به کجا چنین شتابان؟ سید ابراهیم علیزاده در ترازوی سخنان خود (قسمت دوم)

ئاسو سهامی
May 28, 2020

به کجا چنین شتابان؟

سید ابراهیم علیزاده در ترازوی سخنان خود

قسمت دوم

در برنامه تلویزیونی "کومه له و فعالین" مصاحبه ایشان تحت عنوان آخرین تحولات جهان، ایران و کردستان و هم چنین وظیفه ی فعالین کومه له به زبان کردی پخش گردید. ابراهیم علیزاده بسیار روشن و شفاف نظرات خود را به مثابه یک رفرمیست مطرح نمود و اگرچه تاکنون جناح رقیب درون تشکیلاتی بهانه اش این بود که قطب بندی های درون تشکیلاتی ناروشن و نا شفاف است و به قول آنها جناح راست جرات ابراز نظریات راست روانه خود را ندارد. اینبار ابراهیم علیزاده به شیوه ای علنی آب پاکی را روی دست آنها و تمامی فعالین کارگری و هواداران کومه له ریخت که کومه له کنونی به کدام جبهه تعلق دارد.

امیدوارم این نقد کوتاه بتواند دریچه ای از آینده این سازمان را در مقابل خواننده باز کند.

لینک این مصاحبه در یوتوب:

https://www.youtube.com/watch?v=rU5Cw49sHdk&feature=youtu.be&fbclid=IwAR2Y1kHYHNhbWe
MIqypYT2zaeWJPvlXsRg_C2D70baWTn8soqUp78x98Sdk

 

اگر کمی با دقت به سخنان ایشان در این برنامه و صحبتهای قبلی نگاهی گذرا بیاندازید می توان انواع و اقسام گرایشات را در موضعگیری های ایشان از چپ لیبرال گرفته تا ناسیونالیسم، رفرمیسم، رویزیونیسم و سوسیال دمکراسی را به وضوح دید. چرا؟ بی شک ابراهیم علیزاده انسان کم تجربه ای نیست و می داند که چه گرایشاتی در درون کومه له و یا درون جامعه وجود دارد و ایشان باید هر بار و بر اساس نیازسخنگوی یک یا چند تن از این گرایشات باشد تا این ائتلاف ناهمگون را بر له گرایش مارکسیسم انقلابی منسجم نگه دارد و او خوب می داند که هر بار کدام کارت را به وسط بازی بگذارد. اگر اعتراضات کارگری در صدر اخبار باشد او یک سوسیالیست است و اگر جنبش ملی تکانی به خود بدهد، ناسیونالیسم درون ایشان و کومه له اینرا می طلبد که به یک چپ ملی مبدل شود  تا بتواند نمایندگی تمامی اقشار و توده ها (نه طبقه کارگر) را به عهده بگیرد.

 

یکبار دیگر به این جملات از ابراهیم علیزاده نگاهی بیاندازید:

قبل از شیوع کرونا مسئله ی تندرستی، اپیدمی و بیماری مطرح بود، در همان حال مسئله ی سود، تجارت و بازرگانی و استثمار هم مطرح بود. در جهان قبل از کرونا به شیوه ای خیلی واضح بازرگانی و سودآوری و استثمار اهمیت می داد اما در دوره کرونا این واقعیت برعکس شد. در این دوره دولت های سرمایه داری و حتی سرمایه داران بزرگ هم این را پذیرفتند که بایستی تندرستی و سلامت در اولویت قرار گیرد. ما دیدیم که روند قبل از کرونا دگرگون شد.

دولت شروع به هزینه کردن تمام ذخیره هایش در جهت سلامت انسان کرد

دولت مجبور است دخالت بیشتری بکند و همین باعث بزرگتر و پرخرج تر شدن دولتها می شود.

رقابت بین دولتها شروع خواهد شد و نوع دیگری از جنگ سرد مابین دولتهای بزرگ سرمایه داری شروع می شود و مخصوصا میان آنهایی که به آمریکا نزدیکند و آنهایی که به چین نزدیکترند. در نتیجه این جنگ سرد ممکن است جنگهای نیابتی به بار آید.

در هر حال یک تناقض جدید آشکار می شود، یک تناقض لاینحل میان منافع کمپانی های جهانی و چند ملیتی در گوشه و کنار دنیا با دولتها و این تناقض لاینحل است. (خط تاکید از من است)

 

ایشان در این مصاحبه مبارزه طبقاتی را فراموش کرده است و از نظر ایشان گذر از نئولیبرالیسم و بازگشت به سرمایه داری دولتی و کمی رفرم در آن مشکلات جامعه بشری را حل می کند و ما باید مدیون کرونا باشیم که آخرین میخهایش را بر تابوت نئولیبرالیسم می کوبد. او فراموش می کند که استثمار همان استثمار است و اگر طبقه کارگر(طبقه مولد) به مثابه بخشی از پروسه تولید و انباشت سرمایه که مجبور است نیروی کار خود را به مثابه تنها کالایی که دارد به فروش برساند و در این پروسه تنها قیمت بخش کوچکی از این کالا (نیروی کار) را به عنوان دستمزد به جهت امرار معاش و بازیابی انرژی یا همان نیروی کارش دریافت می کند و بقیه ساعات را مجانی برای صاحبکار (سرمایه دار یا دولت) کار می کند، در این پروسه است که استثمار می شود تا ارزش اضافه تولید کند، حال درهر شیوه حکومتی که باشد و اگر ذخایری در انبارهای دولت وجود دارد حاصل رنج و مشقت همان طبقه مولد است و حال که به قول ایشان دولت لطف کرده و آن ذخایر را خرج سلامت انسان کرده؛ باید شکر گذارش باشیم.

 ایشان فراموش می کند که سرمایه داری بخش خصوصی در سایه حمایت همین دولتهاست که به استثمار این طبقه ادامه می دهد و ایشان در صحبتهایش از تضاد لاینحل میان دولت و سرمایه داری سخن می راند در حالی که سیاست همین دولتها از سوی صاحبان سرمایه و در خدمت همین شرکت های چند ملیتی طرح ریزی و اجرا می شود. اگر دولت آمریکا سعی دارد که در این بحران کرونا شرکتهای تهیه دارو را بخرد در خدمت منافع همان شرکتهای چند ملیتی سرمایه داری است و هیچ تناقضی در بین نیست.

او تمامی جنگها، جنایت ها، سرکوبها و به بردگی کشیدن طبقه کارگر را توسط دولتهای حامی سرمایه داری را مسکوت می گذارد و تمامی این جنایات را مختص به نئولیبرالیسم می داند که با تمرکز قدرت در دست دولت و ترد نئولیبرالیسم تمامی جامعه بشریت به وضع انسانی تری بر می گردد. حال جای شکرش باقیست که ایشان هنوز بر این باور هستند که ممکن است فردا در صورت بزرگتر شدن دولتها جنگهای نیابی صورت بگیرد، انگار قبلا جنگی وجود نداشته است. این تزلزل ایشان و تنزل به دولتهای سرمایه داری را نه از بی اطلاعی ایشان از مارکسیسم بلکه به همان رویزیونیسم (تجدید نظر طلبی) و رفرمیسم او بر می گردد.

ایشان فراموش کرده اند که در قرن حاضر از سایه علم، پیشرفت و تکنولوژی، بشریت هر آنچه را که برای شکست این بیماری لازم است در اختیار دارد، اما این امکانات در دست اقلیتی صاحب سرمایه است. جدا از تسلط سرمایه داری بر مراکز درمانی و بهداشتی، مرگ سالمندان نیز در کشورهای سرمایه داری به نفع دولت است؛ سالمندان (که زمانی خود بخشی از طبقه مولد بودند و تمامی نعمتهای این جهان ثمره رنج آنهاست وتمامی عمرشان را صرف انباشت همان ذخایر کردند) عامدانه به قربانگاه فرستاده شدند تا دیگر دولتها مجبور نباشند حقوق بازنشستگی آنان را پرداخت کنند و به همان تعدادی که مردند؛ هزینه هایی مانند حقوق بازنشستگی، خانه سالمندان،  نگهداری و پرستاری از آنان همه به جیب دولتها بر می گردد. چند وقت پیش با دوستی در این رابطه صحبت می کردم به ایشان گفتم تاکنون در همین کشوری که من زندگی می کنم از صدقه سر کرونا دولت چه نفعهایی که نبرده است. دوستم پرسید چطور؟ گفتم جدا از گرانتر کردن وسایل خوراکی و پزشکی و غیره با یک حساب سرانگشتی می توان فهمید که تنها حقوق بازنشستگی کسانی که مرده اند؛ چقدر در ماه یا سال می شود و همه اش به جیب دولت برمی گردد.

ا.ع می گوید: من مطمئن هستم که جهان سرمایه داری دواطلبانه و آگاهانه به آن مرحله پا نمی گذارد و حتما باید زیر فشار باشد و حتما این فشار قسمت بیشترش هم بشریت مترّقی وهم طبقه کارگر نقش مشخصی در آن خواهد داشت و مبارزات اجتماعی نمی خوابد  و مردم در کشورهای پیشرفته سرمایه داری با آن همه تجربه و سنت مبارزاتی و سازمانهایی که دارند دست روی دست نمی گذارند که سرمایه دارها چند اپیدمی دیگر را بر آنها تحمیل کند. تحولات خیلی مهمی در راه است و قطعا روی دست طبقه پیشرو اجتماعی و انسانهای پیشرو و مترقی آن جامعه روی خواهد داد. (خط تاکید از من است)

بسیار خوب؛ همه ما می دانیم که هیچ زمانی به اندازه این دوره بی رحمی و قساوت نظامهای سرمایه داری عیان و بی پرده نمایان نشده است. در دوره کرونا حتی در دولتهای رفاه اروپایی شاهد بودیم که جان انسانها در مقابل هزینه نکردن دولتها مطلقا هیچ ارزشی نداشته است. به این اعتبار، بشریت ادامه این وضع و بی توجهی به بهداشت و درمان جامعه را در دوره بعد از کرونا قبول نمیکنند. و مجبورند در سیستم بهداشتی تغیراتی بدهند. این را دیگر خود روسای دولتها به آن اذعان میکند. اینجا این سوال مطرح می شود که بشریت مترّقی و پیشرو اجتماعی چه کسانی هستند که به شیوه ای جداگانه از طبقه کارگر بیان می شود؟ تجارب و سنتهای مبارزاتی این بشریت مترّقی کدام است و چه تحول مهمی ممکن است روی دهد؟ و آن سازمانها کدامند؟ آیا همین بشریت مترقی منظور طبقه کارگر است؟ آیا این سازمانها منظور اتحادیه ها و سندیکاهای زرد است  یا احزاب رفرمیست و سوسیال بورژواست؟ آیا منظوراز این سنت ها همان سنت متزلزل جنبش سوسیال دمکراسی به رهبری کائوتسکی، برنشتاین، لاسال و غیره است؟ آیا این تحولات عظیم همان رفرم است که به منظور کنترل طغیان طبقه کارگر و به انحراف کشیدن و کمرنگتر کردن خواسته هایش انجام می گیرد؟ حال فرض بر این بگذاریم که طبقه کارگر اروپا آنقدر نا منسجم و نا آگاه است که حتی به انقلاب کارگری هم نمی اندیشد و تنها به چند رفرم کوچک و یا ایجاد یک دولت رفاه در مقابل نئولیبرالیسم آنهم از طریق انتخابات رضایت می دهد. ولی سوال اینجاست که نقش شما  یا حتی موضعگیری شما به عنوان یک سوسیالیست در این رابطه چیست؟

ایشان به عنوان یک سوسیالیست خرده بورژوا در تقابل با سرمایه داری خصوصی، سرمایه داری دولتی را پیشنهاد می دهد و امیدوار است که اینکار را از طرف کارگران و روشنفکران و بشریت مترّقی صورت گیرد.

با این حساب می توان گفت که درک ایشان از سرمایه داری تنها تولید کالایی و خرید و فروش نیروی کارست که احتمالا با ایجاد دولت رفاه، قانون ارزش اضافی، بردگی مزدی و استثمار از بین می رود و سرمایه داری دولتی که همان مدینه فاضله است، به جای جامعه سوسیالیستی بنشیند و "آب بیار و دستت را بشور".

با این حساب طبقه کارگر دو راه در پیش ندارد یا به سیاستهای نئولیبرالیسم تمکین کند و یا از طریق روشنفکران و تکیه بر سنتها و سازمانهای موجود به دولت رفاه و سوسیال دمکراسی رضایت دهد و انقلاب کارگری هم افسانه ایست که تنها در کتابها باید دنبالش بگردیم. هدف از بیان این جملات تنها یک ژورنال ساده نیست و در پشت تک به تک کلماتی که ایشان ابراز می دارند، کُدها و گرا هایست که به طبقه کارگر ایران و خصوصا کردستان می دهد و بعدها نتیجه گیری خود را می کند. نباید به ریشه دست برد و بلکه باید روبنا را ویران کرد و مشکل ما با نئولیبرالیسم است نه دولتها چون اگر دولتها را مجبور کنیم آنها می توانند انسانی تر عمل کنند و انقلاب و لغو مالکیت خصوصی تنها در نوشته جات حزبی جای دارد نه در عمل و پراکتیک.

 

این سوسیالیسم یا بربریت که ایشان بیان می کند تنها برای رد گم کردن است و در حقیقت منظورهمان رفرم اجتماعیست از طریق فشار بر دولتها و سرمایه داری.

 

مارکسیستها بر خلاف آنارشسیتها مبارزه برای اصلاحات یعنی اقداماتی را که بدون انهدام قدرت طبقه حاکم که وضعیت زحمتکشان را بهبود بخشد برسمیت میشناسند، اما در همان حال با رفرمیستها که اهداف و فعالیتهای طبقه کارگر را بطور مستقیم و غیر مستقیم به کسب اصلاحات محدود میکنند قاطعانه مبارزه میکنند. رفرمیسم فریب بورژوائی کارگران است. بورژوازی لیبرال با یکدست اصلاحات میدهد و با دست دیگر آنرا پس میگیرد و به هیچ تنزل میدهد! کارگران از اصلاحات برای تکامل و توسعه مبارزه طبقاتی استفاده میکنند! 

رفرمیسم عبارت است از فریب بورژوائی کارگرانی که علیرغم پیشرفتهای جزئی، تا زمانی که سلطه سرمایه پا برجا است، به صورت بردگان مزدی باقی خواهند ماند. (مارکسیسم و رفرمیسم_ لنین)

 

 

 درقسمت آخر این نوشتار سعی خواهم کرد که به نکاتی از صحبتهای ایشان در مورد ایران و کوردستان و همچنین اختلافات درون کومه له اشاره ای کوتاه داشته باشم.

 

ادامه دارد ...

ئاسو سهامی

27 مه 2020

 

پانوشت: در حین نوشتن این مطلب متوجه شدم که رفقا احمد عزیز پور و عباس منصوران هرکدام از زوایایی به نقد صحبتهای ایشان همت گماشته اند. من ضمن تشکر از این رفقا که کار مرا بسیار آسان نمودند و من نیز از تکرار یکسری از مطالب خودداری کرده ام.

http://www.azadi-b.com/G/2020/05/post_816.html

http://www.azadi-b.com/G/2020/05/post_825.html


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com