اول ماه مه، ضرورتها و موانع

سلام زیجی
May 04, 2019

اول ماه مه، ضرورتها و موانع
(متن پیاده شده سخنان سلام زیجی در برنامه ویژه روز کارگر  رادیو پیام کانادا)

سلام زيجي هستم از حزب سوسياليست انقلابي ايران. با تشكر از رفيق امیر و راديو پیام كه به مناسبت ١ مي اين وقت را در اختيارما گذاشته اند.  موضوع تعین شده درباره ضرورت اول ماه مي و موانعها میباشد، من هم در این چهارچوب و را حل های که از نگاه ما یک دیدگاه کارگری و سوسیالیستی است، خدمتتون  نکاتی را عرض خواهم کرد.

ابتدا به رفيق امیر و همه بينندگان و شنوندگان این برنامه  ویژه روز كارگر ، روز همبستگي  طبقاتی كارگران جهان، و این  روز اعتراض به نظام حاكم سرمایه داری تبريك ميگویم.  اميدوارم در ماه مي امسال مُهر  هر چه  بيشتر طبقاتي و سوسياليستي و كارگري  بر مراسم ها و کلیه تحرکات  آن  جنبش حک بخورد. در باره  موقعیت جنبشمان در ایران که مخاطب کنونی این بحث است، بدوا نکاتی را یا آوری میکنم. متاسفانه موقعیت عمومی جنبش ما در يك موقعيت بسيار بدي قرار دارد. آمارهای سر سام آور فقر و بیکاری و کودکان خیابانی و حاشیه نشینی ها و گسترش دامنه سرکوب و غیره به ما اینرا میگوید. علیرغم تمام پيشروي هايي كه در اين سالها شده است، علیرغم تمام اين مبارزات پر شور از جمله در هفت تپه و فولاد اهواز و بقيه اعتراضات، ما هنوز در موقعیت مناسبی قرار نداریم. جنبش ما و فعالين ما همين ديروز در جریان تدارک پر جنب جوش اول مه پیشا پیش مورد یورش رژیم و بازخواست قرار میگیرند، همين كه جمهوري اسلامي هر سال يك هفته ي ارتجاعي را به نام هفته ي كارگر پايه ريزي كرده و مناسباتي  براي تغيير محتواي طبقاتي و خنثی کردن ضديت كارگر  با  ارتجاع سرمايه داري  و جمهوري اسلامي، و اینکه توانسته با کشاندن بخشی از طبقه ما حول سیاستهای خود و خرافات، آسیب مهلکی به موقعیت جنبشمان بزنند، اینها و دیگر عوامل زیادی گویای شرایط نامساعد ما است، و البته همه این موقعیت که باید واقعبینانه آنرا دید، باز نمیتواند نقاط مثبت کارمان و سر زندگی جنبشمان را به حاشیه براند و یا نادیده بگیرد.

 از این جهت ضروری است پیام اول می امسال، با توجه به اوضاع بحرانی حاکمیت نیز پیام محکم و گسترده طبقاتی باشد، تا بتواند يك پيام بسيار رسا تري به کل طبقه اعلام كند و شرایط را به نفع خود تغییر دهد. طبقه ي كارگر ايران در كشوري زندگي ميكند كه بيشترين ثروت و منابع را داراست. خود آن طبقه، يك طبقه بسیار بزرگی است كه همواره طي اين چهل سال به انواع شكل مورد سركوب جمهوري اسلامي و سرمایه داران قرار گرفته. اعدام، شلاق، زندانی، تحمیل فقر و گرسنگی و تعقیب و كشت و كشتار و هرچيزي كه در شأن انسان نيست، جمهوري اسلامي و طبقه بوژوازي ايران به طبقه ي ما تحميل كرده است. و البته در مقابل اين جنایات بی وقفه ما هم ساكت نه نشسته ايم. اعتراض و اعتصاب  همواره  در جریان بوده است، نه گفتن به اين سيستم  و تعرضات جزو خصوصيات و صدای  اعتراض امیز جنبش ما بوده است . به ويژه در ايران طبقه كارگر يك انقلاب را پشت سر گذاشته، يك حكومتي را سرنگون كرده است، با نقش محوری شركت نفت، و اين تجربه را دارد كه در درون خودش يك جنبش سوسياليزم كارگري و كمونيزم كارگري را به عنوان  يک جنبش بالنده در خودش بروز داده است، اينكه سرنوشت بخشی از آن جنبش با تاثیر پذیری منفی  از سیر تحولات چپ اپوزسیون در قالب احزاب چپی و زندگی بی ربط بیشتر آن چپ به طبقه کارگر به كجا رسيده يك بحث ديگری است، اما به عنوان يك واقعيت زنده و در شكل هاي متعدد همه شاهد مبارزه ي آن ها هستند و اتفاقاً يكي از وحشت هايي كه جمهوري اسلامي  از طبقه ي كارگر دارد اين است كه چهل سال قبل این طبقه محور اصلی قیامی بود که در آن  یک حكومت مستبد پادشاهی را سرنگون كرده است، و در چهل سال گذشته  نیزعلیرغم شلاق، گرسنگي، اخراج، و بازداشت و اعدام و حمله مسلحانه به اول ماه مي ها و ...در كل متوجه است كه اين طبقه ول كن نيست و مبارزه ادامه دارد و عزم جزم كرده است كه به اهدافش برسد.

 اما همچنانکه اشاره شد در عين حال واقعيت جنبش ما اين است كه موانعهای  زیادی بر سر راه  خود دارد، كه بخشي ازآن به جمهوري اسلامي و نقشه هايي كه با سركوب و ايجاد تشكل هاي ضد كارگري مانند خانه ي كارگر،  شوراي اسلامي و انجمن های صنفي همواره کوشیده  پروژه هاي متعددي را بی پیش ببرد و از درون طبقه كارگر و اعتراض او  را خنثي نماید.  از این جهت است که اجازه نميدهد به طور مستقل طبقه ما داراي تشكل توده اي و گسترده ي خودش باشد.   این ضعفها و کمبودها است که اجازه میدهد جمهوري اسلامي و کارفرمایان از نو و در شروع سال جدید ٩٨ يك دستمزد وقیحانه و بردگي چهار  تا پنج برابر زير خط فقر به طبقه كارگر تحت عنوان "حداقل دستمزد" تحميل كند.  شما وقتی منفرد و پراکنده و دیر هنگام و غیرمتحد، در قالب گروهای کوچک و ضعیف به مقابه  با چنین یورشهای بزرگ علیه خود اقدام کنید روشن است که شکست خواهید خورد. در حالی که ما حداقل در عرض يك سال بالاي هزار اعتراض كارگري در مناطق مختلف  داشته ایم  و اعتراض و اعتصاب  جنبش ما  در هفت تپه و فولاد اهواز  جهان را متوجه طبقه کارگر ایران کرد،و این دو اعتراض برجسته لايق  اين بود كه بخش زيادي از جنبش كارگري  ایران از آن حمايت ميكرد و به میدان می آمد و پوزه ي جمهوري اسلامي را به خاك می مالید تا بتوان  نه فقط مانع سرکوب آن گردند که تناسب قوا را به نفع طبقه کارگر در این شرایط پر متحول سیاسی تغییر می داد. متاسفانه به دلايل متعدد كه بخشا به آن اشاره کردم، اما الان بررسی جامع آن جاي بحث آن در اين برنامه نيست ،ما نتوانستيم اين نقش را ايفا كنيم و نکردیم.  به همين دليل جمهوري اسلامي راحت توانست آن حركت پرشور و راديكال و فعالين آن را سركوب كند و به حاشيه براند.

 موانع و یا ضعف هاي ديگري هم داريم، علاوه بر جمهوري اسلامي كه دشمن است و هروز ميزند و سركوب ميكند و این هم حتی به پوششی برای نادیده گرفتن ضعفحهای جدی دیگری تبدیل شده است،  اولاصف طبقه كارگر پراكنده است، و گفتیم متاسفانه پیشروان آن جنبش تا کنون موفق به ایجاد تشکلهای درخور و توده ای آن طبقه نشده اند،  و در اين ميان احزاب هاي متعددي نیز وجود دارند كه من فكر كنم با سیاستهای که دارند به تداوم آن ضعف در جنبش کمک میکنند، بخشاً ادامه دهنده همان سياست هاي راست و پوپولیستی دوره سال  ٥٧ هستند و دیدیم حاصل آن چه شد.  ببینید همین روزها ميشنوم و ديدم كه به كارگران فراخوان ميدهند به "جنبش هاي اجتماعي بپيونديد" از نهاد كودكان و جنبش هاي محيط زيستي حمايت كنيد و غیره، طبعاً روشن است که طبقه ي كارگر بايد به عنوان نماينده ي كل جامعه ظاهر بشود و طبعاً بايد پرچم كل سرنگوني جمهوري اسلامي را به دست بگيرد، اما اين از راه چنین سیاستهای که به جنبشهای دیگر بپوندید متحقق نمیگردد،  بر عکس منحل  میشود و شکست میخورد.  این جامعه و دیگر جنبشهای رادیکال هستند  كه در واقع با پيوستن خود به طبقه ي كارگر و حمايت از آن، و همين امروز كه فلاني و فلاني را در تهران و جاهاي ديگر بازداشت ميكنند، اين توده ي مردم زحمت كش و آزاديخواه هستند كه بايد بروند و از فعالين کارگری حمايت كنند، چرا كه خيلي روشن است  جمهوري اسلامي هر چوبي كه بر سر كارگر بزند، هر كارگري را كه بازداشت ميكند، هر یورش اقتصادی که به کارگر میبرد، پیش در آمد  تعرض به جنبشهای دیگر و  كل جامعه است. اگر دستمزد كارگر را نميدهد معلوم است فردا دستمزد كارمند و معلم را هم نميدهد دانشجو را هم سركوب ميكند به اين معنا ميخوام بگويم كه طبقه ي كارگر در راس منشأ همه ي تحولات قرار دارد.

 از جمله در ايران كه از نظر آماري هم  اکثریت بالای جامعه را تشکیل میدهد، حتي بعضي از روشنفکران و مزدوران  بورژوا، که به چنین حربه های پناه میبرند، ميتوانند در كشور هاي اروپايي به من و شما امار بدهند كه  طبقه كارگر  در"اقليت" قرار دارد، گر چه  این ادعاغیر واقعی است و در همه جهان کارگر اکثریت جامعه را تشکیل میدهد، اما در ايران حداقل كسي نميتواند  این حرفها را بزند.  نزديك ٢٧/٢٦ميليون كارگر، آماده بکار، شاغل و بیکار، طبق آمار جمهوري اسلامي وجود دارد، علاوه بر اين كه هر كارگري صاحب خانواده ي دو سه نفري در نظر بگیریم  حداقل قريب به ٥٠/٦٠ميليون كارگر و خانواده کارگری یعنی  اكثريت عظيم اين مملكت را تشکیل میدهد. و زندگی همه جامعه بر دوش طبقه ي كارگر می چرخد و ساخته شده است ولي خودش جزو محرومترين، سركوب شده ترين و تحقير آميز ترين طبقه ي جامعه است. این موقعیت فرودست و ضد انسانی را جمهوري اسلامي و طبقه ي بورژوازي و فرهنگ و اخلاق و استثمار اقشار مختلف بورژوازي در ايران به طبقه ي كارگر تحميل كرده است. نه فقط دولت بلكه اپوزيسيون راست نیز همین سیاست و فرهنگ و رفتار ارتجاعی دارند در برخود به کارگران.  کارگران "میهن" شان را تا زماني دوست دارند كه بيايند پشت دموكراسي،  پشت مذهب ،پشت ناسیونالیسم و جمهوري و اصلاحات و سلطنت و ملت پرستی شان تا به عنوان لشکر سیاه از کارگران سو استفاده کنند و به نیروی  به قدرت رساندن خود تبدیلشان کنند.

 در حالي كه طبقه ي كارگر در اول ماه مي اولين وظيفه اي كه دارد گفتن يك نه بزرگ به همه ي اين هاست. اول ماه مي در اقصي نقاط جهان و ايران و عواملي كه از روز  يك مي سال گذشته تا روزيك  مي امسال سركوب کرده اند، بانی تداوم جهان ظالمانه امروزند،  حامی چنین نظامی بوده و هستند، دستمزد کارگر را نميدهند، او را به فقر، فساد، اعتياد، دستفروشي، حاشيه نشيني، كه در اين مدت اعلام كردند قریب به ٢ميليون نفر  به تعداد حاشيه نشينان ایران اضافه شده، و به همه آنهای که  طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه را به موقعیت فرودست کشانده  اند باید بگویم شما با هر رنگ و لباس و اسم و رسمی که دارید  از ما نیستید ، دشمن ما هستید، و باید به زیر کشیده شوید. چنین موقعیتی را  امثال سرمايه داراني تحميل  ميكنند كه در لواسان تهران زندگي ميكنند، يا همين خامنه اي كه ديروز  تعدادي كارگر مستاصل را جمع كرده بودند و برایشان هذیان میگفت،  یک غول سرمايه دار است، در ايران علاوه بر مذهب و خرافات و دولتي كه در اختیار دارد، از نظر اقتصادي بزرگترين بورژوازي آن  مملكت است  و در رأس ارگانها و صنايع كشور قرار دارد. در نتيجه در چنين شرايطي در اول ماه مي ما بايد كل اين پديده ها را ببينم. من به اين معتقدم كه طبقه ي كارگر در اول ماه مي بايد پرچم مستقل سوسياليستي خودش را بردارد. بايد با يك نگاه بسيار روشن و طبقاتي به همه چيز نه بگويد. يعني هيچ چيز مثبتي در حاكميت با دولت  وبا حز و اپوزيسيون راست ملي و اسلامي  آن حتي هيچ كدام از اين ها در هيچ گوشه اي از تاريخ نفعي براي كارگر نه تنها نداشته بلكه ذاتاً و تاريخا  دشمن كارگر و جنبش آنم، یعنی دسـن مستقیم جنبش-کارگری/سوسیالیستی و قدرت گیری کارگران بوده و میباشند!. اینها  كارگر را در موقعيتي قرار داده اند كه به عنوان ابزار دست و پله ي ترقي و به دست گرفتن قدرت خودشان از  طبقه ي كارگر استفاده میکنند و متاسفانه توانسته اند بخشی از طبقه ما را گول بزنند و به دنبال خود بکشند.

 حربه های "تماميت ارضي" را به ميان ميكشند، كارگران را که در همه جا یک منفعت مشترک دارند تبدیل به کارگر "ترك"، "فارس" و "کرد" و""بلوچ و "عرب"  ميكنند تا همان منفعت مشترک و واقعی را دفن کنند، و کارگر همچنان برده ماندگار بماند،  يكي ديگر از همین جنبشهای بورژوائی پرچم "جنبش كردستان" خود را برميدارد، يكي ديگر پرچم "جنبش آذربايجان" خودرا بلند ميكند، يكي ديگر در لس آنجلس نشسته  و هنوز از پول پدرش كه از مردم دزديده اند را ميخورد و پروژهای برنامه ريزي ميكند و آلترناتيو سازي ميكند كه گويا ايران را "پس میگیرد" یعنی به ايران دوران ساواك و ناخون كشيدن ها  ميخواهد برگرداند  وخودش هم بنا به اتکا به "مفاد حقوق بشر" تاج مفت خوری بر سر کند، همه اینها، تک تک شان، مانند جمهوری اسلامی ضد کارگر هستند! باید علیه همه شان بود.

میخواهم بگويم اول مي روزي است كه هر كارگري مثل من و شما بايد به همه ي اين موضوعات  و پیامدها فكر كند، داستان چيه؟ تا كي من كارگرم، بچه ام كارگره، نوه ا م كارگره ،نتيجه ام كارگره، و همیشه زیر دست آنهای هستیم که با کار ما آدم شده اند. جريان چيه؟،اين نيست كه ما تنبليم ،انچه که تعدادی بورژوای ابله میگویند،  همه زندگیمان  کار کردن بوده و هست، تمام ثروت و سامان  جهان امروز،از يك كور ده تا پيشرفته ترين مناطق صنعتي جهان، طبقه كارگر است كه سازنده ي آن است، اما خود از همه ي اين ثروت محروم است و بی حقوق!،  چرا آمار فقر و گرسنگي، آمار كودكان كار و خياباني ،آمار كارتون خوابي، آمار خود کشی، آمار اعتیاد و تن فروشی ، آمار حاشیه نشینی و،... به ماهای که  پروت و سامان جهان را میسازیم تعلق دارد؟!، در فرانسه، در اسكانديناوي نیز در سرمای زمستانی از نبود خانه و كاشانه چرا باید  بخشی از انسانها جان خود را از دست بدهند!؟ در اروپا،خود رسانه هاي بورژوازي ميگويند ٥٠ميليون "برده مدرن" جنسي وجود دارد،  ٩٠درصد آن ها كودكان كارند كه از كشور هاي خاورميانه آمده اند. ما بايد به همه اين  فجایع  که عامل آن نظام سرمایه داری و دولت و احزاب حامی آن هستند نه بگوئیم!. بايد به اين نتيجه برسيم که  اين جهان جهان ما نيست! دنيايي كه ما در آن دندگي ميكنيم حتي در بهترين حالتي كه فراموش كرده ايم و زندگي  موقت خوبي با همديگر داريم، باید بدانیم با این مسکن موقت  دردهای واقعی خود را لاپوشانی کرده ایم این جهان  یک جهان بیرحم و ظالمانه و جنایتکارانه ی است، باید از سر راه برداریم.

 این جهان ضد انسانی جهان ما انسانهای کارگر و زحمتکش نیست!. در اين جامعه ما براي كسان ديگري كار ميكنيم براي يك قشر مفت خور و ظالم داريم توليد ميكنيم. مهم اين است كه این واقعیت ها را بدانیم و به همه اين ها نه بگوييم. بگوييم اين شرایط را قبول نداريم. اين جهان جهان من نيست. ما ميتونيم جهان آزاد و برابري بسازيم. ما ميتوانيم مستقل از مليت و دین و همه ي خرافاتي كه بورژوازي در تاريخ و امروز هم به اكثريت جامعه تحميل كرده  یک جهان شایسته انسان بسازیم و این خرافات را نیز به حاشيه برانیم. كسي كه ستم ملي دارد كسي كه ستم جنسیتي دارد و هر تبعيضي که در جامعه به واسطه همین نظام طبقاتی اعمال شده و هست ،میتوانیم در يك جامعه سوسياليستي،در جامعه اي كه كارگر، وقتي اين را ميگويم منظورم فقط حاکمیت صرف كارگر به تنهای نیست، منظورم نظامي است كه كارگر و سیاست کارگری در رأس آن قرار دارد، و يك نظام سوسيالستي و آزاد و برابر و مرفه روي كار است، و متكي به شوراهاي كارگري و انقلابي و توده اي در آن مملكت است، آن وقت تمام ثروت و سامان جامعه نیز به همه تعلق خواهد داشت، و ديگر كسي به خاطر هيچ موضوع ديگري تحت ستم و تبعیض قرار نميگيرد، و اين  آینده و واقعيتي است كه ما براي آن  كار مي كنيم.

 بورژواها، مرعوب شدگان و عوامفریبان به ما سوسياليستها و كارگرها ميگويند شماحرف خوب ميزنيد، درست می گوئید،  اما عمل نداريد، بحث من هم به عنوان يك كارگر و  يك كمونيست، كه همه ي عمرم را در اين راه صرف كردم  و به آن افتخار ميكنم، یک پیام محکم و روشن در پاسخ به این "اتهامات" این است: باید با قدرت زد و سرنگون کرد و قدرت را گرفت، این کار را با هر قیمتی انجام دهیم، هر چه زودتر آنجام بدهیم، باز هزینه اش  به مراتب  کمتر از پروسه ای  بی انتهای دوره کنونی و یا فضای است که به ما بگویند " حرف خوب می زنید و عمل نمی کنید".  پشت این ادعا واقعیت های خوابیده است،  نبود عمل انقلابی و سرنگونی طلبانه و واژگون کردن کل بساط حاکم ظلم و استثمار بطور جدی از جانب جنبش ما نیز باعث گردیده که چنین تصوراتی را به وجود بیاورد. ما  را  ديده اند فقط در حال بحث كردن و تئوري بافتن  و تفسیر اوضاع هستيم، بر عکس باید بايد متوجه بشوند كه ما بُعد انقلابي داريم، اقدام عملی، انقلابی، مسلحانه و  هر ابزاری برای سرنگونی امثال جمهوری اسلامی لازم است بدست می گیریم و داریم اجراش میکنیم. ما بايد قيام كنيم. در هيچ جاي دنيا کارگر و سوسیالیسم نمیتواند و نميشود با انتخابات و دموكراسي و سیستم سفره  پهن کردنهای فريبكارانه اي كه بورژوازي براي ما راه انداخته  پیروز شد و هيچ دولتي را از این میدانهای بازی تعریف شده بورژوازی نمیتوانیم  سرنگون كنيم. ما بايد برگرديم به سنت هاي انقلابي كه از انقلاب اكتبر به ما  به ارث رسانده است،  و بايد انقلاب كرد، انقلاب قهر آمیز کارگری، بايد دست برد به زور و به اسلحه  و به تمام ابزارها و مكانيزم هايي كه ميتواند  بورژوازي و دولت، از جمله  نظام وحشی جمهوری اسلامی، را ساقط و نابود كند. اين راهي است كه طبقه ي كارگر بايد به آن فكر كند. تنها راهی است که طبقه ما میتواند از این مجرا به پیروزی نائل گردد، بقیه اش آب در هاون کوبیدن است.

 ما به اين مسير معتقديم و میخواهیم کل جنبش این راه و چشم انداز را در راس اهدافش قرار بدهد. اکنون که دو روز به روز کارگر باقی مانده است، فكر كنم به مناسبت اول ماه مي ،علیرغم همه ي كمبود ها و ضعف هايي كه پشت سر گذاشته ایم، خوشبينم كه بتوانيم يك گام جنبشمان را با اتكا به افق سوسياليستي و آرمان هاي  آزادیخواهانه خودمان  به جلو سوق بدهیم و بیش از پیش ماركس را بهتر بشناسيم  و نمایندگی کنیم. راه حلي كه  ما طبقه ي كارگر و سوسياليست ها فراخوان میدهيم بسیار ضروری است کل طبقه و توده ي مردم  زحمتكش و جنبش هاي آزادي خواه  و برابری طلب آنرا انتخاب نمایند و به آن بپیوندند. باید باهم بتوانيم به يك دنيا ي آزاد و برابر و انساني دست پيدا كنيم.

در آخر ضمن تبريك مجدد به شما کارکنان رادیو پیام و همه ي كساني كه اول ماه مي ضد سرمايه داري و اول ماه مي سوسياليستي را برگزار ميكنند، درود بفرستم  به همه کارگران و زحمتکشان  و فعالینی که در این راه تلآش  میکنند.  همچنین جادارد كه يادي كنيم از کارگران و کودکان و زحمتکشان و آزادیخواهانی كه، بي شك از يك مي پارسال تا يك مي امسال تعداد زيادي در اشكال مختلف در  میدان جنگ ها ارتجاعی ، بخاطر فقر و گرسنگي و  مرگ ناشی از سوانح کار و غیره جان باخته اند، یاد همه این همه طبقه های خود را گرامی میداریم و  در مقابلشان سر تعظيم فرود مي آوريم.
زنده باد سوسياليسم! زنده باد روز جهاني  طبقه كارگر!
( در جریان پیاده کردن متن، در مواردی تغیڕات جزئی به منظور رساندن اصل بحث صورت گرفته است.  این هم لینک این بحث در برنامه ویژه روز کارگر رادیو پیام, ، زمان پخش ٣٠ اوریل ٢٠١٩: http://radiopayam.ca/%D8%A7%D9%88%D9%84-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D9%85%D9%87%D8%8C-%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AA%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D9%85%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B9/)
 


منبع: شماره ٩٨ نشریه سوسیالیسم امروز
١٤ اردیبهشت ١٣٩٨
٤ می ٢٠١٩


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com