یک گام به پیش دو گام به پس (جوابیه ای به نوشته رفیق شورش کریمی)

ئاسو سهامی
February 17, 2019

یک گام به پیش دو گام به پس

جوابیه ای به نوشته رفیق شورش کریمی تحت عنوان "ملاحظاتی پیرامون کنفرانس نیروهای چپ و کمونیست در کردستان"

روز یک شنبه ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۹، کنفرانس مشترک نیروهای چپ و کمونیست در کردستان، با شعار سرنگونی جمهوری اسلامی و آلترناتیوی سوسیالیسی در کردستان، دَر شهر کلن آلمان برگزار گردید و با انتشار بیانیه ای مشترک به نشست خود پایان داد . بدنبال سخنان سخنرانان این نشست، شماری از حاضرین در مورد کنفرانس و بیانیه صادره اظهار نظر کردند. یکی از کسانی که در این مورد اظهار نظر کرد، رفیق شورش کریمی بود که در مورد بیانیه صادره ابراز نگرانی کرد. در این باره من نامه ای درون تشکیلاتی را رو به اعضاء حزب کمونیست ایران و خصوصا ر.شورش انتشار دادم تا از نگرانی های این رفیق کاسته و ایشان را متوجه جوانب مثبت چتر مشترک و بیانیه صادره بکنم و حتی از رفیق شورش رفیقانه درخواست کردم که "برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان" را مطالعه کرده تا متوجه ضرورت چنین نشستها و بیانیه آن شود. اما متاسفانه رفیق شورش بر تصمیم خود و نگرانی خویش پافشاری کرده و در این رابطه نوشته ای را در سطح علنی، در سایتها خصوصا سایت پیام و صفحه فیس بوکی خود، انتشار داده اند و به همین دلیل وظیفه خود دانستم تا جوابیه ای کوتاه را بر نوشته ایشان بنویسم.

من ماندە ام کە کجای بیانیه ایراد داشت که رفیق شورش را نگران کرده است؟ آیا رفیق شورش نگران از دست دادن هم پیمانی با احزاب بورژوا ناسیونالیست از جمله حزب دموکرات، خبات و به ویژه هر دو سازمان زحمتکشان است؟ رفیق شورش چرا نگران تخریب این روابط است؟! و سئوال آخر اینکه مگر تشکیلات ما چه روابطی غیر از روابط تاکنونی که خطوط آن در قطعنامه ها و مصوبات کنگره های کومه له - سازمان کردستان حزب کمونیست ایران مشخص شده اند، با این احزاب دارد؟ 

ر.شورش در نوشته خود اظهار داشته اند: اگر به متن این بیانیه که منتشر شده است، توجه کنید. متوجه می شوید که جوهر اصلی تشکیل دهنده آن فقط اعلام مواضع است. البته که اعلام مواضع در کلیت خویش مشکل نیست و باید هم بیان شود، ولی مسئله این است که، با هدفی که مشخص کرده ایم سازگار نیست. هدف از ایجاد قطب چپ در کردستان بستر سازی و آماده کردن تمام احزاب، نیروها، نهادها و شخصیت های مستقلِ چپ کردستان است، برای اتحاد عمل در زمینه سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی. نیروهایی چپ و کمونیست در کردستان فقط احزاب و سازمان های نیستند که پای این بیانیه را امضاء کرده اند. اغراق نکرده ام اگر بگوییم هزاران انسان کمونیست در کردستان و خارج کشور هستند که در هیچ حزبی عضو نیستند. و بر این اساس یکی از اولویت های قطب چپ باید جمع کردن این نیروی عظیم و بالقوه باشد تا هم جریان مبارزه را تقویت کرد و هم در هر تغییر و تحول ناگهانی به نیروی بالفعل در آید. اگر این روحیه که گویا این احزاب محور تمام عالم هستند، مسلط باشد به هدفی که تعیین کرده ایم نخواهیم رسید، زیرا باز هم سکتاریسم حزبی امکان رشد می یابد و در آینده اختلافات تشدید شده و شاهد دور شدن جریانات چپ از هم خواهیم بود. مبنا برای ما مشخصا باید تقویت، رشد و تکامل جنبش چپ و کمونیستی باشد، نه تاکتیکی برای نشان دادن وجود احزاب. بر این اساس اگر ما بپذیریم که هدف جنبش و تکامل آن است نمیتوان نیروهای منفرد چپ که به هر دلیلی در احزاب موجود عضویت ندارند، را نادیده گرفت. (تاکید ازمن است)

اینجاست باید بگویم اگر ر.شورش یکبار برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان را مطالعه می کرد، متوجه می شدند که روح حاکم بر این بیانیه اگر نگویم صد در صد ولی با اطمینان می توانم بگویم که اکثریت متونش از برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان گرفته شده است. ایشان یا برنامه را مطالعه نکرده اند یا با آن مشکل دارند. در هر صورت باید به ایشان یاد آوری کنم که این برنامه در کنگره های کومه له با قاطعیت آراء توصیب شده است.

اما در مورد پیویستن نیروهای چپ و کمونیست به این چتر مشترک، باید بگویم که اساسا هدف و برنامه این کنفرانس و نشست ها تشویق و جذب تمامی احزاب، سازمانها و افراد چپ و کمونیست است. اما چه حزب و یا کسانی چپ هستند و در این چارچوب جای می گیرند؟ با توجه به اینکه ما نمی توانیم دستگاه سنجش کمونیست بودن افراد را بکار ببریم و چون قرار هم نیست به قول بسیاری دیگر از دوستان، هرکس که خود را چپ می داند می تواند به زیر این چتر مشترک بیاید، لذا انتشار بیانیه ایی که از دید طبقاتی ضامن حقوق و خواسته های طبقه کارگر و زحمتکش کردستان باشد و ضمانتهای اجرایی حاکمیت شورایی را به روشنی و درستی در آن مشخص کند را ( همین حقوق و خواستها در "برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان" نیز به دقت و با جزئیات آمده اند ) می توان مبنا قرار داد. در این صورت اگر فردی یا سازمانی خود و استراتژی اش را با اساس و روح این بیانیه همخوان دید می تواند به آن ملحق شود.

بسیاری از سازمان ها، احزاب و افراد هستند که خود را چپ می دانند. حزب دمکرات نسبت به سازمان خبات خود را چپ می داند، و سازمانهای تروریستی زحمتکشان خود را نسبت به دمکراتها چپ می دانند، آیا اینها می توانند به این پروژه ی مورد نظر بپیوندند؟

در سطحی دیگر مثلاً احمدی نژاد خود را نسبت به جناح محافظه کار رژیم چپ می داند، چاوزیست ها خود را چپ می دانند، و احزاب رفرمیستی و سندیکالیستی زیادی در اروپا وجود دارند که هیچ ربطی به طبقه کارگر ندارند و خود را چپ می دانند، آیا کمونیست ها می توانند با اینها زیر یک چتر گرد آیند؟

در جایی دیگر ر.شورش می نویسند: این بیانیه نباید به احزاب ناسیونالیست در کردستان این امکان را بدهد که به مردم بگویند اولویت نیروهای چپ تقابل با آنهاست و نه جمهوری اسلامی. و گویا مبارزه با جمهوری اسلامی برای آنها در کردستان در حاشیه قرار گرفته است. واضح است که اگر کسی با جستجوی میزان به کار بردن کلمات و تفسیر  مهندسی عبارات آنرا بررسی کند، به این نتیجه نمی رسد، در کنفرانس اشاره کردم که به نوعی احساس می کنم که، روح بیانیه سعی می کند، مناسبات کومه له  با دیگر احزاب موجود در کردستان را تخریب کند. رابطه ای که به شیوه ای اصولی و دور اندیشانه در قطعنامه ای که در کنگره 15 کومه له تصویب شد و در کنگره های 16 و 17 به روز شد، تنظیم شده است. (تاکید ازمن است)

من دلیل نگرانی این رفیق را نمی فهمم، کجای بیانیه بر ضد حزب خاصی نوشته شده است؟ اما مثل اینکه این رفیق هنوز مبارزه طبقاتی و این که هر حزبی کدام طبقه را نمایندگی می کند را به درستی درک نکرده است! باید به این رفیق تذکر داد که این بیانیه از سوی احزاب چپ و کمونیست نوشته شده که نمایندگی منافع طبقه کارگر را برعهده دارند. یکی از آنها سازمان کردستان حزب کمونیست ایران یعنی کومه له است. وظیفه این احزاب دفاع از طبقه کارگر است نه راضی نگه داشتن احزاب بورژوا ناسیونالیست. حال اگر حزبی از جمله ( کومه له _ سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) تشخیص داد که در مقطعی مشخص و موقت و با این احزاب همکاری موردی داشته باشد و یا بر اساس فرهنگ دیالوگ و به رسمیت شناختن حق آزادی بیان با این احزاب روابطی دیپلماتیک برقرار کند، نباید مبارزه اصلی و طبقاتی خود را بدست فراموشی بسپارد و آنها را هم پیمان استراتژیک خود بداند.

اگر رفیق شورش نگران وضعیت آینده کردستان یا تشکیلات کومه له است و می خواهد جلوی جنگ دوباره این احزاب را بگیرد، باید جهت اطلاع و یادآوری رفیق شورش بگویم که جنگ بین کومه له و دمکرات از سوی آنها به ما تحمیل شد و علی رغم تمامی تلاشهای کومه له جهت جلوگیری از این جنگ، آنها در کنگره خود جنگ علیه کومه له را تصویب کردند، و علی رغم تمامی تلاش کومه له جهت کمیته حقیقت یاب و روشنگری در مورد جنایتهای حزب دمکرات، این حزب به هیچ قراری پایبند نبود. اگر رفیق شورش یادش رفته که زمانی قاسملو گفت، با یک قابلمه دلمه تمامی پیشمرگان کومه له سیر می شوند و حزب دموکرات می تواند همانطور مقر پیکار در بوکان را بست، در عرض یک هفته بساط کومه له را برچیند، ولی مردم کردستان آن حرف ها را به خوبی به یاد دارند. اگر رفیق شورش قتل عام رفقای گردان 22 ارومیه، تجاوز به جنازه رفیق پیشمرگ کومه له و قتل عام اورامانات توسط حزب دمکرات و حمله نظامی به اردوگاه های کومه له و ریختن طرح ترور فعالین کمونیست و اعضاء حزب کمونیست کارگری را توسط سازمانهای تروریستی زحمتکشان فراموش کرده، ولی مردم کردستان و دیگر انسانهای آزادیخواه این جنایتها را فراموش نخواهند کرد و برای همیشه در تاریخ ثبت شده است.

تا زمانی که جامعه طبقاتی وجود دارد، تا زمانی که طبقه کارگر استثمار میشود، و تا زمانی که انواع و اقسام نابرابریهایی که ریشه در مناسبات طبقاتی دارند وجود داشته باشند، مبارزه توده های کارگر و نیروهای چپ کمونیست با صاحبان پول و سرمایه و طبقات حاکمه و نمایندگانشان ادامه خواهد داشت، حال این نمایندگان چه اسمی را یدک بکشند مهم نیست. در آخر باید به شما و هر کس دیگری خاطر نشان کرد که سرنگونی جمهوری اسلامی یکی از اهداف ما کمونیستها ست ولی هدف نهایی ما نیست. هدف نهایی ما از بین بردن تمامی مناسبتهای دنیای سرمایه داری و رسیدن به سوسیالیسم و یک زندگی آزاد و برابر، بدون هر نوع ستمی. حال هرکس در این راه ما را یاری کرد دوست ما و هرکس برضد ما ایستاد دشمن ماست.

بهترین راه حل برای تکرار نشدن جنگ بین کمونیستها و جریانات بورژوا ناسیونالیست نه روابط دو طرفه یا امضای بیانیه مشترک و نه هم پیمانی با آنها، بلکه تشکیل شوراها و حاکمیت مردمیست که ضامن ثبات، آرامش و آسایش فردا روز کردستان است. اگر مردم خودشان حاکمیت را در دست داشته باشند و برای خود و آینده خود، خودشان تصمیم بگیرند، اجازه نخواهند داد هیچ حزب و سازمانی امنیت و آسایش کردستان را به خطر اندازد.

رفیق شورش در جایی دیگر می نویسند: یکی دیگر از مسائلی که به دلیل کمبود وقت متاسفانه سریع به آن اشاره کردم، بحران عدم اعتماد در بین نیروهای امضاء کننده بیانیه و طیف اعضاء و هواداران آنها در سطوح مختلف است. تا کنون دو کنفرانس یا سمینار در این زمینه، یکی در یوتوبوری سوئد و دیگری در کلن آلمان برگزار شده است. تعداد شرکت کنندگان در این دو کنفرانس بسیار کمتر از حتی اعضاء و دوست داران کومه له و حزب کمونیست ایران در آلمان و در یوتبوری بود. چرا چنین است؟ کم نیستند کسانی که با ناباوری به این تلاشها نگاه می کنند. (تاکید ازمن است)

اینکه ر. شورش نگران عدم اعتماد در بین طرفین هستش، کاملا قابل درک است و من آن را از احساس مسئولیت ایشان و نگرانی از ادامه کاری این نشست ها می بینم. ولی باید خاطر نشان کرد که باید از یک جایی شروع کرد و قرار نیست که از همان اول همه چیز بر وفق مراد باشد. ما انسانهای سیاسی هستیم و می دانیم که شرط موفقیت در هر کاری استقامت و تلاش بی وقفه هستش و نباید زود نا امید شد. وجود تعداد شرکت کنندگان نیز شاید در وهله اول به نظر کم جلوه کند، اما در صورت ادامه کاری و با دید مثبت به قضیه نگاه کردن و امید به آینده ای بهتر برای طبقه کارگر، ضامن موفقیت ما چه در این قدمهای اول و چه در مراحل بعدی خواهد بود.

در نهایت باید بگویم که اگر تلاش برای جمع کردن نیروهای چپ و کمونیست زیر یک چتر مشترک گامی است به جلو در جهت احقاق حقوق طبقه کارگر، نا امیدی ر.شورش به این نشست ها و توهم وی به احزاب بورژوا ناسیونالیست دو گام به عقب است.

{هنگامیکه از مبارزه با اپورتونیسم سخن گفته می شود، هرگز نباید ویژگی های مشخصه تمام اپورتونیسم معاصر یعنی عدم صراحت و ابهام و جنبه های غیر قابل درک آنرا در کلیه رشته ها فراموش کرد. اپورتونیسم بنابر ماهیت خود، همیشه از طرح صریح و روشن مسئله پرهیز می کند. همیشه در جستجوی نقطه ی نهایی قواست و مانند مار بین نظریاتی که یکی ناسخ دیگری است می پیچد و می کوشد هم با این و هم با آن دیگری "موافق باشد"  و اختلاف نظرهای خود را به اصطلاحات جزیی  و ابراز شک و تردید و تمایلات خیرخواهانه و بی زیان و مانند  اینها منجر سازد.} ( لنین- یک گام به پیش دو گام به پس )

ئاسو سهامی

16 فوریه 2019

پا ورقی:

بنا به گفته ر. شورش قرار است که خودمان را برای حاکمیت آماده کنیم. این رفیق ما هنوز نمی داند که طی چهل سال مبارزه کومه له - سازمان کردستان حزب کمونیست ایران بر علیه رژیم جمهوری اسلامی، یکبار نیز ما ادعا نکرده ایم، و خواستار این نبوده ایم که بر مردم کردستان حاکمیت کنیم. استراتژی و تمامی تلاش ما، حاکمیت طبقه کارگر و مردم بر خود از طریق شوراهای مردمیست و برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان گامی مهم در جهت استراتژی حزب کمونیست ایران با هدف پایان دادن به حاکمیت سیاسی و اقتصادی طبقه سرمایه دار و ایجاد یک جامعه سوسیالیستی است.

جهت اطلاع رفیق شورش قسمتی از برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان در مورد احزاب و نیروهای بورژوازی به صورت زیر است:

« احزاب و نیروهای بوژوازی موجود در کردستان از هم اکنون تلاش می کنند تصویر خودشان را از پیروزی جنبش کردستان به افکار عمومی القا کنند و می خواهند استقرار یک حکومت فدراتیو مبتنی بر سیستم پارلمانی را به عنوان مکانیسم دخالت مردم در امور سیاسی و اداره جامعه و محتوای پیروزی به مردم تحمیل کنند.

ارائه یک تصویر روشن از معنای واقعی پیروزی جنبش انقلابی کردستان، چگونگی شرکت مستقیم توده های مردم کردستان در حاکمیت سیاسی و اداره جامعه و چگونگی تحقق خواستها و مطالباتشان مبرمیت پیدا کرده است و تبدیل کردن معنی و مفهوم واقعی پیروزی به شعور عمومی تودهای مردم ستمدیده کردستان از پیش شرط های پیروزی جنبش انقلابی کردستان می باشد. »

 

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com