تریبون اصلاحطلبی، تریبون ضد مردمی

عزیز آجیکند
January 13, 2019

تریبون اصلاحطلبی، تریبون ضد مردمی

گرچه مدتهاست در جامعه ایران سخنی در رابطە با اصلاحطلبان حکومتی به گوش نمیرسد و ستارە بخت این جریان ضدمردی روبەتاریکی گرویدە است اما گهگاهی در لابەلای مطبوعات و در کشمکشهای حکومتی به مناسبت های مختلف سرو کلە چند تن از ایدئولگهای این جریان پیدا میشود وبە باب سخن می پردازند . این نیروی فرسودە  پس از چندین نبرد برای دوبارە زندە شدن و زندە ماندن ، میخواهند روحیەی خستە و واماندە خود را باری دگر کنار بگذارند  و از وضع موجود خود به نوعی عبور کنند و با نشانە گرفتن از نقاط ضعف "مدیریت" حسن روحانی ،پرواز دوبارە خود را بر جامعه ایران محک بزنند.

اصلاحطلبان حکومتی بە خوبی میدانند کە در اعتراضات و تظاهراتهای اخیر در ایران به خصوص بعداز رویدادهای هفتم دیماە سال ١٣٩٦، تنها جریانی که نامی ازش برده نشد و بر سر زبانها نیامد ، آنها بودند. جریانی که با همه دارودسته اش در این مدت یا به حاشیه رانده شد و یا در هر اعتراضی با جریان خامنه ای متحد و هم پیاله شد و در کمین روحانی نشست بە جنگ وی رفت .  عملکرد واقعی این جریان اگر چە تا قبل از رویدادهای هفتم دیماه نیز برای همگان روشن بود اما در موضعهای هر روزەی معروفترین ایدئولگهای این جریان از جملە سعید حجاریان و صادق زیبا کلام ماهیت واقعی اشان بیشتر از هر زمانی بر همگان روشن گردید. امروز مردم معترض در هر اعتراض و هر جنبشی آنها را همچون اصولگرایان حکومتی بایکوت و مرگ برایشان میفرستند.  نە انتقاد از شخص روحانی و رفتن بە جنگ با وی  و نە بایکوت دولتش دیگر ذرەای نمی تواند بە داد این ریاکاران دوسویە برسد. کاراکترها و ایدئولگهای این جریان همچون روحانی و جناح اصولگرایان در جبهەای قرار گرفتەاند که مردم آنهارا دشمنان خود می پندارند.

 

واقعیت این است که اصلاحات در ایران هیچگاه دارای پایگاه اجتماعی و قوی در بین توده های مردم نبود. این " جنبش" همیشه برای حفظ نظام بسیار سخت تر از جناح اصولگرا عمل کرده است اما از راه و روش خود یعنی فریب  و نیرنگ و نرمش بیشتر تا کلیت نظام را از دست معترضین نجات دهد، از این نظر موفق هم عمل کرده است. این جریان در یک مقطع مشخص در درون نظام جمهوری اسلامی قد علم کرد و اهدافش صرفا بیرون آوردن جمهوری اسلامی در بطن بحرانهایی بود که در آن گیر کرده بود. اصلاح‌طلبان همیشە و در هر زمانی دچار ریاکاری دوسویه‌بودەاند . تاریخ این جریان در عرصەهای مختلف  و در رویدادهای مهم در جامعە ایران ، به کرات اثبات شدەاست. آنها همیشە  کوشیدەاندوفاداری خود را به بخش مسلط حکومت ثابت کنند و از طرفی دیگر هم تلاش کردەاند به مـــردم بگویند طالب دموکراسی و حقوق بشر هستند. اصلاحطلبان حکومتی تا بە امـــروز نتوانستەاند نە اعتماد گروه اول را کاملا جلب کنند و نه اعتماد گروه دوم را. این ریاکاری ریشه‌ای ساختاری دارد و زوزەهای نە سعید حجاریان و نە صادق زیبا کلام  ، دیگر نمیتواند خشم و نفرت مـــردم را از آنها بکاهد.

 

جنبش اصلاحات با تعریفی که از آن داریم هیچگاه نتوانست رابطه عاطفی مشخصی با قشر محرومان جامعه در ایران داشته باشد و با آن ارتباط برقرار کند .این جریان مـــــردە بە دنیا آمد و شکستشان را از همان نخستین روزهای بقدرت رسیدن تجربە کردند و آن چیزی نبود جز اینکە کە جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست تا حرکت اصلاح طلبانه برایش راه انداخت و چنین کاراکتر و ایدئولگها و بلبل زبانهایی چون سعید حجاریان و صادق زیباکالام را درخور جامعە داد. اصلاح طلبان دولتی و غیر دولتی بارها گفته اند که ما نیروی برانداز نیستیم و برای حفظ نظام جمهوری اسلامی از هر تلاشی دریغ نخواهیم کرد. این جریان به فاصله سالها از فعالیت خود بارها وفاداری خود را به نظامشان ثابت کرده اند و در هر رویداد و اعتراضی که مشخصا جمهوری اسلامی را خطاب قرار داده باشد با اصولگرایان حکومتی در یک جبهه و در یک سنگر قرار گرفته اند و مردم معترض به سیاستهای جمهوری اسلامی را سرکوب کرده اند.

 

یکی از شعارهای که محمد خاتمی هر بار به زبان می آورد و طرفداران چماق بدستش آنرا در هر مناسبتی بکار میبرند ، زنده باد مخالفین من است. این شعار را بارها ما شنیده ایم و در چهارچوب همین شعار ها بود که در دو مقطع مشخص و در فاصله زمانی محدود خاتمی و طرفدارانش آنرا به فراموشی می سپارند و همراه جناح دیگر اصولگرایان به جان مردم می شتابند و حمام خون راه می اندازند.اصلاحات از ابتدا با نفاق و دو رویی روئید. کوشید حکومت را در دست گیرد و بر مسند قدرت بنشیند. برای کارگرو زحمتکش به میدان نیامده بود و قصدم نداشت برایش کاری از پیش ببرد . آبادانی و کارو ریشه کن کردن فقرو فلاکت و سیه روزی در دستور کارش نبود. امروز بعداز سالها اصلاح طلبان دگر بار حال چندان خوشی ندارند. شکست یکی پس از دیگری. با وجود پیروزیشان در انتخابات دوازدهم و حتی "انتخابات" برخی از شوراهای اسلامی شهرو روستا عملا به حاشیه راننده شدند یا حتی برکنارشان کردند و از دایره قدرت دور شدند.

 

روحانی چهره نامحبوب این جریان در ادامه روند کاری خود از حامیان خود به نوعی فاصله گرفت و این فاصلە گرفتن ها مایه گلایه هایست کە امروز سعید حجاریان بر زبان میآورد و میگوید کە ما دورانی حاضر بودیم دندانەهای کلید روحانی باشیم و از مــــردم خواستیم که پای صندوقهای رای بروند و بە آقای روحانی رای بدهند . اما امـــروز آنطور پیش نرفت کە ما پیش بینی آنرا کردە بودیم . اصلاحطلبان به خوبی میدانند کە امـــروز روحانی دقیقا نقش آنها را در بازار سیاست در ایران بازی میکند . نقش دوسویەای کە آنها در عملکرد و موضع گیریها از خود نشان میدادند امـــروز  زحمتش بە گردن روحانی افتادە است و آقای رئیس جمهور باید آنرا اجرا و بەکار بگیرد و بە جنگ مردم و قشر محروم جامعە برود.

 

روحانی کار خود را خوب میداند و با بدست آوردن تجربیات بیشتری از عملکرد مخالفین خود  بیشتر از هر زمانی آشکارا به‌سوی بازیگران اصلی حاضر در ساختار قدرت متمایل شده و علنا و آشکارا به سوی خامنه ای گام برداشته و در جهت پیش بردن سیاستهای این روباه پیر قدم بر میدارد . در این مدت کوتاه از تشکیل کابینه اش بعداز انتخابات ریاست جمهوری و شروع دولت دوازدهم ، اعدامها را گسترش داده و سرکوبهارا در دستور کابینه خود قرار داده است . نه باوری به دمکراسی دارد و نه باوری به اصلاحات و همفکرانش. هدف فقط حفظ نظام جمهوری اسلامی است . همان هدفی که در دوم خرداد سال ١٣٧٦ از طرف رهبر اصلاحات جناب خاتمی پایه گذاری شد و آنها هم تا به امروزش رساندند.

 

باید جمهوری اسلامی را با هم این گرایشات و اوباشی که دارد از سر راه برداشت و نابود کرد. باید کلیه جناحهای آنرا در یک تابوت گذاشت و در گورستان تاریخ ننگ بشریت دفن کرد. مرگ بر جمهوری اسلامی! زنده باد سوسیالیسم!

 

منبع: شماره ٨٢ نشریه سوسیالیسم امروز

www.simroz.org

٢١ دی ١٣٩٧

١١ ژانویه ٢٠١٩

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com