فراخوان به “خودی”ها برای پیوستن به صفوف کومه له , دربارۀ اظهارات اخیر رفیق ابراهیم علیزاده(۴)

فراخوان به “خودی”ها برای پیوستن به صفوف کومه له

دربارۀ اظهارات اخیر رفیق ابراهیم علیزاده

(۴)

رفیق ابراهیم علیزاده دبیر اول کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران در ادامۀ سخنان خود خطاب به احزاب سیاسی در کردستان، که در جریان سخنرانی خود به مناسبت گرامیداشت روز کومه له آنرا ارائه نمودند گفتند:

” مسئلۀ دیگری که خیلی مهم است سرنوشت نیروی مسلح است در کردستان. نیروی مسلح در کردستان یکی از آن سئوالات پیشارویمان است که در فردای وقوع تحولات در جامعۀ ایران با آن چکار خواهیم کرد، راجع به این مسئله درهایمان باز است برای صحبت و گفتگو برای خودمان، نظر و دیدگاه خودمان را داریم آنرا فرموله و بیان کرده ایم و فکر می کنم واقع بینانه است، اما بگذار بر سر آن صحبت کنیم، گفته ایم که نیروی مسلح تحت کنترل مردم قیام کننده باشد، در زیر کنترل نهاد و ارگان هایی که مردم نمایندگی می کنند باشد، از زیر کنترل احزاب سیاسی بیرون بیاید، حزب سیاسی صاحب نیروی مسلح نباشد، بر سر جزئیاتش حرف می زنیم، مشکل نیست از جانب ما راه این باز است، منتها کسی که به آیندۀ کردستان فکر می کند نمی تواند به آن فکر نکند و نمی تواند آن همه تجربۀ تلخی که در گذشته روی داده اند مد نظر قرار ندهد. مسئلۀ دیگر، مسئلۀ حاکمیت است. همه می گویند جنگ های داخلی و آن نوع جنگ ها، برای حاکمیت(قدرت.م) است، چنین باشد یا نه، به هرحال اگر این  جنگ و درگیری و به جان هم افتادن واقعی است، خُب بیاییم فکری به حال آن بکنیم، ساده ترین دیدگاه دمکراتیک که در دنیا هست این است که حاکمیت حق مردم است، پس حاکمیت را به مردم بدهیم. بیاییم و بنشینیم و توافق کنیم که پروسۀ واگذار کردن حاکمیت به مردم چگونه است و بر روی جزئیات آن به توافق برسیم، اما البته ما واقع بین هستیم، ما در خیال زندگی نمی کنیم، ما می دانیم که مرحلۀ گذار هم هست، شما به ترافیک لایت، چراغ راهنمایی، نگاه کنید چراغ راهنمایی، زرد و قرمز و سبز دارد، اگر زرد نداشته باشد روزی هزاران تصادف روی می دهند، بیاییم ما برای چراغ زرد هم فکری بکنیم با آن چراغ زردی که از تصادف جلوگیری می کند، راهی برایش پیدا کنیم برای اینکه در آن مرحله تا جامعه می تواند ثبات خود را دوباره بدست بیاورد، تا مردم حاکمیت توده ای خود را تأمین می کنند، تا نیروی مسلح به تحت کنترل مردم در می آید، بیاییم فکری نیز برای ترافیک لایت زردمان هم بکنیم، اینهم بر روی “پشت شیر” نیست، اگر حسن نیت باشد، می شود. از دیدگاه ما باب دیالوگ و گفتگو با همۀ احزاب سیاسی کردستان بر سر این موضوع گشوده است و ما از آن امتناع نمی کنیم از پیداکردن را چارۀ واقع بینانه. اما ما دوست نداریم با آن نمایش بدهیم، این ضرورت ها و نیازها را به پشت پا گرفتن از پهلودستی خود تبدیل کنیم، فقط با آن تبلیغ کنیم، ما می خواهیم واقعاً آنرا به عمل در آوریم.”

در ارتباط با سخنان ایشان ابتدا باید گفت این درست است که کومه له در خصوص “نیروی مسلح” در آیندۀ کردستان دارای سیاست روشن و اصولی است، چنین سیاستی منتج از برنامه و اهداف اعلام شدۀ کومه له در کردستان یعنی استقرار حاکمیت شورایی مردم در کردستان است. نیروی پیشمرگ کومه له بمثابه بازوی مسلح حزب کمونیست ایران هم، بایستی در خدمت ایجاد و سازمان دادن یک ارتش توده ای در کردستان و در خدمت به امر تحقق حاکمیت شورایی قرار گیرد و نیز در سطح سراسری متحدین خود را به حمایت از نیروی مسلح توده ای مردم کردستان فرا بخواند.

بنابراین بدون تأکید و ابلاغ مشخص بر شکل “حاکمیت مردمی” که از نظر ما کمونیست ها همانا سیستم شورایی بوده و می تواند متضمن حداکثر دخالت مردم در امور جامعه از جمله لگام زدن بر سرکشی و اقدامات خشونت آمیز احزاب باشد؛ اشارۀ عام مبنی بر تحت کنترل قرار گرفتن نیروی مسلح از سوی “مردم”، ناقص است و راه به جایی نمی برد. چرا که می دانیم مثلاً حزب دمکرات کردستان و سازمان زحمتکشان هم از برنامۀ فدرالیستی خود به عنوان برنامه برای “حاکمیت مردم کردستان” نام می برند. احزاب بورژوازی فاسد و چپاولگر حاکم بر کردستان عراق، سالهاست که شکل حکومتی پارلمان خود را به عنوان “حکومت مشروع مردم کردستان” به دنیا معرفی می کنند و اینک بعد از گذشت ۳۰ سال از به قدرت رسیدن آنان، همچنان اسلحه و تفنگ است که حرف اول را در این جامعه می زند. رژیم جهل و جنایت اسلامی هم، “مجلس شورای اسلامی” خود را “نماد حاکمیت ملت ایران” معرفی می کند. اساساً کدام کشور و سیستم حکومتی در دنیای سرمایه داری هست که “شکل حکومتی” خود را “مردمی” و برای “مردم” معرفی نکند؟!

هر چند که مخاطب قرار دادن این احزاب برای التزام به رعایت موازین دمکراتیک و پرهیز از خشونت در قبال یکدیگر و در قبال جامعه وظیفه ای همیشگی است، اما امری که می تواند متضمن تحقق چنین سیاست روشن و اصولی ای باشد، تلاش جدی برای استقرار حاکمیت شورایی در کردستان است نه چیز دیگری. قوت کومه له در این خواهد بود که هم در عرصۀ همکاری های معین با آن احزاب و هم در عرصۀ آگاهگری و افشای اعمال و سیاست های آنان، با قدرت و اعتماد بنفس عمل کند.

احزاب بورژواناسیونالیست در کردستان همیشه خود را سرور و قیم مردم به حساب آورده و برای به قدرت رسیدن و حاکمیت خود بر این مردم، به هر عملی ولو جنایتکارانه هم متوسل می شوند، حال چگونه برایشان قابل قبول است که این بار مردم بر آنها مسلط شده و خود تحت کنترل مردم باشند؟! تجربۀ همجنسان شان در حکومت اقلیم کردستان همین را نشان می دهد. پس در این میان، راهکار اصلی و تعیین کننده، نه در دست احزاب، بلکه در دستان توانمند توده های مردم و در رأس آن کارگران و زحمتکشان کردستان قرار دارد.

نزدیک به سه دهه است که در متن روابط و دیپلماسی موجود میان کومه له و حزب دمکرات، همواره به این حزب اعلام شده است که مثلاً مذاکرات یک جانبه با رژیم اسلامی، در ضدیت و تقابل با منافع مردم کردستان است و باید تحریم شود، اما گوش این حزب به این حرفها بدهکار نبوده و تا همین امروز هم مشغول ادامۀ سیاست مذاکرۀ خود با رژیم اسلامی هستند.

 به همین سان، هیچ درجه از روابط و دیپلماسی، امضاهای روی کاغذ، تعامل و تسامح و حتی اعلان التزام به جامعه، نمی تواند مانع بروز جنگ و درگیری و توسل به خشونت از سوی احزاب و جریانات بورژواناسیونالیستی باشد. هر چند تلاش ها در این زمینه ضروری است، و به این امر نیز واقفیم که زبان تبلیغات مان باید با مناسبات ما با این احزاب خوانایی داشته باشد؛ اما تمامی این تلاشها و امورات، مربوط به شرایط و دوران امروز یعنی “در اپوزیسیون بودن” است. در صورت وقوع هر گونه تحول (اعتلا، قیام و انقلاب) در جامعه، کل مناسبات و قراردادهای موجود بین ما و این احزاب دگرگون شده و یکبار دیگر بر اساس شرایط تازه و الزامات آن، و توازن قوای موجود در آن دوران، آرایش می یابد. احزاب مذکور از جانب متحدین منطقه ای خود مورد حمایت و پشتیبانی قرار می گیرند و برای جلوگیری از تعمیق انقلاب، به نسبت توازن قوایی که در آن قرار می گیرند و در صورت غیاب حضور مردم در صحنۀ سیاسی، کاملاً محتمل است که برای تأمین قدرقدرتی خود، علیه مردم، علیه احزاب چپ و کمونیست و علیه یکدیگر نیز وارد جنگ و درگیری هم بشوند. پس تنها تشکیل فوری و بلافاصلۀ شوراها در سطح وسیع، و تسلیح بلافاصلۀ عموم مردم، و ایجاد یک ارتش توده ای، و به عبارت دیگر، حکومت شورایی است که می تواند از دستاوردها و حاکمیت مستقیم مردم حمایت کند و سد محکمی بر سر راه بروز چنین اعمال جنگ طلبانه ای باشد.

اما در شرایطی که رهبری امروز کومه له به پوپولیسم و راست روی و تقویت گرایش ناسیونالیستی مشغولند، به طور عملی به استراتژی سوسیالیستی کومه له در کردستان که یکی از ارکان آن تلاش برای جدایی توده های مردم کارگر و زحمتکش از استراتژی، افق، آرمانها و سیاست های احزاب بورژوایی در کردستان و تقویت استراتژی سوسیالیستی در قبال استراتژی ناسیونالیستی در مقیاس اجتماعی بوده و اساساً شرط لازم پیشروی جنبش انقلابی و تحقق حاکمیت مردمی در کردستان است؛ پشت کرده و در این میان موضوع همکاری و روابط با احزاب ناسیونالیستی را چنان برجسته کرده اند که مدتهاست کل سیاست و انرژی کومه له در کردستان را به آن مشغول کرده اند و در واقع اساس کار را به فراموشی سپرده اند. ایشان آگاهانه جامعه را از مسلح بودن احزاب می ترسانند، ممانعت از “تکرار تجربۀ تلخ” که منظورشان جنگ حزب دمکرات علیه کومه له است را ورد زبان خود کرده اند تا مجوزی برای سازشکاری و همسویی های خود با حزب دمکرات دست و پا کنند. وگرنه کسی که وفادارانه به تاریخ کومه له افتخار می کند، نمی تواند جانفشانی ها و مقاومت قاطعانۀ کومه له در برابر قلدری و تعدیات حزب دمکرات علیه آزادی و دمکراسی در کردستان را به عنوان “تجربۀ تلخ” یاد کند، همانگونه که نمی توان از تهاجم کومه له به سپاه مزدور”رزگاری” و محو آنان از صحنۀ سیاسی کردستان و همچنین از جانفشانی و مقاومت کومه له در برابر تعدیات و سرکوبگری های رژیم اسلامی در کردستان به عنوان “تجربۀ تلخ” یاد کرد. کسی که چنین تبیین عوامفریبانه ای به خورد جامعه می دهد، قبل از هر چیز جانبازی رفقای خود و کمونیست های این جامعه را به هدر می دهد! بایستی به چنین کسانی گفت که اگر به زعم شما آن “تجارب تلخ”، نمی بود بورژوازی و ارتجاع در کردستان اینک این جامعه را قرق کرده بود و به قول معروف “نه از تاک، نشان مانده بود و نه از تاک نشان!”

تکرار عبارت بی مُسمای پرهیز از “تجربۀ تلخ”، در واقع در خدمت افسارگسیختگی احزاب و به رسمیت شناسی توسل به خشونت در برابر هر افشاگری یا صدای مخالف در جامعه خواهد بود. در اینجاست که باید گفت احساس مسئولیت واقعی در قبال “هر قطره خون در کردستان”، و نیز ضمانت واقعی آزادی بیان در این جامعه، همانا تلاش پیگیر در راستای برپایی یک جنبش شورایی قدرتمند در همین امروز، و آگاهگری به موقع و افشای سیاست ها و طرح و برنامه های ضدمردمی موجود دراین جامعه است؛ نه سکوت و مدارا در قبال آنان. در غیر اینصورت، فساد و جنایت و خونریزی همچون کردستان عراق، در آیندۀ کردستان ایران نیز حکمروایی خواهد کرد.

رفیق ابراهیم در ادامۀ سخنان خود، به مسئلۀ حاکمیت در کردستان اشاره می کند. ایشان اصل “حاکمیت برای مردم” را به عاریه می گیرد تا در یک چنین پوششی مواضع انحرافی امروز خود را در این باره، بیان دارد. بحث توافق با احزاب ناسیونالیست بر سر “مرحلۀ گذار” با تمثیل “ترافیک لایک”، که رفیق ابراهیم بر آن تأکید دارد؛ دقیقاً بخشی از همان بحث و مواضع انحرافی رفیق “جمال بزرگپور” دیگر عضو رهبری کومه له در خصوص به زعم ایشان “ناکارایی” برنامۀ کومه له برای حاکمیت شورایی مردم در کردستان است. رفیق جمال بر این باورند که در آینده، و در دورۀ انتقالی یا همان دورۀ گذار(بعد از جمهوری اسلامی)، ادارۀ جامعه به احزاب سپرده شود و پس از آنکه آن دوره سپری شد آنگاه می توان از دورۀ انتقالی بە دورۀ تثبیت پایەهای حاکمیت تودەای گذر کرد”! ایشان از جمله از اینکه در برنامۀ کومه له، به این موضوع پرداخته نشده و به جای آن فوراً تشکیل شوراها را در دستور گذاشته شده است؛ این برنامه را فاقد امکان عملی شدن می داند! (در این باره قبلاً نوشته های مفصلی انتشار داده ام که در آرشیو همین سایت اینترنتی موجود است.)

اینک رفیق ابراهیم علیزاده نیز این تبیین را توسعه کرده و بر خلاف برنامۀ کومه له برای حاکمیت، آنرا خودسرانه به عنوان موضع رسمی کومه له روبه جامعه اعلام می کند!

 بحث مزبور سالها قبل در صفوف تشکیلات مورد نقد قرار گرفت و بعد از آن رفیق جمال آنطور که خود گفته اند آنرا به بایگانی سپردند! در اینجاست که باید برای آن دسته از رفقای متوهم در این تشکیلات روشن شده باشد که چند سال سکوت رفیق ابراهیم در قبال نظرات انحرافی رفیق جمال که همان نظرات جریان “فراکسیون” در مورد برنامۀ کومه له برای حاکمیت بود، برای چه بود؟! ما همان موقع گفتیم که این یک اپورتونیسم سیاسی آشکار است. گفتیم که این نظرات به بایگانی سپرده نشده و سکوت رفیق ابراهیم هم نشانۀ رضایت بر آن است. فقط زمانِ کمی لازم بود تا امروز در شرایط مساعدتری از وجود گرایش راست و ناسیونالیستی غالب بر رهبری کومه له، آن نظراتِ مسکوت و مذموم، این چنین در تریبون رسمی تشکیلات توسط دبیر اول آن جار زده شود!

صحبت های اخیر رفیق ابراهیم، تکرار همان مواضع و صحبت های “عبدالله مهتدی” است که چند ماه قبل طی یک سخنرانی در شهر کلنِ آلمان، هنگام پرداختن به استراتژی سازمان زحمتکشان با عنوان “طرح مدیریت در کردستان”، ضمن ابراز نگرانی از اوضاعی که ممکن است در آینده کنترل آن برایشان دشوار باشد، بر امر ادارۀ جامعه در دورۀ انتقالی توسط احزاب، تأکید دارد.

 “طرح مدیریت دوران گذار”، چه از سوی عبدالله مهتدی و چه از سوی رفیق ابراهیم علیزاده در واقع طرح و پروژه ای است که عملاً در خدمتِ به قدرت رسیدن احزاب، و به حاشیه راندن مردم قرار دارد! “مدیریت دورۀ گذار” از سوی احزاب، در واقع دورۀ مصالحه بر سر قدرت و تدارک مقدمات اداری و بوروکراتیک مربوط به تقسیم قدرت میان احزاب و شکل مربوطۀ آن یعنی پارلمان خواهد بود. در این میان اگر “ترافیک لایت”ی هم موجود باشد، همانا نشان دادن چراغ قرمز بر روی مردم و چراغ سبز بر روی احزاب خواهد بود، چراغ زردی وجود نخواهد داشت! یک چنین “ترافیک لایت”ی، قطعاً باعث تصادف خواهد شد، چرا که عبور به میدانِ قدرت، و کشمکش بر سر تقسیمات آنرا، برای احزاب مجاز نموده است.  به یقین که مردم کردستان، این “ترافیک لایت” را بر مبنای درست آن، تغییر خواهند داد!

اظهارات اخیر رفیق ابراهیم، علاوه بر برنامۀ کومه له برای حاکمیت، با مصوبۀ کنگرۀ ۱۵ کومه له هم در تناقض و مغایرت کامل قرار دارد. در آن کنگره، دقیقاً در پاسخ به چنین دیدگاه و مواضع انحرافی مبنی بر لزوم پرداختن به نقش احزاب در ادارۀ جامعه، به طور مصوب گفته شد که “تعیین سیاست و تاکتیک مشخص برای شرایطی که هنوز به وقوع نپیوسته و توازن قوایی که هنوز ناشناخته است، برنامه ریزی برای آن، سیاست و تاکتیک معینی را تا سطح استراتژی ارتقا می دهد و استراتژی سوسیالیستی را در عمل به حاشیه می راند.”

مواضع رفیق ابراهیم و رهبری امروز کومه له، در میان مردم به این توهم دامن می زند که گویا احزاب ناسیونالیست قابلیت و صلاحیت ادارۀ جامعۀ کردستان را دارند! از رفیق ابراهیم باید پرسید چنانچه حزب دمکرات در همان دوران گذار، بر مسند به زعم شما “اداره آن دوره”، بنشیند، آیا واقعاً حاضر است بعد از آنکه “مأموریتش” به اتمام رسید، لطف کند از مسند خود پایین آید و آنرا به توده های مردم تفویض نماید؟

در اینجاست که باید دید نگرانی رفقا از بروز جنگ و درگیری بین احزاب برای چیست؟ ایشان از هم اکنون می خواهند تنش و کشمکش های مربوط به مسئله ای که خود از آن به عنوان “ادارۀ جامعه در دورۀ گذار” نام می برند را تخفیف داده و به گونه ای معامله گرانه با احزاب ناسیونالیست برای شراکت در چنین اداره ای، به مصالحه و توافق برسند! این احزاب، به قول معروف “از خدا می خواهند” که بهانه ای برای نشستن بر مسند قدرت پیدا کنند. در این جا هم و طبق معمولِ سالهای اخیر، رفیق ابراهیم به کمک آنان شتافته و با دوختن “کلاه شرعی” دیگری، راه را برای آنان هموار می کند و خود نیز همراهشان است. اما غافل از اینکه، سپردن ادارۀ جامعه به دست احزاب در هر مقطعی، سرآغاز جنگ و خونریزی خواهد بود. براستی که این، معاملۀ آشکاری است بر سر حقوق پایمال شدۀ مردم کردستان!!

باید گفت که برنامۀ کومه له برای حاکمیت شورایی، بر پایۀ حق حاکمیت کارگران و توده های مردم کردستان و دخالت مستقیم آنها در تعیین سرنوشت سیاسی و اداری جامعه استوار است. بنابراین، در این برنامه جایی برای تقسیم قدرت مابین احزاب سیاسی وجود ندارد. این امر به معنای حذف و یا نادیده گرفتن نقش احزاب در حاکمیت سیاسی کردستان نیست. تا آنجا که به نقش احزاب مربوط می شود، چگونگی و نحوۀ دخالت آنها در امر حاکمیت سیاسی مطرح است نه چیز دیگری. احزاب مختلف سیاسی می توانند همچو اقشار مختلف مردم، در پروسۀ انتخابات نمایندگان مردم شرکت کنند و از این مسیر وارد سیستم و نظام شورایی شوند و از این طریق در “قدرت سیاسی” نقش ایفا کنند.

در واقع صحنۀ سیاسی جامعۀ کردستان میدان جدال و تقابل دو آلترناتیو است، آلترناتیوِ حکومت شورایی که موجبات دخالت مردم در اداره و مدیریت جامعه را فراهم می آورد، و آلترناتیوِ حکومت پارلمانی که مانند هر جای دیگر، مردم را به حاشیه می راند و به تقسیم قدرت در بین احزاب رسمیت و قانونیت می بخشد. در این جدال واقعی، باید بیش از پیش قاطعانه و بدون هیچ گونه شک و تردید و یا تزلزلی، بر عملی بودن، برحق بودن، مترقی بودن و راهگشا بودن آلترناتیو حکومت شورایی پای فشرد و همین امروز آنرا به یک حرکت و جنبش واقعی در کردستان تبدیل کرد.

صلاحیت و توانایی ادارۀ جامعه در هر مقطعی، چه دوران گذار و چه غیر آن، در اختیار کارگران و مردم مسلح متشکل در شوراها می باشد. تجربۀ کردستان و ادارۀ جامعه توسط شورا و جمعیت های مردمی در سالهای اوایل قیام، هنوز زنده است و نباید به هیچ حزب و جریانی تحت هیچ بهانه و ادعایی، اجازۀ پایمال کردن آنرا داد. درست است که جامعۀ کردستان به درجاتی تحزب یافته است، اما تجربۀ زندۀ همسرنوشتان این مردم در کردستان عراق، گواهی است بر اینکه کل این مردم از دخالت و سروری احزاب به بهانه “مدیریت” و “حکومت”، و تقسیم نفوس میان آنان، بیزار و متنفرند!

با توجه به اظهارات رفیق ابراهیم علیزاده، از نظر رهبری امروز کومه له، حاکمیت شورایی مردم در کردستان، ابتدا باید با اداره و حاکمیت احزاب شروع شود. این است چهرۀ واقعی مواضع و نظرات ایشان در خصوص حاکمیت مردمی و ساختار آن! یک چنین دیدگاه و نظراتی نه تنها راست روانه، بلکه کاملاً در تضاد با کل سیاست و برنامۀ مبارزاتی کومه له و حزب کمونیست ایران قرار دارد. اینان با یک چنین سلسله مواضع، و نیز عملکردهایی که در طی قسمت های قبلی این نوشته به گوشه هایی از آن اشاره شده است؛ صلاحیت رهبری کومه له به مثابه سازمان کردستان حزب کمونیست ایران را از دست داده اند!

پویا محمدی

۱۵ اسفند ۱۳۹۸

۵ مارس ۲۰۲۰