ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت (١٠)

اقبال نظرگاهی
May 22, 2020

ناسیونالیسم خطری که از نو باید شناخت (١٠)

این شماره جنبش آزادی کردستان جنبشی پوپولیست و آنارشیست

آزاد زمانی بتاریخ 16 مه نطقی را ارائه داده که او را علاوه بر یک سوپر ناسیونالیست همچنین یک آنارشیست راست هم معرفی میکند.

آقای زمانی مرزهای کردستان را تا دهات کهکیلویه و بویر احمد تا شهر ری و شمال ایران و تا خراسان میداند و معتقد است کردستان مصادره شده.

آقای زمانی میگوید کاش ما تحت ستم نبودیم آنگاه من میگفتم "جنبش آزادی" و لغت کردستان را اضافه نمی کردم. آنگاه ما هم میتوانستیم انترناسیونالیست باشیم. آقای زمانی بجای توضیح اینکه همین ظلمها هم سر سایر نقاط ایران هم می آید پس چرا فقط کردستان؟ می گوید واقعیت اینست که سر مردم دنیا آن بلایی که سر ما میآید نمی اید و مثال محل زندگی خودش انگلیس را میزند. او میگوید رابطه میان حکومت و مردم در کردستان مانند سوئد و سویس نیست بلکه رابطه برده و بردار است. رابطه تصاحب گر و مردمی است که موجودیتشان انکار میشود. و اضافه میکند که این رابطه ستم ملی نیست. سپس بدون هیچ توضیحی در مورد اینکه ستم ملی از نظر ایشان چیست میرود سراغ احزاب سیاسی و بقول معروف همه را با یک چوب می راند. میگوید لوله تفنگشان رو به پایین است و کردستان زیر حکومت ایران (حکومت اسلامی را بکار نمی برد اینجا) است. این احزاب در خدمت تصاحبگران هستند و افسار سیاسی و امنیتی و مالی شده اند. دلار و پول میگیرند. پس نتیجه میگیرد که اگر هزاران آزاد و فواد و شوان در این احزاب باشند ساکتش میکنند. اگر پیشمرگه ای جنگی را شروع کند بلافاصله یا سکوت میکنند یا توبیخ یا اخراج و یا تحویل ایرانش میدهند.

آقای زمانی میگوید انقلابیگری یعنی دنیا را برای سلطه گر و غارتگر به سوراخ موش تبدیل کنی. و اینجاست که درک آنارشیستی خودش از انقلابیگری و آزادی را نشان میدهد. اینکه گویا با اسلحه میشود سلطه گر را منزوی و شکست داد و شکست تصاحبگر اتوماتیک همان آزادی کردستان است. و در ادامه میگوید شکل مهم سرمایه داری در سرزمین ما تصاحبگری آن است. این هم یک تز ناسیونال آنارشیستی بیش نیست که در آن آزادی سرزمین اول و آخر ستمگری حاکم و انقلابیگری محکوم است.

آقای زمانی همچنین چپ و راست و مکتبی (اسلامیون) را در یک سطح قرار داده و میگوید کار هیچکدام از این جریانات پایین آوردن تصاحبگر نیست بلکه میخواهند شریک باشند و سهمی بگیرند. و اینکه در فردای تحولات سیاسی اینها شریک تصاحبگران شده و کشتن و سربریدن من و شما آزادیخواه راه انداخته و جنگ و برادر کشی سازمان خواهند داد. و کسی در امان نخواهد بود مگر اینکه یا مامورشان باشی و یا تسلیمشان شوی و فرهنگ ذلت را بپذیری. در نتیجه بنا به ادعای آقای زمانی ضرورت جنبش آزادی کردستان عصیان در برابر این شرایط است که میخواهد ما را برده کند. جالب اینکه در حالی آقای زمانی از امکان یک سناریوی سیاه صحبت میکند که جنبش آزادی کردستان خود بدلیل فراخوانش برای رهایی سرزمینی با مرزهای نامحدود از زیر یوغ تصاحبگران میتواند به دومین فاکتور(فاکتور اول خود جمهوری اسلامی است) بعد از جمهوری اسلامی در حال سقوط  درایجاد چنین شرایط سیاهی تبدیل شود.

آقای زمانی ادامه میدهد که متعسفانه کلمه ایران و کلمه ترکیه (معلوم نیست چرا عراق و سوریه در این لیست نیستند؟) اینقدر دردآور و رنج آور است چون فاشیسم و اسلامیسم و سرکوب و خانه خرابی را با خود حمل میکند و عقلانیت سیاسی انسان ستیزی را با خود حمل میکند و لذا ما نجات کردستان را میخواهیم و اینکه کاش میشد به نام آزادی "ایکس" انجام میدادیم. در واقع آقای زمانی خیلی تمایل دارد که بجای کردستان از لغت دیگری استفاده کند مثلن آزادی جامعه یا آزادی مردم و انسان اما هرچه گشته است جز کردستان چیزی نیافته و به ایکس رسیده است. در نگاه ناسیونال آنارشیستی آقای زمانی کلمه ایران که توانسته بیش از ده قوم (ازجمله قوم فارس) را در خود جای دهد درد و رنج آور است اما از کهکیلویه و بویر احمد و شهر ری تا شمال و خراسان را کردستان نامیدن لذت بخش و فرح بخش و شعف آور و شگفت انگیز وصلح آور و آزادیبخش است.

آقای زمانی فقط یک ناسیونالیست و یک آنارشیست نیست او یک پوپولیست هم هست. ایشان مدعی هستند که همانطور که یک کارگر و یک کارمند و یک زن و یک معلم و یا کسی مثل پدرایشان که همیشه آرزو داشتند و میگفتند کاش نمیمردم و آزادی کردستان را میدیدم. کاش نمیمردم و جمهوری اسلامی نمیبود. کاش نمیمردم و کردها حکومتی داشتند برای خودشان. کاش نمیمردم و سربلندی شما را میدیدم و لذا از نظر ایشان همین آرزوها به زبان ساده خواسته های جنبش آزادی کردستان هستند. در پوپولیسم حرف و آرزو و خواست  و مذهب و فرهنگ مردم تبدیل به پلاتفرم سیاسی میشود. ما همه مسلمانیم پس حکومت اسلامی و یا ما همه بلوچیم پس حکومت بلوچی. برای پوپولیستها نه علم سیاست مبنا است نه سطح نیازهای عینی و اجتماعی مردم و نه تضاد طبقاتی و سیاسی جنبشهای اجتماعی و نه دورنمای متفاوت آزادی برای طبقات اقتصادی و اجتماعی جامعه بلکه گوینده خود بجای همه اینها و مدعی مینشیند.

آقای زمانی میگوید این احزاب بیایند به من بگویند در این ده سال اخیر که امکانات اینترنتی بود و میلیاردها پول از دولتهای سرمایه داری گرفتید چه کردند؟ کدام شهر را آزاد کرده اند؟ کدام جامعه را آزاد کرده اند؟ کجا گوش تصاحبگر را کشیده اند؟ نه نکردید پس نیستید و انقضایتان سررسیده است. آقای زمانی مصلحت نمیبیند روشن بگوید کدام حزب از کدام دولت چقدر پول گرفته است. نفع جنبش آزادی کردستان در این است که همه را متهم کند تا متهم اصلی را پنهان کند. همه را متهم کند تا بلکه همانطور که خودش در ادامه میگوید اگر جنبش آزادی را سازمان دهیم و مردم بدانند دشمنانشان کیست و این احزاب دروغگو هستند و بدانند این احزاب متعلق به جنبش آزادی نیستند نتیجه مشخص است: اعضا و کادرهایشان که در دام عنکبوتی اینها گیر کرده اند آزاد میشوند و میایند داخل جنبش آزادی. پس تهمت و اتهام علیه همه احزاب برای ناامید کردن اعضا و کادرها یشان و جذب آنها بخود است. اضافه میکند که اگر این نیروهای اسیر را آزاد کنیم بتنهایی دولتی را سرنگون میکنند.

آقای زمانی در ادامه به رسم هر پوپولیستی لغت آزادی را بعنوان عنصری اشتراکی برای تمام نیروهای مترقی در کردستان و پرچم مشترک برای تمام انسانهای آزادیخواه کردستان و جنبش متحد شدن همه ی ما معرفی کرده و مدعی میشود که جنبش آزادی کردستان هیچ نهادی را برسمیت نمی شناسد مگر اینکه آن نهاد بپذیرد که هدفش آزادی و استقلال و رهایی شهروندان کرد و جامعه کردستانی است. آزادی از دست تصاحبگر. نقطه اشتراک نیروهای چپ و راست جامعه ما آزادی است.  

آقای زمانی در دقیقه 49 نطقش میگوید انقلابیگری یعنی زدن تو پیشانی دشمن – باید مردانه بمیری – برای زندگی مردن خوش است – آزادیخواهی یعنی این. به این ترتیب آقای زمانی که خود و خواهر و برادرانش را به لندن رسانده است فتوای بدست گیری اسلحه به جوانان میدهد و مردانه مردن را تبلیغ میکند. درک آنارشیستی و پوپولیستی آقای زمانی حتا از چهارچوب مقررات مبارزاتی ناسیونالیستها هم عقب تر است و الهام از جریانات فالانژ دارد. کشته شدن مردانه و خوش بودن مرگ بنام زندگی و در راه آزادی مردن یادآور خوش بودن مرگ بنام بهشت و در راه الله  و یا بنام مرز و میهن و در راه ملت است.

پلاتفرم سیاسی آقای زمانی آشتی و همکاری چپ ها و ناسیونالیستها و اسلامیها برای نجات کردستان است لذا این پلاتفرم هم آنارشیستی و هم پوپولیستی است. پوپولیستی است چون همه را میخواهد با هم متحد کند همه آنهایی که از سرزمین کردستان هستند و تاکید دارد که مهم نیست زبانشان کردی باشد یا نباشد بلکه ساکن قلمرو کردستان و آن جغرافیایی باشند که ایشان تعریف میکند از خراسان تا بویر احمد از شمال ایران تا کهکیلویه از شهر ری تا ماکو. فقط همه مردمان این جغرافیا لازم است متحد شوند تا سرزمینمان را آزاد کنیم. پوپولیستی است چون احزاب سیاسی را که نماینده طبقات اجتماعی را نفی و مردود میشمارد. بعلاوه این پلاتفرم آنارشیستی است چون میخواهد ایران را کردستان کند. چون ایران را جعلی میداند و ویران کردنش را میخواهد. چون حزب و سازمان سیاسی و تشکیلاتی نمی خواهد. چون مسئول نیست و مسئولیت نمی پذیرد. چون آزادی میخواهد برای سرزمین و نه آزادی برای جامعه. چون این پلاتفرم جعل و خدعه و پنهانکاری و ریاکاری خرده بورژوازی زخمی است و نه پلاتفرم سیاسی رهایی و نجات جامعه و مردم.

کلید واژه های آقای زمانی در تکرار ده ها باره ازاد کردن سرزمین و استفاده از لغت "داگیر کر" (تصاحبگر) بجای حکومتهای سرمایه داری اسلامی در ایران و دیگر کشورهای دارای ساکنین کرد زبان عمق زخم خوردگی خرده بورژوازی آنارشیست و بی پرنسیب و ماجراجو را نشان میدهند. جنبشی که آقای زمانی مدعی راه انداختن آن است را باید محصول مستقیم حکومت فاشیسم اسلامی دانست به این معنا که این جنبش در لجنزار حکومت فاشیستی اسلامی می تواند رشد کند و موجب فاجعه هرچند در مقیاس و ابعادکوچکی باشد. جنبش آزادی کردستان بخشی از سناریوی سیاه یوگسلاویزه کردن ایران است.

اقبال نظرگاهی

22 مه 2020


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com