نگاهی به اختلاف نظر سیاسی درون حزب کمونیست ایران و سخنان رفیق ایوب نبوی!
 
در روزهای اخیر سخنان زنده یاد رفیق ایوب نبوی در کنگره دوم کومه له از جانب رفیق ایرج فرزاد انتشار بیرونی یافته و شخصا در صفحه آزادی بیان مشاهده کردم که لینک این صفحه در پائین نوشته خواهد آمد.
اگر چه پخش این سخنان با ارزش است، اما به مانند نوشداروی بعد از مرگ سهراب میماند.
اما شاید از مرگ بچه سهراب جلوگیری کند؟
رفیق ایوب بعنوان کمونیستی عمل گرا و اینکه زندگی مبارزاتیش با محرومان اجین شده بود، به درست سبک کار پوپولیستی آنزمان کومه‌له را به چالش میکشد. از کمونیستها و انسانها برابری طلب چپ، سردرگم و بی دورنما سخن میگوید.
مدعیان کمونیست قبل از قیام ١٣٥٧ با مرزبندی با حزب توده و نگرش چریکی و غیره، دنبال آرمان کمونیستی بودند. تعدادی از احزاب و سازمانها در ایران و چه بسا دنیا از چاله به چاه افتادند و از شوروی فاصله گرفتند و انور خوجه و مائو را سر مشق قرار دادند که کومه‌له در کردستان با تز مائویستی(محاصره شهرها از طریق روستا) یکی از این جریانات بود.
در کردستان به مانند ایران صدها و بلکه هزاران انسان کمونیست بودند، که به مانند ماهی سیاه کوچولو میخواستند فراتر از آنچه برایش رقم خورده بود، فکر کنند. کمونیستهایی همچون رفیق ایوب نبوی‌ها، عطا رستمی‌ها، کاک فواد ها(به نظرم اگر کاک فواد در قید حیات میبود در کنگره دوم بیشتر از رفیق ایوب با گذشته اش فاصله میگرفت و"خورشید را میچرخاند"!!).
جمعی از مبارزین چپ که به دنبال پاسخگویی منطقی به مسائل جامعه ایران بودند نظرات خود را بصورت یک دیگاه فکری(مارکسیسم انقلابی) به جامعه عرضه کردند و تئورسینهای خود را نیز به میدان آورد که یکی از بر جسته ترین چهره های این خط فکری میتوان ر.منصور حکمت را نام برد. بزرگترین امید مارکسیسم انقلابی، سازمان متشکل کومه‌له بود که صدها کادر داشت و جریانی چپ و توده ای در منطقه بود و پیش زمینه تشکیل حزب کمونیست ایران را بدنبال داشت که خود نیز پاسخ یه یک ضرورت بود.
من به کمبودها و اشتباهات حزب کمونیست ایران در آن دوران نمی پردازم، بلکه به رابطه ناسیونالیسم و این حزب اشاره می کنم. از زمان تاسیس این حزب، گرایش ناسیونالیستی چه در داخل کومه‌له و چه در خارج از تشکیلات، کمر همت به مخالفت بستند. گرایش ناسیونالیستی درون کومه‌له، دورانی به دنبال جو و فضای انقلابی بعد از قیام مرعوب شده بود، قدرت تقابل نظری نداشتند، و ارتجاع مذهبی و سیاستهای ضد کارگری به مانند امروز میدان دار نبود. و در کومه‌له تا قبل از جنگ خلیج، ناسیونالیسم تشکیلاتی، گرایشی حاشیه‌ای بیش نبود.
گرایش ناسیونالیستی اکنون هم، برای ٤٠ سال پیش کومه‌له اشک میریزد و سینه میزند. در صورتیکه رفیق ایوب ها و تعدادی دیگر با تناوب فاصله زمانی سیاستهای ناروشن آن زمان کومه‌له را به باد استهزا گرفتند. باید گفت، مدافعان سیاستهای کومه‌له قبل از کنگره دوم، حد اقل چهل سال از زمان جا مانده اند.
 
ولی اکنون متاسفانه شرایط برای رشد گرایش ناسیونالیستی بویژه در بازیهای سیاسی منطقه آماده است و اینکه سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، هیچ کاه نتوانست بدنبال انشعاب منصور حکمت و کمونیسم کارگری، خط تمایز خود با گرایش ناسیونالیستی درون و بیرون از حزب را بصورت شفاف بیان کند.
بدنبال انشعاب گرایش منسجم ناسیونالیستی به رهبری عبدالله مهتدی از کومه‌له در سال ٢٠٠١میلادی ، ناسیونالیسم از صفوف کومه‌له رخت بر نبست. چون این گرایش زمینه اجتماعی و سنت تاریخی دارد و به تبع در تشکیلات کومه‌له بعنوان جریان اجتماعی بازتاب دارد. و اکنون تبلور این گرایش را در سختان رفیق ابراهیم علیزاده در "ماوت" بر سر مزار رفیق سعید معینی در ٣ سال پیش، سخنرانی در دانشگاه سلیمانیه، بازگویی تاریخ شکل گیری حزب کمونیست ایران، همکاری با سازمان خبات و اکنون کنگره ملی کرد، و نوشته رفیق جمال بزرگپور و موضعگیری دیگر سخنگویان این گرایش می بینیم.
در عملکرد درون تشکیلاتی با دور انداختن منتقدین در آخرین کنگره کومه‌له و کنفرانس خارج کشور (منتقدینی که میگفتند کومه له نمی تواند هم به نعل بزند و هم به میخ. هم مدعی کارگر و کمونیست باشد و هم متحد ناسیونالیستها ) زمینه را برای در غلطیدن در آغوش ناسیونالیستها بدونه مانع فراهم میکنند.
حزب کمونیست ایران و کومه له(سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) با اعتبار مبارزه برای رهایی کارگران و زحمتکشان و قدرت در دست شوارهای مردمی شناخته میشود و مبارزه برای رفع هر نوع ستم، تبعیض و نابرابری تداعی میشود. اما به کجا میرود؟ با توجه به داده های چند ساله باید گفت چنانچه مبارزه توده ای و کارگری به مانند ماهها ی اخیر، این سازمان را به دنبال خود نکشاند، در آینده نزدیک مادام که اوضاع بر همین منوال پیش برود، کومه‌له( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) در گرایشان ناسیونالیستی منطقه بمرور اضمحلال خواهد شد و جذب میگردد، همانطور که اثری از "کومه له رنجدران" عراق که قبله نمای کومه‌له در سال ٥٧ بود، باقی نماند.
 
زمانی عبدالله مهتدی با جدا شدن از کومه‌له میخواست اوج ضدیت با کمونیسم و ترقی خواهی را به نمایش بگذارد که مورد قبول بورژوازی کُرد و حزب دمکرات قرار گیرد. اکنون بخشی از کادرهای سازمان کردستان حزب کمونیست ایران همین راه را با ضدیت با جریان کمونیسم کارگری طی میکنند و با منتسب کردن منتقدان خود به گرایش کمونیست کارگری در صدد مرعوب کردن آنها هستند. اما با این تفاوت، اینها حتی مورد قبول مهتدی هم نخواهند شد، چه بسا به حزب دمکرات. ناچارا این عده حیات خود را در ائتلاف با احزاب ناسیونالیست کردی دیگری می بیند و دنبال همپیمانان دیگری هستند.
 
آری بدنبال اطلاعیه ای از جانب حزب کمونیست کارگری خطاب به کومه‌له (اگرچه پروفشنال نبوده باشد) در مورد همکاری با احزاب ناسیونالیستی، گرایش طرفداری اتحاد با ناسیونالیستهای کرد درون کومه‌له به خشم آمدند و بهانه ای یافتند که با حملات هیستریک به حزب کمونیست کارگری فاصله خود را با جریانات چپ نشان داده و ارادت خود را به گرایشان ناسیونالیستی به نمایش بگذارد. در این مورد دهها مقاله و نوشته در صفحات اینترنتی بصورت موافق و مخالف پخش شد.
 
همان تنفری که اکنون به "نقل و نبات" ناسیونالیستهای متشکل و منفرد تبدیل شده است، که منصور حکمت و کمونیست کارگری را چهره پلید توصیف و معرفی کنند، همانطور که در آموزشگاههای سازمان زحمتکشان به دواطلبین پیشمرگ شان این تنفر را آموزش میدهند.
راستی مدعیان کارگر و کمونیست ضد منصور حکمت، یادشان رفته که مباحث مارکسیسم انقلابی و حزب کمونیست ایران بخشی از تاریخ همه ما بود(مباحث شوروی، شوراها، بحث در مورد ناسیونالیسم. در مورد جنگ ایران و عراق، جنگ خلیج فارس، عضویت کاگری، سازمان پناهنده گی، تشکل کودکان، و ... و.. ).
 
اگر شیوه مبارزه تشکیلاتی و انشعاب کمونیسم کارگری را قبول نداریم، اگر مباحث و تحلیل و تاکتیک سیاسی آنها را بخشا نمی پذیریم و اگر با نگرش سازمانی"انگه با ما نیست بر ماست" فاصله داریم و اگر از موضعگیری یهای از بالا و اظهارات شونیستی افراد نگرانیم(به کامنتی از من همراه عکس در این مورد توجه کنید)موضوع دیگری است، اما در مراجعه به نشریات حزب کمونیست ایران، خواهیم دید که تنها ادبیات ما از همین گرایش "نفرین شده" ماقبل کمونیسم کارگری و منصور حکمت بود. من برای یک هدف شخصی به تعدادی از نشریات کمونیست نظری بسیار اجمالی داشتم و تعدادی از سرمقاله ها را از نظر گذراندم منجمله:
 
- نگاهی به تحولات آخیر آفریقای جنوبی- رضا مقدیم – کمونیست شماره 29
- "دیپلماسی سری ریگان و موقعیت جمهوری اسلامی"- عبدالله مهتری – کمونیست شماره 29
- لایحه کار جمهوری اسلامی – حمید تقوایی- 30 بهمن سال 1365
- کمونیست شماره 30 در مورد رفیق غلامعلی گرگینی
- راه کارگر و اعاده حیثیت طیف توده ای . منصور حکمت – کمونیست شماره 31
- مبانی کار حزب در خارج کشور- منصور حکمت – مرداد 65
- پان اسلامیسم و جنگ – منصور حکمت ؟
- گزارشی از کار و زندگی کارگران قالیباف- اعظم کم گویان- کمونیست شماره 28 مهر 65
- پیرامون مباحث کنگره دوم حزب کمونیست ایران در شماره های27- 29 کمونیست. منصور
- طبقه کارگر و سازمانیابی محفلی – رضا مقدم – کمونیست شماره 29
- اولین بولتن نظرات و مباحث مارکسیسم انقلابی و مسئله شوروی اسفند 64
- این همه جنایت و وحشیگری را نباید تحمل کرد. کمونیست 46 و 47 آذر سال 67
- کارگران و قانون کار جمهوری اسلامی – ناصر جاوید- کمونیست مشاره 34 آذر سال 66
- دورنمای جنگ داخلی در افغانستان – حبیب فرزاد – کمونیست شماره 39- اردیبهشت 67
- تشکلهای توده ای طبقه کارگر- مصاحبه با با منصور حکمت- کمونیست شماره 37 اسفند 66
- حکومت اسلامی هم با قیامی دیگر سرنگون خواهد شد- خسرو داور- کمونیست شماره 36
- کودکان را دریابید- فرهاد بشارت – کمونیست شماره 50 – اردیبهشت سال 68
- چه کسی باید سرنوشت فلسطین را تعیین کند- عبدالله مهتدی – کمونیست شماره 46 و 46 آذر سال 1367
- غوغای"آیات شیطانی" وبن بست پان اسلامیسم- عبدالله مهتدی- کمونیست شماره 48
- هیئت موسس فدراسیون شورای پناهنده گان ایرانی – 27 مرداد/ 18 اوت
- در مورد قانون کار- حمید تقوایی
- پروستریکا و جنبش های ناسیونالیستی – ایرج آذرین
- بیش از 30 هزار نفر در اعتصابات پایانی سال 68 شرکت کردند. کمونیست شماره 57
- چرا حزب دمکرات به سیاست جنگ علیه کومه له ادامه میدهد کمونیست شماره 32 عبدالله؟
- وضعیت جنبش توده ای در کردستان- مصاحبه با فاتح شیخ- کمونیست شماره 39 اریبهشت 67
- جنگ ایران و عراق – حمید تقوایی – کمونیست شماره 32
- اساسنامه برای یک حزب کارگری
- کارگران در کردستان هدف یا وسیله؟ از عبدالله مهتدی تیرماه 68 در کمونیست شماره 52
 
این نفرت از کمونیسم کارگری چیزی چز چراغ سبز به ناسیونالیسم نیست که بگویند این نوشته های بالام مال ما نیست، مال "شونیستهای فارس است" اگر چه بعضا کسانی مثل مهتدی را به دنبال خود کشانیده بود.
ناسیونالیسم یعنی شریک شدن در حاکمیت برای استثمار مردم. ناسیونالیسم در کردستان یعنی امتیاز و میدان دادن به اسلام و اینبار به شاخه سنی آن، یعنی اجازه دادن به زن ستیزی به مانند کردستان عراق، یعنی شکنجه و زندان مخالفان سیاسی در زندانهای کرُد که خالد عزیزی آنرا افتخار آمیز میداند، یعنی به رسمیت شناختن اسثتمار کارگران کوره پزخانه ها که وحشیانه ترین نوع استثمار در قرن کنونی در منطقه چومی مجید خان و میآندوآب و سراسر کردستان اعمال میشود، یعنی برسمیت نشناختن قدرت در دست شوراهای مردمی، یعنی استتثمار کارگر و زحمتکش کرد به دست سرمایه دار کُرد، یعنی دیکتاتوری کُردی بر سر مردم کردستان(رئوس این حکومت از بالا و بر مردم را عبدالله مهتدی در ٩ بند در سمیناری در شهر اسلو نروژ چند ماه پیش بیان کرد).
یعنی به جای تمام محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی و تحصیلی، خاک در چشم مردم فرو کنند و به لباس کردی و زبان کردی دلخوش نمایند که برای محرومان خرید لباس خواب است و رفتن به مدرسه برای همگان به یکسان، خیال. و اگر هم فوق لیسانس گرفتند باید کولبر باشد برای فرعونهایی که از قبل استثمار مردم در شهرهای کردستان ایران و عراق سربرآورده اند کار کنند.
 
حالا همه افراد با نفرت از منصور حکمت صحبت میکنند، ولی به نوشته های وی تا تاریخ جدایی از حزب کمونسیت ایران مراجعه نمی کنند، که چه خدمتی به جنبش چپ نموده و تاریخ حزب کمونیست ایران بدون بازگویی از نقش منصور حکمت ممکن نیست. همان حزب کمونیستی که آرزوی رفیق ایوب نبوی‌ها بوده و در کنگره دوم از آن صحبت کرده است. و همان حزب کمونیستی که اکنون عده کثیری در کومه‌له میخواهند آنرا عبای ناسیونالیستی بپوشانند.
 
تلاش در کومه له در این اواخر، اتحاد با ناسیونالیستها بوده است و به دنبال خیزشهای توده ای و کارگری یکسال اخیر تمایلی به همکاری با سازمان و احزاب چپ و مدعی کمونیست را از خود نشان دادند ولی طرفداران نزدیکی با ناسیونالیسم در کومه‌له دنبال بهانه بودند که پشیمانی خود را از اتحاد با سازمانهای چپ نشان دهند.
کومه له یا باید با مرزبندی قاطع از ناسیونالیسم و مذهب ومدافعان تشکل " لیژنه ی زانایان ئائینی" حزب دمکرات مرزبندی قاطع بنماید و به دنبال متحدین خود در میان کارگران و محرومان و برای هدایت جنبشهای اجتماعی منجمله جنبش ملی با راه حل کمونیستی بکوشد و بر این معیار با همفکران خود متحد شود، و یا اینکه به قول رفیق ایوب نبوی، آسان ترین کار و وظیفه را برای خود انتخاب کند. و در آینده در احزاب ناسیونالیستی اضمحلال یابد.
 
این روند به مانند ریل قطار است و خواهیم دید که در صورت ادامه وضعیت کنونی، کومه‌له به نظاره گر سیاستهای ناسیونالیستهای ملت فروش، نظاره گر حفظ استثمار وحشیانه کارگران کوره پزخانه ها، نظارگر بی سرنوشتی کوله بران کردستان ، نظاره گر دخالت مذهب در سرنوشت مردم و قتل زنان(به مانند کردستان عراق)، نظاره گر پابرجا بودن بیسوادی در جامعه و محرومت اقتصادی، نظاره گری بی درمانی و بیگاری فراون و غیره باشند. و خود را با دیدارهایی با احزاب ناسیونالیستی و گزارش آن" دیدار دوستانه و تفاهم برای همکاری بیشتر" تعریف و دلخوش کنند، و به خواستهای ناسیونالیستها رضایت دهند. و همین خواستها سطحی (لباس و زبان و اداره محلی) را از شونیستهای بالا دست و دولت مرکزی و نوری زاده ها گدایی کنند.
 
وظیفه تمام انسانهای کمونیست و برابری طلب در داخل و خارج تشکیلات کومه له چه در ایران و خارج کشور این است که با مجادله سیاسی و متانتی که شایسته انسانهای پیشرو و آزادیخواه است از این روند جلوگیری کنند. اضمحلال کومه‌له را در جنبش ناسیونالیستی که یک جنبش قوی و سنت دار است، مانع شوند. درغیر اینصورت باید نسلهای بعد رادیکالیسم کومه‌له را در کتابها بخوانند.
 
شاد و تندرست باشید
ابراهیم رستمی 27 آوریل 2019