درخواست از ناتو , پاسخی به رفیق بهروز ناصری(۱)

پویا محمدی
October 29, 2019

درخواست از ناتو

پاسخی به رفیق بهروز ناصری

(۱)

 

هفتۀ گذشته نوشته ای در رابطه با امضای کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران در پای درخواست مشترک احزاب و جریانات ناسیونالیستی و ارتجاع مذهبی در کردستان از دولتها و قدرتهای سرمایه داری جهانی و اعضای ناتو، انتشار دادم. امضاکنندگان این درخواست عمدتاً از احزاب و گروههای ناسیونالیستی و قومی و مذهبی در کردستان سوریه و عراق می باشند. نام جریاناتی از کردستان ایران از جمله کومه له، پژاک و سازمان اسلامی خبات نیز در کنار آنان دیده می شود. امضاکنندگان از دولتها و قدرتهای جهانی درخواست کرده بودند که با دخالت خود در امور جاری مربوط به اوضاع کردستان سوریه، دولت اشغالگر ترکیه را تحت فشار قرار داده، آنرا از پیمان ناتو اخراج کرده و آسمان کردستان سوریه را بر روی ورود هواپیماهای جنگی این رژیم مسدود نمایند. (لینک آن در پایان ضمیمه است۱)

در آن نوشته، ضمن تأکید بر تناقض فاحش چنین اقدامی از سوی رهبری امروز کومه له با سیاست و جهت گیری های رسمی تاکنونی کومه له و حزب کمونیست ایران در قبال دخالت دولتها و قدرتهای منطقه ای و جهانی و در رأس آن دولتهای جنایتکار عضو ناتو در اوضاع منطقه ای خصوصاً در زمینۀ مبارزات مردم کردستان؛ از این رفقا پرسیده بودم که آیا حاضرند دربارۀ این اقدام خود به مردم کردستان توضیحی بدهند؟

تا این لحظه هیچ توضیحی از سوی ایشان ارائه نشده است.

در این میان رفیق بهروز ناصری طی مطلبی، به نوشتۀ من پاسخهایی داده اند.(لینک آن در پایان ضمیمه است۲)

رفیق بهروز در ابتدای پاسخ خود، از اینکه نوشتۀ من، کوتاه نگاشته شده، آنرا یک "پیشرفت" برای من به حساب می آورد چرا که آنطور که خود نوشته اند "مردم حوصلۀ مطالب طولانی مرا ندارند." در اینجا وارد این موضوع نمی شوم که در حوزۀ نگارش، مطالب و نوشتجات بایستی کوتاه باشند یا طولانی، و یا اینکه آیا در این حوزه اساساً می توان یکی از این دو سبک را پیشرفت نامید و دیگری را پسرفت؟

اما در پاسخ به این نکتۀ رفیق بهروز بایستی بگویم که به عنوان مثال برای نشان دادن مغایرت و تباین مواضع و سیاست و عملکردهای جناح راست در تشکیلات کومه له و حزب کمونیست ایران با سیاست ها و مواضع انقلابی و کمونیستی تاکنونی این جریان، برای نشان دادن تحریفات صورت گرفته و انحرافات سیاسی و نظری این جناح که در تلاش است ماهیت راست روانه و ناسیونالیستی خود را هم پنهان کند؛ بایستی به طور مبسوط عمل کرد، توضیح داد، استناد کرد، با حوصله به استدلال پرداخت و ... . پس به این دلیل است که ممکن است نوشتار در این خصوص طولانی شود. برای کسی که آشنایی چندانی با سیاست کومه له ندارد، بایستی توضیحات قانع کننده ای داد که مثلاً در شرایط و اوضاع و احوال فعلی، جناح راست به رهبری رفیق ابراهیم علیزاده، عملاً استراتژی سوسیالیستی کومه له در کردستان را تغییر داده، افق پیروزی طبقۀ کارگر و پیروزی بدیل سوسیالیستی را از دست داده، تحقق سوسیالیسم در ایران را غیرممکن دانسته، خیال انحلال حزب کمونیست و تغییر نام کومه له و ... را در سر می پرورانند، و در کردستان نیز ضمن مماشات و سازش با احزاب بورژوایی و مذهبی و تنزل در مقابل آنان، با زبان بی زبانی در پی تقسیم قدرت میان احزاب در آیندۀ این جامعه اند.

آنگونه که رفیق بهروز نوشته اند دومین "نکتۀ برجسته" در نوشتۀ من این است که "بطور خستگی ناپذیر مشغول نقد و افشای نشست و یا امضاهای مشترک کومه له با احزاب مذهبی و ناسیونالیستی از زاویه ای به ظاهر رادیکال و حق به جانب، هستم."

 تا آنجا که به روابط بین کومه له و احزاب ناسیونالیست در کردستان(نشست و یا همکاریهای معین) مطابق با یک سیاست روشن و اصولی بر می گردد، جای نگرانی و تعجب نیست. در این میان، چیزی که مایه نگرانی و سپس نقد و به قول رفیق بهروز "افشا" می گردد، همانا بی اصولی و پنهان کاری، عبور از خطوط قرمز، زیاده روی و خودسری، تمایل و تلاش برای اتحادهای پایدار و استراتژیک با احزاب ناسیونالیست و به رسمیت نشناختن مرزبندی های استراتژیک کومه له در این زمینه است.

قبلاً و طی مطالب و نوشته های "طولانی" و مبسوطی، به شرح موارد فوق که از جانب رهبری امروز کومه له انجام گرفته اند، پرداخته ام. همین که دست به دامن قدرتهای سرمایه داری جهانی و اعضای جنایتکار ناتو شدن در مطالبه ای مبنی بر دخالت در امور کردستان سوریه، اخراج ترکیه از پیمان ناتو و برقراری منطقۀ پرواز ممنوع بر فراز آسمان کردستان سوریه؛ مطابق کدام سیاست و استراتژی و کدام موضع و مصوبۀ رسمی کومه له است که اینک انجام می گیرد و مطابق کدام مصلحت است که اینچنین تلاش می شود مخفی بماند و حرفی از آن به میان نیاید؟ً!

نوشتۀ من حداقل این خاصیت را برای رفیق بهروز داشته است که از این طریق از وجود چنین درخواست و مطالبه ای مطلع شده اند و گرنه رفقای امضاکنندۀ درخواست از ناتو و دیگر قدرتهای جهانی، هیچ وقت از این اقدام انحرافی خود به تشکیلات (جمع رهبری و بدنه) و به جامعه، اطلاع رسانی نمی کردند.

 همچنانکه می دانیم طی روزهای اخیر اخبار حمایت و پشتیبانی ها از مقاومت روژاوا و محکومیت جنایات و اشغالگریهای رژیم فاشیست ترکیه و در این میان خصوصاٌ اقدامات حمایتی ای که از سوی تشکیلات کومه له و حزب کمونیست ایران صورت گرفته است در سایتها و رسانه های کومه له و حزب انتشار یافته است. سؤال این است اگر درخواست مزبور از طرف کومه له و سایر احزاب از قدرتهای جهانی، لازم، مؤثر و خوب و مطلوب است پس چرا رفقا این را هم به عنوان یک اقدام حمایتی از مردم روژاوا، در سایت ها و رسانه های کومه له و حزب انتشار نداده اند؟ چرا در این باره هیچ گونه اطلاع رسانی به تشکیلات و به جامعه نمی کنند؟! چرا می خواهند که چنین اقداماتی در خفا بماند؟!

رفیق بهروز ناصری در نوشتۀ خود، نمی تواند به صراحت به این موضوع اصلی بپردازد. ایشان هم توان دفاع از یک چنین درخواستی را ندارد. پس کاملاً از این درخواست رفقای هم جناحیِ خود فاصله می گیرد و ضمن گرد و خاک به پا کردن، سعی می کند ذهن خوانندۀ مطلب خود را از موضوع اصلی منحرف کرده و آنرا به جای دیگری یعنی موضوع "روابط و مناسبات کومه له با احزاب سیاسی در کردستان" بکشاند.

رفیق بهروز می نویسد:

" من واقعا از یک چیز تعجب میکنم، آیا رفیق پویا و همفکران ایشان حال در درون حزب کمونیست ایران یا بیرون از حزب فرق نمیکند، متوجه نیستند که این سیاستی که امروز از سوی رهبری کومه له در رابطه با مناسبات با احزاب سیاسی کرد یا بقولی احزاب ناسیونالیستی عملی میشود، سیاست امروز کومه له نیست، بلکه دیروز و پریروز هم به همین شیوه بوده است. آیا متوجه نیستند که کومه له همیشه و در طول این چهل سال بعد از انقلاب 1357، همیشه روابط سیاسی و مناسباتی را با احزاب ناسیونالیست حفظ کرده است و در مواردی که لازم هم بوده باشد، همکاریهای لازمه بعمل آمده است. پس مادام اینطور است، چه چیزی تغییر کرده است؟ کومه له که مثل خودش مانده است، سیاستهایش هم برای ما بعنوان فعالین کومه له و حزب، تازگی نداشته و از آن دفاع کرده و آنرا درست میدانیم.بنظر من آنچه تغییر کرده است، خود رفیق و نظراتش است. تغییر نظر امر طبیعی و عادی است. تغییر نظر را از لحاظ مادی هم میتوان توضیح داد. اما آنچه بصورت برجسته ای نمایان می شود، اینست که گویا این نظرات و نقدهای پویا و امثال پویا محمدی حتما رادیکال و انقلابی هستند و لذا حق از جانب آنهاست."

 

این درست است که برای کومه له، روابط و مناسبات و یا همکاری با احزاب سیاسی در کردستان امر تازه ای نیست. پس در اینجا بحثی روی نفس این موضوع نیست. مباحثی هم که در این زمینه مطرح می شود ناشی از وجود اختلافات سیاسی و فکری و چرخش های صورت گرفته است که امروزه در هیأت جناحی در این تشکیلات که با موجودیت حزب، استراتژی سوسیالیستی و سیاست رسمی و مواضع و دیدگاههای تاکنونی کومه له مباینت دارد منسجم شده است و هر چه زمان می گذرد تفاوت عمل ایشان با گذشتۀ کومه له و سیاست های روشن آن، بیشتر نمایان می شود. طی دو سال اخیر در عمل کم نبوده اند بروزاتی از این تفاوت، که متعاقباً صدای انتقاد و اعتراض به رفقای رهبری کومه له، از داخل و خارج کشور و از تمامی احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست ایران را هم در پی نداشته باشد.

تاکنون مطالب زیادی دربارۀ اختلافات، و وجود جناح راست و عملکرد و مواضع آن در این تشکیلات نوشته شده است. بنابراین و برخلاف لاپوشانی رفیق بهروز، تغییراتی در کومه له صورت گرفته، که ابعاد آن در آینده بیشتر نمایان خواهد شد.

بر این اساس تا هم اکنون نیز تغییرات(نظری،سیاسی) را مثلاً در قیاس با استراتژی و مواضع و دیدگاههای شناخته شده کومه له و حزب کمونیست، می توان مشاهده کرد. پس در این میان اگر کسی تغییر کرده باشد، خود رفیق بهروز و رهبران جناح راست هستند که برای مثال، دیگر میانۀ خوشی با استراتژی سوسیالیستی کومه له در کردستان که در واقع شرط لازم برای پیشروی جنبش انقلابی این مردم و تحقق حاکمیت شورایی آنان به حساب می آید یعنی تلاش قاطعانه برای جدایی توده های کارگر و زحمتکش از استراتژی، افق، آرمانها و سیاست های احزاب بورژوایی در کردستان و تقویت استراتژی سوسیالیستی در قبال استراتژی ناسیونالیستی در مقیاس اجتماعی؛ ندارند.

با علم کردن دعاوی خیرخواهانه ای چون "پرهیز از درگیری و خشونت"، "لزوم همکاری"، "ایجاد نشدن تفرقه در میان احزاب" و....، به طورعملی استراتژی مزبور را کنار نهاده و به مخالفت با آن می پردازند و به این ترتیب از هم اکنون زمینه های "تفاهم" لازم برای حاکمیت احزاب در کردستان را فراهم می آورند.

 رفیق بهروز و همفکرانش در این تشکیلات، نمی خواهند که دیگر آنگونه که وظیفۀ کومه له است، علیه اعمال و سیاست های ضدمردمی احزاب بورژوایی و ناسیونالیستی در کردستان آگاهگری و افشاگری لازم انجام  گیرد. حتی از بکارگیری عباراتی چون "بورژوایی" و یا "ناسیونالیستی" برای این احزاب، ابا دارند! در مقابل، تأکید بر آن وظایف را، مخالفت با نفس همکاری با احزاب ناسیونالیست تعبیر می کنند، خواهان قائل شدن احترام برای آن احزاب هستند، می گویند که اگر احترامشان را نگیریم، آنها هم احترام ما را نمی گیرند و همین باعث شروع جنگ می شود! در حالیکه همین رویکرد تسلیم طلبانه، به سهم خود موجبات جنگ و درگیری و بکارگیری خشونت از جانب این احزاب را فراهم می آورد و بدان مشروعیت می بخشد.

فاکت ها و مستندات دال بر این وقوع این تغییرات بسیارند. فقط برای مثال، اینکه رفیق بهروز و شمار دیگری از رفقای جناح راست سال گذشته و به دنبال انتشار بیانیۀ "کنفرانس نیروهای چپ و کمونیست در کردستان"، آن بیانیه را هم "جنگ طلبانه" و به دور از "ضرورت و نیاز منافع کارگران و زحمتکشان" دانستند. از اینکه در متن بیانیۀ صادره از سوی چهار حزب تشکیل دهندۀ این کنفرانس که کومه له هم یکی از آنها بود، احزاب ناسیونالیست در کردستان به عنوان احزاب "بورژوا ناسیونالیست" خصلت نمایی شده بودند، بسیار ناراحت و پریشان شده و همین را باعث ایجاد جنگ میان احزاب در کردستان می دانستند!!

اگر چنانچه تبلیغات و اعلان سیاسی در قبال دیگر احزاب را به عنوان دلیلی برای شروع جنگ میان آنان، به رسمیت بشناسیم در واقع این خود، عدم به رسمیت شناسی حق آزادی بیان و تبلیغ سیاسی است. چنین دیدگاه و رویکردی، خواسته یا ناخواسته کاملاً در جهت تروریزه کردن جامعه، در جهت رسمیت دادن به خونریزی و خشونت و بکارگیری اسلحه در مقابل مخالفین سیاسی و در جهت نقض کامل حقوق شهروندی است. حتی اگر کسی هم تبلیغات توهین آمیزی بنماید، قانون باد حَکَم باشد نه اسلحه. یک چنین دیدگاهی، نه تنها راست روانه بلکه (فقط برای روشن تر شدن جوانب این بحث) بایستی گفت که ارتجاعی و ضدمردمی است. اگر یک چنین دیدگاهی را بپذیریم، بایستی نتیجه گرفت که:

 "مقصر شروع جنگ داخلی در کردستان، کومه له بوده است، که احترام حزب دمکرات را نگرفته، علیه اش تبلیغات به راه انداخته، اغتشاشگر(ئاژاوه گیر) بوده، این حزب را بورژوا نامیده، آن را انقلابی ندانسته، پس حزب دمکرات هم حق داشته که عصبانی شود و با اسلحه جواب کومه له را بدهد! می بایست که احترام "سپاه رزگاری" و "آیت الله طالقانی" و... را هم می گرفت!!

 هر کسی که یک بار نوشته مرا خوانده باشد متوجه می شود که برخلاف اظهارات رفیق بهروز، در آن نوشته حتی یک بارهم به موضوع سیاست کومه له در روابط و مناسبات با احزاب سیاسی کردستان اشاره نشده است. هر چند که این موضوع با بحث مشخص من مرتبط است، اما در آن نوشتۀ کوتاه، بحث بر "تقاضای کومه له -همراه با شمار دیگری از احزاب و سازمانها- از قدرتهای سرمایه داری جهانی .... است، بحث بر سر ضدیت و مغایرت این اقدام رهبری امروز کومه له با تمامی سیاست و مصوبات و مواضع رسمی تاکنونی کومه له و حزب کمونیست است، بحث بر سر این است که رهبری کومه له دربارۀ این اقدام خود توضیحی بدهند.

از آنجاییکه رفیق بهروز نوشتۀ خود را در پاسخ به من، در خصوص سیاست کومه له در روابط و مناسبات با احزاب سیاسی کردستان به نگارش درآورده است، حداقل می بایست سطری یا که نقل قولی از نوشتۀ من مبنی بر ارجاع به موضوع مورد بحث خود، به خوانندگانش نشان دهد (چیزی که در آن نوشته وجود ندارد چونکه در آنجا بحثی در این باره نداشته ام). وی نه تنها حتی یک کلمه از موضوعِ آن نوشته یعنی "درخواست کومه له از قدرتهای جهانی..." نمی نویسد بلکه کاملاً سعی دارد که به سهم خود آن اقدام ناپسند را پرده پوشی نماید. بنابراین پیداست که نوشتۀ ایشان فقط برای یک وارونه نمایی انجام گرفته است.

در خصوص امر همکاری و یا روابط و مناسبات با احزاب سیاسی در کردستان نیز باید گفت که یکی از تحریفات بسیار چشمگیر جناح راست در تشکیلات کومه له و حزب کمونیست ایران این است که هرگاه موازین و مصوبات کنگره ها و یا مرزبندی و خطوط قرمز کومه له ناظر بر این امر به ایشان گوشزد می شود، آنرا به مثابۀ مخالفت کامل با امر روابط و مناسبات کومه له با این احزاب، قلمداد می کنند. هنگامیکه این رفقا مثلاً برای صدور بیانیه و یا درخواست مشترک با سازمان اسلامی خبات مانع و ملاحظه ای بر خود رعایت نمی کنند و یا اینکه مثلاً نمی خواهند موانع رسمی(مصوب کنگره ها) یعنی استراتژی متفاوت کومه له برای انجام اتحادهای پایدار با احزاب ناسیونالیست را به رسمیت بشناسند؛ آنزمان که رفقایی مطابق مصوبات و موازین اصولی ناظر بر امر همکاری میان احزاب، ترمزی بر ایشان وارد می کنند، فریاد بر می آورند که "اینها، مخالف همکاری اند".

نمونه بارز چنین واکنش های تحریف آمیزی را در دل تحریف و داستان سرائی ای که رفیق بهروز در قبال نوشتۀ من انجام داده به خوبی می توان دید. ایشان موضوع ارتباط و مناسبات و همکاری با احزاب ناسیونالیست را به میان می کشد، سپس به میل خود نوشتۀ مرا در مخالفت با این امر قلمداد می کند و به این ترتیب بهانه ای دست و پا می کند برای نقد و تقابل با آن. در ادامه نیز آنرا به آکسیونها و تجمعات حمایتی حزب از مردم روژاوا و قرار گرفتن در کنار دیگر احزاب و جریانات از جمله احزاب ناسیونالیستی و یا مذهبی در این حرکات تسری می دهد و می نویسد:

"کاکا، شما که پلیس نیستید در این مبارزه وسیع ما را بدلیل همراهی با این صف میلیونی، محکوم میکنید و از کسانیکه در صف معترضین قرار گرفته اند، درخواست کارت شناسایی نمایید و ببینید کی مذهبی هست و کی ناسیونالیست نیست."

البته ایشان در این خصوص قبلاً نیز چنین کرده اند. مثلاً آنهنگام که رفیق صلاح مازوجی دبیر کمیتۀ اجرایی حزب کمونیست ایران در مراسم روز کومه له سال ۲۰۱۸ برگزار شده در استکهلم، در اشاره به تشکیل مرکز همکاری احزاب کردستان ایران و تلاش این مرکز برای تشکیل "جبهۀ کردستانی"، دلایل نپوستن کومه له به چنین مرکز و یا جبهۀ کردستانی (که یک اتحاد پایدار و استراتژیک با احزاب ناسیونالیست محسوب می شود) را ناشی از وجود استراتژی سیاسی و مبارزاتی متفاوت کومه له با این احزاب دانستند؛ رفیق بهروز طی نوشته ای تحت عنوان "اعلام موضع در قبال روابط سیاسی ما با احزاب سیاسی" که در آرشیو سایت "آزادی بیان" نیز قابل دسترس است، با یک وارونه نمایی آشکار و با توسل به یک "نقل به معنی" کاملاً نادرست از سوی خود، که در واقع وسیله ای بود برای تحریف سخنان رفیق صلاح، اعلام کردند که رفیق صلاح خواهان همکاری با این احزاب نیست، و سخنان ایشان را دست اندازی و مانع تراشی در قبال مصوبۀ کنگره قلمداد کردند. در حالیکه رفیق صلاح در آن سخنرانی خود، حتی یک کلمه هم در خصوص موضوع مشخص همکاری کومه له با این احزاب، سخنی به میان نیاورده بودند، ایشان تنها و تنها و بطور مشخص به تشریح اختلافات استراتژیک در زمینۀ نپویستن کومه له به مرکز همکاری و جبهۀ کردستانی مورد نظر این مرکز پرداخته بودند.(فایل این سخنرانی در یوتوب موجود است، لینک آن ضمیمه۳. توضیح این نکته را در اینجا ضروری می دانم چراکه به روشن شدن جوانب بحث همکاری... آنطور که رفیق بهروز به میان کشیده است، کمک می کند.)

رفیق بهروز در آن مطلب خود نوشته بودند:

" رفیق صلاح مازوجی در سخنرانی مراسم روز کومه له ۲۰۱۸ در استکهلم در رابطه با همکاری با احزاب کرد که اخیرا مرکزی برای همکاری مشترک تشکیل داده اند، صحبت کردند، که بنظر من این بخش از سخنان رفیق صلاح که میگوید “کومه له با این جریانات همکاری نمی کند چون استراتژی جداگانه ای دارد” (نقل به معنی) کاملا نادرست است. دلایل مخالفت من با نظرات رفیق صلاح در مورد همکاری نکردن کومه له با 5 حزب کوردستانی به قرار زیر است..."

ایشان سپس در پرداختن به دلایل این مخالفت خود، از جمله نوشتند:

"این نظرات بیان شده رفیق صلاح دست اندازی یا موانعی بر سر راه مصوبۀ کنگره هفدهم کومه له که در آن مشخصا به همکاری با احزاب سیاسی کورد اشاره میکند و تصویب شده است، ایجاد میکند."

بر خلاف ادعای رفیق بهروز، سخنان رفیق صلاح مازوجی و تأکید ایشان بر وجود استراتژی متفاوت به عنوان مانع ایجاد اتحادهای پایدار(مرکز همکاری، جبهه و نظایر آن) با احزاب ناسیونالیست در کردستان؛ کاملاً منطبق بر مصوبۀ کنگرۀ هفدهم و دیگر مصوبات مشخص کنگره های قبلی کومه له در این باره بود. در کنگرۀ ۱۷ خطوط عمدۀ سیاست کومه له در مورد همکاری و تنظیم مناسبات با احزاب سیاسی در کردستان که در کنگره های قبلی نیز مورد تأکید و تصویب قرار گرفته اند، تدقیق شده است. همزمان یک بار دیگر موانع موجود بر سر راه پیشبرد این سیاست یعنی وجود استراتژی های متفاوت به روشنی مورد تأکید قرار گرفته است. در این باره و در سند مصوب کنگره۱۷ آمده است:

" اگر چه احزاب سیاسی برنامه های متفاوتی در پاسخ به ستمگری ملی در کردستان دارند، با اینحال متفاوت بودن برنامه آنها در این مورد، به خودی خود مانعی در راه همکاری برعلیه جمهوری اسلامی ایجاد نمیکند، اما استراتژی سیاسی متفاوت و در واقع مسیر متفاوتی که آنها برای تحقق برنامه خود در پیش گرفته اند، نه تنها شکل گرفتن اتحاد عمل پایدار و یا قرار گرفتن در زیر چتر یک پلاتفرم سیاسی واحد با این احزاب را با موانعی جدی و غیر قابل عبور روبرو خواهد کرد، بلکه همکاریهای موردی را نیز مشروط می سازد. (تأکید از من است)

با این همه، جالب است یادآوری شود که در همان موقع و در مراسم گرامیداشت روز کومه له در مقر مرکزی کومه له در کردستان عراق، سخنران این مراسم(رفیق حسن رحمانپناه) به هنگام اشاره به تشکیل "مرکز همکاری احزاب کردستان ایران"، بر خلاف مصوبۀ فوق و برخلاف سخنان رفیق صلاح، اعلام کردند که عدم شرکت کومه له در آن مرکز به دلیل وجود اختلافات استراتژیک کومه له با آن احزاب و جریانات نیست. ایشان در این باره، مشکلاتی همچون عدم هماهنگی و آماده کاریهای لازم از سوی احزاب برای تشکیل چنین مرکزی را به عنوان دلیل عدم شرکت کومه له در آن مرکز همکاری دانستند. چنین موضعی از سوی رفیق حسن، کاملاً در مخالفت و تضاد با سیاست و مواضع رسمی کومه له که در کنگره ۱۷ و دیگر کنگره های قبل از آن مورد تصویب قرار گرفته است، بود و با انتقادهای وسیعی نیز روبرو شد. با این حال رفیق بهروز که سنگ دفاع از مصوبات کومه له را به سینه می زند، آنموقع در مقابل اینگونه اظهارت رفیق حسن سکوت کردند.

 بله، به مصداق "مشت نمونۀ خروار"؛ این است عملکرد جناح راست در کومه له، در پایبندی و التزام به رعایت مصوبات کنگره های کومه له!

 

ادامه دارد

 

پویا محمدی

۶ آبان ۱۳۹۸

۲۸ اکتبر ۲۰۱۸

 

ضمیمه

 (۱)

http://www.azadi-b.com/G/2019/10/post_791.html

 (۲)

http://www.azadi-b.com/G/2019/10/post_799.html

(۳)

https://www.youtube.com/watch?v=i7qDa19XXXs

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com