چپ و راست در کومەله و حزب کمونیست ایران، توهم یا واقعیت(نقدی بر اظهارات اخیر رفیق ابراهیم علیزاده)

پویا محمدی
April 12, 2019

چپ و راست در کومەله و حزب کمونیست ایران، توهم یا واقعیت
(نقدی بر اظهارات اخیر رفیق ابراهیم علیزاده)

حزب و جریان سیاسی نمی تواند به طور کامل در مقابل آنچه که برای وی "انحراف" به حساب می آید، مصون باشد. یکی از عوامل اساسی که می تواند در این باره به "مصونیت" منجر شود،  دخالت آگاهانه اعضا و کادرهای حزب و آن بخش از فعالین و پیشروان جنبش کارگری است که پیشروی در تلاش و مبارزات خود را به آن حزب معین گره زده اند.

برای کومه له و حزب کمونیست ایران که طی چند دهه، حیات خود را با مبارزه کارگران و مردم زحمتکش بر متن جدال طبقاتی و کشمکش جنبش های اجتماعی با سنت ها و گرایشات سیاسی و فکری متفاوت گره زده اند، بروز گرایش راست و یا چپ روانه خرده بورژوایی امری دور از انتظار نیست.

برای جریان ما، بویژه با توجه به سوابق و تجارب موجود، وجود مواضع و دیدگاهها و اعمال راست روانه در این تشکیلات، پدیده ای ناشناخته به حساب نمی آید. اگر اهداف و آرمانهای ما در اهداف برنامه ای و استرتژیک و مواضع رسمی حزب تجلی می یابند، به این اعتبار منافع و مصالحی هم که در این میان به لحاظ سیاسی و نظری مورد تعقیب است، کاملاً مشخص و شناخته شده هستند. بنابراین هرگونه عدول یا انحراف از چنین معیار و ارزشهایی، به خوبی قابل تشخیص است. خصوصاً در شرایطی که تجارب کافی بسیاری هم از گذشته، برای صفوف این حزب برجای مانده است.

بنابراین بر حسب هر درجه از ابراز وجود تفکر و سیاستی که در مغایرت و یا تضاد با برنامه، استراتژی سیاسی حزب، مواضع و جهت گیری های انقلابی و کمونیستی کومه له و حزب کمونیست باشد، معنای "راست" تجلی می یابد.

بنابه تجارب موجود، "راست"، همواره در تلاش بوده است که خود را در پوشش چپ بنمایاند، اما دیری نپاییده و واقعیت آنطور که بوده رخ نمایانده است. یکی از ویژگی های چنین تلاشهایی، علاوه بر اتکا به روش های ناسالم در پیشبرد نظرات مربوطه، ابراز وجود ذره ای، انکار و پرده پوشی و یا بی ضرر قلمداد کردن "راست" توسط حاملان و طرفداران آن بوده است. اما "چپ" با احساس مسؤلیت در قبال سرنوشت حزب، همواره کوشیده است که صراحت و شفافیت را در جریان تقابل مواضع و نظرات، حاکم کند و زمینه لازم را برای ابراز وجود هر نظر مخالفی فراهم آورده و آنرا به رسمیت بشناسد. چراکه تنها از این طریق است که می توان سره را از ناسره جدا کرد.

با این مقدمه به اظهارات اخیر رفیق ابراهیم علیزاده در خصوص چپ و راست در حزب کمونیست ایران می پردازم.

اخیراً رفیق ابراهیم علیزاده دبیر اول کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، طی مصاحبه ای تلویزیونی (به زبان کردی، کانال تلویزیونی کومه له)، ضمن پرداختن به تنش اخیر در روابط میان کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران و کومه له و به تبع آن اخلال در روند ادامه کاری همکاری و اتحادعمل های جاری میان احزاب و جریانات چپ و کمونیست در کردستان؛ از اوضاع درون تشکیلاتی کومه له و حزب کمونیست ایران نیز صحبت به میان آورد.

رفیق ابراهیم، هنگام پرداختن به مواضع حزب کمونیست کارگری ایران در قبال کومه له و در پاسخ به این سؤال که آیا جبهه راست و چپ در صفوف تشکیلاتی ما وجود دارد، اظهار داشتند که چنین مسئله ای یک توهم است و ارزیابی ای است که از یک منطق آشفته /تحریف (به کردی، منطقی چه واشه) سرچشمه می گیرد. ایشان، این "منطق آشفته" را به شیوه ای دوپهلو، از یک سو به حزب کمونیست کارگری ایران و از سوی دیگر به صفوف درون تشکیلاتی کومه له مرتبط دانستند.

رفیق ابراهیم علیزاده، در اظهارات خود و در خصوص شناخت از این منطق می گوید:

" اینها که نمی توانند پدیده ای پیچیده و بغرنج را با همه پیچیدگی هایش توضیح دهند، معمولاً ساده ترین راه را انتخاب می کنند. در منطق آنها در بحثی که مورد نظر ماست، با مخالف سیاسی خود جدل نمی کنند، مخالف سیاسی را از خود دور می کنند. در منطق آنها مخالف سیاسی را اگر در صفوف خودشان هم باشد تلاش نمی کنند وحدت او را جلب کنند، تلاش نمی کنند متقاعدش کنند، در ارتباطی رفیقانه راه همزیستی و با یکدیگر کار کردن را با آنها پیدا کنند، بلکه تلاش می کنند آنها را به انشعاب و جدایی سوق دهند. در منطق آنها مخالف سیاسی در صفوف حزب خود، به محض اینکه با نظر و موضع رسمی مخالفت مشخص نمود، به آسانی به صف دشمن، به صف مخالفان خیلی جدی و روبه انشعاب و جدایی سوق داده می شوند. این یک منطق سیاسی آشفته است. این در جمعی می تواند بروز پیدا کند و توسعه یابد که براستی به شدت سکتاریست باشند، به شدت به درون خود رفته باشند و خودشان به موضوع کار خودشان تبدیل شده باشند، جامعه و جنبش و شرایط اجتماعی از منطق و از سیاست شان حذف شده باشد، درها را بر روی خود بسته، در اطاقهای خود بحث کنند، به تضاد و تناقض برسند، اگر بیرون آمدند و درها را باز کردند هرکسی به طرفی برود. به این خاطر اینها در درون خود هم نمی توانند زبانی نرم در مقابل هیچ رفیق سیاسی خودشان که یک ذره هم صدای مخالفی باشد داشته باشند."

ایشان چنین ادامه می دهند:

" در منطق آنها همیشه بایستی مواظب بود که رفیق بغل دستی به شما خیانت نکند، همیشه بایستی مواظب بود رفیق بغل دستی ات از خط منحرف نشود، همیشه دچار حالت بدگمانی بود در مقابل رفیقی که تا دیروز و امروز نزدیک ترین متحد شما بوده است. این منطقِ براستی آشفته /تحریف است و بهرحال متأسفانه وجود دارد. اما تا آنجاییکه به صفوف ما مربوط است، مسئله تبدیل شدن حزب کمونیست ایران به دو جبهه چپ و راست یک توهم است، یک به اصطلاح ارزیابی ای است که از همان منطقی نشأت می گیرد که به آن اشاره کردم."

روشن است که منطق مورد اشاره رفیق ابراهیم و با یک چنین ویژگی هایی که برای آن برشمردند، به درستی که نه تنها یک منطق آشفته و مردود است، بلکه این همان منطقی است که در ادامه خود به جلوگیری از انتشار نظرات رفیق مخالف خود در میان صفوف تشکیلات، ایجاد اختناق سیاسی و حذف مخالفین به شیوه های آشنا منتهی می گردد.

اما در شرایط امروز، وجود اختلاف سیاسی در کومه له و حزب کمونیست ایران غیرقابل انکار است. ماهیت این اختلافات، راست روانه است. بنابراین چپ و راست نه توهم، بلکه یک واقعیت است. چرا که صاحبان اختلاف هراز گاهی، و بطور سنجشی گوشه ای از اختلاف خود را مطرح نموده اند. در مقابل، از دیدگاه رسمی کومه له و حزب هم، مواضع انحرافی آنها مورد نقد قرار گرفته است. در همین راستا مباحث و جدل بسیار و نیز دو دستگی هایی هم در تشکیلات بوجود آمده است. چپ در تلاش است که حتی المقدور این صف بندی شفافیت لازم را پیدا نموده، وجود آنرا به رسمیت شناخته، مکانیزم برخورد اصولی و صحیح به آن مورد استفاده قرار گیرد تا وحدت حزب تأمین گردد و از هرگونه خطا و کژی نیز جلوگیری به عمل آورد.

راست، از یک سو به منظور دور نگه داشتن خود از نقد و روشنگری توسط چپ، تمایلی ندارد که با صراحت به پیگیری نظرات و مواضع خود بپردازد، گاهاً به انکار اختلاف می پردازد و از سوی دیگر بیکار ننشسته و علاوه بر اینکه در راستای مقابله با نقدها و حساسیت های وارده بر خود، به روشهای ناسالم متوسل می شود، همزمان چوب لای چرخ پیشبرد سیاستهای رسمی می گذارد و به این ترتیب تعمیق شکاف صورت می گیرد. همین که به شفاف سازی و صراحت دعوت می شود این بار فریاد وا دمکراسی و واکاوی اذهان سر می دهد. هرگونه حساسیت در قبال انحرافات و یا هر گونه عدم مماشات با راست روی های خود را به تند خویی تعبیر می کنند، به این خاطر وحدت و انسجام را یاد آور می شوند و نیز برای کوتاه کردن دست انتقاد و روشنگری علیه خود، ضرورت پرداختن به مسائل و موضوعات مبارزاتی درون جامعه را به منتقدان خویش گوشزد می کنند.

 می دانیم که مبارزه درون تشکیلاتی، جدای از مبارزه طبقاتی نیست. بنابراین کسی که در مقابل انحرافات و راست روی ها و مشکلات درون تشکیلاتی خود لاقید باشد و بی اهمیت، بدیهی است که نمی تواند بطور راستین به مسائل و موضوعات درون جامعه خود نیز بپردازد.

رفیق ابراهیم در ادامه سخنان خود و تشریح "منطق آشفته /تحریف" ( به کردی، منطقی چه واشه) می گوید:

" اولاً آنهاییکه این منطق را بکار می گیرند برای بیان موقعیت و وضعیت فعلی حزب کمونیست ایران و همینطور کومه له اینها نمی توانند آن تناقض را توضیح دهند که چگونه است که در چند کنگره اخیر کومه له و حزب همه مباحث سیاسی در فضایی آرام صورت گرفته اند، همه قرار و قطعنامه ها، همه گزارشات سیاسی، همه ارزیابی ها تقریباً به اتفاق آرا به تصویب رسیده اند، یعنی خط مشی، اهداف سیاسی و مواضع، همه اینها بدون مشکل بوده و اجرا شده. همه پلنوم ها این طور بوده، آخرین پلنوم ها وحدت طلبانه ترین قرار و قطعنامه را مربوط به مهم ترین مسایل سیاسی و اجتماعی این جامعه داشته و همه اینها هم در میان مردم انتشار یافته است. اگر شما نتوانید تناقض چپ و راست را در موضع سیاسی و در موضع رسمی و اعلام شدۀ این حزب که مبنای تبلیغ، ترویج و سازماندهی اش است پیدا کنید در این صورت چپ و راست غیر از اینکه در ذهن و خیال خودت یا در رفتار غیردمکراتیک یا در کم تجربگی خود در مبارزه سیاسی نباشد پس از چه چیزی سرچشمه می گیرد؟ واقعیت این است که ما تا اینجا هیچ مشکلی نداریم. مسئله ای می ماند و آن اینکه ممکن است کسی بگوید خب اینها مصوبه هستند اما در عمل به اجرا در نمی آیند. خب شما باید نشان دهید که در عملکرد کومه له تناقض وجود دارد، در عملکرد حزب کمونیست ایران در این بخش یا آن بخش تناقض وجود دارد. مثلاً برای نمونه کومه له در طول دو سال گذشته یعنی کمیته مرکزی کومه له یا ارگانهای تشکیلاتی اش به لحاظ عملی چه عملکردی داشته اند که در تناقض با توافق نامه ای باشد که در کنگره ها یا پلنوم ها به میان آمده است؟....... بنابراین این را چطور توضیح می دهید، چگونه چپ و راست در میان سازمانی که مصوباتش مورد قبول و به اتفاق آرا و در محیطی آرام و متین سیاسی به تصویب می رسد و عملکردش هم با این مصوبات منطبق است چپ و راست را از کجا پیدا کرده اید؟"

بدیهی است که در کنگره های اخیر، اسناد و مصوبات به اتفاق آراء به تصویب رسیده و خط و جهت رسمی تشکیلات تا این لحظه تأمین بوده است، اما این امر را نمی توان دلیلی بر انکار اختلاف(در اینجا راست روانه) به حساب آورد. هیچ تضمینی وجود ندارد که یک وضعیت به منوال خود باقی بماند. روشن است که متعاقب هرگونه تغییر در توازن قوا و در این میان مثلاً استیلای راست، مصوبات و سیاستها نیز به تدریج در معرض تهدید و تجدیدنظر قرار بگیرند.

با مروری برعناوین دیدگاهها و مواضع راست روانه در تشکیلات کومه له و حزب کمونیست ایران، می توان دریافت که چنانچه حاملان و هواداران این مواضع در یک توازن قوای معین بتوانند به تثبیت حداکثری موقعیت مواضع و دیدگاههای خود بپردازند (یعنی این مواضع و دیدگاهها مقبولیت حداکثری یابند)، آنگاه معلوم است که اسناد و مصوبات راست روانه ای هم به تصویب خواهد رسید و سرنوشت این جریان طور دیگری رقم خواهد خورد.

بی باوری به امکان برقراری سوسیالیسم در یک کشور( بخوان در ایران)، تزلزل و تردید به استقرار حاکمیت شورایی در کردستان و توصیه بر حاکمیت احزاب برای اداره جامعه کردستان(بخوان تقسیم قدرت میان احزاب در کردستان)، انحلال حزب کمونیست ایران و فعالیت تحت عنوان کومه له(بخوان همان پروژه سازمان زحمتکشان در ورژن جدید)، بی باروی و نفرت پراکنی علیه نیروهای چپ و کمونیست در ایران( بخوان دلسردی از تشکیل بدیل سوسیالیستی)، اطلاق نام کومه له به سازمان زحمتکشان، عدم به رسمیت شناسی موانع و مرزبندی های استراتژیک کومه له در زمینه اتحاد عمل های پایدار با احزاب بورژوایی و ناسیونالیستی در کردستان، تمایل و تلاش برای تغییر نام کومه له، تطهیر و یا اعتباربخشیدن به سازمان ارتجاعی خه بات،  کومه له را جناح چپ جنبش کردستان قلمداد کردن، عدم پایبندی به یکی از ارکان اصلی استراتژی سوسیالیستی کومه له مبنی برافشای پیگیر سیاست های احزاب بورژوا ناسیونالیستی در کردستان که به منافع مردم لطمه می زنند....؛ نمونه های بارزی است از دیدگاهها و مواضع کاملاً راست روانه در این تشکیلات.

همه اینها علاوه بر اینکه در تناقض کامل با سیاست و عملکردهای انقلابی و کمونیستی کومه له قرار دارند بلکه آشکارا در جهت تضعیف و مسخ این سیاست ها نیزهستند. برای نمونه کافی است که عدم به رسمیت شناسی موانع و مرزبندی های استراتژیک کومه له در زمینه اتحاد عمل های پایدار با احزاب بورژوایی و ناسیونالیستی در کردستان، به سیاستی رسمی تبدیل شود تا کومه له همطراز با هر دو سازمان زحمتکشان و هر دو حزب دمکرات در "مرکز همکاری احزاب کردستان ایران" و به تبع آن "جبهه کردستانی"، و یا بلوک بندی های دیگری در این سطح قرار گیرد. هر چند که سال گذشته، چنین نمونه ای از تناقض آشکار با سیاست های رسمی کومه له، بطور رسمی از زبان رفیق عضو کمیته مرکزی کومه له و در مراسم روز کومه له روبه جامعه اعلام شده است. نمونه های دیگری از این تناقض را می توان در قالب مخالفت با ادامه همکاری با نیروهای چپ و کمونیست به وضوح مشاهده کرد.

بنابراین آنطور که پیداست و برخلاف تبیین رفیق ابراهیم، تناقض چپ و راست، نه ناشی از یک خیالپردازی و یا رفتار غیردمکراتیک و یا کم تجربگی، بلکه یک پدیده واقعی است که شناخت از مختصات آن، ناشی از یک احساس مسؤلیت در قبال سرنوشت این جریان، پایبندی به اصول دمکراتیک و نیز بکارگیری تجارب ارزنده مبارزاتی در صفوف این تشکیلات است.

رفیق ابراهیم در ادامه اظهارات خود در خصوص تبیین چپ و راست و منطق تحریف، آورده اند:

" اما ببینیم این دیدگاه از کجا می آید؟ این دیدگاه از آن منطقی می آید که قبلاً در موردش صحبت کردم. یعنی کسانی که نظر مخالف رفیق خود را تحمل نمی کنند اگر رفیقشان نظر مخالفی ابراز کرد، قبل از هرچیز به تفرقه فکر می کنند نه تفاهم، به این فکر نمی کنند که باید دیالوگ و بحث باشد برای اینکه همه ظرفیت ها و امکان رسیدن به وحدت بکار گرفته شود، و سپس اگر رفیقی نظری ابراز کرد بایستی چنان فضای دمکراتیکی برایش فراهم شود که بتواند آن نظر خود فرموله کند، بیان کند، بنویسد، مردم را از آن مطلع کند، خود صاحب نظر خود شود، شما او را به صاحب نظری تبدیل نکنید که هنوز وی در نزد خود آنرا آماده نکرده، پخته نشده و عرضه نشده. بنابراین اگر فضایی دمکراتیک در یک حزب سیاسی باشد وجود اختلاف سیاسی یا وجود نظرات مختلف پیرامون این یا آن مسئله، شرط پیشرفت است، شرط تحکیم و فرموله تر شدن دیدگاهها و نظرات است، شرط اصلاح خط مشی و راه پیشروی است اگر اشکالی در آن بوده باشد."

در سطور فوق و تا آنجاییکه به کارکرد منطق مورد نظر رفیق ابراهیم، در صفوف حزب مربوط می شود، متأسفانه یک تحریف صورت می گیرد. با آن همه تجربۀ درخشان و منطق اصولی در برخورد به نظرات مخالف و جریانات راست و ناسیونالیستی درون کومه له، آیا معقول است که اینک همین تشکیلات، امروز در برخورد به مواضع و دیدگاههایی مخالف و راست روانه، نداند که چگونه بایستی با آن مواجه شود، و یا به عبارت دیگر به "منطق آشفته" در برخورد به آن، متوسل شود؟!

واقعیت این است که تمام تلاش های این دوره، حول این مسئله بوده است که با توسل به کانالهای رسمی درون تشکیلاتی و برخوردهای سالم و رفیقانه، توان و ظرفیتهای لازم و شناخته شده تشکیلاتی، در راستای تصریح نظرات مخالف (راست) و بحث و تبادل نظر پیرامون آن بکار گرفته شود. همزمان تلاش شده است که امکان لازم برای به رسمیت شناسی این مواضع و دیدگاهها نیز بکار گرفته شود تا در پرتو یک فضای سالم و دمکراتیک، شاهد پلمیک های سازنده و بحث و جدل سیاسی بود. تنها در چنین شرایطی است که می توان از حفظ انسجام صحبت کرد. تنها با اتخاذ چنین روش هایی است که می توان در این عرصه شاهد شکوفایی و پیشرفت بود، در غیر این صورت انسجام و وحدت عمل، تنها در سطح یک شعار باقی مانده، سپس به تدریج از بین رفته و این بار زیان و لطمات است که خودنمایی می کنند.

اما همچنانکه ذکر آن رفت، مواضع و دیدگاههای راست، آگاهانه از تصریح و تدوین نظری لازم در مورد خود، پرهیز کرده و در این خصوص آنطور که می باید به ظرفیت های رسمی موجود متوسل نشده و یا خود را به ملزم به رعایت آن ندیده اند. بنابراین از هر گونه شفاف سازی و روشنگری در بیم و هراس بوده و همزمان در مقابل آن، در صدد ایجاد محظورات بر آمده اند.

رفیق ابراهیم در ادامه سخنان خود آورده اند:

" به اختصار می توانم بگویم که ما در میان خودمان یک مبنا داریم و به آن پایبند بوده و بایستی پایبند باشیم. آنهم عبارت است از تنوع نظر وحدت عمل. مصوبات کنگره ها بایستی با اکثریت آرا به تصویب برسد و اقلیتی هم اگر باشد بایستی از اکثریت تبعیت نماید. این اصلی شناخته شده در میان صفوف ماست. بقیه باید فضا و محیط باز باشد برای ابراز نظر مخالف، هیچ نوع محدودیتی برای ابراز هیچ نظری وجود نداشته نباشد تا اینکه ما بتوانیم دیدگاهایمان را منسجم تر و شفاف تر نماییم. اما چیزی که باید مورد تأکید قرار داد این است که باید عمل مان واحد باشد نمی شود دو نوع عمل مشخص باشد. همه برنامه حزب کمونیست ایران را که نگاه کنید، همه برنامه کومه له برای حاکمیت شورایی را که نگاه کنید یک کلمه در مورد نظر و عقیده در آن نیست، همه در رابطه با عملکرد است، چه کنیم و چه نکنیم برای جامعه، برای جنبش، برای طبقات مختلف، طبقه کارگر، جنبش های اجتماعی، همه آنها مجموعه ای عملکرد در دستور دارد، ما حول استراتژی ای برای انجام آن اعمال جمع شده ایم، حول برنامه ای که آن اعمال را به انجام می رساند، بنابراین میدان برای ابراز نظر آزاد است اما عمل باید واحد باشد. منتها این رفقای ما که این نظر را داشتند و شما هم اشاره کردید، حزب کمونیست کارگری، اینها چونکه فضای دمکراتیک در میان تشکیلات برایشان قابل تصور نیست فکر می کنند اگر رفیقی از ما در جایی اظهار نظری کرد که آن اظهار نظر مثلاً تفاوتی داشت با خط رسمی یا هر چی، این دیگر تمام انسجام سازمان بهم خورده، در حالیکه این شرط وحدت ماست، این ضامن بقای تا به اکنون ما بوده است، کومه له ای که اکنون ما نمایندگی می کنیم از درون تجربه ای پنجاه ساله بیرون آمده و خط مشی کمونیستی را حفظ کرده. تمام کسانی که در صفوف ما هستند کمونیست بودنشان و همزمان انقلابی بودنشان مفروض است و هیچ کسی نمی تواند و مجاز نیست حقانیت و وفاداری آنها به باور کمونیستی را به زیر سؤال ببرد. لذا می توانم بگویم که آن تلاشِ به نوعی تفرقه افکنانه ای که شما هم به آن اشاره کردید، براستی تلاشی بی حاصل است و تجربه ای است که بایستی این رفقا را بیدار نماید."

تشکیلات کومه له و حزب کمونیست ایران، با سالها تجربه درخشان مبارزاتی، در عرصه درون تشکیلاتی نیز صاحب فرهنگ، اسلوب و روشهای شناخته شده و دمکراتیکی است که با اتکای به آن، به عنوان نمونه سه انشعاب و جدایی را به شیوه ای متمدانه پشت سرگذاشته است. هر چند جریان راست و ناسیونالیست منشعب از کومه له، با توجه به ویژگی های ماهوی خود، در مجادلات درون تشکیلاتی همواره به روش های ناسالم و مغایر با هرگونه اسلوب و روش انقلابی، متوسل می شده است، اما هر بار با اتکاء به ارزشها و اصول کمونیستی، تمامی آن تلاشها نیز خنثی و یا به حداقل می رسیده است.

بنابراین، نکاتی که رفیق ابراهیم در پاراگراف بالاتر، از جمله تبعیت اقلیت از اکثریت، ابراز نظر آزاد و... بدان اشاره و بر آن تأکید می کنند، به واقع نمی تواند وصف حال امروزی نقد و روشنگری و حساسیت های موجود درون تشکیلاتی در خصوص وجود راست در تشکیلات باشد. چرا که همین تشکیلات با همین عملکرد و با همین نقد و روشنگری و حساسیت؛ در دو مرحله، به مصاف جریان راست و ناسیونالیست و انحلال طلب درون این حزب رفت و کومه له و حزب را در متن چنین آزمونهای مخاطره آمیز و سرنوشت سازی، سربلند و پیروز به در آورد. کسانی که در آن دوران از برخورد های اصولی و قاطع این تشکیلات گله داشتند و همواره برخورد های نرم را گوشزد می کردند، همانا منشعبین، فرصت طلبان و مشمولین به امر بودند.

رفیق ابراهیم با تکیه بر منطقی که در توضیحات خود به آن اشاره دارند، بحث چپ و راست را به "کمونیسم کارگری" منتسب می کنند. همزمان این انتساب را نیز به صفوف تشکیلات، تسری می دهند. یعنی از نظر ایشان بحث وجود راست در صفوف کومه له و حزب، و ضرورت تقابل چپ با آن که هم اینک به طور عینی -اما با مؤلفه هایی که در این نوشته به اختصار مورد اشاره قرار گرفته اند- در جریان است؛ اصیل نبوده و از بروزات کمونیسم کارگری در صفوف این تشکیلات است.

اما براستی چرا رفیق ابراهیم این چنین بی مهابا، این بحث را به کمونیسم کارگری مربوط می دانند؟

با توجه به تجارب غیرقابل انکار و شواهد زندۀ یک دوره از حیات سیاسی و تشکیلاتی کومه له و حزب کمونیست ایران، یکی از مشخصات بارز وجود گرایش راست در تشکیلات، ایجاد شائبه در خصوص وجود "کمونیسم کارگری" در صفوف تشکیلات بوده است. چنین القاء می شود که با وجود انشعاب سال ۱۹۹۱، هنوز هم ریشه کمونیسم کارگری در این تشکیلات وجود دارد.

به طور مشخص در دوران بحث چپ و راست و تقابل های سیاسی و تشکیلاتی با جریان راست و ناسیونالیستی موسوم به زحمتکشان (قبل از انشعاب)، و به دنبال انشعاب تا هم اکنون نیز، یکی از محورهای تبلیغی این جریان علیه حزب کمونیست ایران و کومه له، انتساب ما به کمونیسم کارگری بوده است. در آن دوران از سوی جریان زحمتکشان، از جمله خود رفیق ابراهیم نیز بطور مشخص به کمونیسم کارگری منتسب می شد.

 چنین "حربه" ای در دوران تشکیل فراکسیون موسوم به "روند سوسیالیستی" نیز در تقابل با آن دسته از رفقایی که بدون مماشات و با جدیت به نقد مواضع و دیدگاههای راست روانه آنها می پرداختند بکار گرفته می شد. در آن دوران از سوی جریان فراکسیون از جمله خود رفیق ابراهیم نیز به کمونیسم کارگری منتسب شد.

بنابراین، همواره در نزد "راست"، یکی از شروط ابراز وجود و سپس پیشروی آن در تشکیلات، ایجاد "واهمه" از "کمونیسم کارگری" بوده است. در منطق اینها، همواره باید به اصطلاح "دشمن فرضی" ای وجود داشته باشد که منتقدین خود را به آنها منتسب کرد چرا که اساساً خود در مسیر مغایرت با سیاست ها و مواضع انقلابی و کمونیستی قرار گرفته و توان استدلال و مقاومت صحیح و سالم را در مقابل چپ (منتقدین خود)، ندارند. اما در عالم واقع، کسی را از این بابت واهمه ای برنداشته است، واهمۀ حقیقی همانا واهمه از نقد، و بیم و هراس از روشنگری است.

بنابراین می تواند جای بسی سؤال باشد که چرا در دوران امروز، رفیق ابراهیم که اینچنین قبلاً توسط جریان راست و ناسیونالیست به کمونیسم کارگری منتسب شده اند؛ این بار خود ایشان، وجود یک سطح از بحث چپ و راست در تشکیلات و رفقایی که از ضرورت نقد دیدگاههای راست سخن می گویند را به کمونیسم کارگری منتسب می کند؟

آیا این به نوعی تکرار سه باره تاریخ، و از کمدی هم کمدی تر نیست؟ چنانچه امروز کارکرد "منطق آشفته" مد نظر رفیق ابراهیم را در صفوف خود بپذیریم، بایستی منطق بکار گرفته شده در صفوف این تشکیلات در سالهای قبل و در جدل و نقد و افشای جریان راست و ناسیونالیست و انحلال طلب درون خود و در دفاع از اهداف و سیاستهای انقلابی و کمونیستی را نیز منطق آشفته و تحریف و عمل ناپسندی به حساب آورد!

 

پویا محمدی

۲۳ فروردین ۱۳۹۸

۱۲ آوریل ۲۰۱۹


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com