ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت (۱۹)

اقبال نظرگاهی
September 11, 2020

ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت (۱۹)

این شماره: چیرگی ناسیونالیسم بر کومه له

ادبیاتی که ابراهیم علی زاده (به استناد گفتگوی عیسا جه مشیدی با کارو ئازادی 7 سپتامبر2020) و مقاله حسن رحمان پناه بتاریخ 31 شهریور 1399 و نوشته جمشید عبدی بتاریخ 7 سپتامبر 2020 و ده ها اظهار نظر مکمل در فیس بوک  از تعرض شخصی و اخلاقی جناح ناسیونالیست کومه له به جناح سوسیالیست طلب و چپ  میل به یک تعیین تکلیف خطرناک با کمونیستها دارد. این ادبیات مخرب و ترور شخصیتی و اتهامی و بی پرنسیبانه است. باید روشن باشد که این ادبیات ناشی از اخلاقیات شخصی گوینده و نویسنده نیست بلکه نمود محتوا و عمق سیاسی اختلافات و علامت و زنگ خطری برای اقدامات عملی آینده است. فعلن تلاش میشود که جناحبندی سیاسی را به اختلاف نظر افراد تقلیل دهند. اما این ادبیات تخریبی و ناسیونالیستی ثابت کرده است که بشدت ضد کمونیست است و حاضر است در دفاع از خود کمونیستها را- فعلن ترور سیاسی کند. ناسیونالیسم چپ کومه له را تحویل صاحبان اصلیش یعنی کمونیستها نخواهد داد زیرا سابقه درخشان کومه له و وجهه اجتماعی کومه له چیزی است که ناسیونالیسم چپ به آن نیاز دارد. اهمیت کومه له برای کمونیستهای کردستان بیش از اینها است.

تعرض ناسیونالیسم به چپ اگرچه با مقاومت درونی و خارجی روبرو شده است اما با موفقیت پیش خواهد رفت. ناسیونالیسم در کومه له پیروز خواهد شد و جناح چپ یا مجبور به انزوا میشود و یا اخراج و طرد خواهد شد. کمونیستهای درون کومه له چه سازش کنند و بمانند و چه تسلیم نشوند و مقاومت کنند دیر یا زود تسویه تشکیلاتی و تصفیه سیاسی خواهند شد. جناح چپ کومه له نخواهد توانست کومه له را متحد و به چپ بچرخاند. جناح چپ کومه له اگرچه در اقلیت نیست اما در موقعیت ضعف و تدافعی در مقابل جناح ناسیونالیست است. جناح ناسیونالیست از حمایتهای بزرگی برخوردار است: اولن در قلمرو حاکمیت ناسیونالیستها دارای تشکیلات علنی است و این تشکیلات فقط با حفظ رهبری ناسیونالیستی قادر به همزیستی مسالمت آمیز با حکومت خاندان طالبانی و عشیره بارزانی ناسیونالیست است. تشکیلاتی علنی تحت رهبری کمونیستها مورد تهاجم نظامی سپاه قدس و حکومت ناسیونالیست اقلیم کردستان که عمیقن گوش بفرمان جمهوری اسلامی است قرار خواهد گرفت. این چیزی است که 30 سال پیش منصور حکمت به رهبری کومه له گفت. اگر جدایی سال 1991صورت نمی گرفت دیر یا زود کمونیستها مورد حمله ناسیونالیستهای حاکم گوش بفرمان سپاه قدس قرار میگرفتند و یا دچار سرنوشت مجاهدین میشدند. کمااینکه کارنامه کمونیست کشی ناسیونالیستها قطوراست. بعلاوه دو شعبه سازمان زحمتکشان حاضرند هروقت لازم ببینند چه قبل از انشعاب چپ کومه له و چه در بعد از انشعاب فرضی آن به کمونیستهای کومه له حمله کنند و آنها را خلع سلاح کرده و کتف بسته تحویل آسایش سلیمانیه بدهند. دوز ضد کمونیستی این دوباند فالانژ بسیار بالاست و قبلن هم طرح ترور رهبران حزب حکمتیست را به اجرا گذاشته بودند اما فرد مامور خود حاضر به انجام آن نشده و دست به افشاگری زده بود.

شرایط عینی دیگر که بزیان جناح چپ کومه له دخیل است عبارت است از فراهم شدن زمینه سازش با رژیم جمهوری اسلامی برهبری پ کا کا و شاخه ایرانی آن پژاک و دادن اختیار منطقه کردستان به ناسیونالیستها در صورت از کنترل جمهوری اسلامی خارج شدن سلطه بر کردستان در آینده پیشرو است. در این سناریوی طراحی شده سپاه قدس کنترل کردستان به احزاب ناسیونالیست سازشکار داده میشود. عبدالله مهتدی رئیس باند زحمتکشان با طرح سپاه متحد و ارتش ملی کردستان خود را و دیگر جریانات ناسیونالیست را برای به عهده گرفتن این نقش فرضی در آن شرایط محتمل آماده میکند. کومه له مجبور است پرچم ناسیونالیستی خود را بیشتر از هر وقتی به اهتزاز درآورد تا در بهترین حالت نقشی به عهده بگیرد و در بدترین حالت از تعرض رقبا (دو حزب دموکرات و دو سازمان زحمتکشان و بزودی پژاک و خه بات) خود را محفوظ نگاه دارد. کومه له مجبور است با توجه به فاکتورهای فوق الذکر پرچم سرخش را اگرنه پنهان پایین بکشد و پرچم سفیدش را به تایید جنابان عبه مهتدی و عمر ایلخانی زاده و مصطفا هجری و جوجه فاشیستهای حاکم در اتحادیه میهنی برساند.

بنظر من بحران سیاسی امروز در کومه له راه حل تشکیلاتی دارد اما راه حل سیاسی ندارد. تقدیم کردن کومه له به جناح ناسیونالیست و تحویل گرفتن حزب کمونیست میتواند بهترین راه حل تشکیلاتی این بحران باشد. اما در حالی که رسیدن به چنین توافق تشکیلاتی غیر عملی بنظر میرسد یک توافق سیاسی نه فقط غیر واقعی بلکه خطرناک است. اولن ابتکار عمل دست جناح ناسیونالیست است و دومن همه فاکتورها ی عینی در اردوگاه و تشکیلات علنی بنفع این جناح عمل میکنند. احتمال اخراج کادرهای رده پایین بصورت منفرد و به بهانه های مختلف و اخراج کادرهای رهبری از طریق رای منفی کاملن واقعی است. رسیدن به توافق سیاسی غیرواقعی است زیرا در اولین پیچ بعدی این کشمکش بازهم بروز خواهد کرد پس جناح ناسیونالیست به سازش جناح چپ رضایت نمیدهد و از آنها سازش و تسلیم میخواهد. بنابراین بازنده نهایی در این کشمکش بی گمان جناح چپ است. دخالت کمونیستهای بیرون از تشکیلات حزب کمونیست ایران هم نمیتواند کمک موثری بکند چراکه باعث جری تر شدن ناسیونالیستهای درون و بیرون کومه له شده و فشار مضاعفی را به جناح چپ تحمیل خواهد کرد. تسویه حساب ناسیونالیستهای کردستان با منصورحکمت و کمونیسم کارگری میتواند از مسیر سرکوب این جناح چپ بار دیگر خود رانشان دهد بدون اینکه بشود دخالت عملی کرد.

اگرچه جنبش کمونیستی در کردستان بطور موقت ممکن است دچار ناامیدی شود اما از آنجا که امروز این جنبش دارای چندین خط سیاسی با چندین حزب و تشکیلات است نمی توان چشم انداز بدی را برای آن متصور شد. اما میشود دید که تسلط تمام و کمال جناح ناسیونالیست بر کل کومه له میتواند به نفع جنبش ارتجاعی ناسیونالیسم کرد در کل کردستان باشد.

اقبال نظرگاهی 8 سپتامبر20

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com