فدرالیسم، طرحی ارتجاعی برای سهیم شدن در قدرت دولتی , نه پاسخی به "معضلات ملی"!

سلام زیجی
March 09, 2019

فدرالیسم، طرحی ارتجاعی برای سهیم شدن در قدرت دولتی

 نه پاسخی به "معضلات ملی"!

 

دوباره صدای طبل ارتجاع فدرالیسم قومی در هم نوائی با شیپور صف مرتجعین” دفاع از تمامیت ارضی کشور” بگوش میرسد. دوباره تحرک نیروهای را میبینیم که اگر بعداز جمهوری اسلامی در هر شکلی به قدرت برسند، ‌همان حاصل بی حاصلی را تجربه خواهیم کرد که بعداز سرنگونی استبداد شاهنشاهی، “آلترناتیو” فاشیسم جمهوری اسلامی را تجربه نمودیم.

 

بنا به مقاصد سیاسی-اقتصادی و صدور “دمکراسی”، درست مانند نتیجه ای که در عراق و لیبی و سوریه و … شاهد زنده اش هستیم، هر گاه دانه های از سوئی هئیت حاکمه امریکا برای اپوزسیون دست راستی ایران، ملی و اسلامی، تاج دار و بی تاج، لچکدار و بدون لچک، شوینیسم فارس یا ناسیونالیستها و قومپرستان ترک و کرد و عرب و…، در جلو کاخ سفید ریخته میشود، ما صفی از سران “دمکراسی طلب”این دو طیف را خواهیم دید که لنگان لنگان بسوی خوردن آن دانه ها در حال مسابقه دادن هستند. به این نوع سیاست کردن فاسد و ضد مردمی هم اسم “دیپلماسی” و “گرفتن حمایت جهانی” گذاشته اند. هر فرد و نیروی که براستی برای آینده بهتری برای جامعه ایران تلاش میکند نمیتواند به تکاپوی این دارو دستهای نوکرصفت و حامی همان سیستمی که جمهوری اسلامی چهل سال است با چنگ و دندان از آن حراست می نماید، بی تفاوت باشد. این تکاپوها مخاطراتی به اندازه خود جمهوری خونین اسلامی برای جامعه ایران به ارمغان خواهد آورد چنانچه در مقابلشان سکوت و تمکین اختیار نمائیم. 


واقعیت این است که “راه حل فدرالیسم” هیچ فرقی با راه حلهای تا کنونی جمهوری اسلامی یا راه حلهای شاهنشاهی و تمامیت ارضی خواهان در برخود به حل ساده معضل واقعی ستم ملی ندارد. نه از این زاویه که هر سه دسته ارتجاعی، ضد مردمی، و متعلق به سه جنبش بورژوا ارتجاعی اسلامی، شوینیسم فارس و ناسیونالیسم “تحت ستم” یا اپوزسیون بورژوا ناسیونالیست “ملیتهای مختلف هستند. بلکه فراتر و پر معضل تر از آنها از کانال شگرد فدرالیسم نه تنها “حقوق ملی” هیچ “ملت”ی تامین نمیگردد، بلکه نفس کشمکش ملی هرگز پایان نخواهد یافت، به یک معنی نسخه ای برای ازلی و ابدی کردن این ستم و کشمکش در جهت منفعت زورگویان، طبقه سرمایه دار و کلیه ناسیونالیستهای درگیر است. به علاوه از نظر من پذیرش طرح فدرالیسم، حال در شکل ادعای فریبنده “فدراتیو و دمکراتیک” آن نیز، به استقبال تعمیق یک کشمش خونین بی انتها در جامعه ایران رفتن است! کشمکشی که جز یک مشت سرمایه دار و شیاد سیاسی که در راس احزاب و جنبش بورژوا ملی اسلامی ها و خود دولت مرکزی قرار دارند هیچ فرد وجنبش آزادیخواه و مترقی از آن نفع نمیبرد.


رهبران قومپرستی که برروی احساسات عقب مانده و کم اطلاعی بخشی از جامعه سرمایه گذاری میکنند به جای انگشت گذاشتند روی تجربه های که در منطقه از جمله عراق ویران شده همه شاهدش هستند، برای توجیهات عوامفریبانه خود پناه میبرند. به نمونه های کاملا نامربوط و بی ربط به کشمکشهای که از سر نفرت قومی و مذهبی میخواهند به آن قالب فدرالیسم بدهند، متوصل میگردند. اینها از سفسطه بازی خسته نمیشوند و هر بار از تجربه امریکا، آلمان یا “فرانسویان” کاندا، یا هند اسم میبرند.دقیقا شبیه شگرد فریبکارانه سلطنت طلبانی که دوباره خواهان حاکمیت شاهانه شان هستند و دوباره به دنبال رعیت کردن مردمند در قالب “دمکراسی شاهنشاهی” برای ما نمونه سوئد و انگلیس و غیره می آورند تا ما راضی شویم آنها دوباره برگردند، و بیایند زندگی مفت خوری و مجلل شاهانه شان را بر پا نمایند. در حالی که نه سیستم قرون وسطی شاهنشاهی و نه سیستم فدرالی واقعی شبیه نمونهای بی ربطی که آنها ادعایش را دارند نیست!، بلکه دقیقا شبیه همان واقعیتی است که جامعه ایران یا خود تجربه کرده یا در عراق و عربستان و سوریه و لیبی و لبنان و در حوالی شیوخ خلیچ فارس مردم دارند تجربه میکنند. از اینرو نباید سر سوزنی به ادعای “دمکراتیک” هیچیک از طرفداران فدرالیسم قومی و سلطنت طلبی اعتنا واعتماد کرد! اینها دو روی یک سکه اند! 


شروع مجدد هیاهوی فدرالیست چی ها به دلیل امید بستن آنها به اهداف ضد انقلابی و هذیان گوئی دولت امریکا و ترامپ بعداز خروج از”برجام” است. رهبران این جریانات مانند همه دوران زندگی سیاسی خود نه متکی به قابلیت مبارزه جویی و انقلابیگری جامعه علیه جمهوری اسلامی که از کانال تبدیل شدن به مزدور و حامی این و آن دولت و آویزان شدن به کشمکش های بین الملی و فشارهای که به جمهوری اسلامی در سایه وزارت خارجه امریکا و عربستان وغیره صورت می پذیرد در صدد الترناتیو سازی و سناریوسازیهای خود هستند. چنین روند و سیاستی هیچ فرقی با سناریوی که سال ٥٧ از سوی همین هیئت حاکمه امریکا به ما انقلاب کنندگان تحمیل گردیدو خمینی و اسلامش را به “رهبر انقلاب” تبدیل کردند، ندارد. در صورت موفقیت آنها در تحمیل سیاستهایشان میتوانند در این دوره نیز چند “رهبر” دلقک دیگر مشابه خمینی جلاد، اینبار در لباس “ملی گرائی، را نیز به “رهبر ایران” تبدیل کنند. سه عنصر اصلی، پول و مدیای مفت و وجود چند جریان و یا یک مشت انسان مرتجع و سرمایه دار و عقب مانده ابزارهای شکل دادن به چنین آلترناتیوهای هستند، که بنظر من در فضای سیاسی امروز ایران چنین مسیری در خلا جدی که جنبش سوسیالیستی و چپ هنوز در جامعه بجا گذاشته است، چنانچه به سرعت این خلا را پر نکند، دور از انتظار نیست.

 

در هر صورت باید مجددا تاکید کرد که براستی فدرالیسم راه حل پایان دادن به هیچ ستمی از جمله ستم ملی نیست!. بلکه راه حل بورژوازی و جنبش های ناسیونالیستی است تا از بقا و تداوم آن ستم بهره ببرند. فدرالیسم راه ابدی کردن هویت ملی و نفاق بر مبنای این هویت کاذب است. راهی است برای آنها به مثابه نمایندگان سیاسی و متحزب طبقه بورژوا با هدف دستیابی و سهم بری در قدرت سیاسی- اقتصادی – اداری و اعمال حاکمیت تحت عنوان “ملت خودی”. اما تا امروز هم خوشبختانه با وجود همه این تلاشها و پروپاگند که دارودسته های مختلف سرمایه داران  به خرج داده اند، فدرالیسم خواست مطرح در جامعه ایران و هیچ بخشی در ایران نیست. ما در میان مردم آزادیخواه ایران و دیگر مناطق تحت ستم ملی شاهد دهها خواست و مطالبه انقلابی و انسانی هستیم اما هنوز جا پائی از خواست فدرالیسم را نمی بینیم و این میتواند اساس شکست و پوچی برنامه های قوم پرستان ریز و درشت ناسیونالیسم و طرح ارتجاعی فدرالی را توضیح دهد. در عین حال باید هوشیار بود، هنوز این واقعیت اجتماعی بطور خود بخود جامعه را در مقابل خطر ویروس فدرالیسم واکسینه نمیکند، باید آگاهی بیشتری داد، باید نیرویهای انقلابی و مردم آزادیخواها از جمله طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی در مقابلش با قدرت به مقابله برخیزد.

 

نباید اجازه داد بخاطڕ خلاصی از لجن کثیف اسلام و جمهوری اسلامی به لجن کثیف ملی گرایانه فدرالیستها و شوسینیستها افتاد، نباید اجازه داد مردم آزادیخواه ایران که قریب به چهل سال است علیه یک حکومت فاشیست اسلامی  مبارزه میکنند تا به آزادی و برابری واقعی نائل گردند، آن بخش عظیمی از مردم آزادیخواه که خرافه دینی و ملی گرای نتوانسته مانع اتحاد و شور مبارزاتی آنها گردد و در ابعاد میلیونی نه تنها زندگی مشترک و خانوادگی در اقص نقاط کشور دارند،  که زندگی مبارزاتی- سیاسی و منافع مشترک آنها علیه دو حکومت پهلوی و اسلامی به هویت آزادیخواهانه آنها تبدیل شده است٬ آنهم بعداز این همه تجربه منفی و ضد انسانی در منطقه به این سادگی به این تاریخ مبارزاتی مشترک خود پشت کنند و به طرح ارتجاعی و خونین و نفرت آور فدرالیسم روی آورند و علیه همنوعان خود نفرت و تفنگ و تفرقه را جایگزین همسرنوشتی تا کنونی خود نمایند. اگر طبقه کارگر و راه حل سوسیالیستی ما و جنبش آزادیخواهانه به خطر شیوع این سموم به درستی پی نبرد، اگر نیروهای طرفدار فدرالیسم طرد و منزوی تر نکنیم، اگر با قدرت خود را برای مقابله با آن  آماده ننمائیم، چنین خطری، که جمهوری اسلامی نیز یک پایه ثابت آن خواهد بود، میتوانند به جامعه ما تحمیل شود و جنگ و خونریزی و سناریو سیاه بی پایانی را به ما تحمیل نمایند.

 

طرح ارتجاعی فدرالیسم( فدرالیسم بر مبنای مذهب و قوم و نژاد) ما حصل سیاستهای امریکا برای رسیدن به اهداف خود و به کنترل در آوردن منابع کشورهای مورد نظرش است که به عنوان سم بعد از جنگ خلیج و حمله به عراق وارد فضا سیاسی منطقه کردند و کلیه نیروهای قومی و اسلامی را در این راستا فعال نمودند. در چنین طرحی نه تنها قومیگری که اسلامی گری نیز به جان مردم انداخته شد. جامعه نسبتا متحد دیروزی که برای آزادی و رفا و مقابله با استبداد دست در دست همدیگر داشتند٬ با پاشاندن خون از جانب یک مشت مواجب بگیر قومی یا اسلامی و تولید شناسنامه های ملی و اسلامی مردم را به جان هم می اندازند و در این وسط تنها سرمایه داران نفع میبرند و ثروت اندوزی میکنند. در فدرالیسم استثمار و سرکوب طبقه کارگر، ستم بر زن، نبود آزادیهای بدون قید و شرط سیاسی، فقر و بیکاری و دها ستم و نابرابری که در نظامهای سرمایه داری از جمله در حکومتهای مانند جمهوری اسلامی اعمال شده است نه تنها پا برجا خواهد بود بلکه به عنوان ستم مضاعف هم از سوی دولت مرکزی و هم “حکومت فدرال” در محل علیه شهروندان اعمال خواهد شد. خواست های روزمره مردم تحت عنوان “حکومت نو پا فدرال” یا به بهانه کشمکش با حکومت فدرال مرکزی و دعوا بر سر وجب به وجب خاک برای همیشه تداوم خواهد داشت. این آن حساسیت و خطری است که باید آنرا دید و چنین سناریو و طرح ارتجاعی را از هیچ جریان و دولتی نباید پذیرفت و اجازه نداد به جامعه تحمیل کنند. ادعای شراکت همگانی در اداره جامعه و حکومت و این که گویا از راه فدرالیسم “مشکل ملی” و “مشکل اقلیتها”ی جامعه حل خواهد شد دروغهای بزرگ و شاخداری هستند که شیادان سیاسی به منظور رسیدن به مقاصد خود آنرا بخورد طرفداران نامسول چنین سناریوئی میدهند.

 

فدرالیسم طرح ارتجاعی بخشی دیگری از سرمایه داران برای سهیم شدن و شراکت در قدرت سیاسی- دولتی -اقتصاد کشور و سهیم شدن در کل چپاول و جنایت و استثماری است که امروز تنها بخش شوینیست و ناسیونالیست غالب و یا اسلامیهای در حاکم آنرا در اختیار دارد. این جنگ و دعوای مرتجعین هیچ ربطی به جنبش کارگری، به جنبش برای آزادی و برابری و خلاصی از دست کلیه این حامیان ریز و درشت سرمایه داری، فارس و کرد و عرب و ترک و زبان، که همه شان حامی زندان و اعدام اند، همه شان مخالف آزادی بدون قید و شرط فعالیت سیاسی اند، همه شان مخالف حکومت کارگران و زحمتکشانند، همه شان مخالف نظام حکومتی و نوع اداره جامعه بر اساس حق برابر انسانی و حق شهروندی اند، همه شان به خرافات دینی و ملی و ناسیونالیستی و نژادی متکی اند، ندارد!. از این جهت همراهی کردن چنین طرح و مسیری شبیه خودکشی هر انسان آگاه و آزاده و مدافع حق شهروندی برابر و یکسان برای انسانها است.

ما یکبار دیگر همه آزادیخواهان و مبارزین راستین علیه نظام فاشیست جمهوری اسلامی را فرا میخوانیم تنها و تنها برای آزادی و برابری و یک جامعه سوسیالیستی و سکولار که در آن کلیه شهروندان مستقل از مذهب و ملیت و نژاد و جنسیت واقعا در همه امور کشور بطور برابر سهیم بوده و مشارکت داشته باشند تلاش نمایند، از همه میخواهیم آلترناتیو و راحل سوسیالیستی را انتخاب نمایند و به دام ارتجاع شوینیستی و ناسیونالیستی نه افتند! از همه میخواهیم با طرح ارتجاعی فدرالیسم و تقسیم جامعه بر مبنای هویتهای ارتجاعی ملی و مذهبی به مبارزه قاطع برخیزند!
نه به جمهوری اسلامی!، نه به فدرالیسم!، زنده باد سوسیالیسم!

 

 باز تکثیر: (اولین بار در شماره ٥٣ نشریه سوسیالیسم امروز
٢٦ خرداد ١٣٩٧ ١٦ ژوئن ٢٠١٨ منتشر شد.)

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com