پ. ک. ک و اسلام ناب محمدی

عبدل گلپریان
July 29, 2020

پ. ک. ک و اسلام ناب محمدی

 

اخیرا پیامی از سوی "ک ج ک" بمناسبت مردن یکی از شیخهای مرتجع منطقه بنام "محمد عبدلکریم کسنزانی" منتشر شده است که فلسفه و ایدئولوژی "کنفدرالیسم دمکراتیک آپوئیسم را در مواضع این جریان بخوبی نشان میدهد. ابتدا به این پیام نگاهی بیاندازیم و اعتقاد و باور اسلامی - علوی اوجلان را در پیام به "کنگره علوی ها" در کنار هم قرار دهیم تا چفت شدن این پازل را بخوبی دریابیم.

 

"پیام ک.ج.ک به مناسبت درگذشت شیخ محمد عبدالکریم کسنزانی

کمیته ادیان و باورمندیهای ک.ج.ک به مناسبت وفات شیخ محمد عبدالکریم کسنزانی بیانیه ای منتشر کرد.

خبرگزاری فرات

جمعه, 24 ژوئیه 2020, 10:38

در پیام تسلیت کمیته ادیان و باورمندیهای کنفدرالیسم جوامع کوردستان (ک.ج.ک) آمده است:

"قبل از هر چیز مراتب تسلیت خود را به خانواده گرامی و رهروان عزیز شیخ اعلام میداریم، خانواده گرامی ایشان و جامعه طریقت قادری سلامت باشند، خداوند روح شیخ را قرین رحمت کند و جایشان بهشت باشد."

در بیانیه آمده است:"به نمایندگی از جنبشمان بر این باوریم که در جوهر طریقتها تلاش برای تکوین ارزشهای دمکراتیک دین اسلام، معیارهای حقوق و عدالت، مفهوم اخلاقی همکاری و حمایت از جامعه وجود دارد. یکی از گامهای اساسی طریقتها این است که اسلامی محمدی را به شیوهای ناب به مسلمانان نشان دهد، علیه ظلم و ستم ایستادگی کند. طریقت قادری در این راستا اولین طریقت به شمار میآید. طریقت قادری به سبب اینکه از سوی عالمان و دانایان کورد در کوردستان آغاز شده است برای ما واجد ارزش است." کمیته باورمندیهای ک.ج.ک در ادامه بیانیه از رهروان طریقت قادری دعوت به عمل آورده است تا فعالانه در روند اتحاد ملی خلق کورد جای گیرند و از مبارزه آزادیخواهی خلق کورد حمایت مادی و معنوی به عمل آورند."

 

همانطور که در این پیام ملاحظه شد، بخوبی گویا است که پ. ک. ک نه بعنوان جریانی و در یک رابطه با سازمان یا فرقه ای دیگر چنین پیامی داده باشد بلکه تعلق خاطر خود به اسلام ناب محمدی ( شاخه علوی آن) را توضیح داده است. بهمین منظور کمیته ای هم تحت نام، "کمیته باورمندیهای ک.ج.ک" را نیز برای این امر راه اندازی کرده است. کلمه به کلمه این پیام مملو از اعتقاد عمیق پ. ک. ک به اسلام ناب محمدی و شاخه علوی آن که در پیام اوجلان است را نشان میدهد.

باور پ. ک. ک به اسلام ( از نوع اورژینال و شاخه علوی اش) ابدا چیز تازه ای نیست. همه احزاب ناسیولیست بطور عام و احزاب و جریانات ناسیونالیست کرد بطور خاص، معتقد و پایبند به مذهب و اسلام نوع سنی، شیعی، علوی، زرتشتی، شافعی، حنفی و الاآخر آن هستند. ناسیونالیسم و مذهب دو رکن اساسی و پایه ای در میان احزاب ناسیونالیست است. این را اکنون دیگر خودشان هم نه تنها باورهای ارتجاع اسلامی را انکار نمیکنند بلکه به داشتن این اعتقادات هم افتخار میکنند.

 

اوجلان در بخشی از پیامش به "کنگره علوی ها" در ماه مه 2013 میگوید:

"علویها نیاز مبرمی به نوسازی و مقاومت عظیم دارند. به همین خاطر باید از سنت تاریخی جم‌خانه صاحبداری کنند. سنت ذکر و سماع یک مقاومت عظیم است. ذکر انقلابی‌گری است." اوجلان میگوید، "از نظر من «سماع» همچو راهپیمایی گریلا است. ما در سماع‌‌خانه‌ها گشتیم و ذکر کردیم. آن را تعالی بخشیدیم. به سیاست‌ پرداختیم. من مدام گفته‌ام که باید به اندازه جوهر آن, شکل آن را هم درک کرد."

 

اوجلان در بخش دیگری از این پیام میگوید:

"بله؛ ما جنبشی کربلایی هستیم که در عین حال دارای مسئولیتی تاریخی هستیم که از تکرار کربلاها جلوگیری کنیم. دشمنان وحشیانه آمدند و علویان را فرودست ساختند. علوی‌ها اساسا همان حسینیان تحت ستم یزیدها, زرتشتیان تحت ستم اسلام‌پرستان و کردها و کمونیست‌های تحت ظلم کمالیست‌ها می‌باشند. چنانچه علویان بر این مسایل اشراف داشته و حساسیتی جدی نشان دهند, آنگاه کربلا تکرار نخواهد شد و می‌توانند خود را بطور کامل از این ستم‌ تاریخی نجات دهند. در تاریخ, سنت‌های درویشی علویان و سنت زرتشتی وجود دارند. باید امروزه ما هم  همانند آنها عمیقا بیاندیشیم. در غیر اینصورت همانند آنچه در تاریخ روی داد, به احتمال زیاد اوضاع وخیم‌ شود. امروزه بخوبی دانسته می‌شود که جمخانه, ذکر و سماع, جوهری و عامل پیروزی مبارزه هستند. سازماندهی اتحاد علویان کردستان بسیار مهم است. پیرانی که می‌توانند جم‌خانه و سماع‌خانه‌ را بخوبی مدیریت کنند, می‌توانند خود را سازماندهی نمایند. من بطور ویژه به جم‌خانه و سماع اهمیت می‌دهم. می‌توانم بگویم که جنبش ما هم بسیار به مفهوم جم‌خانه و سماع نزدیک است. چیزی شبیه «جم» است. چه ‌بسا جم به معنای «گردهمایی» است. سماع هم حرکت سحر‌گونه آن است. معنای جوهری سماع هم چنان است. من هم می‌خواهم که همگان حرمت جم, سماع و ذکر را پاس دارند و ضروریات آن را بجای آورند. جنبش پ.ک.ک, درواقع حرکتی نوین از جنس جم, ذکر و سماع است."

 

پهن کردن بساط اسلام علوی اوجلان بعنوان شاخه ای از تشیع و لانسه کردن آن توسط  پ. ک. ک را باید در افق، ایدئولوژی و فلسفه وجودی این جریان جستجوکرد. رژه طرفداران پ.ک.ک با بنر اوجلان در کنار تصاویر امامان شیعه، حسن و علی، تکمیل کننده "کنفدرالیسم دمکراتیک اسلامی" این جریان است.

احزاب وجناحهای رقیب پ. ک.ک  در حکومت اقلیم، وقتیکه طرفدران شیخ کسنزانی همانند لشکر اسلام ناب محمدی در این شرایط کرونایی از مرز عبور کرده و به کردستان عراق سرازیر شدند، نه تنها هیچگونه ممانعتی در مقابل آنان ایجاد نکردند بلکه از وکیل و وزیر و سران احزاب حاکم بر کردستان عراق، امکانات لازم را برای استقبال از این فرقه ارتجاعی مهیا و پیامهای همدردی صادر کردند. این هجوم لشکر اسلام و عبور از مرز در حالی است که کولبران برای عبور از مرز برای تهیه لقمه نانی جان میدهند، در حالی است که کارگر مهاجر در آنسوی مرز برای تامین معیشت خانواده روزها در صف انتظار برای اجازه عبور خودخوری میکند.

برای پ. ک. ک و شاخه ایرانی اش پژاک نیز، مسئله فراتر از آنچیزی است که کاربدستان و احزاب حاکم بر اقلیم کردستان عراق از خود بروز میدهند. ایدئولوژی این جریان در قبال اسلام و شاخه علوی آن بعنوان پیرو و مرید علی، حسن و حسین در چهارچوب طرح و برنامه موسوم به "کنفدرالیسم جوامع دمکراتیک" فلسفه وجودی پ.ک.ک را توضیح میدهد. اطلاق پست مدرنیسم به پ.ک.ک از سر این جریان زیادی است. ارتجاع ناب شاید واژه درخوری برای پ.ک.ک باشد.

پیشتر در نوشته ای در دو بخش تحت عنوان، "آب در خوابگاه مورچگان"، برنامه پ. ک. ک و پژاک را بر اساس تئوریهای ذهنی اوجلان اشاره کرده ام. بر اساس این طرح که کاری به ساختار حاکم یعنی دولت ندارد، بیان شده است که در هر شهر، محل و کوره دهی میتوان مردم منتسب به مذاهب، باورها و نژاد و غیره را با نام "کنفدرالیسم" دور هم جمع کرد و "خودمدیریتی" را بدون دست بردن به ساختار حکومت براه انداخت. تعلق پ. ک. ک به اسلام  ناب محمدی و شاخه علوی آن و درآمیختن آن به مردم کرد زبان، همزادی این جریان را با اسلام، و از نظر سیاسی همزیستی آنرا در همکاری با حکومت اسلامی بیان میکند.  فتوای خمینی مبنی بر مسلمان شمردن شاخه علوی، همکاری تاریخی حکومت اسلامی با پ.ک.ک را در سطحی که امروز مشاهده میکنیم میتوان برشمرد.

اکنون سئوال این است که آیا احزاب ناسیونالیست کرد بطور عام و پ. ک. ک و شاخه هایش بطور خاص میتوانند این افق ارتجاعی را به مردم کردستان تحمیل کنند؟ پاسخ  من به این سئوال بطور یقین و قاطع منفی است. چرا پاسخ منفی است؟

در دومین دهه از قرن بیست و یک که دولتها و احزاب مذهبی، راست و ناسیونالیست دنیا را به لجن کشیده اند، نه تنها در ایران، کردستان و منطقه خاورمیانه بلکه در ابعاد جهانی آرمانها و آرزوهای عمیقا انسانی ملاک و شاخص اصلی در جدال بین جامعه و طبقات حاکم و تمامی نیروهای مرتجع قابل سنجش و ارزیابی است نه طرح، برنامه و طراوشات ذهنی و عقب مانده این جریانات. سازمان مجاهدین که حکومت اسلامی از ابتدای بقدرت رسیدنش آنرا از خود دفع کرد نمونه بسیار روشنی در رابطه با اوضاع و تحولات سیاسی کنونی در ایران است. در حالیکه بقدمت چهار دهه مردم علیه ارتجاع اسلامی خمینی و میراث دارانش جنگیده اند تا یک زندگی و جامعه ای انسانی، مدرن و سکولار را متحقق کنند، سازمان مجاهدین با همان فلسفه، ایدئولوژی و سبک و سنت اسلامی، کمترین شانسی برای کسب قدرت در یک محله تهران را هم ندارد. درهمین قیاس مردم کردستان نیز برای زدودن تمامی شائبه های اسلامی و عقب مانده بر فضای زندگی خود جنگیده اند. سنت و پیشینه دارند و چهل سال قبل توانستند بساط مکتب قران و سپاه رزگاری را جمع کنند. بارها پوزه ارتجاع محلی و ناسیونالیسم را بخاک مالیده اند. جامعه ای انسانی، یک زندگی شایسته انسان امروز افق و آرمان مردم در شهرهای کردستان و در کل منطقه است است. مردم چه در ایران، عراق ترکیه، لبنان، سوریه و در کل منطقه زخم و شلاق ارتجاع اسلامی ( شیعه، سنی و داعش ) و ناسیونالیسم قومی عشیره ای و طایفه ای را بر تن خود لمس و تجربه کرده اند. این مردم و جنبشهای اجتماعی و در راس آنها جنبش طبقه کارگر به چیزی جز دست یابی به یک زندگی مرفه، سکولار، امن، آزاد و برابر که نامش جامعه ای انسانی و سوسیالیستی است رضایت نخواهند داد.

٧مرداد ١٣٩٩

٢٨ژانویه٢٠٢٠

 

ایسکرا  ۱۰٥۱


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com