قرائت دیگری از حکمت: جنبش در مقابل امر جنبش

عباس گویا
February 09, 2019

قرائت دیگری از حکمت: جنبش در مقابل امر جنبش

«ما در جنبشهای برای رفع تبعیض ذینفعیم. نه فقط ذینفعیم، خودمان را مهره اصلی آن میدانیم. یک چیز متمایز کننده ما در این قضیه این است که ما برای اصلاحات احتیاجی به تبدیل شدن به  شاگرد شوفر طبقات دیگر در آن جنبش نداریم. خود جنبش کمونیسم کارگری میتواند مستقلاً  پرچم تحولات اصلاح‌گرانه‌ای را در جامعه بلند کند. لازم نیست وقتی شما میخواهید زنان آزاد شوند بشوید مؤتلف جنبش فمینیستی، وقتی میخواهيد مسأله ملی حل شود بشوید مؤتلف جنبش ملی، وقتی مسأله حقوق مدنی هست بروید پشت پرچم دمکراسی لیبرالی و فقط نیروی خودت را قرض بدهى. خود مبارزه برای آزادی مدنی، برای آزادی بیان، آزادی تشکل، آزادی مذهب، آزادی پوشش، هر چیزی امر قائم به ذات این جنبش است. چون ما هیچوقت این دو تا را از هم تفکیک نکرده‌ایم، چون در سطح اجتماعی قابل تفکیک نیست.»

منصور حکمت، مبانی كمونیسم كارگری - سمینار دوم (تاكیدات از من)

 


ملغمه ای از كج فهمی و برداشت دلبخواهی از منصور حکمت منجر به مواضعی شده است که در تحلیل نهائی مابازای عملی آن کولی دادن به ــ شاگرد شوفری ــ طبقات دیگر بوده است. حکمت بین جنبش و امر جنبش تفاوت قائل میشود. برای او جنبش اصلاح طلبانه قائم بذات نیست بلکه امر اصلاحات قائم بذات است. او همچنین جنبشهای متفاوت مدنی كه حول اموری مانند آزادی بیان، آزادی تشكل، آزادی مذهب و آزادی پوشش بوجود آمده اند را قائم بذات نمیداند بلكه امر آزادی تشكل و بیان و مذهب و پوشش را قائم بذات میداند. با این فرض است كه نتیجه میگیرد کمونیسم کارگری لازم است با اسم و رسم و پرچم خود همان امور را بعنوان مطالبات جنبش کمونیستی کارگری علم و برایشان بجنگند. بعنوان نمونه، جنبش کمونیستی کارگری خواهان رفع حجاب و همچنین آزادی پوشش برای زنان است. برای رسیدن به چنین مطالبه ای لازم نیست در "جنبش زنان" حل شد. عین همین استدلال را میتوان در مورد خواست آزادی بیان یعنی مبارزه علیه اختناق و استبداد، خواست برابری حقوقی همه آحاد جامعه صرفنظر از محل تولد یا همان مبارزه علیه نژادپرستی و مشابه آنها بسط داد.

 


اما قرائت دیگری از او مدعیست که حکمت معتقد بود جنبش زنان قائم بذات است، نه امر برابری زن و مرد! نتیجۀ عملی چنین قرائتی كار را به جائی رساند كه خواست مبارزه علیه حجاب را تنها از "درون جنبش زنان" ممكن میداند. جنبشی که ظاهرا فراطبقاتی است و بهمین دلیل برای ورود به آن یا باید هویت کمونیستی کارگری را کنار گذاشت و بعنوان قربانی، یعنی زن، در آن حرف زد یا اگر هم با پرچم کمونیست کارگری وارد آن بشویم لاجرم مابقی اعضای این جنبش "خودی" تلقی میشوند چرا که همه با هم به یک جنبش قائم بذات تعلق داریم. این درک اشتباه خود را در مقابل "آزادیهای یواشکی" خلع سلاح میكند و مشاهده كرده ایم كه هورای آنها چه عواقب مضری بدنبال داشته است. این دید بجای بازبینی از برداشت خود، به بازبینی علینژاد پرداخت و معتقد بود كه او پیشرفت كرده است و به "ما" رسیده است!

 


بنظر من حکمت لازم بود تاکید بیشتری بر تفکیک جنبش از امر جنبش میکرد. مضمون صحبت او در بالا چنین تفكیكی را قائل شده است اما  متدی که این مضمون را بر آن سوار كرده است بروشنی توضیح داده نشده است. همین امر باعث شده است كه بخشی دچار سو تفاهم شوند و بخشی دیگر برداشتهای دلبخواه خود از جنبش اجتماعی را به نام "نظر حكمت" تبلیغ كنند.

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com