انقلاب کمونیستی در ایران بدون حزب مخفی- حزب مسلحانه – حزب کمونیستی کارگران به پیروزی نمیرسد!

انقلاب کمونیستی در ایران بدون حزب مخفی- حزب مسلحانه  – حزب کمونیستی کارگران به پیروزی نمیرسد! انقلابی که پیروزی اش از ضرورتی اجتناب ناپذیر برخوردار است!

نگاهی به یک نامه و یک بیانیه!

کارگران خواهان:

پرداخت بدون وقفه دستمزدها، پرداخت حق بیمه، کاهش ساعت کاری، تشکیل هیأت نظارت‌کننده حقوقی، رعایت قانون اقماری ۱۴روز کار و ۱۴روز استراحت، برکنارکردن پیمانکاران، پرداخت سایر مزایا جداگانه از حقوق، توقف اخراج کارگران، اجازه تشکیل سندیکا و ارائه تسهیلات ویژه بانکی ” شده اند.

از نامه زیر:

–     نامه کارگران پروژه‌ای پایپینگ پالایشگاه‌ها به مقامات; از خواسته‌ی افزایش مزد و مزایا تا مطالبه‌ی تشکیل سندیکا – لینک اینترنتی-

https://www.akhbar-rooz.com/%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%da%a9%d8%a7%d8%b1%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%be%d8%b1%d9%88%da%98%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d9%be%d8%a7%db%8c%d9%be%db%8c%d9%86%da%af-%d9%be%d8%a7%d9%84%d8%a7%db%8c%d8%b4/

اما، کارگران دیگر دیر دیر است که درخواست چیزی را نمائید، وقت آنست، چون رود جاری شوید، بهم پیوسته رودخانه و دریا شوید! کارگران و زحمتکشان زمان برخاستن شما با شعار : مرگ یا کمونیسم” است، زمان گرفتن تولید غصب شده تان از غاصبان خون و مال تان است! باید این نظام  وارونۀ اجتماعی واژگون گردد و شما می توانید و قادر به این کار هستید، پشت خمیده باید راست گردد، دست پینه بسته درهم تنیده گردد و در مشت تان باید قنداق تفنگ فشرده گردد تا جهان از سلاح، از استثمارگر و ستمگر و ستمکش پاک گردد. نباید به چیز دیگری جز به همه چیز قانع گشت!مرگ بر قانع بودن! مرگ بر سرمایه دار، مرگ بر کارگر مزدور بودن، زنده باد انسان آزاد!

بنا  براین،  کارگران در ایران  و برای انقلاب پیروزمند پرولتارهای با مغز و دستان مسلح!

پرولتارهای سازمان یافته در ارگانهای طبقاتی – توده ای- بویژه حزب کارگران آگاه – مخفی – مسلحانه – کمونیستی! برخیزید!

ولی، رفقای کارگر، در حال حاضر، ما  نه تنها در ایران، بلکه در سطح جهانی متأسفانه فاقد چنین حزبی هستیم. اینهم اصلا نیازمند به دلائل تئوریک ندارد. با یک نگاه به وضعیت کنونی جنبش کارگری در در جهان و بویژه ایران، می توان این را فهمید و درک کرد.  چنین حزبی که ضرورت آن از ضرورت نیازمندی جامعه به انقلاب قهری فوری پرولتارها ناشی میشود، تشکیل نمی یابد، مگر اینکه از همه مهمتر و اساسی تر و در شرایط کنونی، کارگران فعال و آگاه، انقلابی و کمونیست تشکیل کمیته های مخفی – کمیته های سرخ – کمیته های مسلحانه – در محل کار و محل زندگی شان را وظیفه عاجل و فوری خویش دانسته و با تمام نیرو و با هوشیاری فوق العاده، برای ایجاد آنها و ارتباط آنها با یکدیگر تلاش کنند*۱. زیرا که تمامی ارگانهای سرکوب گر و امنیتی اطلاعاتی  دولت سرمایه داری – رژیم جنایت پیشه جمهوری اسلامی ایران، اساس وجودی و کارشان این است که کارگران در ایران صاحب چنین ارگانی نشوند. آنها، می دانند و بویژه در شرایط کنونی که  نارضایتی عمومی مرز نمی شناسد، فقر همچون کوهی سر بر آورده و در همان آن، ثروت هم، ولی در طرف سرمایه داران و مسئولان دولتی و مدیران ارشد پروژه ها و غیره رویهم انباشته شده است و توده های کارگر و زحمتکش بر علیه این وضعیت و برای به زیر کشیدن و…  آنها ساعت و دقیقه  و حتی لحظه شماری می کنند  و اعتراضات و تظاهرات های گاها  کاملا قهرآمیز و براندازندۀ ( دی ماه ۱۳۹۶ و آبان ماه ۱۳۸۹ پیشقراول) اقشار مختلف زحمتکش دیده اند و بویژه اعتصابات کارگران صنایع و معادن و مؤسسات خدماتی و … اکنون سطح جامعه را  فراگرفته است، جو جامعه، مانند بشکه باروتی آماده اشتعال است، حزب می تواند فتیله – آتشی را روشن نماید که دیگر براحتی خاموش شدنی نباشد. آری، چنین آتش – انقلابی همه بساط شان را بهمراه نظام موجود اجتماعی در هم خواهد سوزاند. این را خودشان هم بارهای بار اقرار نموده اند، زیرا که خودشان می دانند که در این سال ها چه جنایاتی را مرتکب شده اند.

 کارگران از یاد نمی بریم که درآبان ماه در ماهشهر و دشت شادگان و شیراز و… با دوشکا و هلی کوپتر و… برای سرکوب کردن کسانی رفتند که فقط  سنگ و چوبی در دست داشتند. در همان آبان ۹۸ بنا به نامه درز کرده مسئول پزشک قانونی تهران به بیرون ” تعداد ۸۰۱۱ نفر” از ما را کشته اند و جرئت اعلام را ندارند، هزاران نفر از ما را زخمی نموده و هم اکنون هر روز تعدادی از اسیران ما را در خفا و گاها آشکار و با ساز و دهُل  به دار آویزان می کنند که ما را بترسانند، ما را منکوب نمایند که نیروی خشم ما، همچون آتشفشان فوران نکند، ولی کور خوانده اند و باید بدانند که باید گورشان را گم کنند و اداره جامعه را به ما کارگران و زحمتکشان که لایق هستیم، بدهند.

ما می دانیم که آنها به این راحتی و سادگی این کاررا نمی کنند. برای این بود که کارل نوشت : “ در نظامی که طبقات و اختلافات طبقاتی در آن وجود نداشته باشد، رفورم های اجتماعی، دیگر انقلابات سیاسی نخواهند بود. تا وقتی که این زمان فرا برسد، در آستانه هر تغییر شکل کلیِ جدید جامعه، آخرین جمله علم الاجتماع همواره چنین خواهد بود:

« یا مرگ یا مبارزه، جنگ خونین یا نیستی، مسئله به صورت سرسختانه مطرح است. »(ژرژ ساند )( ۱)  پایان کتاب فقر فلسفه ۱۸۴۷و انقلاب همراه با زور و قهر را از جانب پرولتارها، ضرورتی انکار ناپذیراعلام کرد.

البته، ما کارگران هیچ انتظار دیگری هم نباید داشته باشیم و نداریم. این هم مخصوص ایران مرتجعان اسلامی سرمایه نیست و چیزی جهانی است. در دهه ۱۹۸۰،  در مدت ۸ سال در دو دوره ریاست جمهوری  دونالد ریگان که باصطلاح دوره صلح می دانند و نه دوره جنگ، تنها در آمریکای لاتین بیش از ۸۰۰ هزار کارگر و روشنفکر فعال انقلابی و کمونیست، طرفدار دهقانان زمین غصب شده و غیره را، “جوخه های مرگ ” تربیت شده توسط  سازمان سیا کشتند و خیل وسیعی را سر به نیست کردند. هنوز ضجه مادران از میدان مای بونئوس آیروس پایتخت آرژانتین، درست مانند مادران خاوران و پارک لاله، مادران روزهای شنبه استانبول و… را می شنویم که به دنبال ناپدید شدگان خود می باشند. در دو دهه اخیر همه شاهدیم که چه جنایاتی را سرمایه جهانی در منطقه آفریده است. حاکمان ایران سرمایه داری هم، جزئی از آنها هستند!

  کارگران آگاه درایران نباید برای ایجاد  حزب کمونیست کارگران ، روی نیروی متشکل در تشکلات علنی حساب باز کنند، بلکه برعکس باید از این تشکلات دوری نمایند، زیرا که این تشکلات، به حکم علنی کاری و شرایط پلیسی و امنیتی موجود و با احتمال قریب به یقین، نمی توانند، آلوده نباشند!

پیروزی انقلاب قهری کمونیستی، نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان ممکن است و تنها، راه ممکن برای حل مشلات طبقه کارگر و زحمتکشان، پیروزی همین انقلاب است و لاغیر!

رفقا و دوستان کارگر، از اینکه خواستار این درخواست ها در نامه خودتان، شده اید، که کمترین چیزهائی است که شما کارگران که همه چیز این جامعه را تولید می کنید، باید داشته باشید، از طرفی خیلی خوشحالم، ولی از طرف دیگر، از بابت برآورده نشدن آنها و با وعده و وعید مسئولان دزد، اختلاسگر، قاتل و جنایت کار روبرو شدن آنها  و دل خوش کردن و توهم داشتنِ شما نسبت به دزدان و جانیان حاکم، نگران هستم.

دوستان کارگر و زحمتکش تا کی باید، شما کار کنید، عرق بریزید، کالا ها را ازمواد داده شده طبیعی تهیه کنید، جابجا نمائید، بدست مصرف کننده برسانید و خود بر محصول تولید شده بوسیله خود حاکم نباشید؟  اساسا و اصولا، چرا، باید این چنین باشد؟ یعنی جامعه واژگون باشد، تولید کننده محروم باشد، مفت خور، نالایق و زائد مالک و صاحب همه چیز! باید به این وضعیت  اسف بار برای ۹۹٪ و باور ناکردنی پایان داده شود، این واژگونه را واژگون نمود! این کار بوسیلۀ کارگران و برای کارگران یعنی شما، فقط شما، میسر است.

کارگران و زحمتکشان – پرولتارهای بی باور به نیروی خودتان، از وضع بی باوری به خود و باورمند به چیزهای هیچ و پوچ ، بدرشوید، لحظه ای اندیشه کنید، آنگاه،  برای یک بار در تاریخ جوامع بشری، قد علم کنید و بر پاهای مستحکم خویش بایستید و بگوئید که بردگی مزدی بس است که تولید کننده محروم نباید باشد که باید این سیستم واژگون گردد، غاصبان خلع مالکیت شوند و صاحبان اصلی یعنی شما کارگران، صاحب آنچه گردید که باید گردید، یعنی صاحب همه چیز! تا کی؟ باید کسانی دیگر  که مفت خوری شان بر همه و حتا بر خودشان هم مسجل شده است، به عنوان مسئول درجه اول و دوم و سوم و…  بر سرنوشت شما حاکم باشند؟  و آنها باشند که تصمیم بگیرند، که شما باید چه داشته باشید؟ و چه نداشته باشید؟ چند ساعت در روز و چند روز در هفته وچند هفته در ماه کار کنید و چقدر استراحت داشته باشید؟ این نظم واژگون شده را واژگون کنید تا بر سر پاهایش قرار گیرد که باید واژگون کنید و اگر نه، با خود همه چیزرا نابود می کند ( سرمایه داری وحشت بی پایان است. لنین) و بدانید که شما کارگران هستید که قادر به این هستید و فقط شما هستید و نه کس دیگر که لایق به اداره جامعه ای هستید که تولیدات آن در خدمت رفع نیازهای واقعی و حقیقی انسان های زنده جامعه و هم نیازهای نسل های آینده باشد و نه هیچ نیروی مرعی و نا مرعی دیگر مانند سرمایه داران سود پرست و مسئولان نالایق و دزد و جنایت پیشه و نیز افسانه ای به نام خدا و این همه متولی مفت خور و نادان و انسان کُش و خون مک!

آری، کارگران صنعت نفت و گاز، پتروشیمی و معادن، توانیر و برق، ترانسپورت و بیمارستان ها و مدارس، مزارع بزرگ، تولید کننده دارو، مرغ و غذا ولباس و ساختمان و کاخ ها و همه چیز و بطور واقعی همه چیز، بهم شوید، متحد و سازمان یابید، متحزب و مسلح شوید، برخیزید، پیش از اینکه سرمایه داران و مسئولان زندگی شما را بطور کلی به تباهی بکشانند، آنها و دولت های شان را تار و مار کنید، درهم شکنید و با سلطه خویش جانشین نمائید  و خود و همه و حتا آنها را، اگر زنده ماندند، رها کنید و نجات دهید که آنها بردگان سرمایه، کار مرده شما، ارزش اضافه شما که با فروش کالاهای تولید شده توسط شما، تبدیل به سود میشود، هستند. آری، ( سرمایه دار، سرمایه شخصیت یافته است.. کارل مارکس – کاپیتال جلد اول) و دولت کنونی وسیله، زور سازمان یافتۀ سرمایه دارانی است که ۲۶ نفر از ثروتمند ترین شان  بر نیمی از درآمد جهان و تقریبن به همین تعداد و به همین اندازه بر ثروت جوامع گوناگون کنونی صاحب شده اند و ۵۰٪ از جمعیت جهان، یعنی  اکثریت شما، هیچ چیز ندارید، جز نیروی کار و جسم تان که باید روزانه بفروشید تا زنده بمانید.

 به این گفته کارل مارکس و انگلس جامه عمل بپوشانید، یعنی انقلاب قهری کمونیستی را به پیروزی رسانید و رها شوید!

بدانید که ” کمونیستها”، کسان دیگری جز شما ها نیستند. بنا بر این : ” کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظریات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همه نظام اجتماعی موجود، از راه جبر، وصول به هدفهایشان میسراست. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را بدست خواهند آورد.

پرولتارهای سراسر جهان، متحد شوید ! ، پایان مانیفست سال ۱۸۴۸.

آری، اعتصاب کنید، اعتصاب سراسری – اعتصاب اقتصادی سیاسی، ولی آن را  به انقلاب “کمونیستی” همراه قهر، تبدیل کنید و خود و جامعه خویش را  رها کنید! نگوئید  که این غیر ممکن است که ممکن است، زیرا هیچ چیز غیر ممکنی برای طبقه کارگر همراه با هم برخاسته،  بهم پیوسته، تحزب یافته در حزب مخفی، حزب کارگران آگاه و سلاح در مشت فشرده موجود نیست و همه چیز ممکن است!

دوستدار پرولتارهای جهان – انسان بیوطن – حمید قربانی

۱۷ آگوست ۲۰۹۳ سال اسپارتاکوسی

*۱-  نوشته های  پیشنهادی برای خواندن در  شرایط  امروز:.

الف- ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقاء- رفیق امیرپرویز پویان .

https://www.marxists.org/farsi/archive/pouyan/1970/necessity-and-survival.pdf

ب- «چپ» در ایران و طبقه کارگر… در مصاحبه با حمید قربانی-  انسانِ بیوطن  – قسمت اول- حزب کارگران آگاه  چرا؟ چطور؟

https://eshtrak.wordpress.com/2018/08/28/%DA%86%D9%BE-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B7%D8%A8%D9%82%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%AD/

پ – تحریم تشکل‌های قلابی، ایجاد هسته‌های مخفی کارگری، و زمینه‌سازی اتحادیه‌های مستقل – سعید رهنما

https://www.akhbar-rooz.com/%d8%aa%d8%ad%d8%b1%db%8c%d9%85-%d8%aa%d8%b4%da%a9%d9%84%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%82%d9%84%d8%a7%d8%a8%db%8c%d8%8c-%d8%a7%db%8c%d8%ac%d8%a7%d8%af-%d9%87%d8%b3%d8%aa%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7/

در مورد این نوشته سعبد رهنما خیلی می توان نوشت و ایده های صحیح و نا صحیح طرح شده در آن  را به نقد کشید و صره از نا صره تشخیص داد. من در اینجا فقط به یک مسئله اشاره ی کوتاهی می کنم. به باور من از آنجا که اساسا دکتر سعید رهنما با  وجود دانش وسیع آکادمیک در باره اقتصاد سیاسی و غیره و اما اساسا رفرمیست است و انقلابی نیست و این را  با خواندن همین نوشته هم می توان بخوبی دریافت، ایبجاد هسته های مخفی کارگری را همان طور که از تیتر مقاله اش نیز پیداست، نه اساسا برای موجودیت دادن به حزب مخفی – حزب سازمانده انقلاب کمونیستی، بلکه برای تشکلات اتحادیه ای و سندیکائی – تشکلات درون سیستمی-  پیشنهاد می کند. اما، چیزی که مرا جلب کرد، این است که سعبد رهنما  بر خلاف خیل وسیع از روشنفکران و فعالان کارگری  و حتا کارگران فعال بدین امر آگاهی یافته است که  برای موجودیت دادن به اتحادیه ها و سندیکاهای کمی مترقی یعنی تشکلاتی که حداقل برای بر آورده شدن خواست های روزمره طبقه کارگر تلاش نمایند، نمی توان با کار غیر مخفی به مقصود رسید، زیرا که در این نوع جوامع به علل مختلف تاریخی – اجتماعی – اقتصادی -سیاسی  دیکتاتوری عنان گسیختۀ سرمایه داری بر قرار است و هیچ گونه فعالیتی را خارج از چارچوب قوانین خویش یعنی تشکلات مزدور آشکار بر نمی تابد و قلع و قمع می کند. از این نظر، خواندن این نوشته، برای کارگران فعال، آگاه، انقلابی و کمونیست  در ایران، به باور من، می تواند، مفید باشد.

ادامه دارد…