حمایت داریوش همایون از نظام اسلامی نشانه چیست؟ نگاهی به بن بست سیر گرایش لیبرال در ایران

salehinia@aol.com
5 آگوست ۲۰۰۹

مقدمه:
محتوای واقعی هر انقلابی را می توان از صف بندیهای موافق و مخالف آن نتیجه گرفت. جنیش انقلابی مردم ایران بر علیه رژیم اسلامی را ما کمونیستهای کارگری، جنیش ضد سرمایه داری، ضد مذهب سیاسی و ایدئولوژیها، جنیش پایان دادن به حکومت سرمایه و خرافات و طبقات بر زندگی انسانها و جنیش رهائی انسان تعریف کرده ایم. این ادعای ماست و بررسی مخالفان این انقلاب یکی از ابزارهائی است که می شود این ادعا را سنجید. مهم نیست مخالفین این انقلاب چقدر در میان مردم یا حتی اپوزسیون رژیم وزن دارند، مهم اینست که بررسی مواضع آنها در مقابل انقلاب اثبات کننده خصلت این انقلاب است.

پروژه سیاسی معینی که خودش را لیبرال می داند، شاید بیش از ۲۰ سال اخیر و بعد از فروپاشی بلوک شرق، خودش را درون و بیرون حاکمیت رژیم بازسازی می کند.
این پروژه در قبل از انقلاب با گفتمان مذهبی – شیعی در شکل جریاناتی مثل جبهه ملی و مصدقیسم و نهضت آزادی تداعی می کرد که یک پایش در رژیم سلطنتی شاه بود، تا بناگوش مذهبی بود و جهان سومی. یعد از انقلاب ۵۷ این پروژه های جهان سومی لیبرال بخاطر همپیوندی با رژیم اسلامی، به جهت سیاسی به حاشیه کشیده شدند و یعنوان "اپوزسیون علنی" کم و بیش به نق زدن گاه به گاه ادامه دادند.
بعد از شکست پروژه اسلام سیاسی، عده ای در داخل و خارج کشور شروع کردند به بازنگری لیبرالیزم. طیف وسیعی از عبدلکریم سروش گرفته تا امثال حجاریان و گنجی. از "متفکرینی خارج نشین" مثل رامین جهانبگلو گرفته تا همین همپالکی های قدیم شعبان بی مخ در کودتای ۲۸ مرداد یعنی داریوش همایون!
همه اینها مدعی شدند که راه حل وضعیت کنونی در ایران، لیبرالیزم است . اینبار لیبرالیزم اینها قرار بود بیشتر سکولار باشد چون ورژن اسلامیش در دهه های قبل گندش در آمده بود و لازم بود حاکمیت طیقه سرمایه دار در ایران توجیه "لیبرالیزم غربی" پیدا کند!
همانطور که در تاریخ تکرار شده، طبقات حاکمه برای ماندن ایدئولوژیها را می سازند و باز تعریف می کنند. مبارزه مردم ایران بر علیه رژیم اسلامی، مبارزه با اسلام سیاسی، طبقات حاکمه را وادار می کرد که با حرکت مردم "همساز" شده و آن لیبرالیزم نخ نمای اسلامی شیعی را با لیبرالیزم "سکولار" معاوضه نموده تا بازارشان برای مدتی هم که شده پر رونق بشود.
این "موج لیبرالیزم سکولار" از دوران خاتمی ابتدا سروکله اش در میان خاتمی چی ها پیدا شد و بعد گرایشاتی از دفتر تحکیم وحدت به آن دچار شدند که بعدها عده ای از  ایشان جریانات داخلی و خارجی حاشیه ای راست پروغرب را نمایندگی کرده اند.

مشکل لاعلاج لیبرالیزم ایرانی:
همانطور که نظام سرمایه داری در ایران دچار بحران تاریخی و لاعلاج "تثبیت" است. ایدئولوژیهای نماینده آنهم دچار بحران و درماندگی چاره ناپذیرند. نظام سرمایه داری در ایران ، با شروع دوران نظم نوینی ، وارد دوران "بازار آزاد و تلفیق در نظام جهانی" شد که مشخصه آن سازماندهی نظام به گونه ای است که باید نیروی کار ارزان را بعنوان مهمترین منبع ارزش اضافه بکار گیرد. این خودش تنگنای اساسی سیاسی سرمایه داری است در ایران که بازتولید دیکتاتوری را در اشکال مختلف تداوم می بخشد.
لیبرالیزم ایرانی در چنبره همان مشکلی دارد دست و پا می زند که همتای غربیش.
در غرب هم لیبرالیزم دیگر جز بحثی روی ویترین مغازه های آکادمیک نیست. لیبرالیزم بعنوان نظریه پیشرو، دورانش از زمانی که سرمایه داری به عامل ضد انقلاب تبدیل شد یعنی پایان انقلابات بورژوائی دویست سال پیش، بتدریج به ایدئولوژی ضد انقلابی چرخش پیدا کرد. دوران "نظم نوینی" این لیبرالیزم نحیف و به حاشیه کشیده شده را بیشتر دچار بحران کرد و" تئولیبرالیزم" بعد از دوران جنگ سرد، دیگر به همه چیز شبیه بود جز لیبرالیزم دویست سال پیش.
از لیبرالیزم چیزی جز چند شعار توخالی مثل آزادی و دموکراسی نمانده. اینها را هم مدعیان این لیبرالیزم معمولا بکار می برند که مردم را به خانه ها هدایت کنند و انقلابات را خاموش.
لیبرالیزم سکولار در ایران، با عروج جنبش انقلابی مردم بر علیه رژیم ، کارش طبعا ایستادن در مقابل مردمست و متقاعد کردن مردم به اینکه "اگر تغییر خوبست باید از طرف همین رژیم اسلامی رهبری شود" چرا که در غیر اینصورت انقلاب می شود و همه چیز خونین می شود و به هم می ریزد!
همینگونه می شود که موج جدید "لیبرالیزم سکولار" هم در کنار همان اسکله ای که لیبرالیزم اسلامی- شیعی چند دهه قبل لنگر گرفته بود، لنگر می گیرد، یعنی اسکله جنبش اسلام سیاسی با این ادعا که این جنبش هنوز پتانسیلهای فراوان برای تغییر دارد منتها باید نصیحتش کرد، حتی شخص خامنه ای را!
خلاصه اینکه حال خراب لیبرالیزم سکولار دلیلش به بن بست رسیدن نظام سرمایه داری و سیاستش برای پاسخگوئی به نیازهای فوری و حد اقل مردم است. این بن بستی است که اینها را وا می دارد پشت جنیش اسلام سیاسی سنگر بگیرند!

نگاهی به مصاحبه های اخیر داریوش همایون در مورد دفاع از" نظام"
داریوش همایون، همان شخصیتی که نیاز زمانه وادارش کرده از سمت حامی شعبان بی مخ و سوزاندن کتابفروشیها در ۲۸ مرداد ۳۲ به منصب بازسازی لیبرالیزم سکولار "مشروطه خواه" و حامی نظام اسلامی  نقل مکان کند، در روزهای اخیر دو موضع گیری در مورد تئوری "حفظ نظام" انجام داده که در نشریه تلاش، وابسته به ارگان حزب مشروطه منعکس است.
در اولین موضع گیریش، داریوش همایون روی حفظ نظام تاکیید دارد و در مصاحبه دومش دلایل این موضع گیری را باز می کند و طبعا و رسما خود را و جریان خود را جزئی از جریان ضد انقلابی "سبز" می خواند.
ابتدا به چند "فراز" از صحبتهای ایشان توجه کنید:

داریوش همایون می گوید(تیتر مصاحبه: اجزاء جنبش سبز همه به هم نیاز دارند):

"من در همان گفتگوی پیشین‌مان اشاره کردم که پیروزی جنبش سبز در این مرحله شکست دادن احمدی نژاد است. روشن است که اگر آن جنبش بخواهد احمدی نژاد را شکست دهد نمی‌تواند با شعار سرنگونی و مرگ بر خامنه‌ای به آن بر
سد…..

امروز وقت بحث‌های نظری نیست. از خود خامنه‌ای نیز می‌باید کمک گرفت. او و پیرامونیانش را نیز می‌باید بیدار کرد…..

اینکه حفظ نظام در مرحله کنونی گزینه بهتری است به معنی مبارزه از درون همین سیستم است و من راه عملی‌تری در این مرحله نمی‌شناسم…..

ظرفیت‌های رژیم اسلامی بسیار است و اینکه کدام ظرفیت ــ نگهداری وضع موجود غارتگری و سرکوبگری، یا دگرگونی و احساس مسئولیت بیشتر به مردم و میهن ــ دست بالا را بیابد بستگی به نقش مردم خواهد داشت. همین بحران انتخابات ریاست جمهوری برای اثبات این نظر بس است……

جنبش سبز با یک استراتژی درست و پابرجا ماندن بر آن، با تمرکز بر شبکه‌سازی اجتماعی، و به یاری عناصری از خود این دستگاه حکومتی، خواهد توانست شرایط گذار به دموکراسی لیبرال را فراهم کند….."

ترجمه به فارسی بحثهای داریوش همایون:
داریوش همایون ، سرنگونی رژیم اسلامی را توسط انقلاب مردم دارد بو می کشد و خودش را در کنار جنبش"سبز" تعریف می کند که نه تنها موسوی و کروبی و خاتمی جزوش هستند، بلکه خامنه ای(اشتباه نکرده اید!)هم متحد اوست بر علیه احمدی نژاد!
در دید داریوش همایون ، جبهه متحدی قرار است تشکیل شود که اسمش "جنبش سبز" است که طیفهای مختلفی در بیرون و درون و حتی مرکز حاکمیت دارد که فقط یک دشمن دارد و آنهم احمدی نژاد است!
از دید داریوش همایون، رژیم اسلامی "ظرفیت ها" و آنهم از نوع بسیارش را داراست که عبارتست از احساس مسئولیت بیشتر به مردم و میهن!
داریوش همایون در حال طرح ریزی جنبش "سبزی" است که طیفی از خامنه ای گرفته تا موسوی و…سایر حکومتیان ، حتما در کنار ایشان و رضا پهلوی جلوس نموده تا با رعایت حفظ نظام ، "شرایط گذار به دموکراسی لیبرال را فراهم آورند"!
این وضعیت فلاکتباری است که ایدئولوگهای راست با آن درگیرند و  ما کمونیستهای کارگری بارها آنرا افشا کرده ایم. هر قدر انقلاب جدی تر و محکمتر به پیش می رود اینها بیشتر به "نظامشان" می چسبند!
مصاحبه اخیر داریوش همایون پرده برداری دیگری از اسلام گیت راست لیبرال پروغرب است بدون پرده پوشی.

ماهیت طبقاتی انقلاب و رابطه اش با موضعگیریهای راست
ما کمونیستهای کارگری از همان بدو پیدایش رژیم اسلامی توضیح دادیم که این رژیم دستگاه سرکوب نظام بربریت سرمایه داری است. توضیح دادیم که ایدئولوژی اسلام سیاسی تنها شکل حکومت نظام سرمایه داری است و پاسخ آن به یورش انقلابی مردم در سال ۵۷٫ چون شاه نتوانست انقلاب مردم را سرکوب کند، خمینی را آوردند تا اینکار را با "شعائر اسلامی" به اتمام برساند.
اینکه ماهیت و دستور روز این انقلاب را ما سوسیالیستی دانستیم، از سلیقه کمونیستی ما نبود، بلکه از واقعیتی عریانی ناشی می شد که جلوی جامعه قرار داشت و قرار دارد. نظام بهره کشی در قرن بیست و یکم و در ایران به چالش تاریخی کشیده شده و طبقات حاکمه با انواع ایدئولوژیها از اسلامیستی تا لیبرال – اسلامی تلاششان این بود که این انقلاب مردم را سرکوب کنند و به بیراهه بکشانند. موج سوم ایدولوژی طبقه حاکمه که برای فریب مردم و متوقف کردن آنها در ایستگاه "نظام" و در شکل لیبرالیزم سکولار و "چنیش سبز" در حال تبلیغ شدنست، در عمل اجتماعی – سیاسی مردم شکست خورده و ما کمونیستهای کارگری و حزیمان، حزب کمونیست کارگری ایران با تمام قوا خواهیم کوشید در عرصه نظری افشایش کنیم و به زمینش بزنیم.
اسلام گیت و نظام گیت داریوش همایون علامت دیگری است بر ورشکستگی "پاسخ لیبرالیزم" یه وضعیت موجود!

زنده باد جنبش آزادیخواه، برابری طلب و سوسیالیستی
سرنگون باد رژیم اسلامی و پرو قیچی های "سبزش" در داخل و خارج کشور!
زنده باد حزب کمونیست کارگری ایران، پرچمدار انقلاب سرخ ، انسانی و سوسالیستی!

منابع:

داریوش همایون در مرحله حفظ نظام! (حمید تقوائی)
http://www.rowzane.com/0000-2009/e-m08/28-hamid.htm

سنگرهای شکسته دفاع از دین-  نقد بر داریوش همایون و عبدلکریم سروش(سعید صالحی نیا)۳۱ می ۲۰۰۸
http://www.rowzane.com/0000_2008/e_m06/2-said.htm