسیع سرمایه تار و نورسیده ها و نور چشمی ها توهم جامعه را بیشتر درید و در دهه چهارم حکومت از "حکومت مستضعفین" دیگر نشانی هم نیست.

مشکل اینجاست که حکومت پشت صحنه رژیم و ایدئولوژی رژیم هنوز ادعای سابق را دارد و هنوز میلیونها متوهم عقب مانده در شهرهای کوچگ پیدا می شوند که حکومت اسلامی را همان حکومت ادعائی خمینی می بینند.اینست گه توتالینتاریزم و پوپولیزم رژیم اسلامی در مقابل عملکرد اقتصادیش و دزدیهای رهبرانش عامل شکست عمیقی درون حکومتی است که ریزش بی سابقه عناصر ایدئولوژیک انرا تسریع می کند و سر بزنگاه پاشنه اشیل این حکومت است.این حکومت دقیقا بخاطر خیانت به .عده هائی که به فریب خوردگان خود می داده اینبار فرو خواهد ریخت.برایش مشتی مزدور می ماند مثل پهلوی از درون می پوکد.

 

حکومت اسلامی با جلو امدن خامنه ای و فرمان سرکوب او ماسک مستضعف پروری را یکبار دیگر و بطور بی سابقه ای علنی از هم درید.فرمان تیر دادن بر علیه لایه فقیر و زحمتکش جامعه که طبیعتا نمی توانند سیاستهای سرمایه داری نظم نوینی را تحمل کنند و در حال خرد شدن هستند.حکومت اسلامی دقیقا نقش پهلوی در سال 57 را در جریان ابان امسال به عهده داشت.همان روانشناسی همان متدها .همان نوع کشتارها و دردنده خوئی ها.

حکومت اسلامی رسما اعلام کرد که خرج تحریم های اقتصادی را باید طبقه فقیر جامعه بدهد.و اگر اعتراض باشد پاسخ گلوله است.اینجا حکومت راه برگشت برای خود نمی گذارد.اینجا نقطه مرگ رژیم است.

 

(3)تاثیر قیام ابان روی جنبش اعتراضی مردم زحمتکش و طبقه کارگر:

یک وجه مهم قیام ابان کیفیت طبقاتی شرکت کنندگان در این قیام است.همه متوجه شدند که این قیام طبقه متوسطی نیست.قیامی از سوی طبقه زحمتکش کارگر و فقیر شده جامعه است.میلیونها جوان بیکار که اینده ای برای خود نمی بینند.نکاهی به نامها و زندگی نامه های گشته شدگان یا دستگیر شدگان براحتی این ادعا را قابت می کند.

لذا قیام امسال قیامی چپ تر و رادیکالتر بود و موتور مجرکه اش هم عمیقا طبقه فقیرو زحتمکش جامعه جتی چپ تر از قیام دیماه سال 98

قیام ابان قیامی محدود به قومیت ها و ملیتها نبود و از بند ناسیونالیزم رها بود.12 استان که تظاهرات در انها بیشتر بود منجمله خوزستان و کرمانشاه بیشترین گشته ها را داده اند .دیگر اعتراضات مرز قومی و ناسیونالیستی ندارد .تهران همانگونه بپا خواست که شهرهای کردستان اذربایجان و خوزستان.ناسیونالیستهای نتوانستند مهر خود را بزنند.

همانطور که در مقالات قبلی هم اشاره کردم این قیام مدرسه مهمی بود برای میلیونها فعال جوان در صحنه که نباید در سطح مسالمت امیز در خیابان بمانند.قیام ابان یورش تهاجمی به مراکز اقتصادی سیاسی و مذهبی و زدن عوامل رژیم را (هر قدر در سطح محدود ) در دستور داشت و پرده مبارزه مسالمت امیز هم استراتژی هم تاکتیک را کاملا از هم درید.

فیام ابان درسهای دیگری هم دارد.درسهائی که بی شک در قیامهای بعدی عملی خواهد شد.فقط مردم نیستند که قیام را شکل می دهند بلکه قیامها هم روان جمعی جامعه را می سازند و شکل می دهند:

 

(4)درسهای قیام ابان برای فعالین جنبش انقلابی در ایران:

هر قیام نتیجه شعور اجتماعی جامعه است و بنوبه خود این شعور اجتماعی را شکل می دهد و به جلو می برد.

قیامها چه شکست بخورند چه پیروز شوند چه کند شوند همه درسهائی با خود دارند . فعالین عملی قیامها بدون توجه به این درسها نمی توانند اینده ای داشته باشند.

مثلا قیام 88 نشان داد که بازی با باندهای حکومتی راه نیست چاه است.نمی شود به موسوی رای داد و ارزوی تغییر کرد.

قیام دیماه 96 نشان داد که شعار مرگ بر جمهوری اسلامی را نمی شود بطور مسالمت امیز جلو برد.برای چلو برن این شعار باید 3 عنصر تظاهرات خیابانی و اعتصاب عمومی و قیام مسلحانه توده ای بسرعت در هم تلفیق شوند. قیام وقتی اغاز شد وقت ندارد که تلف کند و حکومت بسرعت از تعللها استفاده می کند.

قیام ابان ماه امسال همین درسها را تکرار کرد .فعالین قیام 98 بسیار رادیکالتر وارد شدند و تهاجمی تر عمل کردند اما کافی نبود.رژیم هنوز از تعللها سود می برد و با تیر اندازی به مردم فاقد سلاح قدرت پس زدن دارد.هنوز جامعه برای تعیین تکلیف نهائی اماده نیست.هنوز حلقه های 3 گانه مورد نیاز به هم وصل نشده اند.

همانطور که در مقالاتم در حاشیه قیام 96 توضیح دادم عنصر زمان را باید اهمیت داد.قیام 96 و قیام 98 هردو ثابت کردند که نقطه ضعف رژیم سرعت عمل و سازاندهی سراسری قیام کنندگانست.

هر قدرگستره جغرافیائی وستفتری بطور همزمان وارد صحنه شوند رژیم ناتوانتر است.

قیام 98 ثابت کرد که سازماندگان منطقه ای باید با امادگی وارد میدان شوند .باید بتوانند سیستم ارتباطی را در مقابل قطع شبگه ارتباطی حفظ کنند و باید بتوانند بطور تهاجمی عمل کنند و نه تدافعی.مراکز رژیم را بزنند عواملش را نابود کنند و قیام را به سطح اعتصاب عمومی رشد دهند و نهایتا با سازماندهی قیام مسلحانه کار رژیم را تمام کنند.

این درسها بخشی از دسهای قیام 98 است که طبیعتا سازماندگان محلی باید بسیاری از این درسها را بنویسند و منتشر کنند برای مرجله بعدی.

 

(5)حکومت اسلامی چگونه سرنگون خواهد شد؟

قیام ابان امسال بخشی از دورنمای معمای سرنگونی رژیم اسلامی را پیش روی فعالین داخل کشور قرار داد.این قیام نشان داد که سرنگونی رژیم اسلامی بطور عملی نه تنها امکانپذیر است بلکه تنها راه رسیدن به خواستهای بلاواسط جامعه است.

توهم انتظار و بست نشستن و مطالبه کردن از رژیم شکسته و خود حکومت اعلام کرده که فقط با زور می شود باهاش برخورد کرد.

ازادیخواهان و برابری طلبان چند نسل است که خواهان سرنگونی این رژیم هستند اما بطور واقعی راهکارهای قیام باید برای فعالین منطقه ای و مجلی روشن می شد.

نقاظ قدرت و ضعف رژیم در هر محله شهر و منطقه روشن می شد .مراکز سرکوب محلهای حفظ اسلجه عاملهائی که باید خنثی شوند در هر مجله تا جنایت نیافرینند .این موضوعات جول تغییر روانشناسی رابطه مردم با حکومت.

رسیدن به نقطه عمل نهائی رساندن صحنه ها به نبرد اخرین با رژیم اسلامی.

چامعه ای که چند نسل است به گوشش خواندند که "دیگر انقلاب نمی شود" کشته دادیم کافیست" جالا بهتر فهمیده که باید کشته بدهد تا ازاد شود.ازادی از مسیر گل دادن به سرباز رژیم امکان ندارد.

قیام ابان همه اینها را روشنتر کرد و جامعه با تجربه خود در خیابان همه اینها را دید.

قیام ابان 98 بسیاری درسها دارد و هنوز کلاسش تعطیل نیست.درگیری رژیم ادامه دارد و مراحل بعدی برای ازاد کردن زندانیها .قیام 98 یک درسش هم این بود که باید در زندانها را شکست.این از دید من حتما در قیام بعدی عملی خواهد شد.شکستن در زندانها همانطور که در باستیل را شکستند و دورانی چدید در تاریخ بشر با این شکستن دراغاز شد!

 

قیام ابان 98 هنوز زنده است و باید ازش درس گرفت.رژیم نباید در موقعیت تهاجمی قرارگیرد وگرنه بیشتر قربانی می گیرد.

 

 

منابع بیشتر:

 

شورش “بنزین” و راهکار پیروزی انقلاب در ایران

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=76694

گامهای بلند قیام ابان به سمت انقلاب و سرنگونی حکومت اسلامی سرمایه

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=76836


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com