درخواست از ناتو , پاسخی به رفیق بهروز ناصری (۲)

پویا محمدی
October 30, 2019

درخواست از ناتو

پاسخی به رفیق بهروز ناصری

(۲)

 

همچنانکه در ابتدای بخش اول این نوشته اشاره رفت، هفتۀ گذشته نوشته ای در رابطه با امضای کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران در پای درخواست مشترک احزاب و جریانات ناسیونالیستی و ارتجاع مذهبی در کردستان از دولتها و قدرتهای سرمایه داری جهانی و اعضای ناتو، انتشار دادم. امضاکنندگان این درخواست عمدتاً از احزاب و گروههای ناسیونالیستی و قومی و مذهبی در کردستان سوریه و عراق می باشند. نام جریاناتی از کردستان ایران از جمله کومه له، پژاک و سازمان اسلامی خبات نیز در کنار آنان دیده می شود. امضاکنندگان از دولتها و قدرتهای جهانی درخواست کرده بودند که با دخالت خود در امور جاری مربوط به اوضاع کردستان سوریه، دولت اشغالگر ترکیه را تحت فشار قرار داده، آنرا از پیمان ناتو اخراج کرده و آسمان کردستان سوریه را بر روی ورود هواپیماهای جنگی این رژیم مسدود نمایند. (لینک آن در پایان ضمیمه است۱)

در آن نوشته، ضمن تأکید بر تناقض فاحش چنین اقدامی از سوی رهبری امروز کومه له با سیاست و جهت گیری های رسمی تاکنونی کومه له و حزب کمونیست ایران در قبال دخالت دولتها و قدرتهای منطقه ای و جهانی و در رأس آن دولتهای جنایتکار عضو ناتو در اوضاع منطقه ای خصوصاً در زمینۀ مبارزات مردم کردستان؛ از این رفقا پرسیده بودم که آیا حاضرند دربارۀ این اقدام خود به مردم کردستان توضیحی بدهند؟ تا این لحظه هیچ توضیحی از سوی ایشان ارائه نشده است. در این میان رفیق بهروز ناصری طی مطلبی، به نوشتۀ من پاسخهایی داده اند.(لینک آن در پایان ضمیمه است۲)

طی قسمت اول این نوشته، از جمله نشان داده شد که رفیق بهروز در مطلب خود نه تنها به اصل موضوع یعنی درخواست کومه له (با همراهی احزاب یادشده) از قدرتهای جهانی نمی پردازد، بلکه سعی می کند ذهن خواننده را از این موضوع اصلی منحرف سازد، ایشان برای این کار موضوع "ارتباط و مناسبات و همکاری با احزاب ناسیونالیست" را به میان می کشد، سپس به میل خود نوشتۀ مرا در مخالفت با این امر قلمداد می کند و به این ترتیب بهانه ای دست و پا می کند برای نقد و تقابل با آن. همچنین نشان داده شد که چنین تحریفاتی، همواره از سوی جناح راست در تشکیلات کومه له در قبال التزام به رعایت موازین و مصوبات کنگره ها در خصوص امر روابط و همکاریهای معین با احزاب ناسیونالیست در کردستان انجام می گیرد.

و اما رفیق بهروز در ادامۀ مطلب خود می نویسد:

"ادعای من دقیقا همینجا اینست که اتفاقا این ظاهر رادیکال حال از سوی رفیق پویا یا هر رفیق دیگری که باصطلاح ضد ناسیونالیسمش گل کرده است، خیلی راست روانه است و اتفاقا همین نوع رادیکالیسم ظاهری اما غیر واقعی است که زمینه های شکست و نگه داشتن شکاف بین سوسیالیسم و جنبش توده ای و کارگری را ادامه میدهد. این تفکر و نگرش رفیق پویا و امثالهم، از طبقه کارگر یک طبقه ایزوله، غیر اجتماعی و مستنبد و سازش ناپذیری ارائه میدهند، که همیشه در حال جنگ و گریز باشند. نگرش رفیق پویا ها در مبارزه ، سیاه سفید دیدن است، نگرشی که طرفین متخاصم را در دو سوی رود می پندارد، نگرشی که به ظاهر تمامیت خواه است، اما در واقع از توانای کسب هیچ حداقلی هم که بحال تغییر شرایط به نفع کارگر و زحمتکش باشد، برخوردار نیست..... این نگرش ظاهرا رادیکال، در عمل درکی واقعی از مبارزه ندارد. مبارزه را در شکل جنگ و رودروئی عریان می بیند، از نظر تعریف، یک تعریف فرقه گرایانه و جنگ طلبانه از حزب و طبقه کارگر ارائه میدهد."

 

ایشان در جای دیگری از نوشتۀ خود آورده اند:

"مبارزه برای تحقق سوسیالیسم، رابطه ی نزدیکی دارد با آگاهی و تشکل کارگری و توده ای در مقیاس دهها میلیونی و نه حتی فعالین کارگری هم. کومه له و حزب کمونیست بایست منطقا و نظرا و عملا تمام هم و غمشان این باشد که برای تحقق سوسیالیسم تا چه اندازه کارگران و زحمتکشان در مقیاس میلیونی، آگاه به منافع خود و متشکل هستند. اینست فانوس راه مبارزه برای سوسیالیسم و نه تجمع  چند حزب چپ و کمونیست که در هیچ جا محلی از اعراب ندارند. این بحث و موضع دیگریست."

 

من شخصاً ادعای رادیکال بودنی ندارم. اما ببینیم رادیکالیسم و نگرش رفیق بهروز که گویا درک واقعی از مبارزه دارند چگونه است؟ ایشان در این باره به کلی گویی ای پرداخته اند که برای نقد آن لازم دانستم به پاره ای از مواضع و نظرات مکتوب ایشان که نمایانگر محتوای واقعی این کلی گویی هاست مراجعه کنم. هر چند فاصله ای با "اصل موضوع" ایجاد خواهد شد، اما نکات مورد نظر با یکدیگر در ارتباط بوده و به طور مستند، جوانب مربوط به اصل موضوع را بیان می کند.

رفیق بهروز ناصری که دو سه سالی است مشغول عبارت پردازی هایی چون "کمونیسم آزادیخواه"،"کمونیسم آزادمنش و دمکرات" و "کمونیسم اجتماعی"، ... شده اند و در این باره نوشته(موجود در آرشیو سایت آزادی بیان) و صحبتهایی هم ارائه داده اند؛ عملاً به پرچمدار آشتی و سازش طبقاتی، ناامیدی از برقراری سوسیالیسم در ایران، ناامیدی از قطب چپ، یادگیری زبان دیپلماتیک برای کمونیستها، مدافع همکاری و نشست و برخاست با سازمانهای اسلامی ای چون خبات، به حساب آوردن سازمان زحمتکشان در جنبش کومه له و جای دادن آن در میان نیروهای چپ، .... تبدیل شده اند.

می دانیم که بورژوازی و ایدوئولوگ های آن در راستای ضدیت با مارکسیسم و کمونیسم و هرگونه تلاش و مبارزه برای برقراری سوسیالیسم و حکومت کارگری، همواره کمونیسم و کمونیست ها را معادل دیکتاتوری و سرکوب، به جامعه معرفی کرده اند. همزمان از سوی چپ لیبرال و رفرمیست و نیز از سوی نادمان از مبارزۀ کمونیستی، همواره "نصایح" دمکرات مآبانه ای خطاب به کمونیستها و نیروهای طرفدار سوسیالیسم شنیده می شود. اینان از جمله هرگونه دفاع پیگیر و قاطعانه از سیاست و اهداف کمونیستی را "برخوردهای ایدوئولوژیک" می نامند.

  به نسبت اوضاع کنونی در تشکیلات کومه له و حزب کمونیست ایران، رفقایی به همین سیاق، مشغول تکرار "نصایح" مزبور هستند، و بویژه از ضرورت "تغییر فرهنگ"، سخن می گویند. نمونه ها بسیارند، سمیناری تحت عنوان "فرهنگ و اخلاق کمونیستی در مجادلات سیاسی" با ارائۀ رفیق ابراهیم علیزاده، تنها یکی از آنهاست. قبلاً رفیق فرشید شکری به طور مبسوطی به نقد اظهارات رفیق ابراهیم در این سمینار پرداخته اند و در آرشیو سایت "آزادی بیان" نیز قابل دسترس است.

 "تغییر فرهنگ"، "رابطۀ سوسیالیسم و دمکراسی"، "سوسیالیسم دمکرات و آزادمنش"، "کومه لۀ اجتماعی"، "علمی برخورد کردن"، "زبان نرم" و دیگر "استعاراتی" از این دست و تئوری بافی های پیرامون آن؛ همگی علایم وجودی یک "بیماری" ناشی از تجدیدنظر، و یا روی دیگر سکۀ دست شستن از مبارزۀ کمونیستی و طبقاتی است.

 اگرنه، کسی که مفهوم آموزشهای مارکسیستی را به درستی درک کرده باشد و بدون تزلزل برای تحقق حکومت کارگری و سوسیالیسم بکوشد، می داند که سوسیالیسم عمیق ترین و گسترده ترین شکل دمکراسی است، کمونیسم نهایت رهایی و آزادیخواهی است.... . این را هم خوب می دانیم که راه اجتماعی کردن کمونیسم و اجتماعی شدنِ هرچه بیشتر کومه له و حزب کمونیست، از مسیر کارگری شدن می گذرد، اینها که دیگر بحثی است روشن و به قدمت حیات این حزب.

رفیق بهروز در مطلبی تحت عنوان "بحثی برای تبلیغ و معرفی کمونیسم آزادیخواه" از جمله می نویسند:

"خیلی ازکمونیستهای ایرانی در باصطلاح مبارزه شان علیه سرمایه داری چنان سیاه و سفید میزنند که از شعار یا سوسیالیسم یا بربریت کوتاه نمی آیند. اشکال شعار «یا سوسیالیسم یا بربریت» در اینست که این شعار نه متکی به وضعیت طبقه کارگر، بلکه بیشتر بیانی ایدئولوژیکی است که بوجود آمدن وضعیتهای مختلف را برسمیت نمی شناسد. این اشکال متدولوژیک از واقع بینی کمونیستها کاسته و با پافشاری روی هدف مبارزاتی یعنی سوسیالیسم، خود را از نحوه و چگونگی رسیدن به این هدف معاف کرده و کناره گیری میکنند. این کناره گیری و استعفا از پرداختن به مکانیسم ها و تلاش برای پاسخ دادن به مسئله چگونگی رسیدن به هدف، کمونیستها را در ظاهر رادیکال اما در عمل به راستروی می برد که نتیجه ی این همه ظاهر رادیکال، بغیر از حفظ وضع موجود، نتیجه ی دیگری نمی دهد."

در پایان مطلب فوق الذکر نوشته اند:

"برای اجتماعی کردن یا شدن کمونیسم در ایران، بیایید و خود را کمونیست آزادیخواه تعریف کنید."

"سوسیالیسم یا بربریت"، نه تنها یک شعار، بلکه ضرورت عاجل جامعۀ بشری است. اشکال تراشی برای یک چنین ضرورتی، بجز رسوایی چیز دیگری را در پی نخواهد داشت. البته رفیق بهروز برای شعار پایه ای کومه له و حزب کمونیست ایران یعنی "آزادی، برابری، حکومت کارگری" هم را اشکال تراشی هایی کرده اند... .

رفیق بهروز ناصری سال گذشته و در جریان ماجرای وجود امضای کومه له در لیست دیپلماسی مشترک از سوی شماری از احزاب و سازمانهای ناسیونالیستی و مذهبی، و در قسمتهایی از پاسخ خود به اطلاعیه ای از کمیتۀ کردستان حزب کمونیست کارگری در این رابطه، در مطلبی با عنوان "درباره مناسبات احزاب سیاسی با یکدیگر" نوشتند:

"در یک کلام، همین امروز و با این وضعیتی که در آن قرار داریم امکان تحقق سوسیالیسم در ایران وجود ندارد. علت این مسئله نه در رابطه رشد نیروهای مولده و رشد صنعت و تکنولوژی، زیرا ایران امروز از جهات مختلفی از روسیه دوران انقلاب اکتبر پیشرفته تر است. مشکل نیروهای مولده نیست. سوال و مشکل اصلی اینست که آیا خواست سوسیالیسم بعنوان یک آلترناتیو اجتماعی، به خواست و مطالبه اکثریت کارگران ایران تبدیل شده است یا خیر. تا کارگران ایران نخواهند خود اداره امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بدست بگیرند، تا موقعی که کارگران خواستار سوسیالیسم نباشند، سوسیالیسم متحقق نمی شوند. اینجاست که وظیفه اصلی حزب کمونیست بایست ریز شود. با بیراهه رفتن از این اصل مطلب و تجمع چند حزب آلترناتیو سوسیالیستی به مکان واقعی خود نمی رسد."

یا اینکه در مطلب دیگری با نام "اعلام موضع در قبال روابط سیاسی ما با احزاب سیاسی" که در بخشی از آن نیز به چگونگی ایفای نقش احزاب سیاسی در روند مبارزات پرداخته اند، ضمن برشمردن پاره ای از مشکلات در این بین، می نویسند:

"اما یکی از مشکلات اینست که از آنجاییکه خیلی از احزاب سیاسی بویژه طیف چپ و کمونیست، نگرش واقع بینانه ای نسبت به خود ندارند و عمدتا برخوردها و سیاستها و عملکردهایشان ایدئولوژیک و مبتنی بر آرزوهاست، لذا به فرمولهای هم میرسند که عمدتا درست نیستند. مثلا یک یا چند حزب سیاسی که ستون فقراتش، ارگانهای رهبری و سایر فونکسیونهایش در خارج از کشور مستقر است، ولی اعتراضات، خیزشها و شورشها در داخل ایران جریان دارد، منطقن، سیاستن و اخلاقن درست نیست که حزب سیاسی مستقر در خارج کشور موضوع سازمان دادن آن اعتراضات یا خیزشی که در آن حضور ندارد را مطرح کند یا ادعا نماید تا تلاش کند تا آنرا سازمان دهد."

در مطلب دیگری نوشته اند:

"خیلی از کمونیستها مدعی اند که جنبش بی رهبر است. تعدادی از رفقا بحث از تحزب کمونیستی کارگران میکنند، حتی بعضی انتظار دارند که انان جنبش توده ای در ایران را سازماندهی و رهبری کنند. به عقیده و باور من همه این نظرات اشتباه چه عرض کنم، قابل بحث و بررسی هستند. کمونیستها مادام که از بستر اصلی فعالیتشان به اجبار دور شده اند،  نمیتوانند هیچ جنبشی را از راه دور رهبری و سازماندهی کنند. از نظر اخلاقی و حقوقی رهبری و سازماندهی متعلق به کسانی است که مشقات کار و زندگی در ایران و سرکوبگریهای جمهوری اسلامی در مورد انان اجراء میشود."

در مطلب دیگری تحت عنوان "ضرورت بعضی توافقات بین احزاب سیاسی..." نوشته اند:

"تجارب تاریخی تاکنونی کشورهای مختلف بویژه شوروی سابق، اروپای شرقی، چین و کره شمالی به ما میگویند که احزاب، که اینجا منظور احزاب کمونیست است، به تنهای نمیتوانند سوسیالیسم را بسازند. ساختن یک جامعه سوسیالیستی عملی همه جانبه فراحزبی است، عملی است که کل طبقه با همه گرایشات اجتماعی و احزاب مختلف خود در آن درگیرند. من می پذیرم که کشورهای نامبرده به معنای مارکسی کلمه سوسالیستی نبودند. اما خودشان و دنیای پیرامونی آنانرا سوسیالیسم تلقی میکردند، لذا ما یا هر محقق و مورخی نمیتواند بدون درنظر گرفتن تجارب این کشورها در رابطه با ساختن سوسیالیسم، حتی اگر سوسیالیسم بورژوایی هم باشد، چشم پوشی کند."

رفیق بهروز در مطالب و نوشته های خود توضیحات زیادی پیرامون هر یک از نکات فوق و موارد دیگری از این قبیل ارائه نموده اند، اما از جهات بسیاری این مطالب و توضیحات، آکنده از تناقض و سردرگمی است، با این حال محتوا و پیام مشخص این نوشته ها، همانا سازش و عدول، و یا در بهترین حالت درغلطیدن به پوپولیسم است.

در جریان امضای بیاینۀ مشترک رهبری کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران با سازمان خبات و هردو شاخۀ حزب دمکرات و هر دو شاخۀ سازمان زحمتکشان در خصوص تحریم نمایش انتخابات رژیم اسلامی در سال ۱۳۹۶، رفیق صلاح مازوجی از سوی کمیتۀ اجرایی حزب به عنوان مرجع عالی تشکیلات کومه له و حزب کمونیست ایران و مطابق با سیاست و رویکردهای اصولی و روشن کومه له و حزب کمونیست، چنین همکاری و امضای مشترکی با سازمان اسلامی خبات را به عنوان خط قرمز کومه له در زمینۀ همکاری با دیگر احزاب سیاسی در کردستان، اعلام و نسبت به تکرار آن هشدار دادند.

چنین امضای مشترکی، نتیجۀ تک روی رفیق ابراهیم علیزاده بود و آنگونه که دیده شد کومه له به دلیل صدور چنین بیانیۀ مشترکی با احزاب مذهبی و ناسیونالیستی در کردستان، چه در داخل کشور و چه در صفوف تشکیلات و یا در خارج از آن خصوصاً از سوی تمامی احزاب و سازمانهای چپ و کمونیستی ایران مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفت و به این ترتیب لطمه ای به وجهۀ کومه له وارد گردید.

آنموقع رفیق بهروز در دفاع از امضای مشترک با سازمان خبات، تا به جایی پیش رفت که این سازمان ارتجاعی اسلامی که در فردای ایران خواهان حاکمیت مجاهدین و جمهوری اسلامی با ریاست جمهوری مریم رجوی است را یک جریان ملی-مذهبی معرفی می کردند، نوشته بودند که "اگر آنها با ما مشکلی ندارند ما چرا باید با آنها نشست و جلسه نداشته باشیم". همچون رفیق ابراهیم علیزاده می گفتند "که برای انجام آن کار مشترک، برای ایشان سازمان خبات با حزب دمکرات فرقی ندارد!" به منظور پرهیز از طولانی تر شدن این نوشته، از آوردن نقل قول های مربوطه پرهیز می کنم.

در اینجا و در نگاه به پیرامون خود، بایستی گفت که دیدگاهی که نشستِ مشترک و رابطه با به اصطلاح ملی-مذهبی ها را برای کومه له مجاز می داند، همان دیدگاه و نظر رسمی عبدالله مهتدی است که با پاسداران دیروزی ای چون محسن سازگارها و امثالهم مشغول حشر و نشر است.

همچنانکه گفته شد رفیق بهروز ناصری این بذل و بخشش ها و چرخش و سازش های سیاسی، طبقاتی و مبارزاتی خود و هم جناحی هایش در کومه له را با عنوان "کمونیسم آزادمنش و دمکرات" فرموله کرده اند. آزادمنشی ایشان تا حدی است که مصوبۀ مشخص کنگرۀ کومه له مبنی بر "محکومیت استفاده از نام کومه له برای معرفی جریانی که ربطی به اهداف، آرمان و سنتهای کومه له ندارد" را زیرپا نهاده و در نوشته های خود از اطلاق نام کومه له برای سازمان زحمتکشان دریغ نکرده و چنین سازمانی را که توده های مبارز و انقلابی مردم کردستان و احزاب و سازمانهای چپ و کمونیستی ایران آنرا به عنوان کومه له قبول نکرده اند؛ جزو حرکت و جنبش کومه له و نیروهای چپ به حساب می آورد!

ایشان در این باره، طی مطلبی تحت عنوان "کاربرد تفاوت استراتژیک چیست؟..." و در پاسخ به انتقادات رفیق فاتح گویلیان از نظرات وی، می نویسد:

".... کومه له تنها یک سازمان نیست. بلکه امروز کومه له در کردستان یک جنبش است. وقتی کومه له یک جنبش است، به این معنی است که وجود گرایشات مختلف در این جنبش هم ممکن است. همه مثل ما کمونیست نیستند. بلکه گرایشاتی که خود را دمکراتیک یا سوسیال دمکراتیک هم تعریف میکنند وجود دارند. گرایش ناسیونالیستی هم در جنبش کومه له وجود دارد. این گرایشات مختلف درون جنبش کومه له قالبهای سیاسی-تشکیلاتی مختلفی هستند. یک بحث فوق العاده مهم اینست که مناسبات بین کومه له ای ها بایستی کاملاً سیاسی و مسالمت آمیز باشد. این چنین که هر جای هم که لازم باشد با هم همکاری کنند. وقتی کومه له ی زحمتکشان اطلاعیه ای در رابطه با ضرورت قطب چپ کردستان منتشر میکند، طبیعی است که در همین مورد هم با آنها وارد بحث و گفتگو شد و نه اینکه با عنوان «تفاوت استراتژیک» آنها را رد کرد."

بله! این چنین است شناسه و تعریف کومه له و حرکت چپ و کمونیستی در کردستان نزد جناح راست و سازشکار در رهبری امروز کومه له. البته قبلاً مؤلفه های این نگرش انحرافی، ناسیونالیستی و متضاد با تاریخ سیاسی و مبارزاتی کومه له از زبان رهبران این جناح شنیده شده است. تجدید نظر در دیدگاهها و مبانی فکری و سیاسی و مواضع انقلابی و کمونیستی کومه له، از سوی این رفقا به وضوح نمایان است.

آنطور که رفیق بهروز در مطلبی تحت عنوان "دفاع از کومه له و در نقد چپ" نوشته اند، روشی که ایشان در دفاع از کومه له و رابطۀ آن با احزاب سیاسی بکار می برد، "متکی به متدهای علمی و مدرن اروپای غربی است."

این متد، از جنس همان "متد علمی و مدرن" اروپایی ای است که یکی از پایه های آن سازش و چشم پوشی از ارتجاعی ترین و ضدانسانی ترین اعمال و رفتار، تحت عنوان "احترام به فرهنگ و کلتور دیگران" می باشد. بعید نیست که این متد در ادامۀ خود خواهان ارتباط و همکاری با رضا پهلوی و مجمع شورای مدیریت گذار هم بشود.

اما از سوی دیگر، همین "متد مدرن و اروپایی" مورد نظر رفیق بهروز، چهرۀ دیگری هم دارد که "خشن" است و به کسی اجازۀ دخالت در سیاست کومه له را نمی دهد. بنابراین از نظر ایشان و هم فکرانشان در این تشکیلات، کومه له "ملک طلق" اعضا و کادرهایش است و کسی حق انتقاد و دخالت در کارهای آنرا ندارد.

 به سیاق آنکه در بخشی از پاسخ شان به من (آنگونه که در قسمت اول این نوشته نقل شد) با عتاب می گویند "کاکا، شما که پلیس نیستید.... درخواست کارت شناسایی نمایید و ببینید کی مذهبی هست و کی ناسیونالیست نیست"؛ قبلاً نیز و در بخشهایی از پاسخ خود به کمیتۀ کردستان حزب کمونیست کارگری ایران طی مطلبی با عنوان "درباره مناسبات احزاب سیاسی با یکدیگر" می نویسد:

".... نشست و حضور کومه له در مجامع مختلف بر اساس مصوبات کنگره ها و مصالح عمومی جنبش انقلابی کردستان است و به هیچ حزب و سازمان دیگری ربطی ندارد!......اصولا هیچ حزبی حقی بر حزب دیگری ندارد. به همین دلیل هم احزاب جداگانه ای هستند. حزب کمونیست کارگری هر سیاستی که اتخاد میکند به خودش مربوط است. در مورد کومه له و حزب کمونیست ایران هم چنین است. سیاستهای کومه له به اعضای حزب مربوط است نه احزاب دیگر. این اصل ابتدایی در همه جای دنیا جا افتاده است بغیر این طیف کمونیست ایرانی. علت اینهم روشن است. رفقای کمونیست احزاب دیگر از فرهنگ قیم مابانه، استبدادی و غیر دمکراتیک تاریخ استبداد ایران متاثر شده اند......هیچ سازمان و حزبی نمیتواند برای کومه له تعیین کند که با چه حزب و گروهی تماس و یا همکاری داشته باشد."

آنطور که پیداست طبق این متدِ به اصطلاح اجتماعی و آزادمنش، دخالت و نقد از سوی هیچ حزب و گروه و یا آحاد مردم و طبقۀ کارگر نسبت به امورات و سیاست های کومه له هم جایز نیست و از آنجاییکه به زعم این متد "اصولاً هیچ حزبی حقی بر حزب دیگر ندارد"؛ پس هرگونه انتقاد احزاب از سیاست و عملکرد یکدیگر، سرزنش یکدیگر، جدل و مناقشه با یکدیگر،.... ممنوع است! اگر انتقاد و یا چیزی هم باشد نشان از "فرهنگ استبدادی" است!

 تناقضات و سردرگمی ها بسیارند؛ بایستی به رفیق بهروز گفت کسی که داعیۀ اجتماعی کردن کومه له را دارد معمولاً نباید چنین خط و نشان هایی برای دیگران بکشد!

در اینجا به خوبی نمایان است چه مواضع و عملکردی به "تنگ نظری" و "غیراجتماعی" و "رادیکالیسم ظاهری" و نظایر آن، انجامیده است!

در عملکرد به این متد، پرخاش و بکارگیری خشونت(فعلاً کلامی) هم در قبال انتقادها از کومه له جایز است! رفیق بهروز به

تبعیت از رفقای هم جناحی اش، زبان نرم و یا سکوت در قبال احزاب ناسیونالیستی و مذهبی، و زبان زبر و پرخاشگر را در قبال احزاب چپ و کمونیست اتخاذ می کند. چنین تاکتیکی در خدمت "چرخاندن" کومه له به راست و قرار دادن آن در مسیر تقویت ناسیونالسیم در کردستان بوده است. چرا که در نزد جناح راست، اساساً یکی از پیش شرطهای انجام این کار، جدا نمودن کومه له از احزاب و جریانات چپ و کمونیستی در ایران است، در این راستا ایجاد تنفر و تحقیر نسبت به این احزاب و جریانات یکی از ابزارهای این جداسازی است.

رفیق بهروز سال گذشته طی نوشته ای حاوی نقد نظرات رفیق ایرج فرزاد و پس از توضیحات بسیار، از جمله نوشته بودند:

".... ایرج فرزاد آشکارا تحقیر میکند. من فقط مینویسم که ایرج فرزاد غلط میکند که تحقیر میکند، اگر ایشان از این ادبیات نامبارک تغییراتی ایجاد نکنند، ما هم (هم میتوانیم و هم میدانیم) که چطور اورا تحقیر و پاسخش را بدهیم. خیلی های که با فهم منطق انسان دوستی و بالای سوسیالیستی مشکل دارند......، باید با زبان خودشان با خودشان برخورد کرد."

و اما نکتۀ آخری که می خواهم در رابطه با پاسخهای رفیق بهروز به آن اشاره کنم این است که ایشان در قسمت دیگری از پاسخ خود، اینکه من همراه با اسم بردن از کومه له، عبارتِ "سازمان کردستان حزب کمونیست" را هم ذکر کرده ام ناشی از "تنگ نظری" می داند. وی می نویسد:

"این نگرش اتفاقا خیلی تنگ نظر است. همیشه تمایل دارد همراه با اسم بردن از کومه له ، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران را هم ذکر کند. همین هم آگاهانه است. زیرا از همان اول میخواهد راه اینرا بگیرد که اگر کسی گفت "کومه له کمونیست" ایشان و امثالهم فوری فول بگیرند که کومه له سازمان کردستان حکا است و کومه له کمونیست نیست. که خود این گیر دادن هم معنی دار است و طبعا نادرست. ما بایست آگاهانه کومه له کمونیست را برجسته و حتی تبلیغ نماییم و این در هیچ لحاظ در تناقض با نام اصلی کومه له بعنوان سازمان کردستان حکا قرار نمیگیرد."

عجب استدلالی! من تابحال چنین چیزی که رفیق بهروز نوشته اند(اگر کسی گفت کومه لۀ کمونیست....کومه له کمونیست نیست) ندیده ام و نشنیده ام. ایشان در حالی چنین ادعایی دارند که خودشان در نوشته های قبلی شان، در خیلی موارد کومه له را با سازمان کردستان حزب کمونیست ایران نام برده اند! بر این اساس آیا کسی می تواند ایشان را به خاطر درج نام رسمی و سازمانی کومه له، "تنگ نظر" به حساب آورد؟!

اما اینکه رفیق بهروز می گوید که می باید آگاهانه "کومه لۀ کمونیست" را تبلیغ کرد، خود موضوعی است که به طور مستقیم به اهداف و پروژه های شوم جناح راست، و به اصطلاح خوابهایی که اینان برای کومه له دیده اند مربوط است!

 از آنجاییکه این جناح خواب انحلال حزب کمونیست را در سر دارد، به بهانۀ اینکه "گفتن و یا نوشتن عبارتِ سازمان کردستان حزب کمونیست ایران" برای معرفی کومه له، طولانی است"؛ می گویند از این به بعد بگوییم "کومه لۀ کمونیست".

 بعد از ۳۶ سال از تعیین نام کومه له به عنوان "سازمان کردستان حزب کمونیست ایران" در کنگرۀ مؤسس حزب در سال ۱۳۶۲؛ جناح راست اینک متوجه شده است نام رسمی کومه له طولانی است!! همه می دانیم که عبدالله مهتدی هم چند ماه قبل از انشعاب از کومه له و حزب کمونیست، دقیقاً همین را می گفت!

لازم به یادآوری است که در کنگرۀ ۱۷ کومه له برگزار شده در تابستان سال ۱۳۹۶، موضوع فوق الذکر به منظور تصویب در این کنگره و به عنوان قراری پیشنهادی و با حمایت رفیق ابراهیم علیزاده به کنگره ارائه می شود، اما این کنگره قاطعانه با آن مخالفت می کند.

آنگونه که از تجربۀ رفیق عبدالله مهتدی و انشعابش از کومه له و حزب کمونیست ایران برای ما باقی است، مشکل ایشان نه حزب کمونیست ایران و نه عبارت "طولانیِ" سازمان کردستان حزب کمونیست ایران؛ بلکه کمونیسم بود، ایشان با کمونیسم کومه له و مبارزۀ کمونیستی آن مشکل داشتند و بعد از اینکه راه خود را جدا کردند به سرعت شانه و گریبان خود را هم از این "کمونیسم" و "رادیکالیسم" و ایسم های مشابه، رهانیدند.

شواهد و قرائن بسیار دیگری در دست است که امروزه نیز رفیق بهروز و جناح متبوعش در این تشکیلات، درد و مشکل اساسی شان نه با "طولانی" بودن نام رسمی کومه له و ...، بلکه همان درد و مشکل کاک عبدالله است اما در توازن قوایی دیگر!

 

پویا محمدی

۷ آبان ۱۳۹۸

۲۹ اکتبر ۲۰۱۸

 (۱)

http://www.azadi-b.com/G/2019/10/post_791.html

 (۲)

http://www.azadi-b.com/G/2019/10/post_799.html


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com