سرنگونی انقلابی رژیم ایران انتخاب اکثریت عظیم جامعه است!(مروری کوتاه بر خیزش ها و اعتصابات تا مضحکه انتخاباتی رژیم)

ناصر بابامیری
February 10, 2020

سرنگونی انقلابی رژیم ایران انتخاب اکثریت عظیم جامعه است!
(مروری کوتاه بر خیزش ها و اعتصابات تا مضحکه انتخاباتی رژیم)

رژیمی که از همان روزهای نخست بند ناف آن با حمله وحشیانه به شوراهای کارگری در مراکز عمده تولیدی بسته شد؛ رژیمی که با هجوم افسار گسیخته به زنان، دانشگاهها و فتوای جهاد علیه مردم کردستان و ترکمن صحرا تا تخطئه هر گونه فعالیت سیاسی سر کار آمد، رژیمی که راه انداختن جوغه های اعدام کمونیستها و صف آزادیخواهی را در کارنامه سیاه خود دارد، و تا آمده افسار گسیخته تر از پیش در پایمال کردن ابتدائی ترین حق و حقوق آحاد جامعه عمل کرده، دم زدن آن از "انتخابات"، دست کم گرفتن شعور جامعه و بزرگترین توهین به آنست. سالهاست دیگر تاکتیک های مزورانه رژیم برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رای رنگ باخته است. هشیاری و آگاهی مردم در این جامعه مختنق به درجه ای رسیده که دیگر میدانند تاریخا دولتهای پارلمانتاریستی به شیوه ای بسیار دمکرات مآبانه انتخابات فرمایشی را برای سلب اختیار از جامعه بر سرنوشت سیاسی خود و دور زدن دخالتگری آنان در اداره جامعه راه انداخته اند، چه رسد به رژیمهای دیکتاتوری نظیر رژیم ایران با پیشینه قرون وسطایی که هیچ ملاک و معیارهای انسانی را طی عمر ننگین خود برنتابیده.

 

دیگر سالهاست نزد اکثریت عظیمی از جامعه مبرهن است در نبود یک آلترناتیوی پیشرو، حزب سازمانده و کمونیست، در عدم آمادگی کامل ابراز وجود طبقه کارگر در قامت رهبری جامعه است، این دولت هم قادر شده با توسل به ابزاهای سرکوب و با چنگ انداختن بر همه شریانهای اقتصای جامعه و صرف هزینه های نجومی حاصل از استثمار شدید طبقاتی، پروژه های جنایتکارانه و ماجراجویانه خود را در راستای حفظ بقای انگلی خود تامین کند. اما طی سالهای اخیر، مدام تا جلو آمده ایم، تناسب قوای مبارزاتی به ضرر رژیم تغییر کرده. کمااینکه بلحاظ موقعیت منطقه ای و جهانی نیز بشدت منزوی و اوضاعش رو به افول بوده. میخواهم بگویم مردم معترض به وضع موجود تا قبل از خیزش دی ماه نود و شیش نیز بدون وقفه در اشکال گوناگون در برابر زور گویی های و اوضاع وخامتباری که این رژیم به آنان اعمال نموده رزمیدند و ایستادگی کردند. یکی از میدانهای مبارزه در هر دوره خود همین تحریم "انتخابات فرمایشی" بوده که کم و بیش گرایشات درون جامعه و خصوصا راستها را حول شعار و پروژهای نخ نمای خود سرگرم و متوهم مینمود. مضحکه ای که برغم مهندسی کردن آن از سوی "ستاد مضحکه انتخاباتی" و تحت نظارت رهبر و شورای نگهبان و ده ها نهاد مربوطه برای آن کرور کرور پول خرج شده و جعلها، و دروغ پردازیهای رژیمی راه اندازی شده و حامی گریهای مدیا بورژوازی را نیز پشت سر داشته اما باز در مقیاس ده ها میلیونی پاسخ «نه به مضحکه انتخاباتی» گرفته و آنر افشا نموده اند.


کما اینکه از خیزش دی ماه به اینسو نیز تا جلو آمده ایم دیگر مبارزات علیه وضع موجود و کلیت حاکمیت سرمایه داری ایران وارد فاز بسیار نوینی شده. یعنی دیگر اساسا با تبیین، ملاک و معیارها و ارزش گذاریهای دهه های پیشین نمیتوان به ارزیابی جامع از تغییر تناسب قوای مبارزاتی در رویایی با رژیم پرداخت و آنرا توضیح داد. اینکه بارها گفته ایم این جامعه علی الخصوص طی دو، سه سال اخیر با خیزشهای مداوم و اعتصابات دوره ای و با عروج مبارزه جنبشهای پیشرو و در راس آنها جنبش کارگری چنان تحول شگرفی در این جامعه ایجاد کرده که بعید است هیچ قدرتی برغم سرکوب افسار گسیخته بتواند آنرا به سالهای قبل از خیزش دی ماه برگرداند حقیقتی است انکار ناپذیر که علنا خود سران رژیم و دشمنان طبقاتی این روند هم بدان اذعان نموده اند. تا جائیکه به رای توده های مردم در ایندوره ویژه بر میگردد طی این دو الی سه سال اخیر بخش اعظم جامعه و بطریق اولی کارگران و فرودستان به اشکال مختلف علنا و روشن گفته اند رای ما سرنگونی انقلابی رژیم است. کمااینکه شاهدیم انتخاب بخش عمده جامعه در شعار«نان، کار، آزادی حکومت شورایی» تبلور سیاسی پیدا کرده. تنها مانده با اتکا به رهبری و سازمانیابی منسجم و هماهنگ هر چه سراسری تر آخرین ضربات خود را با قهرانقلابی بر پیکر این رژیم وارد کنند و کل بساط ماشین دولتی را به زیر بکشند!


بخش عظیمی از جامعه در خیزش دی ماه 96 در مقیاس میلیونی و در بیش از صد شهر و استان کشور به موجزترین شیوه رای نهایی خود را علنی و عملی به کلیت این رژیم طی شعارها ابلاغ کرد، نمونه برجسته آن:«اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تموم شد ماجرا» بود. کما اینکه بدنبال آن در اعتراضات و اعتصابات مداوم نیز بمرحله بالاتری ارتقاء یافت. به این معنا که مبارزه و اعتصابات کارگری در هفت تپه و فولاد اهواز بیش از پیش عروج پیدا کرد. کارگران کارخانه را به تعطیلی کامل کشاندند و هفته ها چندین خیایان و میادین در شهرهای شوش و اهواز را تسخیر کردند. برغم قشون کشی رژیم و حملات وحشیانه و ضرب و شتم کارگران و دستگیری رهبران و فعالین این جنبش، کماکان دیگر بخشهای پیشرو جامعه را بیشتر و بیشتر حول پرچم خود و شعار استراتژیک خود «نان، کار، آزادی اداره شورایی» همبسته و متحدتر کردند. بسرعت این شعار نه تنها در میان دیگر بخشهای جنبش کارگری از جمله هپکو و آذرآب و پتروشیمی ماهشهر رواج پیدا کرد بلکه در میان سایر جنبشهای پیشرو اعم از جنبش رهایی زن و جنبش دانشجویی و صفوف آزادیخواهی و کمونیستی در کردستان و غیرو نیز مقبولیت اجتماعی یافت.


مبرهن است خیزش دی ماه مبارزات در جامعه ایران را وارد چنان فاز نوینی کرده که راه را بیش از پیش هموارتر نمود تا اعتصابات و اعتراض و خیزشهای بعدی با روشنبینی بیشتر و نقشه مندتر عمل کنند و پیش بروند.
خیزش آبانماه امسال به همین اعتبار بدرجات زیادی رادیکالتر و پخته تر از خیزش قبل بود، هر چند این خیزش هم هنوز از فقدان رهبری، هدایت و سازمانیابی پیشرو و عدم هماهنگی در میان بخشهای مختلف توده های معترض جهت هر چه بیشتر سراسری شدن، رنج میبرد، اما برغم این کمبودها پایه های فرتوت رژیم را دیگر باره به لرزه افکند. رژیم چنان خطر را جدی دید که مجبور بود از همان ساعات آغازین خیزش، در بسیاری از شهرها جوی خون راه بیاندازد تا شاید با مرعوب نمودن، بتواند از تهدید مرگ خود را برهاند. به دنبال این موج سرکوب و وحشیگری دیدیدم جامعه نه تنها مرعوب نشد بلکه مارش سرخ شانزده آذر از سوی دانشجویان در دانشگاهها و خیابانها با حمایت آزادیخواهان طنین انداز شد و اینبارهم رژیم را هراسان نمود.

 

خامنه ای جنایتکار وقتی در خیزش آبانماه بیش از 1500 نفر را به شنیع ترین شیوه قتل و عام و هزاران نفر را مجروح و روانه زندان کرد، خواست با "فتنه گر" خواندن مردم بپا خاسته آنانرا مرعوب کند . اما با فاصله کوتاهی در اعتراضات دی ماه توده های معترض با درایت و هوشیاری بالایی جواب دندان شکنی به وی دادند و گفتند:« به ما نگو فتنه گر فتنه تویی ستمگر». ضمنا تحرکات گرایشات کمپ راست پوزسیون و اپوزسیون اعم از جناحهای درون حکومتی تا سلطنتی ها و ناسیونالیستهایی رنگاو رنگ که در "شورای مدیرت گذار" حلقه زده اند و تا رسد به مرکز همکاری احزاب کرد و غیرو را نیز که سالهاست در کمین نشسته اند تا به عنوان آلترناتیو راست و حفظ ارگانهای سرکوبگر البته با حمایت غرب و از بالای سر مردم در قدرت سهمی بیابند را با شعارهای نظیر: «نه شاه می‌خواهیم، نه رهبر، نه بد می‌خواهیم، نه بدتر.» و «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» به موجزترین شکل سر جا نشاندند.

 

هنور وحشت و هراس موج خیزشها گریبان رژیم را رها نکرده بود که رویداد کشته شدن فرمانده سپاه قدس، جلاد قاسم سلیمانی از سوی دولت ترامپ و بدنبال آن فرمان "انتقام سخت تلافی جویانه!" رژیم ایران با موشک پرانیهایی که بیشتر هماهنگ شده بود به پایگاههای نظامی آمریکا در عراق بیشتر بمنظور ایجاد فضای جنگی و مرعوب کردن مبارزات در هر دو سوی مرزها انجام گرفت. متعاقبا به فاجعه شلیک عامدانه به هواپیمای مسافربری اکراینی بدستور مقامات بالای رژیم ایران رسید که 176 سرنشین در این سانحه تراژیک انفجار زنده زنده در میان آتش سوختند و پرپر شدند. این رویدادها یکبار دیگر موجی از خشم ونفرت علیه رژیم را در بسیاری از شهرهای ایران به راه انداخت. مردمی که هنوز زخمهای کشتار آبانماه آنان التیام نیافته بود، طی شعاریشان یکبار دیگر نفرت و خشم فرو خورده خود از سران رژیم و در راس همه علی خامنه ای را نشان دادند و ضمن محکوم کردن این فاجعه، و اعلام جرم علیه رژیم خواهان محاکمه و دادگاهی مسببین اصلی این جنایت علیه بشریت شدند.

 

خامنه ای عمق انزجار و نفرت مردم از رژیمش را بخوبی متوجه شده. صدای انقلاب را مدتهاست شنیده اند و کابوس می بینند. اکنون میخواهد با عجز و لابه های ریاکارانه "اگر کسی از بنده خوشش نمی آید بخاطر ایران باید شرکت کند و رای بدهد" و با اسم رمز " بخاطر ایران" به تکاپو افتاده تا رژیم جمهوری اسلامی را از مخمصه ای که در آن گیر افتاده با باد زدن عرق ناسیونالیستی ذهی خیال باطل نجات دهد. خامنه ای بارها با این شگردهای منسوخ خود را به نفهمی زده، خصوصا طی این سه سال اخیر پاسخ روشن را از سوی مردم گرفته. کما اینکه موقع شلیک عامدانه به هواپیما بعد از گذشت سه روز خواستند با اطلاعیه «پوزش یک اشتباه بود» جنایت دیگری علیه بشریت را توجیه کنند! اما مردم در اعترضات خود به این واقعه تراژیک بسیار کوبنده و صریح بر روی بنر و پلاکاردها، در پاسخ به آنان نوشتند:« شماغلط کردید اشتباه کردید!». یا شعارهای: «سلیمانی قاتله، رهبرش هم جاهله» و «کشته ندادیم که سازش کنیم، رهبر قاتل رو ستایش کنیم».

 

طی خصوصا چند سال اخیر و با تغییر تناسب قوای مبارزاتی دیگر دارد این چشم انداز بدون کم و کاست به جزئی لاینفک از مانیفست مبارزه سیاسی و طبقاتی کل جنبش کارگری ایران و دیگر اقشار پیشرو و ناراضی از وضع موجود تبدیل میگردد: تا رژیم سرمایه داری ایران با توسل به ماشین دولتی سرکوبگرش و همه نهاد و ارگانهای عریض و طویل آن چه خصوصی و چه دولتی که چهار دهه است بر کل شاهراههای اقتصادی کشور اعم از ابزار تولید و سرمایه های مالی، بانکی، منابع و ذخایر طبیعی و ماحصل نیروی کار چندین میلیونی کشور چنگ انداخته از این مملکت ریشه کن نگردد، این کشور روز به روز اوضاع آن رو به وخامت بیشتر و بیشتری میگذارد. پس برچیدن بخش عمده این مصائب و پدیده های موجود در این جامعه در مرحله نخست گره خورده به سرنگونی انقلابی این رژیم. این گام مهم میتواند بطریق اولی ضامنی باشد تا در گام بعدی بتوان پایه های جامعه ای فارغ از هر گونه نابرابری و تبعض نژادی، مذهبی، ملیتی و جنسیتی؛ پایه های جامعه ای که در آن دیگر طبقاتی نباشد تا نیازمند وجود دولت باشد، پایه های جامعه ایی فارغ از استثمار و بردگی مزدی و زدودن همه مظاهرش را پی افکند.

 


رژیم و سران جنایتکار آن طی سالهای اخیر صدای پای این انقلاب را شنیده اند. میدانند دورانشان دارد به پایان می رسد و هر آنچه طی این چند دهه با زور و سرکوب به جامعه اعمال کرده اند یکی پس از دیگری در شرایط رو به اعتلای انقلابی و نهایتا با قهر انقلابی دیر یا زود دود خواهد.


مضحکه انتخاباتی را به میدان مبارزه علیه رژیم و رسوایی آن تبدیل کنیم و بگویم انتخاب ما سرنگونی انقلابی رژیم است!


10.02.2020

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com