فراخوان به "خودی"ها برای پیوستن به صفوف کومه له , دربارۀ اظهارات اخیر رفیق ابراهیم علیزاده(۱)

پویا محمدی
February 28, 2020

فراخوان به "خودی"ها برای پیوستن به صفوف کومه له

دربارۀ اظهارات اخیر رفیق ابراهیم علیزاده

(۱)

روز جمعه ۲۵ بهمن ماه رفیق ابراهیم علیزاده دبیر اول کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران در مراسم گرامیداشت روز کومه له برگزار شده در مقر مرکزی سازمان در کردستان عراق سخنانی به زبان کردی ایراد نمودند. ایشان بخشی از سخنان خود را آنطور که خود بیان کردند به کومه له اختصاص داده بودند که طی آن ضمن ابراز "فراخوان پیوستن" به صفوف کومه له، به موضوع روابط کومه له با احزاب ناسیونالیستی موجود در کردستان و پاره ای مسائل "مهم" در این بین پرداختند. در اینجا و طی این نوشته به نقد این بخش از سخنان ایشان پرداخته می شود.

رفیق ابراهیم علیزاده اعلان فراخوان خود برای پیوستن به کومه له را چنین بیان کردند:

" قبل از هر چیز از این تریبون استفاده می کنم و فراخوان خودمان روبه همۀ کمونیست های کردستان، روبه همه سوسیالیست های کردستان، روبه همۀ آنهایی که دلشان در گرو رهایی مردم کارگر و زحمتکش است در همان حال که می دانند این راهی نیز هست برای رهایی از ستم و استثمار ملی؛ روبه آنها می گویم که کومه له خانۀ خودتان است، کومه له آن بستری است که همه تان می توانید در آن گرد آیید. همۀ آنهایی که قبلاً در کومه له بوده اند، همۀ آنهایی که در این سالهای اخیر دلشان در گرو این آرمان (خط مشی سیاسی .م ) افتاده است، همۀ آن کسانی، انسانهایی، که خودشان را سوسیالیست می دانند؛ اینها چه جایی بهتر از کومه له و چه زمینه و جایی بهتر از کومه له هست، به هر شکلی از اشکال، همه شان عضو ما می شوند خیلی خوش آمدند، عضو ما نمی شوند در دوروبر ما باشند و به شکلی از اشکال و به اندازۀ توان خودشان این جریان را تقویت کنند، چونکه این به اوضاع سیاسی کنونی ارتباط دارد، این کاری است فوری، حساس است، باید هر چه زودتر انجام شود اگر نه از روند رویدادها چنانچه عقب هم نیافتیم نمی توانیم به طرزی که امید و آرزوی جانباختگانمان است جوابگوی نیازهای زمانۀ خودمان باشیم، حزب کمونیست ایران به هیچ جور مانعی بر سر راه آنان نیست، نه تنها مانع نیست، از ابتدای تأسیس آن، کار را آسان کرده است برای پیوستن همۀ سوسیالیست و کمونیست و انسانی آزادیخواه به آرمان (خط مشی سیاسی .م ) کومه له و به گردآمدن در دوروبر کومه له. به اساسنامه اش نگاه کنید یک فصل تمام اساسنامۀ ما به این مسئله اختصاص داده شده است و در طول این سالیان هم پیرو شده است. اختلاف نظر سیاسی نمی تواند مانع باشد بر سر راه آن مسئله. بگذار مثال همین حزب کمونیست ایران را بیاوریم، حزب کمونیست ایران در اوج شکوفایی فکری و سیاسی خودش بیشترین اختلاف نظر را در خود داشته است، در سال ۱۹۸۳که تشکیل شده تا سال ۱۹۸۷ حزب کمونیست ایران به شهادت همۀ چپ ایران و به شاهدی همۀ ادبیات و نوشته و تبلیغات و صحبت های ما، روند فکری و سیاسی روبه رشدی را سپری کرده است، نگاه کنید بر سر دلایل سرنگونی اتحاد شوروی، بر سر سوسیالیسم در یک کشور، بر سر جنگ ایران و عراق و تبیین آن جنگ، بر سر بحث شورا و سندیکا، حتی بر سر تبیین جنگ کومه له و دمکرات؛ بر سر همۀ آنها اختلاف نظر و دیدگاه مختلف وجود داشته اما حزب رشد کرده است، بنابراین هیچ درجه از تمایز در ارزیابی، در دیدگاه و در سیاست و در فکر نمی تواند و نباید مانع باشد بر سر راه پیوستن سوسیالیست ها و کمونیست های کردستان به صفوف کومه له یا پیوستن مجدد و برگشتن شان به صفوف این سازمان." (تأکیدات از من است)

فراخوان از سوی احزاب سیاسی مختلف برای پیوستن آحاد و اقشار مورد نظر خود به صفوف این احزاب امری است عادی و همواره در جریان بوده است. اما برای جریانی که خود را چپ و کمونیست و انقلابی می داند هنگامی که در لفافۀ یک چنین فراخوانی اهداف و مقاصد معینی که نظر به ضدیت با نفس آن فراخوان دارد، مورد تعقیب قرار داده می شود، امری غیرعادی و کاملاً قابل برخورد به حساب می آید.

کومه له طی سالیان گذشته همواره و بخصوص کارگران و زحمتکشان، و نیز جوانان و زنان را به پیوستن به صفوف خود فراخوانده است. اما مخاطبین فراخوان اخیر رفیق ابراهیم علیزاده (به نمایندگی از سوی رهبری امروز کومه له) عموماً برخلاف ظاهر معمولی، طیف مشخصی را مد نظر دارد که تابحال هیچ گاه سابقه نداشته است کومه له چنین طیف مشخصی را به پیوستن به صفوف خود فرا بخواند. فراخوان به چنین طیفی اساساً مستلزم تجدید نظر در مواضع و تبیینات رسمی کومه له و یا عدول از آنها می باشد، امری که رهبری امروز کومه له به انجام آن مبادرت نموده و در ادامۀ این نوشته به تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت.

تا آنجایی که خطابیۀ رفیق ابراهیم علیزاده به کمونیست ها و سوسیالیست ها در کردستان مربوط می شود باید گفت که امروزه اینان بخشاً در احزابی سیاسی متشکل، و بخشاً غیر متشکل و پراکنده، و یا مستقل می باشند. به غیر از کومه له و حزب کمونیست ایران، احزاب مربوط به طیف کمونیست کارگری نیز بخشی از کمونیست ها و سوسیالیست های کردستان را در خود متشکل نموده اند. امروزه کمونیست ها و سوسیالیست ها در کردستان از جمله طیف وسیعی از فعالین جنبش کارگری، زنان، جوانان، معلمان و دانشجویان، فعالین حقوق کودک، حفاظت از محیط زیست و ... را در بر می گیرند. بنابراین امروزه کمونیست ها و سوسیالیست ها در کردستان بنابه آگاهی و اعتبار و تعریف وجودی خویش(کمونیست، سوسیالیست) مبارزان مستقلی هستند که تشخیص در مورد جایگاه سیاسی و تشکیلاتی و چگونگی تداوم مبارزۀ خود علیه سرمایه داری و رژیم اسلامی برایشان امکان پذیر است.

 جدای از فداکاری و نقش و تأثیرات بسزایی که از جانب بخش غیرمتشکل و پراکندۀ کمونیست ها و سوسیالیست ها در کردستان در راستای پیشبرد امر مبارزۀ طبقاتی در این جامعه صورت گرفته است؛ اما کاملاً روشن است که این بخش از کمونیست ها و سوسیالیست ها در کردستان را هم با یک فراخوان نمی توان متشکل و حول تشکیلاتی معین گردهم آورد، هر چند که مخاطب قرار دادن آنان و تلاش برای متشکل نمودن آنان وظیفه ای است ضروری و دائمی.

 به طور مشخص و جدای از نقش تعیین کنندۀ اوضاع و احوال سیاسی و مبارزاتی مثلاً شکل گیری یک "اعتلاء" در این بین در قبال روی آوری های وسیع و توده ای به کومه له یا متشکل شدن بخش غیرمتشکل کمونیست ها و سوسیالیست ها در کردستان و به تحرک درآمدن هر چه بیشتر آنان و یا ترغیب و پیوستن شان به حزب و تشکیلاتی معین؛ فاکتور مهم دیگری که می تواند حائز نقش مؤثر و یا تعیین کننده ای در این خصوص باشد همانا اتحادعمل، نزدیکی و همگرایی، اتحاد پایدار (تشکیل جبهه، قطب سیاسی و مبارزاتی) در میان احزاب و جریانات چپ و کمونیست در این جامعه است. اگر احزاب و سازمانهای سیاسی-در اینجا چپ و کمونیست- تجسم سیاسی و مبارزاتی مربوط به گرایش طبقاتی، سیاسی و اجتماعی کارگران و تمایلات و خواسته های سوسیالیستی و رهایی بخش موجود در جامعه اند، پس به هر درجه که این بخشِ متشکل و سازمانیافته یعنی احزاب و سازمان ها بتوانند اتحاد عمل و یکپارچگی هرچه بیشتری در بین خود ایجاد نمایند به همان درجه بخش غیرمتشکل و یا عناصر پراکندۀ مربوط به جبهۀ مبارزۀ خود را هم تحت تأثیر قرار داده و موجبات تشکل و دلگرمی و تحرک بیشتر آنان را فراهم خواهند آورد. تمرکز و تعهد همه جانبه بر انجام وظایف کمونیستی و انقلابی از جمله تلاش برای به میدان آوردن هر چه بیشتر طبقۀ کارگر و مردم زحمتکش به عرصه های مختلف مبارزه و در رأس آن برپایی یک جنبش شورایی گسترده و قدرتمند در سراسر کردستان، حفظ انسجام فکری، سیاسی و تشکیلاتی؛ هر یک به سهم خود تأثیرات بسزایی در جلب و جذب نیرو و پیوستن و ملحقات به حزب سیاسی معینی که داعیۀ چپ و کمونیست بودن را دارد در پی خواهد داشت.

اما آیا امروزه رهبری تشکیلات کومه له، تحقق امور فوق را در دستور دارند؟ تجربه و کارکردهای سیاسی و تشکیلاتی این رفقا طی سالهای اخیر متأسفانه خلاف این را نشان می دهد. برای نمونه نمی توان دیروز با هیستری و شتاب، نهاد نوپای همکاری و اتحادعمل مابین احزاب کمونیستی در کردستان را تخریب و ادامه کاری آنرا با بن بست روبرو کرد، سازمان ها و احزاب چپ و کمونیست را مورد نفرت پراکنی و تحقیر قرار داد؛ اما امروز از ضرورت گردآوری کمونیست ها و سوسیالیست ها در همین جامعه سخن گفت!

 نمی توان با توسل به روش های ناسالم و توطئه گرانه به حذف بخشی از رفقای خود در این تشکیلات که مخالف نظرات و عملکردهای راست روانه هستند مشغول بود و آنان را به احزاب دیگر نسبت داد، از تبعیت از رهبری و مراجع عالی حزب و سیاست های رسمی آن سرباز زد و به اینگونه تشکیلات را دو شقه نمود؛ اما در همان حال ادعای تقویت صفوف کومه له و وحدت عمل را هم داشت!

نمی توان در مقابل رفقای هم جناحی خود آنهایی که خواهان انحلال حزب کمونیست و ادمۀ فعالیت در قالب صرف کومه له هستند سکوت کرد و آنها را مورد پشتیبانی کامل قرار داد و خود به طور عملی در راستای پروژه های آنان گام نهاد؛ اما همزمان به دیگران اعلام کرد که حزب کمونیست مانعی برای پیوستن آنان به این تشکیلات نیست!

نمی توان در درون تشکیلات نسبت به انتقادها، فریادها و درد و آزارها در قبال بی پرنسیپی ها، تخریب رفقا، شارلاتانیسم و تضعیف حزبیت ها شانه بالا انداخت و بی توجه بود، رفقای صادق و دلسوز را دلسرد کرد و چشم و گوش خود را بر روی ریزش نیرو در اعتراض به این بی پرنسیپی ها در تشکیلات بست؛ اما در همان حال در بیرون از تشکیلات از دیگران دعوت کرد که به شما بپیوندند!

نمی توان اعضا و کادرهای منتقد سیاست های خود در داخل اردوگاه کومه له را از طریق مسئول دبیرخانه و با توسل به تفتیش عقیده و بازجویی به شدت تحت فشار قرار داد، حتی به هواداران منتقد خود در شهر سلیمانیه هم رحم نکرد؛ اما به کمونیست ها و سوسیالیست های خارج از حصارهای تشکیلاتی فراخوان داد تا به این تشکیلات بپیوندند!

 نمی توان در حالیکه از تحقق "برنامۀ کومه له برای حاکمیت شورایی مردم در کردستان" تردید داشت و این برنامه را ناقص و فاقد امکان عملی شدن به حساب آورد و هیچ طرح و پروژه ای کنکرت و ملموس برای عملیاتی کردن این طرح در همین امروز در سطح جامعۀ کردستان در راستای برپایی جنبش مطالباتی-شورایی مردم کردستان نداشت و به جای آن مشغول مماشات و چانه زنی با احزاب بورژواناسیونالیست در کردستان بود؛ در یک کلام نمی توان کمر به بریدن زبان سرخ کومه له و قرار دادن آن در مسیر راست روی بست؛ اما در همان حال انتظار داشت که همۀ سوسیالیست ها و کمونیست های این جامعه هم به صفوف این تشکیلات بپیوندند!

با توجه به این حقایق و موارد بسیار دیگری از این دست، بایستی به رفقای صاحب این فراخوان گفت که واقعاً هیچ انسان کمونیستی فراخوان شما را جدی نمی گیرد!

تمام فلسفۀ وجودی کومه له در کردستان بر این امر استوار بوده است که کومه له به ظرف اعتراض و مبارزۀ روزمرۀ کارگران و زحمتکشان این جامعه تبدیل شود، طبقۀ کارگر را در صف مستقل خود و در تمامی عرصه های سیاسی و اجتماعی به میدان آورد، کمونیسم را به یک حرکت مادی و اجتماعی قدرتمند تبدیل سازد که با رهبری طبقۀ کارگرِ این جامعه بتواند علیه تمامی ستم های موجود از جمله ستم ملی نیز با جدیت و تأثیرِ هرچه تمامتر مبارزه کرده و سد محکمی در مقابل سیاست و اعمال ضدمردمی احزاب ناسیونالیستی در این جامعه ایجاد نماید و در چنین متنی پایه های استقرار حاکمیت شورایی بنا نهاده شود. اما رهبری امروز کومه له نه تنها به این ارزشها و اهداف والا و مصوب کومه له و کمونیست ها در کردستان قرابتی نشان نمی دهند بلکه به طور آشکار به پوپولیسم و مماشات و معامله با نیروهای بورژواناسیونالیستی مشغولند. در این میان کاملاً پیداست که مصوبات کنگره ها برای ایشان فقط کاربردی به قول معروف به منظور "تزیین ویترین" و یا "خالی نبودن عریضه" دارد.

جدای از چنین وضعیت نامطلوب و تأسف باری، روشن است که با توجه به اجتماعی بودن جریان کومه له و شناسۀ واقعی کارگری و کمونیستی آن، در فردای هر تحول و گشایشی در جامعه، روی آوری و پیوستن وسیع توده ای به آن انجام خواهد گرفت، آنزمان کل تشکیلات و ساختار آن متحول خواهد شد.

اما ببینیم فراخوان رفیق ابراهیم علیزاده و رهبری امروز کومه له مبنی بر "تقویت و  پیوستن" به کومه له خطاب به چه کسانی است و چه اهدافی را مد نظر دارد؟ آنطور که در بالا و در صحبت های ایشان آمده است، وی به طور مشخص اعلام می دارد که "حزب کمونیست ایران" و "اختلاف نظر سیاسی"، مانعی برای پیوستن سوسیالیست ها و کمونیست های کردستان به صفوف کومه له یا برگشتن و پیوستن مجدد آنان به صفوف این سازمان نیست. 

روشن است که کمونیست ها و سوسیالیست ها در کردستان- آنهایی که در صفوف کومه له نیستند و رفیق ابراهیم از اینان می خواهد به کومه له بپیوندند- بازهم بنابه آگاهی و اعتبار و تعریف وجودی خویش و به قول رفیق ابراهیم(در ادامۀ سخنانش) از جمله "خود را انترناسیونالیست" هم می دانند؛ درک و شناخت از این واقعیت که کومه له به مثابه سازمان کردستان حزب کمونیست ایران بخش جدایی ناپذیری از چنین حزب سراسری بوده است برایشان امر غریب و ناشناخته ای نیست. بنابراین تابحال به هیچ روی دیده نشده است که این بخش از کمونیست ها و سوسیالیست های کردستان که به قول رفیق ابراهیم "بنابه تعریف خود را هم انترناسیونالیست" می دانند "وجود حزب کمونیست ایران" را به عنوان مانع پیوستن خودشان به کومه له بدانند. مگر اینکه شخصی ادعا کند که این بخش از کمونیست ها و سوسیالیست های کردستان مشغول "محلی گری" یا همان کردی گری(کردایه تی) هستند که اینک لازم آمده به آنان فراخوان داد و گفت حزب کمونیست ایران و قالب مبارزۀ سراسری، مانعی برای پیوستن آنان به کومه له نیست!! فرضاً اگر هم چنین باشد، پس کومه له از نظر آن شخص بایستی به کردی گری و مبارزه صرف ملی مشغول باشد!

البته رفیق ابراهیم هم به خوبی بر این واقعیات و امور مربوط به آن واقفند. اما ایشان در لابلای چنین تداخلی، می خواهد طیف مشخص مورد نظر خود را خطاب قرار دهد. در این باره بایستی گفت که به شهادت ۲۰ سال مبارزه و مقاومت کل صفوف کومه له و حزب کمونیست ایران و کارگران و زحمتکشان انقلابی کردستان در برابر به سرقت بردن نام کومه له، تحریف و جعل و کذب تاریخ و نشان پرافتخار کمونیستی و انقلابی کومه له و سوء استفاده از آن در بازار معامله و کرنش در مقابل اصلاح طلبان حکومتی رژیم و تلاش برای به انحراف کشاندن و تهی کردن مبارزات مردم کردستان توسط سازمان زحمتکشان؛ و به شهادت کل ادبیات و مواضع و تبلیغات کومه له و حزب کمونیست و همچنین مواضع و تبلیغات خود سازمان زحمتکشان؛ کسانی که به بهانۀ "مانع بودن حزب کمونیست ایران" از صفوف این حزب و تشکیلاتِ کردستان آن یعنی کومه له انشعاب کرده اند و راه خود را رفته اند؛ همین سازمان زحمتکشان و جناح های آن بوده و هستند. پس کسانی که همواره و به طور رسمی-اما بسیار ناروا- اعلام کرده اند که حزب کمونیست ایران مانع فعالیت و رشد و گسترش آنچه که خود "کومه له" می نامند بوده است، در اصل به غیر از سازمان زحمتکشان و طیف های گوناگون مربوط به آن کس دیگری نیست. البته جمع چند نفرۀ موسوم به "فراکسیون فعالیت تحت نام کومه له" (روند سوسیالیستی) هم همین ادعا را داشته اند و از کومه له جدا شده اند ولی از یک سو با توجه به قلَّت و تعداد انگشت شمار ایشان و از سوی دیگر تمرکز اصلی و فرمول بندی مشخص بکارگرفته شده در خطابیۀ رفیق ابراهیم، فراخوان مزبور نمی تواند تنها به چنین جمع کوچکی محدود بماند.

بنابراین می توان نتیجه گرفت که فراخوان رفیق ابراهیم و رهبری امروز کومه له، در اصل خطاب به طیف سازمان زحمتکشان خصوصاً عناصر و نیروهای بریده و اخراجی و پراکنده از آنان است.

رفیق ابراهیم در بازگویی فراخوان خود، به اساسنامه "استناد" می کند و آنطور که بالاتر در صحبت های ایشان آمده است اعلام می کند "وجود حزب کمونیست ایران" و یا "اختلاف نظر" مانعی برای پیوستن و یا پیوستن مجدد به این تشکیلات نیست. اگر موضوع به همین سادگی است پس چرا دو انشعاب و جدایی به بهانۀ واهی "مانع و زائد بودن حزب کمونیست" در این تشکیلات روی داده است؟! معنای چنین اظهاراتی می تواند این باشد که پس واقعاً "کسانی بوده اند که به دلیل "وجود حزب کمونیست ایران" و یا "اختلاف نظر" از این تشکیلات جدا شده اند!

چنین بیاناتی، می تواند نقض و بی اعتبارکردن خود اساسنامه و کل پیکرۀ حزب و کومه له به حساب آید. اگر امروز رفیق ابراهیم برای توجیه فراخوان خود مبنی بر "پیوستن به کومه له"، به اساسنامه استناد می کند، پس چرا دیروز با استناد و توسل به همین اساسنامه نتوانست مانع آن انشعاب و جدایی ها از صفوف کومه له و حزب کمونیست بشود؟ آیا مگر دیروز کل تشکیلات کومه له و حزب کمونیست در قبال آن دو انشعاب و جدایی، اساسنامه را نادیده گرفته بود و عملکرد کل تشکیلات در هر دو مقطع بر خلاف اساسنامه بوده است و کسی هم در این تشکیلات پیدا نشده که بگوید حزب مانع نیست، اساسنامۀ ما چنین است و چنان است؟! چگونه حزبی می تواند باشد که دیروز به عنوان "مانع" در برابر اختلاف نظرات در صفوف خود عمل کرده باشد و در این راستا دو انشعاب و جدایی را بر خود روا داشته باشد، اما امروز نه تنها مانع بلکه با دست و دلبازی پذیرای منشعبین از خود و نظرات آنان باشد؟! آیا رفیق ابراهیم حاضر است بگوید که به اصطلاح "مانع بودن حزب کمونیست ایران" و یا "اختلاف نظرِ" صرف، "دلیل واقعی" آن جدایی ها در این تشکیلات بوده است که اینک پس از گذشت حداقل ۱۲ و حداکثر ۲۰ سال از آن دو انشعاب و جدایی، ایشان به این نتیجه رسیده اند که به آن طیف جداشده بگوید "حزب و یا وجود اختلاف سیاسی مانع نیست، برگردید کومه له خانۀ خودتان است"؟!

البته امروزه یکی از تحریفات صورت گرفته توسط جناح راست در کومه له و حزب کمونیست ایران در قبال حقایق این تشکیلات، این است که مثلاً جدایی جمع موسوم به "فراکسیون فعالیت تحت عنوان کومه له" در ۱۲ سال قبل را "قابل پیشگیری" و یا ناشی از یک عمل "بد" از سوی شخص یا اشخاصی از رهبری کومه له و حزب کمونیست در آن موقع قلمداد می کنند. چراکه این جناح، امروزه در زمینۀ نظری و عملی اشتراکات بسیاری با نظرات و عملکرد به غایت راست روانۀ قبلی آنان دارند و به منظور تقویت جناح خود در مقابل جناح چپ و کمونیستی در این تشکیلات، سعی دارند آنان را به میان خود بازگردانند. کافی است نگاه اندکی به قطعنامۀ صادره از سوی کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست و کمیتۀ مرکزی کومه له در آن مقطع انداخت تا زوایای تحریفات صورت گرفته در این بین بیشتر روشن شود. در آن قطعنامه از جمله آمده است: "مفاد بیانیۀ اعلام موجودیت «فراکسیون فعالیت بنام کومه له» بسیار فراتر از یک اختلاف تاکتیکی معین و یا اختلاف بر سر سیاست مشخصی می باشد و مضامین آن در مغایرت و تقابل با موجودیت حزب کمونیست ایران، برنامه، مبانی استراتژی سیاسی و مبانی سیاست ها و تاکتیک های حزب کمونیست و کومه له قرار دارد."

اینکه بعد از گذشت این همه سال اینک رهبری امروز کومه له به این فکر افتاده که جدا شدگان از این تشکیلات را به پیوستن مجدد به خود فرا بخواند جدای از هر چیز دیگری، درنوع خود دستکم گرفتن منشعبین و جداشدگان است. مگر اینها تا بحال خود نمی دانسته اند که حزب کمونیست و اساسنامه اش چگونه بوده است که اینک لازم باشد رفیق ابراهیم به تبلیغ برای آن بپردازد و با یک فراخوان و دعوت از سوی ایشان مجدداً به این حزب بپیوندند؟!

رفیق ابراهیم خوب می داند که گوش صفوف سازمان زحمتکشان و رهبری آن به چنین فراخوان هایی از سوی او بدهکار نیست. می دانیم که برای آنان حزب و مبارزه، نقش دکان و معامله گری را دارد که با آن به مسند و دارایی و نان و نوایی رسیده اند و خدم و حشمی به گرد خود آورده اند و ماهیانه مبالغ هنگفتی از همجنسان خود حاکم بر اقلیم کردستان عراق به جیب "نامبارک" شان واریز می شود. از آنجاییکه سازمان زحمتکشان دچار انشعابات و پراکندگی های زیادی شده و هر یک از آنان نیز به ناروا خود را "کومه له" معرفی کرده اند؛ هراز گاهی با عوام فریبی به موعظه برای گردهمایی و اتحاد شعبات خود پرداخته اند. به این منظور هر یک از جناح های این سازمان جلسات و کنفرانس های متعددی نیز برگزار کرده اند و هربار با شکست و ناکامی روبرو بوده اند. "یکپارچگی خانۀ کومه له" (به کردی: یه کخستنی مالی کومه له) عنوان نخ نمایی است که همواره طی سالهای گذشته از زبان رهبران این سازمان و جناح هایش شنیده شده است و حتی در مواردی چشم طمع به کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران نیز داشته اند. عبدالله مهتدی یکی از رهبران این سازمان سه سال پیش در نوشته ای تحت عنوان "در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" مواضع سازمان خود را برای به اصطلاح همکاری با کومه له اعلام نمود. در همان موقع رفقا ابراهیم علیزاده و صلاح مازوجی از رهبری کومه له، به آن فراخوان عبدالله مهتدی به طور علنی جواب "منفی" دادند. اما جواب رفیق ابراهیم به آن، دیپلمات مآبانه و ناقاطع و جواب رفیق صلاح صریح و قاطع بود.

از آنجاییکه رهبری سازمان زحمتکشان با هر جناح و دسته و طیف بریده و پراکنده از آنان، از وجود اختلافات سیاسی در کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران به خوبی مطلع بوده و بر این امر واقفند که در میان رهبری کنونی کومه له هستند کسانی که مانند آنان مخالف فعالیت در قالب حزب کمونیست بوده و خواب انحلال این حزب را در سر می پرورانند و مانند آنان از کمونیسم و مبارزه برای تحقق سوسیالیسم و حاکمیت شورایی فاصله گرفته اند و همواره به آنان روی خوش نشان داده و در پی مماشات و نوعی همسویی با احزاب ناسیونالیستی هستند، و در این بین رفیق ابراهیم علیزاده به طور عملی در کنار چنین "رهبری" ای در کومه له ایستاده و آنان را در تقابل با خط رسمی و کمونیستی کومه له و حزب کمونیست مورد پشتیبانی کامل قرار می دهد؛ همواره در پی تعمیق شکاف موجود در تشکیلات کومه له بوده و همزمان این جناح راست و ناسیونالیستی موجود در کومه له را مورد حمایت قرار داده اند. این را هم طی چند سال اخیر دیده اند که رفیق ابراهیم علیزاده به عنوان دبیر اول کومه له، دیگر تمایلی برای ماندن در ارگان های عالی حزب کمونیست و تلاش عملی و پیگیر در راستای تحکیم روابط و اتحادعمل های پایدار با احزاب و جریانات چپ و کمونیستی در سطح سراسری و منطقه ای(کردستان) ندارد و عملاً خود را به کردستان و روابط با احزاب ناسیونالیستی محدود ساخته است؛ پس همواره وجود ایشان را تکیه گاهی برای خود قلمداد کرده اند. رفیق ابراهیم طی سالهای اخیر طوری عمل کرده اند که ناسیونالیسم در منطقه وی را به عنوان شخصیتی "ملی گرا" و "میهن پرست" معرفی می کند!

متأسفانه هستند پیام های "لبیک" و نامه های "صمیمانه"ای که طی این مدت از سوی عناصر تا مغز استخوان ضدکمونیست، خطاب به رفیق ابراهیم نگاشته شده است. از "خبرنگار"(کردزبان) معلوم الحال و دروغگو و مواجب بگیر دولت آمریکا با انتشار برنامۀ تصویری و پیامش به رفیق ابراهیم به عنوان "جناح ملی کومه له" و درخواست از ایشان برای خروج از حزب کمونیست ایران و اتحاد با سازمان زحمتکشان و به زعم خود ایجاد "کومه له" ای بزرگ و نوین گرفته؛ تا کادرهای به اصطلاح درجه یک و درجه دو بریده از سازمان زحمتکشان!

اینک رفیق ابراهیم نیز با فرموله کردن "فراخوان پیوستن" و ارائۀ پاسخی به همۀ طیف ناسیونالیستِ بریده از کومه له و آنهایی که در ضدیت با حزب کمونیست ایران از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند در مراسم روز کومه له هدیۀ خود و دیگر اعضای رهبری امروز کومه له را به همۀ آنان تقدیم نموده و به اصطلاح با امضای یک "چک سفید" از آنها و امثالهم می خواهد که به کومه له بپیوندند؛ یک جا فراخوان خیرمقدم و وعدۀ عضویت در تشکیلات به آنها می دهد و آگاهانه آنان را مورد راهنمایی و دلگرمی قرار می دهد که "حزب کمونیست مانعی بر سر راه پیوستن آنان" نیست!! مضمون این پیام برای آنها این است که حزب کمونیست را مهم نپندارید، مهم بودنِ ما و شما در کنار یکدیگر است!

به شهادت همۀ اسناد و ادبیات و تبلیغات و مواضع رسمی کومه له طی۲۰ سال گذشته، جوهر اصلی تبیین انشعاب سازمان زحمتکشان از کومه له و حزب کمونیست نه اختلاف نظر صرف، نه اختلاف و یا مشکلی با حزب کمونیست ایران؛ بلکه تماماً رویگردانی از کمونیسم و سوسیالیسم و پشت کردن به تمامی این اهداف و آرمان ها بوده است. وجود حزب کمونیست برای ایشان بهانه ای بود برای عملی کردن سیاست و اهداف راست روانه و ضدکمونیستی ای که خود در پیش گرفته بودند. در یک نمونه، طرح حملۀ نظامی به اردوگاه کومه له و حزب کمونیست ایران و به خیال خام شان قتل عام کمونیست ها در آنجا، فقط و فقط از یک چنین بینش و تفکر ضدکمونیستی ای ناشی می شد. بنابراین عملکرد سازمان زحمتکشان طی۲۰ سال گذشته نیز خود گواه بسیار محکمی است بر تبیینات مزبور.

در تمامی آن دوران، رفیق ابراهیم علیزاده همواره در تثبیت و تحکیم آن تبیینات کومه له از انشعاب، کوشیده اند. حال چه شده است که ایشان به طور علنی و روبه جامعه، با اعلام اینکه وجود حزب کمونیست و یا اینکه اختلاف نظر سیاسی نمی تواند مانع و مشکلی برای پیوستن مجدد به کومه له باشد، تلویحاً دلیل آن انشعابات از کومه له را وجود حزب کمونیست و یا اختلاف نظر سیاسی به حساب می آورد!؟

رفیق ابراهیم و رهبری امروز کومه له با یک چنین بیاناتی در فراخوان خود، به طور آشکار در تناقض با تمامی اسناد و مصوبات حزبی و تبلیغات و ادبیات کومه له در زمینۀ انشعاب سازمان زحمتکشان و جدایی جمع موسوم به فراکسیون، قرار می گیرند. چنین کاری از سوی ایشان، در خدمت تقلیل وجوه و سطوح جدایی و انشعاب از کومه له و تحریف واقعیات و مفاهیم رایج در این بین، و تطهیر منشعبین است. این کار نه در جهت تقویت جریان چپ و کمونیستی بلکه در خدمت تقویت ناسیونالیسم و گرایش ضدکمونیستی در منطقه خواهد بود.

ادامه دارد...

پویا محمدی

۹ اسفند ۱۳۹۸

۲۸ فوریه ۲۰۲۰


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com