گریزی به یک خاطره از شعار: چین، روس، امریکا دشمنان خلق ما و مکثی بر فراخوان شاهزاده برای دفاع از میهن!!

       گریزی به یک خاطره از شعار: چین، روس، امریکا دشمنان خلق ما

               و مکثی بر فراخوان شاهزاده برای دفاع از میهن!!

چهل و یکسال پیش در چنین روزهایی، به عنوان یک نوجوان شانزده ساله تصمیم گرفتم همچون هفته های قبل در یکی از تظاهرات ضدسلطنتی در شهر رشت شرکت کنم. در این تظاهرات دهها هزار نفر شرکت کردند و از همان اول مشخص بود که صفوف جمعیت در کنترل بلامنازع جریان سیاسی خاصی نیست و بهتر است بگویم در کنترل حزب الهی های تحت امر حمینی نبود. در قسمتی از جمعیت به یکباره این شعار پژواک گرفت: چین، روس، امریکا، دشمنان خلق ما!

معلوم بود عده ای از دانشجویان تازه رسیده از خارج که به گرایش خاصی از چپ تعلق داشتند، سردمدار طرح این شعار بودند. بغل دستی من گفت: “چین و روسیه که در ایران حضور چندانی ندارند این امریکا و اسرائیل و غرب است که پشتیبان رژیم دیکتاتوری و ضدمردمی شاه است”. یک نفر آنطرف تر که یک خانم بی حجاب بود و احتمالا چپ مائوایست گفت : “شعار علیه امریکا و روسیه اشکالی ندارد اما چرا پای چین را به وسط میکشند” جوان بیست ساله ای به او با تمسخر گفت: “خانم شما در این کشور زندگی می کنید؟ درست در هنگامه انقلاب، هواکوفونگ به ایران سفر کرده و دست دوستی داده به شاه جنایتکار”. من نوجوان هم با تعجب و کنجکاوی به این صحبتها گوش میدادم. البته خودم را چپ میدانستم در واقع از یکسال قبل از انقلاب شروع به خواندن کتابهای غیردرسی ممنوعه کرده بودم. در محله ما این شانس را داشتم که یکی از کتابداران “کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان” چپ بود و به نوجوانان مستعد، زیرمیزی کتابهای ممنوعه میداد مثل ماهی سیاه کوچولو (صمد بهرنگی) و یا مقدمه ای بر تاریخ (حمید مومنی) و … در انزمان من یک تصور عام از ازادی و ضرورت عدالت اجتماعی و مبارزه با نابرایهای طبقاتی و سیاسی داشتم و از اختلاف این جماعت که همه خود را چپ میدانستند تعجب میکردم. اما برگردیم به شعار: چین، روس، امریکا دشمنان خلق ما! مشخص بود که بانیان این شعار جزو آن بخش از چپ بودند که بدرستی علاوه بر مرزبندی با امپریالیسم امریکا با شوروی و چین هم مرزبندی داشتند و سوسیالیسم مورد ادعای آنها را دروغین می پنداشتند. اما اشتباه است اگر فکر کنید این جماعت در پایبندی به آزادی و برابری و دمکراسی واقعی بود که با سوسیالیسم نوع روسی و چینی مرزبندی داشتند. نه از این خبرها نبود، آنها گرایش کوچکی از چپ بودند که الگویشان فقیرترین و یکی از بسته ترین و استالینیستی ترین دولتهای اروپا بود یعنی کشور کوچک آلبانی و رهبر بلامنازع اش: انور خوجه. بنابراین جدال بر سر خوانش دمکراتیک، شورایی و آزادیخواهانه از سوسیالیسم نبود، دعوا بر سر این یا آن الگوی استبدادی از سوسیالیسم بود. شوروی یا چین یا آلبانی؟

اما جدا از این پاشنه آشیل نظری، به لحاظ عینی نیز شعار مذکور در آنزمان ربطی به واقعیات سیاسی آنروز ایران نداشت. انقلاب ۵۷ علیه رژیم استبدادی و سرمایه داری پهلوی در عین حال انقلابی علیه حامیان و اربابان این رژیم نیز بود، که در آنزمان اساسا امریکا و سرائیل و اروپای غربی بودند. ساواک جهنمی نیز با آموزشهای سازمان سیا و موساد بود که آخرین فنون شکنجه و جنایت را فرا میگرفت. رژیم شاه یکی از متحدین استراتژیک امپریالیسم امریکا در منطقه حساس خاورمیانه بود و نقش نیابتی آنها را به عنوان ژاندارم خلیج فارس بازی میکرد. لشگرکشی به ظفار برای سرکوب جنبش مردمی عمان علیه دیکتاتور سلطان قابوس، نمونه ای از این نقش نیابتی ارتش ایران بود.

اکنون اما ۴۱ سال بعد از سرنگونی رژیم پهلوی و روی کار آمدن فاشیسم اسلامی ( نظام فقاهتی سرمایه داری) به نظر میرسد رونمایی از شعار: “چین، روس، امریکا … دشمنان خلق ما” بی جا و پارازیت نباشد. از یکطرف امپریالیسم امریکا و متحدین اش با تحریم اقتصادی کمرشکن و نیز حمایت سیاسی و مالی از اپوزیسیون دست راستی ، و از سویی دیگر امریالیسم چین و روسیه با حمایتهای سیاسی و مالی و نظامی از رژیم آدمخوار جمهوری اسلامی، هر یک به شکلی بر خلاف منافع اکثریت مردم ایران یعنی کارگران و زحمتکشان عمل میکنند و رفتارشان حکم زهر را برای انقلاب اجتماعی نوین ایران دارد.

فاش شدن بخشهایی از قرارداد رسوای رژیمهای چین و ایران ( قرارداد سیاسی امنیتی اقتصادی و نظامی ۲۵ ساله) و قراردادهای مشابه با روسیه پوتین، براستی پرده از ماهیت امپریالیستی حکومتهای چین و روسیه برداشت.

تردیدی نیست که رژیم ایران در اوج بحران سیاسی و اقتصادی به شدت از عروج مجدد ابرجنبشها و خیزشهای انقلابی نگران است و از سویی دیگر هم بر اثر سیاستهای رژیم و هم بر اثر تحریمهای امریکا روزبروز طناب بر گردن این رژیم سفت تر شده و آنرا در اوج درماندگی قرار داده است. از اینرو همچنانکه سعید نمکی ( وزیر بهداشت رژیم) امروز اعتراف کرده: بروز طغیان بر اثر فقر و درماندگی از سوی تهیدستان و اقشار اسیب پذیر محتمل است و در این رابطه هشدار داده است. و از آنجا که برای رژیم ایران به قول خمینی جنایتکار، حفظ جمهوری اسلامی از واجب اوجبات است حتی اگر به تعطیلی موقت پاره ای از اصول دین منجر شود، راهی در برابر رژیم نمانده که با کمک دو متحد باقی مانده یعنی روسیه و چین به نوعی راه نجاتی برای خود پیدا کند. بر مبنای این قرارداد ۲۵ ساله با چین، قرار است پکن حدود ۴۰۰ میلیارد دلار در ایران سرمایه گذاری کند حدود ۲۵۰ میلیارد دلار در صنایع نفت و گاز و حدود ۱۵۰ میلیارد دلار در زیرساخت ها و توسعه خطوط و وسایل حمل و نقل زمینی و ریلی و دریایی و هوایی. در ازای این به اصطلاح حاتم بخشی، به شیوه رژیهای قاجار و پهلوی مجموعه ای از امتیازات سیاسی امنیتی نظامی و اقتصادی خارق العاده به کشور چین داده می شود که به آن نامی نمیتوان گذاشت جز امتیازات استعماری و امپریالیستی. از تخفیف سی درصدی در بهای خرید نفت و گاز گرفته تا حق داشتن پنج هزار نیروی امنیتی و نظامی برای “حفاظت” از تاسیسات چینی در خاک ایران تا حق استفاده از رادار و ابزارآلات جنگ الکترونیک و پایگاه های نظامی و برخی جزایر خلیج فارس و ….  رژیم ایران در عین حال برای اعطاء و انعقاد هر قرارداد اقتصادی نیز باید اول شرکتهای چینی را در الویت قرار دهد.

به این قرارداد نواستعماری نامی جز “ترکمنچای قرن ۲۱” نمیتوان گذاشت درست مثل سپردن انواع امتیازات انحصاری بازرگانی به روسیه تزاری و بریتانیا در ازای دریافت وام در دوره قاجار و یا قرارداد استعماری شرکت نفت انگلیس با دولت رضاخان در نخستین سالهای به قدرت رسیدن او. و آش آنقدر شور شده که صدای اعتراض برخی خودیهای رژیم نظیر احمدی نژاد هم درآمده است. اما ظریف با حضور در مجلس شورای اسلامی، آب پاک را روی دست نمایندگان به اصطلاح معترض ریخت و گفت “هر چه هست هر چه بود زیر نظر مقام معظم رهبری و با تائید کامل او صورت گرفته است “. یعنی به زبان بی زبانی به انها فهماند که خفقان بگیرند چون فقط از این طریق است که میتوانند رژیم شرع انور را برای چندصبایی حفظ کنند.

بنابراین بر هر انسان و نیروی چپ، آزادیخواه و به لحاظ سیاسی مستقل از ابرقدرتهاست که ماهیت غارتگرانه و ضدمردمی این قرارداد امپریالیستی را افشاء کنند. ما کمونیستها همواره از دهه ها پیش در برنامه حزبی خود خواهان الغای کامل قراردادهای امپریالیستی و افشاء و علنی کردن همه اسرار تجاری بودیم و هستیم.

اما در این میان و در متن خشم مردم از بی لیاقتی و درماندگی رژیم اسلامی، کسانی پیدا شده اند که دعوایشان اساسا نه بر سر ماهیت امپریالیستی و نواستعماری قراردهایی از این دست بلکه در مورد کشور یا کشورهایی است که چنین معامله هایی با انها صورت میگیرد. فراخوان توئیتری رضا پهلوی از این دست اعتراضات اپوزیسیون سوپر راست پروامریکایی است که میخواهند اربابان امریکایی و غربی شان بر سر خوان نعمت ایران بنشینند و نه روسها و چینی ها.؟!  جناب شاهزاده! شما اگر لالایی بلد بودید چرا درباره قراردادهای امپریالیستی پدر و پدربزرگتان چیزی نمی گوئید؟ از قراردادهای اقتصادی که فقط حق مونتاژ را برای صنایع ایران قائل بود تا قرارداد رسوای قضایی کاپیتولاسیون و تا حضور مامورین سیا و موساد در ایران و تا کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ علیه دولت دکتر مصدق که جرمی نداشت جز ملی کردن صنعت نفت ایران و پایان دادن به قرارداد استعماری شرکت نفت انگلیس با رژیم پهلوی و تا حضور پنجاه هزار نظامی امریکایی تحت عنوان مستشار در پادگانها و مراکز نظامی ایران و رفتار تحقیرآمیزشان با پرسنل ارتش ایران و …. حالا چی شده که حضور پنج هزار و نه پنجاه هزار نیروی امنیتی چینی در “خاک پاک میهن” را “حضور ارتش بیکانه در ایران” ارزیبابی میکنند؟

واقعیت این است که سلطنت طلبان از رضا پهلوی تا فرشگرد تا حزب مشروطه تا شورای ملی ایرانیان تا تلویزیون من و تو و… مشکلی با اصل وابستگی سیاسی اقتصادی و نظامی ندارند، آنها فقط خواهان تعویض ارباب و متحد امپریالیستی از شرق به غرب هستند. از شرق توتالیتر و غیرمتمدن به “جهان آزاد” به رهبری امریکا که رکورددار مبتلایان و جانباختگان کرونا در جهان و زندانی سرانه و سرانه بی خانمان در دنیا است و بیش از هشتاد میلیون نفر از سکنه اش یا بیمه درمانی ندارند و یا بیمه شان به درد نمیخورد و فرجی برای حفظ سلامتی شان نیست.

دعوای شاهزاده و مریدان سلطنت طلب اش و نیز جمهوریخواهان وابسته دست راستی اپوزیسیون ایران ، نه بر سر اعتراض به قراردادهای امپریالیستی و نواستعماری بلکه این است که چه کسی و چه دولتی از ان سود ببرد آنها خواهان شیفت کردن این سود کلان از چین و روسیه به امریکا و غرب هستند همین و بس!!

اما ما نیروهای چپ و آزادیخواه سرنگون طلب وفادار به منافع کارگران و زحمتکشان با هر نوع توافقنامه امپریالیستی چه با شرق و چه با غرب مخالفیم و اساسا مشکل را در نظام استثمارگرانه سرمایه داری می بینیم و نه در ماهیت و ویژه گی این یا آن ارباب. از اینرو چپ جامعه ایران باید هشیار باشد و به دام تبلیغات ناسیونالیستی نیفتد و در همه حال در کنار کارگران و تهیدستان شهر و روستا باشد و خود را برای ابرجنبشهایی که بزودی از راه خواهند رسید آماد کند و اماده نگه دارد.

آرش کمانگر – ۹ جولای ۲۰۲۰