ملاحظاتی بر سخنان رفیق ابراهیم علیزاده در برنامه ی کومه له و فعالین

احمد عزیز پور
May 23, 2020

ملاحظاتی بر سخنان رفیق ابراهیم علیزاده

در برنامه ی کومه له و فعالین

 

این برنامه تحت عنوان آخرین تحولات جهان، ایران و کردستان و هم چنین وظیفه ی فعالین کومه له به زبان کردی

از تلویزیون کومه له پخش گردید. با توجه به اینکه مصاحبه به زبان کردی پخش شده است و این مطلب به فارسی نوشته میشود، ضروری دانستم که سخنان رفیق ابراهیم را در مواردی که مورد بحث می باشد، به طور کامل بیاورم. هدف از این مصاحبه تحلیل و ارزیابی از تحولاتی بود که به دنبال فاجعه کرونا در جهان به طور کلی و به ویژه در ایران به وقوع پیوسته است.

 

 

مجری برنامه اولین سئوال خود را  چنین عنوان می کند: واقعیت این است که  شیوع بیماری کووید ـ ۱۹ شرایط جهان را در جهات مختلفی وارد مرحله ی دیگری کرده است، آینده و حال هیچ کشوری از تحت تاثیر قرار گرفتن این بیماری به دور نمانده است. شما چه  رویدادهایی را در جهان در سال های آینده پیش بینی می کنید؟

رفیق ابراهیم پاسخ میدهند :

 

 

« یک نوع نگرش تقریباْ عمومی بوجود آمده است که جهان به کجا میرود. در این دوره واقعیتی خود را بیشتر آشکار کرد که نشان داد، هیچ گاه رویدادها و اتفاقات دنیا به اندازه اکنون بر هم دیگر موثر نبوده اند. یعنی هر رویدادی در هر گوشه ای از جهان،  اثراتش را میتوان در تمام نقاط دنیا ملاحظه کرد. اینکه سرنوشت تمام مردم در جهان بهم گره خورده است. این واقعیت را کرونا تحمیل کرد. قبل از شیوع کرونا مسئله ی تندرستی، اپیدمی و بیماری مطرح بود، طبعا همزمان مسئله ی سود، تجارت و بازرگانی و استثمار هم مطرح بود. در دنیای قبل از کرونا به شیوه ای کاملاْ آشکار در مقایسه با تندرستی و بهداشت، تجارت و بازرگانی و استثمار و سود در اولویت قرار می گرفتند. در این دوره اکثریت بیمارستان ها، درمانگاه ها و موسسات مربوط به سلامت و بهداشت در اختیار بخش خصوصی قرار داشتند و مسئله این بنگاه ها قبل از هر چیز سود بود، نه سلامت جامعه. مثلاْ  کدام واکسن و یا درمان، بیشتر سود آور بود در اولویت قرار می گرفت،  نه اینکه سلامت امروز و آینده مردم را در نظر داشته باشند. اما در دوره کرونا این واقعیت معکوس شد. در این دوره دولت های سرمایه داری و حتی سرمایه داران بزرگ هم این را پذیرفتند که این وضع نمی تواند روند زندگی باشد، حتی اگر میخواهند پروسه تجارت، استثمار و سود خودشان را هم پیش ببرند. بنابراین بایستی تندرستی و سلامت در اولویت قرار گیرد. ما دیدیم که روند قبل از کرونا دگرگون شد. ما قبل از هر چیز در مورد کشورهای پیشرفته ی  سرمایه داری صحبت می کنیم. ما شاهد بودیم که اکثر مراکز کار و تولید و  بنگاه های سود آوری را تعطیل کردند و دولت شروع به هزینه کردن تمام ذخیره هایش در جهت سلامت انسان کرد و برایشان معلوم شد که مسئله ی سلامت، مسئله ای جهانی است. آنها نمی توانند فقط در فکر سلامت کشور خودشان باشند، بدون آنکه به این مسئله که در آفریقا، آسیای مرکزی، آسیای جنوب شرقی و یا در جاهای دیگر جهان چه می گذرد فکر کنند. یعنی به گونه ای اولویت ها عوض شد و روالی را پی گرفت که از قبل انسانی تر بود. اکنون مسئله این است که اگر کشورهای سرمایه داری در جهت تندرستی مردم در دوره ی کرونا چنین سیاست هایی در پیش گرفتند،  آیا بعداز پایان کرونا دو باره به آنچه قبل از دوره ی کرونا اعمال می شد برمی گردند؟ چنین به نظر میرسد که روند واقعی زندگی این برگشت را از آنها نمی پذیرد». (خط تاکید از من است)

 

 

 

قبل از اینکه به بازگویی ادامه  سخنان رفیق ابراهیم بپردازیم، اشاره به چند نکته در رابطه با این بخش از گفتگو را ضروری میدانم. آیا واقعاْ دولت های پیشرفته ی سرمایه داری تمام  ذخایری را که داشتند در جهت سلامت مردم هزینه کردند ، یا برعکس تمام ثروت های جامعه را که حاصل رنج کارگران و اقشار فرودست جامعه بود در حلقوم بنگاه ها و شرکت های خصوصی و برای جلوگیری از ورشکستگی آنها فرو ریختند؟ مگر کشورهای G8 ، ۲ تریلیون دولار و اتحادیه ی اروپا ۷۵۰ میلیارد دولار برای جلوگیری از ورشکست شدن شرکت ها و بنگاه های خصوصی هزینه نکردند؟ مگر هر کدام از کشورهای اروپایی دهها و صد ها میلیارد دولار از صندوق ذخیره جامعه را برای زنده نگه داشتن شرکت های خصوصی هزینه نکردند. البته از این تریلیون دولار ها که از جیب کارگران و مردم فرودست کشورهای اروپایی  به بنگاه ها و شرکت های خصوصی  تزریق شد، مقدار بسیار ناچیزی هم به کارگران و اقشار فرودست برگشت، تا در این دوره ی کرونا قدرت خرید قوت روزانه شان را حفظ کنند، تا بدین طریق تقاضا برای مواد غذایی که این تجارت  هم عرصه ای سود آفرین  برای سرمایه داران می باشد، گرفتار رکود نشود. دلیل اینکه چرا محل کسب و کار،  بنگاه ها و محل استثمار و سود دهی را بستند،  به خاطر ترسی بود که از گسترش بیشتر ویروس کرونا و شیوع بیشتر بیماری داشتند. ترس از عواقب سیاسی و اجتماعی چنین فاجعه ای سبب شد که چنین سیاستی اتخاذ نمایند. تعطیل شدن کار و تولید، عواقب وخیمی به طبقه کارگر تحمیل می کند، کارگرانی که دستمزدی دریافت نمی کنند، از بیمه ی بیکاری بی بهره اند و به خدمات بهداشتی و درمانی دسترسی ندارند. طبیعی است که سرمایه داری هم به دلیل توقف تولید و ارزش افزایی در بحران عمیق فرو میرود. اما مگر دونالد ترامپ  در ابتدا  و به تبعیت از ایشان بوریس جانسون نمی خواستند بدون اعمال هیچ محدودیتی دوره بحران کرونا را پشت سر بگذارند. مگر ویروس و قرنطینه و ایجاد محدودیت را مورد تمسخر قرار نمی دادند؟  تنها زمانیکه که در مورد عواقب این تصمیم برای خود و نظامشان فکر کردند و متوجه شدند که چه سیاست احمقانه ای در پیش گرفته اند، در آن تجدید نظر کردند. بنابراین این ادعای رفیق ابراهیم که در دوره ی کرونا اولویت سرمایه داری دگرگون شد و سلامت مردم در اولویت قرار گرفت حقیقت ندارد. مگر شاهد نیستیم که هنوز هم  حتی پزشکان، پرستاران و به طور کلی کادر پزشکی به دلیل در دسترس نبودن وسائل پیشگیری از آلوده شدن به ویروس و ابتلا به بیماری، وسایل ابتدایی چون دستکش، ماسک و غیره جانشان را از دست میدهند. مگر شاهد نیستیم که هنوز هم بعد از گذشت چهار ماه از گسترش این اپیدمی در کشوری مانند انگلستان با بحران کمبود ماسک و دستکش روبرو هستند. دولت ها حتی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری تعداد دستگاه های تنفس مصنوعی لازم را برای استفاده بیماران بستری شده در بخش های ICU  تامین نکرده اند. مگر در دوران کورونا  پزشکان مجبور نمی شدند که به دلیل کافی نبودن تعداد ونتی لاتورها، از میان بیماران انتخاب کنند که دستگاه های موجود را برای کدام یک از آنها استفاده کنند و طبعاْ آنها که از امکانات لازم برای مبارزه با بیماری محروم میشدند، جان می باختند. برای اینکه  بی اساس بودن ادعای در اولویت قرار گرفتن سلامت مردم را در دوران کرونا نشان دهیم، نمونه های متعددی را میتوان نشان داد. ما در سوئد میدانستیم که در صد بالایی از جانباختگان کرونا سالمندانی بوده اند که در خانه ها ی سالمندان بستری بوده اند، اخیراْ تلویزیون B B C گزارشی در این مورد پخش کرده است، که نشان  میدهد که در مهد دموکراسی  بورژوایی، در سوئد، کشوری که اکنون به وسیله ی ائتلافی از سه حزب که در راس آنها سوسیال دموکرات ها اکثریت را دارند، اداره میشود، ادعای در اولویت قرار گرفتن سلامت مردم  تا چه اندازه مسخره است. در سوئد تا کنون بیش از ۳۹۰۰ نفر به دلیل ابتلا به این بیماری جان باخته اند که بیشتر آنها بالاتر از ۷۰ سال سن داشتند. مسئولین، دسترسی سالخوردگان را به خدمات درمانی محدود کرده بودند. آنها از خانه های سالمندان خواسته بودند که افراد دارای علایم ابتلا به این بیماری را به بیمارستان نفرستند. هزاران نفر جانشان را از دست دادند. بازماندگان جانباختگان از عزیزانشان صحبت می کنند که از دریافت اکسیژن هم محرومشان کرده بودند. پرستاری تعریف می کند که دستور گرفته بودند که هیچ کس را به بیمارستان نفرستند، حتی اگر ۶۵ سال هم داشته باشند، او ادامه میدهد که بعضی از آنها شاید هنوز سالها می توانستند با عزیزانشان زندگی کنند، ولی به آنها فرصت داده نشد. در استکهلم بیمارستانی برای درمان و مراقبت از بیماران کووید ـ ۱۹ دایر کردند، اما هر گز مورد بهره برداری قرار نگرفت. بسیاری معتقدند که  سوئد در مقایسه با کشورهای دیگر اکراه بیشتری در بستری کردن سالمندان  داشته است. پیام رسمی این بوده که این ها شکننده هستند و طاقت درمان را ندارند. این پیام سوئد بوده که به عقیده متخصصین این عرصه پیام درستی نبوده است، زیرا اگر شما نیاز به درمان و اکسیژن داشته باشید، بایستی به آن دسترسی داشته باشید. نگرانی عمیق امروز مسئولین سوئد از جانباختن این تعداد بسیار زیاد سالمندان و استخدام تعدادی بهیار برای کار در خانه ی سالمندان، درد کسانی که عزیزانشان را از دست داده اند دوا نمی کند. علیرغم کم کاری آشکار حکومت سوئد، همه پرسی ها نشان میدهد که در صد رای دهندگان به حزب سوسیال دموکرات ۴در صد بالا رفته است! بسیاری از کشورهای پیشرفته ی صنعتی از گزارش آمار جانباختگانی که در بیمارستان ها فوت نکرده اند، خودداری کرده اند، تا به این ترتیب ابعاد فاجعه را پنهان دارند. به نمونه دیگری برای غیر واقعی بودن در اولویت قرار گرفتن سلامت و بهداشت در دوره کورونا توجه کنید، از زمان شروع انتشار ویروس کورونا تا کنون بیش از ۴۴۴۰۰ عمل جراحی که می بایست تا کنون انجام میشد در سوئد به تاخیر افتاده است، برای اینکه نمی خواستند هزینه ی بیشتری برای سلامت در نظر بگیرند . مثلاْ اگر از بیمارستانی که  قرار بود برای بیماران کرونایی اختصاص یابد، استفاده می کردند، آنگاه امکانات لازم برای تعداد زیادی ازاعمال جراحی فوق فراهم میشد و به این ترتیب همه این   ۴۴۴۰۰  نفر در معرض عوارض احتمالی تاخیر در انجام عمل جراحیشان قرار نمی گرفتند. آیا کشورهای دیگر سرمایه داری پیشرفته وضع بهتری از کشور سوئد داشتند؟ به گمان من ،حداقل اکثر کشورهای اروپایی امتحان بهتری از سوئد پس نداده اند. در روزهای اخیر در حالی که کرارا در مورد ضرورت رعایت نکات بهداشتی برای جلوگیری از گسترش دوباره‌ی شیوع ویروس کرونا از طریق رسانه ها هشدار می دهند، دغدغه اصلی دولت ‌ها بازگشایی کسب ‌وکارها یا به ‌اصطلاح بی ‌پرده‌ تر، رونق بازار است.

 

 

 

 

دولت ترامپ از اعتراضات راست‌گرایان بر ضد تعطیلی کسب‌ و کارها حمایت می‌کند. رییس جمهور برزیل بدون رعایت هرگونه فاصله‌گذاری اجتماعی در میان معترضان ریودوژانیرو حضور پیدا کرد تا آنها را به بازگشایی کسب و کار ترغیب کند. دیوید هاروی در مطلبی تحت عنوان "ضرورت کنش جمعی برای غلبه بر تنگنای جمعی ناشی از کرونا" می نویسد: "طبقه‌ی کارگر معاصر در ایالات متحده ــ که عمدتاً از امریکایی‌های آفریقایی، لاتین‌ تبارها و زنان مزدبگیر تشکیل شده است ــ با یک انتخاب مشمئنزکننده روبروست: انتخاب بین احتمال آلوده ‌شدن به ویروس در جریان مراقبت از مردم و بازنگاه ‌داشتن برخی از کسب ‌وکارهای کلیدی مانند فروشگاه‌‌های مواد خوراکی و ....، یا بیکاری بدون هیچ مزایایی  حتی خدمات درمانی بسنده".

 

 

 

 سئوالی که مطرح است این است که آیا  رفیق ابراهیم به فاکت ها و اطلاعاتی که من در اینجا به برخی از موارد آنها اشاره کردم، دسترسی نداشته اند. در این حالت فرضی باید پرسید که آیا کسی مجاز است بدون اطلاع از فاکت ها و حقایقی که قرار است بر صحت احکام و ارزیابی او دلالت کند، در مقام قضاوت قرار گیرد؟ اما اگر رفیق ابراهیم با علم به فاکت ها و حقایق و آمار و عملکرد دولت های سرمایه داری، چنان احکامی را صادر کرده است ، آنوقت باید پرسید چرا چهره ی  بورژوازی ”علیرغم” آن حقایق انکار ناپذیر آرایش و تطهیر شده است؟ بحران ناشی از بیماری کووید ـ ۱۹ نشان داد که سرمایه داری در دفاع از سلامت و جان مردم ناتوان بوده است. اینکه گویا سرمایه داران و دولت ها فهمیدند که  مسئله ی سلامت جهانی است و سرمایه داران و دولت ها نمی توانند در فکر تندرستی  و سلامت مردم کشورهای خودشان باشند، بدون اینکه فکر کنند که در کشور های دیگر چه می گذرد، نیز واقعی نیست. در این دوره، اگر شاهد کمک پزشکی از کشوری به کشور دیگری بوده ایم، یا اهداف سیاسی را تعقیب کرده اند، یا این ابزار را در جهت تصاحب بازار برای کالاهایشان  بکار برده اند و یا اقدامشان  مقدماتی برای سرمایه گذاری و امکان بدست آوردن نیروی کار ارزان بوده است. مگر محموله های پزشکی را که از یکی از کشورهای پیشرفته ی سرمایه داری به کشور دیگر امپریالیستی فرستاده شده بود، در آسمان از جانب قدرت دیگر امپریالیستی ربوده نشد. بنابراین سرمایه داری از این نظر هم تجربه ی انسانی از خود نشان نداده است. مگر بزرگترین قدرت امپریالیستی جهان تصمیم نگرفته است که سازمان بهداشت جهانی را از طریق خودداری کردن از پرداخت سهمی که تا کنون آمریکا پرداخت کرده است، فلج نماید. در مورد عملکرد سازمان بهداشت جهانی اطلاعات لازم  را برای اظهار نظر در مورد آن در اختیار ندارم، اما آنچه ترامپ در مورد این سازمان ادعا می کند که گویا به کشور چین در لاپوشانی مسئله ویروس کورونا یاری داده است، بهانه ای است تا آمریکا از پرداخت سهم سالانه اش به این سازمان خودداری کند، و این هم یکی از نشانه های سیاست ناسیونالیستی افراطی ترامپ، آمریکا برای آمریکا می باشد و کاملاْ در تضاد با مسئولیت پذیری بین المللی و انسانی  می باشد. این نشان میدهد که ویروس کورونا به تقویت ناسیونالیسم ارتجاعی کمک کرده است، بنابراین این حکم که دولت های پیشرفته ی سرمایه داری، در دوره ی بعداز کرونا  در فکر مردم و سلامت آنها در اقصا نقاط جهان خواهند بودند، بی پایه است.  

 

 

 

در مورد سازمان بهداشت جهانی اطلاع داریم که نمایندگان این سازمان بعد از دیداری از ایران، به تعریف و تمجید از عملکرد جمهوری اسلامی در مقابله با انتشار ویروس کرونا و چگونگی معالجه ی بیماران کووید ـ ۱۹ پرداختند، در حالیکه گزارش های زیادی از بیمارستان های ایران خلاف ارزیابی آنها را نشان میداد و پنهان کاری، دروغ و جعل آمار جانباختگان کووید ـ ۱۹ کاملاْ عیان بود.  در هر حال هیچ نشانه ای از عوض شدن اولویت و” انسانی تر” شدن سیاست بورژوازی در رابطه با هم بستگی و احساس مسئولیت در قبال زندگی مردم در کشورهای دیگر ملاحظه نمیشود، بلکه همه داده ها نشان می دهند که در دوره بحران کرونا هم اولویت قدرتهای سرمایه داری دفاع از سود سرمایه در برابر سلامت و جان مردم بوده است.

 

 

 

رفیق ابراهیم به این سئوال  مصاحبه کننده که آیا دولت های سرمایه داری میتوانند همین کاری را که امرروز تحت فشار مردم انجام دادند پی بگیرند؟   چنین پاسخ می دهند:

« به باور من به هیچ عنوان نمی توانند این روند را به روال قبل از دوره ی کرونا برگردانند، یعنی به شما قول می دهم که در ماه ها، و یا یک ـ دو سال آینده به شیوه ای اساسی سلامت انسان از حیطه ی نفوذ سرمایه داری خصوصی بیرون می آید و دولت ها ناچار می شوند که خود کنترل این بخش حیاتی زندگی انسان را بعهده بگیرند، چون واقعیت این است که اگر کارگری گرفتار کرونا شود، یا اپیدمی دیگری شیوع پیدا کند و کارگری بیمار شود و نتواند کار کند، یا بدلیل سیاست دوره کرونا کارگر کار نکند، خوب استثمار هم تعطیل میشود. این فشاری  بر مغز سرمایه داران بود که بایستی اولویت قبلی را عوض کنند و حتی من فکر می کنم تنها مسئله به بیماری و اپیدمی محدود نمی شود، بلکه مسئله محیط زیست راهم شامل می شود. در مسئله محیط زیست هم این ویرانگری که سرمایه داری جهانی انجام داده است، دیگر نمی توانند چون گذشته به این کارشان ادامه دهند و این چنین محیط زیست را بی پروا با هدف کسب سود نابود نمایند. به هر حال این تغییر و تحولات را در پیش داریم. میدانیم که این تحولات بدون دخالت دولت ها امکان ندارد، یعنی دولت ها هستند که می توانند این کار انجام دهند و هم چنین در آینده بحران کرونا، می دانیم که بنگاه ها و مراکز صنعتی از هم اکنون روند ورشکستگی را شروع کرده اند. این روند هم چنان ادامه خواهد داشت. بسیاری اقرار می کنند که این بحران به لحاظ اقتصادی بسیار سنگین تر از بحران ۲۰۰۷ ـ ۲۰۰۸ و یا بحران دهه ۳۰ قرن گذشته است. این وضعیت و این شرایط به دنیا نشان می دهد که نئولیبرالیسم و اقتصاد نئولیبرالی قادر به جوابگویی  به مسائل زندگی امروز نیست و شکست خورده است ومی توانم بگویم که کرونا آخرین میخ تابوت این سیستم را کوبیده است. چون سرمایه داری بدیل دیگری ندارد».

 

 

 

این حکم که گویا در دوران پسا کرونا، نمی توانند شرایط را به دوران قبل از شیوع وانتشار این ویروس برگردانند، براین مبنا بیان میشود که گویا در دوران کرونا، اولویت سرمایه داران و دولت هایشان بجای حمایت از تجارت، استثمار و سود و انباشت به سلامت مردم تغییر یافته است، ادعایی که نشان دادیم چنین نبوده است. بنابراین دگرگونی در اولویت دولت های سرمایه داری ایجاد نشده است که بعد از کرونا خود را ملزم به تغییر دوباره آن بدانند. این حکم که دولت های سرمایه داری نمی توانند شرایط را به شرایط قبل از دوره ی کرونا باز گردانند، یعنی گویا روند خیالی در اولویت بودن سلامت هم چنان ادامه خواهد داشت، دور از واقعیت می باشد. اینکه رفیق ابراهیم به مصاحبه کننده قول می دهد که در چند ما ه یا یک‌ - دو سال آینده سلامت مردم به شیوه ای اساسی از حیطه ی نفوذ سرمایه داری خصوصی بیرون می آید و دولت ها خود ناچار می شوند کنترل این بخش حیاتی از زندگی انسان را بعهده بگیرند، اولاْ قول بدون پشتوانه ای است، ثانیاْ حتی اگر دولت ها این بخش را در دست داشته باشند، با توجه به ماهیت این دولت ها ( دولت های که سیاست های نئولیبرالی را پیش میبرند)، تغییری در چگونگی خدمات بهداشتی و پزشکی به توده های مردم ایجاد نخواهد شد و عرصه ی پزشکی و بهداشت، چون تمام نابرابری های جامعه ی سرمایه داری، طبقاتی خواهد بود. بعد از پایان دوره ی کرونا نمی توان در جستجوی دولت رفاه بود.

 

 

 

اگر به آنچه در کشورهای اروپایی در طول ۲۰ سال گذشته در زمینه ی پزشکی و بهداشت روی داده است، توجه کنیم متوجه می شویم که در این سال ها بتدریج از امکانات پزشکی و درمانی، از تعداد تخت های بیمارستانی و غیره به وسیله ی دولت های مختلف کاسته شده است. این کار را به این دلیل انجام داده اند که از میزان هزینه های خدمات پزشکی بکاهند. در کشور ایتالیا، از سال ۲۰۱۰ تا کنون ۴۰ میلیارد دولار از بودجه سالانه ی خد مات پزشکی و درمانی کاسته اند. از تعداد تخت های بیمارستانی ۷۰ هزار کم کرده اند و تعداد تخت ها را از ۹۲۲ به ۲۷۵ به ازاء هر صد هزار نفر جمعیت آن کشور تقلیل داده اند. این سیاست را در عرصه های دیگر پزشکی نیز، از جمله  تعداد پزشکان  و پرستاران اعمال کرده اند. کاهش هزینه های پزشکی در تمام کشورهای اروپایی انجام شده است. در سوئد در ۱۰ سال گذشته ۱۰ هزار تخت از تعداد تخت های بیمارستانی کم شده است.  اتخاذ این سیاست ها بر مبنای سیاست های نئولیبرالی و تحت رهنمود های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، به وسیله کشورهای اروپایی تحت حاکمیت احزاب مختلف پیش رفته است. خصوصی سازی طب و درمان هم  در راستای همین سیاست بوده است. اینکه  می گویند که دولت ها ناچار میشوند که کنترل این بخش حیاتی از زندگی انسان را خود بعهده بگیرند. این حکم ممکن است اینطور نباشد. تجربه تاریخی نشان داده است که در دوره پسا کرونا هم هر گونه تحولی در نظام بهداشت و درمان در کشورهای مختلف یا در جهان در گرو شکل گیری و برپائی جنبش های رادیکال توده ای است. فقط با به جنبش درآمدن طبقه کارگر و توده های محروم جامعه با چشم انداز روشن ضد سرمایه داری می توان دولت های سرمایه داری را وادار کرد تا پول مالیات مردم و حاصل استثمار کارگران را بیش از این به گلوی بانک ها و کمپانی های بزرگ سرمایه داری نریزند و بخش از آن را صرف تقویت زیر ساخت های بهداشتی و تأمین خدمات درمانی برای مردم کنند.

 

 

 

به دنبال انتشار ویروس کرونا و شیوع بیماری کووید ـ ۱۹، مراکز کار و تولید، هتل ها و رستوران ها تعطیل شدند، میلیون ها نفر از کارگران و کارکنان در کشورهای مختلف دنیا بیکار شدند. میزان بیکاری در بزرگترین کشور صنعتی دنیا قبل از دوره ی کورو نا ۴ در صد بود، بعد از مدت کوتاهی این میزان به ۲۰ در صد رسید. اقتصاد دانان زیادی پیش بینی می کنند که تعداد بیکاران در آمریکا تا ماه ژوئن به ۴۷ میلیون و بنابراین بیکاری به ۳۲ در صد خواهد رسید. در اقتصاد دوم جهان سونامی بیکاری در راه است. میتوان تخمین زد که در سراسر جهان صد ها میلیون به خیل عظیم بیکاران، به ارتش ذخیره کار اضافه می شود. از طرف دیگر، شرکت ها و مراکز متعدد کار و تولید ورشکسته شده اند.

 

 

 

این درست است که بحران کرونا و پیامدهای آن جامعه بشری را در ابعاد میلیاردها با ماهیت ضد انسانی نظام سرمایه داری کمی بیشتر آگاه کرد و نشان داد که برای نظام سرمایه داری اولویت نه حفظ جان انسان ها، بلکه دفاع از سود سرمایه است. اما در دوره پسا کرونا هم اگر یک جنبش رادیکال توده ای برای پس راندن سرمایه در تعرض به امنیت جانی و زندگی انسان ها در صحنه نباشد، همین سرمایه داران و دولت هایشان با تکیه به خیل عظیم ارتش ذخیره بیکاران پا بر شانه کارگران  و مردمان محروم با تشدید استثمار و تحمیل برنامه های شدید ریاضت اقتصادی تلاش می کنند تا پیامدهای بحران کرونا بر اقتصادی سرمایه داری را جبران کنند. بنابراین اگر جنبش توده ای و ضد سرمایه داری در میدان نباشد دولت های سرمایه داری از اجساد هزاران هزار انسان مرده از ویروس کرونا پلی می‌سازند برای عبور از پیامدهایی که این اپیدمی بر اقتصاد سرمایه داری بر جای نهاده است.  فقط یک جنبش رادیکال کارگری و توده ای است که می تواند مانع به قدرت رسیدن احزاب دست راستی و شبه فاشیستی و تحمیل فقر و فاقه بیشتر به مردم شود.

 

 

 

” دقیقاْ آنجا که فاکت و حقایق مربوط به عملکردهای دولت های حافظ  ”اقتصاد نئولیبرالی” در جریان بحران ویروس کرونا، بروشنی نشان میدهد که منفعت سرمایه بر زندگی شهروندان و ”سلامت” آنها ارجحیت داشت، رفیق ابراهیم حکمی تماماْ متناقض با این حقیقت صادر کرد. به این ترتیب حکم فوق  یعنی ” نئولیبرالیسم و اقتصاد نئولیبرالی قادر به جوابگویی  به مسائل زندگی امروز نیست و شکست خورده است ومی توانم بگویم که کرونا آخرین میخ تابوت این سیستم را کوبیده است. بیشتر به یک تعارف شبیه است.

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com