هفت تپه قلب تپنده جنبش کارگری ایران!

ناصر بابامیری
August 01, 2020

هفت تپه قلب تپنده جنبش کارگری ایران!

اینکه اقلیت انگل و مفتخور سرمایه دار اعم از دولت و کافرمایان چهار دهه بیشتر است، با استثمار افسار گسیخته و توسل به ماشین سرکوب، زندگی اکثریت جامعه را به گرو گرفته، و خون کارگران را در شیشه کرده اند؛ اینکه خیزشهای پیاپی و مبارزات و اعتصابات مداوم بطور اخص سالهای اخیر سران رژیم ایران را با زیر منگنه گذاشتن در موقعیتی قرار داده در برابر مبارزه و اعتصاب کارگران دیگر دسیسه و نیرنگ هایشان نیز حباب روی آب گشته، اینکه ابزار سرکوبشان هم کارایی سابق را ندارد، و سراسیمه و وحشتزده اند که نکند در نتیجه تعرض بیشتر کنترل اوضاع کلا از دستشان خارج شود و ترجیحا تاکتیک خود را به کر و لالی زدن را دستمایه کرده و آنرا کم هزینه تر میدانند؛ اینکه این یا آن گله آخوند و مزدور تا فرماندار شوش که در چهل و چارمین روز اعتصاب کارگران هفت تپه، در اوج وقاحت و حماقت، شعور جامعه را دست کم گرفته و طی اراجیفی اذعان میدارد: "خبر نداشته کارگران اعتصاب کرده اند چون چهل روز ایشان در قرنطینه بوده! " در حالیکه تظاهرات و سخنرانی نمایندگان کارگران از هفته دوم تا همین امروز شهر را زیر پای حاکمان و کافرمایان جانی داغ کرده آنهم در شرایط اسفباری که کارگران و خانواده هایشان نانی در سفره ندارند از یکسو و از دیگر سو وضعیت بشدت مخاطره آمیز کرونا و زیر گرمای طاقت فرسای بالای 50 درجه جلو در فرمانداری برگذار گردیده، همه وهمه این فاکتورها و ده ها نمونه دیگر نشان میدهند رژیم چقدر زبون و درمانده است.

پس از گذشت 48 روز از اعتصاب با تصمیم مجمع عمومی، سخنرانی و سر دادن شعارهای نظیر «نان، کار، آزای» و «شادی، رفاه، آبادی»، دولت و کافرمایان وقتی دیدند انکار و فرار از واقعیت راه بجایی نمی برد، اینبار با سرافکندگی چند نفر از نمایندگان مزدور مجلس را از تهران مامور کردند، تا به میان کارگران که جلو در فرمانداری تجمع کرده بودند بروند و سر و گوشی آب بدهند. برای کارگران گرچه این از بدیهیات بوده، این نمایندگان نیز در واقع چیزی جز اهداف و مقاصد اربابانشان و فریبکاری را تعقیب نیمکنند با این وجود راه را برای حضورشان باز گذاشتند. اما نمایندگان زیر گرمای طاقت فرسا نتوانستند دوام بیاورند و ناپدید شدند.
48 روز است نه تنها یک شهر و حومه بلکه کل جامعه ایران و حتی جامعه جهانی نیز نگاهشان به هفت تپه دوخته شده است. دیگر از این بدیهی تر حتی دشمنان سرسخت طبقاتی درون جامعه ایران هم که بدلیل منفعت جوئیشان چشم بر حقایق جاری می پوشانند اعم از همین نمایندگان جیره خوار که خود را به نفهمی زده اند، می بینند48 روز است کارگران چقدر استوار دارند رژه می روند! 48 روز است اکثریت عظیمی از جامعه با اخبار مارش شکوهمند کارگران در خیابانهای شهر شوش سپیده شان میدمد و پرچم مبارزه جوئی آنانرا در افق می بینند چگونه به اهتزار درآمده.
تاریخا مدیا بورژوازی در مواقعی که پای منافع کارگران به وسط میاید و سودجوئی شرکایشان به خطر میافتد، کرکره ها را پائین میکشند و لالمونی میگیرند. مگر در مواردی که ببینند مبارزات کارگران چنان افکار عمومی در سطح جهان را تحت الشعاع قرار داده که اگر سکوتشان را نشکنند، نزد افکار عمومی بیش از این منفور خواند شد! کما اینکه وقتی حمایتهای جهانی از کارگران اعتصابی ابعاد جهانی بخود گرفته مجبور به انعکاس دادن آن شده اند. متوجه این گشته اند، هر چقدر امکانات و ابزار تحمیق توده های مردم را در چنگال قبضه کرده باشند اما نمی توانند جامعه بشری را به دوران ماقبل عصر ارتباط و تکنولوژی برگردانند.
دولت و کارفرمایان سوای تجربه سرکوب خونبار وحشیانه دهه های پیشین جهت رویاروی و تقابل با مبارزه کارگران و اقشار معترض تجارب تلخ و پر از ناکامی، هراس خیزشها و اعتراض و اعتصابات مداوم خصوصا چند سال اخیر را دارند. به همین اعتبار همان روزهای آغازین دو راه اصلی و یک راه میانی در رویارویی با کارگران اعتصابی هفت تپه پیش رو داشتند. راه نخست سرکوب و به انحراف کشاندن تا متفرق نمودن جهت به شکست کشاندن آن. راهی که در همان هفته های نخست اعتصاب مجتمع هفت تپه با گرفتن و ضرب و شتم دگر باره نمایندگان و سخنگویان و تلاش جهت ایجاد چند دستگی میان کارگران آزمون شد ولی وقتی دیدند کارگران نه تنها به ذره عقب ننشستند بلکه گفتند شهر را بر سرشان خراب میکنند، دولت مجبور به عقب نشینی شد و دستگیر شدگان را سریعا آزاد کردند و تعرضشان بی نتیجه ماند. راه میانی خود را به نفهمی زدن بوده، از نظر رژیم کم هزینه ترین راه این بود، در دل شرایطی که جامعه معترض همچون بشکه باروتی هر آن ممکن است با جرقه های اعتراضاتی دوباره منفجر گردد بشدت بپرهیزد. اما راه دوم گردن نهادن به تحقق خواست و مطالبات بی اما و اگر کارگران هفت تپه که اینهم از راه اول اگر پر هزینه تر نیمبود برای رژیم، کم هزینه تر تمام نمیشد. از نظر رژیم تن دادن به خواست و مطالبات کارگران هفت تپه نخست از این حیث تهدید آمیزیست که خواست و مطالبت آنان در بیان واقع مطالبات بخش عظیمی از جنبش کارگری ایران است که تجربه چندین دهه مبارزات اعتراضی و اعتصابات علیه هم بخش دولتی و هم بخش خصوصی را دارند، به مبارزات ایندوره کارگران هفت تپه که خواهان سلب مالکیت تولید از بخش خصوصی و بازگردان شرکت به دولت تحت نظارت کامل کارگران توام با چند مورد مهم دیگر در صدر مطالبتشان قرار داده اند، ویژگی منحصر بفردی بخشیده. ثانیا چند سال است شبح «نان، کار، آزادی، اداره شورایی» بر فراز جامعه ایران در گشت و گذار است، اکنون دیگر با آزمون عملی برپائی مجمع عمومی در محوطه کارخانه، و به اجرا درآوردن تصمیمات آن از سوی مجمع اعم از چگونگی اداره اعتصاب هفت تپه، از نظر دولت پیامدش برای جنبش کارگری و به تبع آن اکثریت معترضین به وضع موجود فرا رفتن از مطالبات حداقلی و رفتن بسمت تعیین تکلیف با نظام است. رژیم از این جنبش وحشتزده است در گامهای بعدی پیشروی، افق و ملزومات شرایط رو به اعتلای انقلابی را نه تنها بروی دیگر بخشهای جنبش کارگری بلکه کل جامعه بگشاید. پیامدهای این اعتصاب اگر سریعا دیگر بخشهای جنبش کارگری و بخش قابل ملاحظه ای از جامعه را بخود جلب نکند این افق اساسا درونمایه آنست. اگر طی اینمدت حمایتهای وسیعی از بخشهای کارگری و سایر جنبشها را بخود جلب کرده رژیم اینرا نامحتمل نمی بیند در گامهای بعدی مجمع عمومی هفت تپه با دوربینی وارد فازهای دیگری از مبارزه گردد. فرضا با در نظر گرفتن فضای عمومی جامعه و خصوصا در مشورت با نمایندگان کارگران در فولاد اهواز، هپکو و میادین نفت و پالایشگاهها و پتروشیمی، جنبش دانشجویی، جنبش رهایی زنان، جنبش کمونیستی در کردستان، رانندگان کامیون، معلمان و پرستاران و کارگران خط و ابنیه فنی راه آهن و.... بر سر این هماهنگ شوند که وقتی راهی جز مبارزه برای بهبودی شرایط وجود ندارد، وقتی نزد همه محرز است اعمال خواست و مطالبات به رژیم تنها در نتیجه تغییر تناسب قوا امکانپذیرست و کل جامعه را در موقعیت بمراتب بهتری برای مبارزه و رویارویی با رژیم و کارفرمایان قرار میدهد، وقتی دیر یا زود بایستی این تغییر در تناسب قوا بنفع مبارزات سراسری و متحدانه کارگران رخ بدهد، پس این تغییر با وحدت و سازمانیابی، روشنبینی، پلاتفرم و پرچم خود کارگران و سوسیالیستها و سایر پیشروان جامعه پیش برود یقینا کم هزینه تر خواهد بود. کمااینکه اساسا ترس رژیم نباید تنها از این چند هزار کارگر هفت تپه و خانواده هایشان و پیشروان و حامیانشان در شهر شوش باشد بلکه وحشت رژیم از پرچم جنبشی است که اینبار با اعتصاب کارگران هفت تپه برافراشته شده و تسخیر این ستاد رهبری کارگران برای دولت و کارفرمایان تا همین لحظه هم بسیار سنگین تمام شده ولو رژیم با سکوت مرگبارش خود را فاتح میدان این نبرد جلو دهد!
رژیم هر راهی را بیازماید نمی تواند از تاثیراتی که این اعتصاب شکوهمند چه در اینمرحله و چه در گامهادی بعدی بر آینده تحولات جامعه بجا خواهد گذاشت، بکاهد، ولو اعتصاب طی اینمرحله به نتایج و دستاوردهای آنی و مطلوب کارگران هم منجر نگردد!
از یکسو این نگرانی وجود دارد که اگر اعتصاب کارگران آنقدر طولانی شود که بمروز ریزش کند و به دستاورد های آنی و ملموس نینجامد تاثیرات نامطلوبی روی عزم مبارزاتی کارگران و حتی کل جنبش کارگری بجایی خواهد گذاشت. اگر در شرایطی که کارگران روزانه ساعتها جان میکندند و حتی از همان حداقل دستمزدی که اگر میگرفتند تا پنج مرتبه زیر خط فقر باشند محروم نبودند باز این جای تامل بود. اما وقتی کارگران هشت ساعت کار شاق میکنند ولی هنوز از دستمزد چند ماه و سایر حقوق و مزایایشان خبری نیست روشن است با اعتصاب اگر دستاوردی را تثبیت نکنند چیزی از دست نخواهند. یعنی در بیان واقع رژیم چنان وضعیتی را بر کارگران حکمفرما نموده راهی جز مبارزه برای آن باقی نگذاشته.
اما اگر زدودن تاثیرات مبارزه و اعتصاب کارگران به این صورت ساده شده بود که رژیم با توسل به راهکار میانی که فوقا اشاره رفت، قادر باشد کارگران را دور بزند، دیگر بورژوازی نمی بایست با اعتصاب کارگران چنان بیم و وحشتی بر پیکرش مستولی میگشت!
این جامعه هر چند چهل سال است همه شریان اقتصادی آن در دست آخوندهای سرمایه دار افتاده که پدر روحانیشان تز "اقتصاد مال خرهاست را در کرد!" اما خودشان هم میداند دیگر جامعه ایران و مبارزاتش را نمیشود به قبل از خیزشهای دی ماه 96 و آبانماه 98 برگرداند.
کارگران این مجتمع شفاف و روشن طی این چهل و هشت روز گفته اند خواستهایشان چیست! رژیم هم میداند تحقق این خواست و مطالبات برای کارگران در گامهای بعدی دستاوردهای بمراتب اساسی تر و به تبع آن مخاطرات جدی برای رژیم و کارفرمایان را در پی خواهد داشت. جنگ موضعی که دولت علیه کارگران اعتصابی هفت تپه راه انداخته، دشوار بنظر میاید در چنین نبردی که میپندارد کارگران با به درازا کشیدن اعتصاب قوایشان به تحلیل خواهد رفت و نتیجتا کمر خود و خانوادهایشان را زیر بار فقر، گرانی و تورم خم خواهند کرد، فاتح بیرون بیاید. کارگران هفت تپه و پیشاهنگان شهر شوش و حومه جدا از ابتکار عمل و پتانسیل مبارزاتی خود، سرمایه بسی عظیم و غنی مبارزات تاریخی کارگران خوزستان را نیز بعنوان پشتوانه پیشروی دارند. اکنون در این مرحله هم که پرچم جنبش کارگری را پرتوان در این جبهه نبرد علیه حافظان سرمایه برافراشته اند یقینا تنها نخواهند بود.
01.08.2020

پر توان باد مبارزه کارگران هفت تپه!
پیوستن به اعتصاب کارگران این مجتمع ضرورتی عاجلانه!
سرنگون باد رژیم سرمایه داری ایران

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com