کرونا و ویروس‌های دیگری که باید از بین بروند

کرونا و ویروسهای دیگری که باید از بین بروند

جهان این روزها تحت سیطره شوم کروناست. هزاران نفر جانشان را از دست داده‌اند و زندگی میلیاردها  انسان در شرایط بی‌سابقه یا کم‌سابقه‌ای قرار گرفته است. کرونا عامل این شرایط است اما این تمام ماجرا نیست. ترکیبی از تضادهای تشدید شده، حوزه‌های سلامت، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی ، ایدئولوژیک و… جهان را دربر گرفته است و واقعیت‌های بیشتری را از کارکرد جهان موجود رو می‌کند. در کنار رشد آمار مبتلایان و قربانیان کرونا، افکار و رفتارهای نژادپرستانه، خرافی و ضد علمی، شونیستی و فاشیستی هم در حال افزایش است.

دولت‌هایی مثل جمهوری اسلامی با دست بردن در آمار مبتلایان و قربانیان و «نرمال» نشان دادن آن سعی می‌کند بر بی‌کفایتی‌ها و ناکارآمدی خود پرده بیفکنند. سیستم درمانی ایران در چنین روزهایی مهاجرین افغانستانی مریض را نمی‌پذیرد. درحالی‌که ازیک‌سو تعداد کیت‌های تست تشخیص کرونا در ایران بسیار کم است و حتی علت واقعی مرگ بسیاری از قربانیان کرونا ثبت نمی‌شود چون تستی از آن‌ها گرفته نشده، ازسوی دیگر عده‌ای از ثروتمندان جامعه با پرداخت پول به‌آسانی و در خانه خود تست می‌شوند تا بتوانند «کرونا پارتی» خود را برگزار کنند. حکومت، سیاست اپیدمی گله‌ای را در پیش گرفته و اقشار ضعیف و کم‌درآمد را بدون هیچ حمایت حفاظتی به خیابان‌ها و کارها برمی‌گرداند تا «چرخ اقتصاد» به‌قیمت جان انسان‌ها بچرخد. علی خامنه‌ای، دونالد ترامپ، بوریس جانسون و ژائیر بولسونارو  در انکار خطر کرونا و بی‌توجهی به آن هم‌صدا می‌شوند. رییس جمهور بلاروس می‌گوید: «ویروس کرونا را ندیدم، پس وجود ندارد»! در آمریکا درصد بالای ابتلا و مرگ و میر سیاهان آمریکا-آفریقایی خیره‌کننده است و شرایط نامناسب اقتصادی تنها دلیل این فاجعه نیست بلکه ریشه در ساختار سیاسی و اجتماعی نژادپرستانه این کشور دارد. در بریتانیا هم از هر سه بیمار مبتلای بستری در بخش مراقبت‌های ویژه، یک نفر از مهاجرین آن کشور است؛ مهاجرینی با اکثریت بنگلادشی، پاکستانی و آفریقایی.

رهبر کلیسای ارتدوکس روسیه، شمایل به دست در خیابا‌های مسکو حرکت می‌کند تا شهر را از بلای کرونا حفظ کند. دونالد ترامپ یک روز را به‌عنوان «روز ملی دعا و نیایش» برای حفاظت در برابر کرونا اعلام می‌کند. در رومانی با قاشق مشترک به مردم «نان مقدس» می‌دهند تا از کرونا محفوظ بمانند. مقتدی صدر از رهبران شیعی عراق، کرونا را «پیام آسمان علیه همجنس‌گرایان» می‌خواند. علی خامنه‌ای کرونا را بیوتروریسم آمریکا علیه «نژاد» ایرانی می‌خواند و از هم‌دستی «جن» با دشمنان ایران خبر می‌دهد. نماینده ولی فقیه در سپاه قدس، آمریکا را مقصر اصلی شیوع کرونا در دنیا وهدف این حرکت را مبارزه با ایران و چین می‌داند.

دولت‌های رسمی کشورها محموله‌های ماسک و تجهیزات پزشکی دیگر کشورها را سرقت و مصادره می‌کنند. برخی ایالت‌های آمریکا مراکز و کلینیک‌های سقط جنین را تعطیل کردند. آمار خشونت خانگی بر زنان در دوران قرنطینه در سراسر جهان، افزایش معناداری پیدا کرده است.

کرونا، تبدیل به محملی شده برای نشان دادن پتانسیل‌های شنیع سیستم در زمان‌های بحران. اما این جهانی است که قبل از کرونا هم چهره زشتی داشت و این زشتی، عریان‌تر شده است. این جهانی است که قبل از کرونا هم کودکان از گرسنگی می‌مردند، تجاوز وحشیانه و گروهی به زنان وجود داشت، پرستش پول و فخر فروشی ثروتمندان را تبلیغ می‌کرد، «اول من» و ارتقای شغلی و اجتماعی به قیمت پا گذاشتن بر سر و زندگی دیگران اصلی اساسی بود، نفس‌های محیط زیست و تمام موجودات به شماره افتاده بود، جنگ‌های ناعادلانه و خانمان‌سوز رمقی برای اغلب مردم خاورمیانه و سراسر جهان باقی نگذاشته بود، بنیادگرایان دینی هم نوع اسلامی و هم نوع مسیحی در گوشه و کنار جهان بدن و هستی زن را لگدمال تثبیت ایده‌های ارتجاعی خود کرده بودند و نسخه‌های ایدئولوژیک و سیاسی برای کننترلش می‌پیچیدند، زنان به جرم سقط جنین محکوم و شرمسار می‌شدند، پورنوگرافی و تجارت سکس تبدیل به یکی از سودآورترین صنعت‌های دنیای مدرن شده بود، زندگی هزاران و میلیون‌ها کشاورز و روستایی در اثر تغییر در کارکرد سرمایه‌داری جهانی و برای سود بیشتر و چرخیدن چرخ سرمایه نابود شد، ‌زاغه‌های گسترده با شرایط غیر انسانی در اطراف زرق و برق شهرها ایجاد شده بود، دین و خرافه به‌جای واقعیت و اصول علمی به خورد مردم داده می‌شد و دولت‌ها و مراکز دینی دست در دست یکدیگر در کار تحمیق توده‌ها بودند. انسان‌ها به‌خاطر رنگ پوست و عقایدشان مورد آزار و ستم قرار می‌گرفتند، ال‌جی‌بی‌تی‌کیوها مورد شدیدترین حملات و آزارها قرا می‌گرفتند. چه انسان‌هایی که دسترسی به آب آشامیدنی سالم و حتی توالت بهداشتی ندارند، کودکانی که کودکی‌شان را در کار و خیابان گذراندند و یا تحت کودک‌همسری مورد تجاوز قرار گرفتند و تحصیلی که حق همه کودکان جهان نبود. این گوشه‌هایی از تصویر دنیای پیشا کروناست. نژادپرستی و شونیسم ملی و دیگر رفتارهای چندش‌آوری که در دوران کرونا تشدید شده‌اند به یک‌باره و از خلا بیرون نیامده‌اند و ناشی از شرایط استثنایی نیستند. باید از کسانی که منتظر پایان دوران «غیر عادی» کرونا و بازگشت به دوران «عادی» پیشا کرونا هستند پرسید که چه چیز چنین جهانی را عادی می‌دانند؟ چگونه و چرا باید جهانی را تحمل کرد که در کشوری که رییس این دنیاست و کشور «فرصت‌ها و آرزوها» خوانده می‌شود یک حکومت فاشیستی به سرکردگی ترامپ بر سر قدرت است و با تکیه بر بیگانه‌هراسیِ ناسیونالیستی، نژادپرستی و استقرار افراطیِ «ارزش‌های سنتی» ستم‌گرانه، عصاره جان میلیاردها انسان را در سراسر جهان می‌مکد و فاشیسم را تبدیل به بخشی قابل قبول و قانونی در جهان کرده است. فراموش کرده‌ایم که جهان، هنوز در وحشت عملکرد فاشیسم هیتلری و از یادآوری خاطراتش بر خود می‌لرزد؟ این پدیده‌ای جدی است که به‌آرامی در جهان می‌خزد و قدرت‌های دست راستی را از اروپا گرفته تا برزیل و… بر سر کار می‌آورد. چه آینده‌ای می‌توان برای چنین جهانی متصور بود؟

رهبران سیستم همواره گوش جهان را پر کرده‌اند از این‌که تمام انسان‌ها در یک دنیای برابر زندگی می‌کنند و این معجزه «دموکراسی» است و بدون این دموکراسی، زندگی کردن ممکن نیست اما این معجزه چیزی نیست جز قدرت و امتیازاتش برای قشر و طبقه‌ای کوچک و فلاکت و نیستی برای اکثریت مردمان جهان. این جهان، جهان سرمایه‌‌داری امپریالیستی و ساختارهای سیاسی آن است. آن‌چه در جهان اشاعه دارد حکومت اقلیت بر اکثریت به شکل نژادپرستی، سفیدسالاری، مردسالاری،عظمت‌طلبی (آمریکایی) است.

جهان بدون کرونا هم دستخوش آشوب و تغییر بود و بوی خوشی از اوضاع جهان شنیده نمی‌شد. این واقعیتی است که باید دید و بر رویش دست گذاشت. نژادپرستی، شوونیسم ملی، انقیاد زن و استثمار و سایر ستم‌ها در تار و پود این جهان تنیده شده‌اند. نه‌تنها نباید به این جهان تن داد بلکه باید فعالانه و با قدرت با آن مقابله کرد.  سیستم سرمایه‌داری-امپریالیستی را نمی‌توان اصلاح کرد. این فجایع ریشه در تضادهایی دارند که بخش لاینفکی از کارکرد این سیستم و روابط و ساختارهای آن هستند. کرونا یا هر بحران دیگری نباید باعث «عادی» جلوه دادن این سیستم و شرایطش باشد.

چنین بحران‌هایی فرصتی است تا بیشتر و بیشتر دینامیک‌‌های این سیستم را روشن کند و پیش چشم مردم قرار دهد و افراد بیشتری از خود بپرسند چرا باید این اوضاع را تحمل کرد؟

در چنین شرایط پرتلاطمی باید از خود پرسید چه چیزی و چرا به این ساختار، مشروعیت و انسجام و ماندگاری می‌بخشد و باید با چه چیزی جایگزین شود؟

تشدید تضادهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، ایدئولوژیک و… در جهان سرمایه‌داری و نتایج و تبعات آن به‌سمتی می‌رود که هرگونه سکوت و انفعال در برابر آن به‌معنی هم‌دستی در تمام جنایت‌ها و تبه‌کاری‌های آن است.