قواعد یک بحث سیاسی(حول افشای طرح ترور سازمان زحمتکشان در سال ۲۰۰۵)

ناصر زمانی
January 15, 2019

همانگونه که شاهد هستیم  پوپولیسم و اپورتونیسم در هر قامتی عوام گرا و بیش از اندازه توطئه گر است. در فریب دادن عوام نه تنها هیچ مرزی را نمی شناسد بلکه غوغا میکند. با این تصویر خود را در جامعه نشان میدهد که گویا تاریخ، ویرانه ی مدنیت ها و روند پی در پی روی آوردن به سوی یک رهبری برای رسیدن به مدینه ی فاضله، تابوی سیاست های شبه علمی اش را با پروکاسیون های در گوشی و در اختفاء، تاکتیک عظمت طلبی های خود می داند. این همه لاپوشانی های اخلاقی خودش بخشی از نحل های پوپولیسم است که آویزان است و در تنگناهای سیاسی دارد دست به برنامه ریزهای توطئه گرانه می زند. سناریوی سیاه را عملی میکند.  تاریخ نشان داده است پوپولیسم گاهن در لباس آذین بندی شده با نام کمونیسم عوام فریبی میکند. با ادعای اینکه در تعریف کلان چپ و در شکل خاص کمونیست است اما وقتی احساساتی می شود قبل از هر کس عِرق ملی اش گاهن آنقدر پُر رنگ می شود که رگ گردنش آنقدر کلفت می شود که ناخودآگاه احساساتی می شود و سرود ئهٔ ڕه‌قیب هه‌ر ماوه قه‌ومی کورد زمان - نایشکێنێ دانه‌ریی تۆپی زه‌مان می خواند و با افتخار خودش را به ماد و کیخسرو مدال افتخار میدهد. اما غافل از اینکه با اسب عصاری و آگاهی نسل جدید، لشکریانش از هم می پاشند که حاصل اش به آنچه که ختم می شود اینست که بعصی ها در سرگردانی سیاسی آویزان می شوند و انشعاب می کنند، آنچه را دیروز در هم شکستند امروز با یک دست دیگر به میدان می آورند و پرستش میکنند، مرز و حصارش را تامین می کنند و در یک مقاومت نا آگاهانه نیروها را متزلزل در سر درگمی نگه می دارند، غافل از اینکه نسل جدید درس های گذشته را نه تنها فراموش نکرده بلکه برای چندمین بار مرور میکنند و همین نحله پوپولیستی و خط سیاسی را به باد انتقاد گرفته و پیامدهای مخرب آن را چراغ راه آینده در پیروزی طبقه ی کارگر قرار می هند. این کمونیست نیست این ناسیونالیسم است که در جهت باد حرکت میکند. این را حتا یک فرد که تازه با الفبای سیاست آشنا شده است میداند.

 

نحل های خصوصیات پوپولیسم دقیقن بر خلاف تصویر ابژه ای که از خودشان نشان می دهند که انسانی آزادی خواه و معتقد به دمکراسی میدانند، تنها فقط ژست این نوع انسان ها را مثل یک بازیگر سینما بازی میکنند؛ حتا تعریف دمکراسی را نمیدانند بلکه تنها شنیده اند و مدام بر زبان می آورند، و میتوان چهره ی خود را با آن آذین بندی کرد. اگر هم در یک بحث جدی قرار گیرند نه تنها چیزی برای گفتن ندارند بلکه تنها از گذشته حرف میزنند و از یک تجزیه و تحلیل ساده عاجز هستند. می خواهند نشان بدهند که بحثی دارند، که در واقع ندارند بلکه در پیله ی نوستالژی و تابوهای خود حصارشان در مبارزات سیاسی محدو و محدودتر میکنند. به یک معنا اگرچه تاریخ نشان داده است که آژیتاسیون عاطفی شاید جوابگوی کسانی باشد که دل در گرو مبارزات طبقاتی ندارند یا بیشتر مسئله  ملی را پر رنگ تر از مبارزات طبقاتی میداند و مبارزاتش را میخواهد به اعتبار چهارچوب مرزی، خاکی و مرزی محدود نماید اما به باور من باید روحیه مبارزات فرا مرزی را به دغدغه ی مبارزات جنبش طبقه ی کارگر در کردستان در راستای جنبش های پیشرو و رادیکال انقلابی در سطح سراسری  تبدیل کرد، که رهبران و فعالین کارگری را در راس ان قرار داد.

 

از یک زاویه و چشم اندازی دیگر باید اذعان کرد در جامعه ای که فعالین کارگری اش وقتی جان می سپارند با سرود جهانی طبقه ی کارگر انترناسیونال بدرقه و به خاک سپرده می شوند. فعالین کارگری اش با صراحت کلام، با عزمی راسخ مطالبات خود را مطرح میکنند و با نام حقیقی و حقوقی خود در برابر طبقه ی حاکمه ی سرمایه داری از جمله رژیم جنایتکار جمهوری ایستاده و در قبال مبارزه اش زندانی می شود و در بد ترین شرایط زندگی اش را به سر می برد. از زاویه دیگر در همین جامعه از سویی دیگر کم نیستند کسانی که در پارادایم ذهنی خود آگاه خودشان غوطه ور بوده، در لفافه سخن گفتن را خطه مشی سناریوی سیاه، مبارزه ی روتین خود قرار داده اند. آگاهانه از طرف کسانی برنامه ریز و عملی کردنش از طرف قربانی شدگان، خصوصیات نحل های پوپولیسم، که تقدس گرایی رهبران و شخصیت های سیاسی در هر جایگاه زمانی و مکانی را دارد کم کم، نهادینه می کنند. از یک منظره دیگر با زبانی کاملن ساده باید گفت، در یک چراغ جادویی خودشان را مخفی می کنند. آدمکهایی که جرات بیان نظراتشان را به صورت شفاف و آشکار ندارند و در حال برنامه ریزی های سخیف در مخفیگاه اتاقک خود مشغول ترور شخصیت و ناشیانه انسان های ناپخته و کم تجربه را قربانی خواسته های خود و ابزار دسیسه های خود قرار می دهند. می خواهم این پیام را برسانم که آژیتاسیون های سیاسی با بسیج اخلاقی، نه تنها بحث سیاسی نیست بلکه به انحراف کشاندن اصل موضوع و مسائل مطرح شده سیاسی است. بسیج اخلاقی و آژیتاسیون های اخلاقی برای کوتاه مدت می تواند مسکن باشد اما در طولانی مدت همه چیز را از بین خواهد برد. بیقراری های بی پایه و اساس بدون اینکه مستدل نشان دهد، تنها در جوابگویی به بیقراری کسانی است که مواضع شفاف سیاسی نه تنها ندارند بلکه با خود و طرفداران شان رو راست هم نیستند. برای مدتی میتواند این بخش از شیوه و مُتد جوابگو باشد اما وقتی گفتگوها و اختلافات بتواند در یک پلمیک خود را رشد دهد آن موقع است هر نوع دغل بازی و ناشفاف بودن های به عرصه نمایش جلو چشم افکار عمومی سوق خواهد داد. هر کسی جریان یا احزابی را می خواهد با زبان بی زبانی خیالی و ذهنی تلقی کند اولین سوالی را مطرح خواهد کرد این است اگر واقعن چنین ادعایی واقعی است خود شما چرا در چهار چوب حزبی خیالی خود را محصور کرده اید این یک نوع برخورد ها در تاریخ جنبش کمونیستی یک پیام دارد که نا آشنا نیست و به راحتی میتوان نشان داد. جواب سیاسی را باید سیاسی داد و از یک منظر دیگر باید گفت بسیج عاطفی و بسیج اخلاقی در چهارچوب بحث سیاسی به عنوان یک بحث مستدل را نمی تواند بدهد. این در واقع قواعد یک بحث سیاسی است.

 

ناصر زمانی

۱۴|۱|۲۰۱۹

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com