در بزرگداشت منصور حکمت

در بزرگداشت منصور حکمت

محمود احمدی

 پرسش: چطور با منصور حکمت آشنا شدید ؟ و به نظر شما تاریخ، نسل جدید، فعالین کارگری، انسانهای آزادیخواه چگونه باید او را بشناسند و چه نقشی در کمونیسم  معاصر ایفا کرد؟

محمود احمدی: قبل از اینکه به سوال شما جواب بدهم باید به این اشاره کنم که امسال نزدیک به دو دهه از دست دادن این رهبر جنبش کمونیسم کارگری میگذرد! منصور حکمت صرفا متعلق به جنش کمونیسم کارگری نبود. مهر سیاست، تفکر و ایده‌های منصور حکمت بر جنبش آزادیخواهی و رهایی انسان نه‌ تنها در ایران، بلکه در خاورمیانه و حتی بعضا در اروپا هم خورده است! و این جای تاسف دارد که فاکتور عداوتهای سکتاریستی و فرقه گرایی مانع از آن شود که یاد این شخصیت بزرگ مارکسیسم و کمونیسم کارگری با جمعیت های وسیع برگزار نشود. از جنبش بر علیه اعدام گرفته، تا جنبش برای آزادی بدون قید شرط سیاسی، از جنبش آزادی زن گرفته، تا جنبش دفاع از حقوق کودک، از جنبش دفاع از حقوق پناهندگی گرفته تا جنبش ضد سرمایه داری و جنبش کارگری، جای پای سیاست و تئوری‌های منصور حکمت را می‌‌بینید!  یک لحظه او و نظراتش را از این جنبشها حذف کنید تا به نقش عظیم او در این جنبشها پی ببرید جنبش کمونیسم کارگری و جنبش برای آزادی – برابری و سازماندهی حکومت کارگری بدون تاثیر منصور حکمت سرنوشت و مسیر دیگری را طی میکرد! منصور حکمت ضرورت برپایی فوری سوسیالیسم و لزوم حکومت کارگری را که در کتابها خاک میخوردند به واقعیت زنده، ملموس و زمینی دنیای کنونی تبدیل کرد. جنبش کمونیسم کارگری و جنبش آزادی انسان به منصور حکمت مدیون است. باید یاد این شخصیت تاریخی را با جمعیتهای وسیع و آنطور که شایسته نقش و تاثیرش بر موقعیت کنونی کمونیسم و جنبش برای آزادی انسان است گرامی داشت.

من با منصور حکمت در اوایل سال ۵۸ و در زمانی که سهند بعنوان “هسته هوادار اتحاد مبارزه در راه آرمان طبقه کارگر” فعالیت میکرد، آشنا شدم. و آخرین بار در جلسات حزبی در پلنوم چهاردهم حزب کمونیست کارگری او را دیدم و از نظرشخصی نیز زمانیکه پدرش با بیماری سرطان مقابله میکرد و برای معالجه به امریکا آمده بود و در تخت بیمارستان آخرین لحظات پایانی عمرش را میگذارند منصور حکمت را دیدم. هیچوقت آن لحظات یادم نمیرود که پدرش درحالت نیمه کما بود و منصور حکمت هنوزاز اروپا به امریکا نرسیده بود. من هم بالای سر پدرش بودم ولی ازنسبت خانواده گی منصور حکمت و پدرش هیچ اظلاعی نداشتم ونمیدونستم که هر لحظه منصور حکمت ممکن است به بیمارستان برای دیدن لحظات پایانی عمر پدرش بیاد و من او را برای آخرین بار ببینم. ناگهان در اطاق باز شد و من منصور حکمت را دیدم.پدرش در هر۲۴ ساعت فقط چند لحظه چشمانش را باز میکرد. من با قیافه متعجب از حضورش با هم سلام و احوالپرسی کردیم. در کنارتخت پدرش نشست. دستهایش را گرفت وپدرش در حالیکه در حالت نیمه کما بسر میبرد و چشمانش بسته بود منصور حکمت شروع کرد با او صحبت کردن. ناگهان بعد از چندی پدرش چشمهایش را باز کرد و میتوان تصور کرد که پدر وفرزندی که مدتها همدیگر را ندیده باشند و این دیدارها آخرین دیدارهایشان باشد در چه وضعیتی باشند.

در مورد جایگأه، نقش و تاثیر منصور حکمت باید بگویم که نگأه و نگرش من و خیلی‌های دیگر، به سیاست، زندگی، دنیا، و رابطه انسانها متاثر از آموزش و تئوریهای منصور حکمت است. منصور حکمت برای من و خیلی‌ دیگر از کمونیستها، بزرگترین و بر جسته‌ترین رهبر کمونیست دوران معاصر است که کمونیسم مارکسی را در ایران، عراق و بدرجه اى در برخی از کشورهای دیگر بر روی نقشه سیاست برد و زنده کرد. در دورانیکه پوپولیسم و خلق گرائی بستر اصلی چپ در ایران بود و  مبارزه با سرمایه داری وابسته و امپریالیسم جهانی، وایرانی مستقل و آباد و همبستگی نیروهای انقلابی خلق و اسلام و آخوند مترقی و غیر مترقی نگرش و مبانی تفکر چپ دوران سالهای بعد از انقلاب ۵۷ را تشکیل میداد منصور حکمت با بلند کردن پرچم مارکسیسم انقلابی بعنوان مارکسیسم ارتدوکسی در سالهای ۵۷ تا ۶۱ جریانات چپ پوپولیستی و خلقی را به چالش کشید و یک تکان بزرگ و یک تغییر ریل سیاسی و اجتماعی عظیم در کل جریانات چپ آن دوران بوجود آورد. مارکسیسم انقلابی که توسط یک  گروه کوچک مطرح شد در دوران کوتاهی سخنگویان و مدافعینی در سازمانهای مختلف و کل چپ پیدا کرد و به بستر اصلی چپ در جامعه ایران بدل شد. تابوی نساختن حزب را شکست و حزب کمونیست ایران در سخت ترین شرایط سیاسی جامعه بعد از حملات وحشیانه ٣٠ خرداد شصت تشکیل شد.

منصور حکمت مارکسیسم رادیکال و کمونیسم پراتیک را در دورانی که پایان تاریخ را اعلام کرده بودند به روشنی نمایندگی کرد. در دوران اوج آنتی کمونیسم بورژوازی و شکست بلوک شرق، پرچم کمونیسم، پرچم تحزب کمونیستیی و پرچم انقلابیگری مارکس را بلند کرد. در دورانی که ایدئولوگهای بورژوائی از پایان و مرگ کمونیسم و آغازنظم نوین سخن میگفتند. دوره ای که جنبش های چپ و کمونیستی زیر ضرب بودند واز این گفتند که  هر گونه ایده های برابری طلبانه، آزادیخواهانه محکوم به شکست است. دوره ای که چپهای سابق اظهار ندامت میکردند و دمکرات و سوسیال دمکرات میشند. منصور حکمت پرچم کمونیسم کارگری را بلند کرد و حزب کمونیست کارگری را بوجود آورد.از پایان یک دوره و گذر از این دوره برزخ و سر بر آوردن دوران تعرض دوباره کمونیسم مارکسی و کارگری سخن گفت. از این گفت که آرمان آزادی و برابری معنی دارد! آرمان سوسیالسیم معنی دارد و دنیا بدون ایده سوسیالیسم و سوسیالیسم بربریتی بیش نیست! قدرت گرفتن سیاسی احزاب کمونیستی را بعنوان یک امر عاجل و فوری در فرهنگ سیاسی کمونیسم در ایران جا اندخت! از نظر او برای تاثیر گذاری عمیق و وسیع در جامعه باید قدرت سیاسی را در دست گرفت و از بورژوازی حاکم در هر شکل حکومتی خلع سیاسی و اقتصادی کرد.

او  دستاوردهای تئوریک و سیاسی و در افزوده‌های تئوریک مهمى به کمونیسم دارد. حزب و قدرت سیاسی، حزب و جامعه، دموکراسی از تعابیر تا واقعیت، حقوق کودک، نقد حق ملل در تعیین سرنوشت، دولت در دوران انقلابی، نقد تجربه شوروی، مباحث اجتماعی کمونیسم کارگری، جنبش شورایی، موضع کمونیستی در برخورد به جنبش‌های اجتماعی و احزاب سیاسی از عمیق‌ترین مباحث مارکسیستی هستند! او قادر شد پوپولیسم و کمونیسم‌های بورژوایی را در عرصه‌های سیاسی- تئوریک و سبک کاری در جامعه ایران شکست دهد. در دوران او کمونیسم مارکس و کارگری به بستر اصلی‌ کمونیسم در ایران تبدیل شد. منصور حکمت به نقد روشها فرقه ای، غیر اجتماعی و حاشیه ای‌ رفت و کمونیسم اجتماعی و دخالتگر را با سبک کار اجتماعی و رادیکال معنی کرد!

او با مرگ نابهنگامش متاسفانه نتوانست یک انقلاب اجتماعی را هدایت کند. اما تئوریها و آموزشهایش گنجینه اى غنى و چراغ راه طبقه کارگر و کمونیستها برای سازماندهی انقلاب کارگری است! راهش و یادش گرامی باد !

محمود احمدی*