پادرمیانی بیهوده رئیس دانا با هدف آشتی دادن مردم با سرمایه داری خودی با انداختن تقصیر بر گردن نئولیبرالیسم

پادرمیانی بیهوده رئیس دانا با هدف آشتی دادن مردم با سرمایه داری خودی با انداختن تقصیر بر گردن
فریبرز رئیس دانا به تازگی و بعد از خیزش آبان که به خون کشیده شد و در پی آن بیش از ۱۵۰۰ نفر به قتل رسید و بیش از ۷۰۰۰ مجروح و بازداشت شدند و همچنان هر روز اجساد بازداشت شدگانی که زیر شکنجه و یا با گلوله به قتل می رسند، در رودخانه ها، پشت سدها، پشت درب منازل و هر جای دیگری انداخته می شوند، مانند همیشه که می خواهد بیهوده وظیفه ریش سفیدی خود را در لباس کارشناس و دکترای اقتصادی برای از زیر ضرب بدر بردن سرمایه داری خودی و رفع مسولیت از حاکمیت طرفدار سرمایه داری خود را در زمان های بحران بر عهده بگیرد و از قبل آن مجالی برای به حساب آورده شدن توسط جناحی از حکومت برای خود به دست آورد، این بار نیز می خواهد شانس خود را امتحان کند، شاید کسی در قدرت به حرف و موعظه اش گوش دهد.
رئیس دانا در مطلبی تحت عنوان «انفجار کار بنزین بود یا پرتوهای نئولیبرالیسم» بی مقدمه خیزش آبان را نه نتیجه انفجار خشم و انزجار توده ای نسبت به آنچه چهل سال به زور سرکوب و اسلحه و زندان بر مردم اعمال شده و نه ادامه مبارزات بی وقفه و خیزشهای گذشته بویژه دی ۹۶ که اینبارافزایش سه برابری قیمت بنزین جرقه ای برای شعله ور شدن آن بهانه ای شد، بلکه نتیجه بکارگیری شیوه و قوانین مکتب نئولیبرالیسم توسط دولت ها از زمان ریاست جمهوری رفسنجانی می داند که گرانی بنزین را از جمله معلول عملکرد نئولیبرالیسم دانسته و همچنین از تبعات سیطره نئولیبرالیسم بر اقتصاد و به تبع آن تأثیراتش بر زندگی اکثریت مردم کارگر و زحمتکش می نویسد.
اساس نئولیبرالسیم که تعدیل ساختار و نامسول کردن دولت است ، هم رئیس دانا و هم هر کسی که در مورد سیاست نئولیبرالیستی آشنائی داشته باشد ، بر آن توافق دارند. یعنی سپردن همه چیز به دست بازار و مبرا کردن دولت از پذیرش هر گونه مسولیتی در قبال افراد جامعه و زدن همه بیمه ها و الزامات دولتی در تأمین حداقل هائی که طبقه کارگر اروپا در نیمه دوم قرن بیست به دولت ها تحمیل کردند و سرمایه داری غرب ناچار به ایجاد دولت های رفاه شد.
رئیس دانا جانب گرایانه حاکمیت چهل ساله فعلی را به دو دوره (دوره ده ساله اول و دوره سی ساله دوم که با ریاست جمهوری رفسنجانی شروع می شود) تقسیم می کند و آشکارا در کنار سیستم اقتصادی ده ساله اول که به زعم ایشان هنوز تحت نفوذ و مورد مداخله اقتصاد امپریالیستی و نئولیبرالیستی قرار نگرفته بود و در مقابل سی ساله بعدی قرار می گیرد.
رئیس دانا هیچ مشگلی با نفس سیستم سرمایه داری ندارد، استثمار طبقه کارگر از نظرش موجه و مقبول است به شرطی که آن استثمار توسط سرمایه دار میهنی و خودی باشد. برای او در ده ساله اول که بلافاصله بعد از انقلاب، شوراهای کارگری مورد یورش کمیته ها و نهادهای نظامی تازه تأسیس قرار گرفتند و رهبران و نمایندگان شوراها را کشتند، زندانی کردند و تعدادی هم اعدام کردند تا کسانی مانند محجوب و ربیعی بعدا در رأس خانه کارگر قرار دهند، اشکالی ندارد. او به راحتی مشقات معیشتی و انجماد دستمزد کارگران به مدت بیش از ده سال با وجود افزایش هر ساله تورم، انکار می کند و به راحتی کشتار خونین ده ۶۰ و بازداشت های ده ها هزار نفره معترضین اعم از کارگر و فعال سیاسی واجتماعی و قتل عام زندانیان در همان دهه را نادیده می گیرد که در سایه آن کشتارها، حاکمیت توانست حرکت چرخ همان اقتصاد محبوب رئیس دانا را لنگان، لنگان ادامه دهد.
رئیس دانا قبول دارد که نئولیبرالیسم به معنی عبور از لیبرالیسم و دولت های رفاه است، اما چون نمی تواند در هیچ دوره ای از تاریخ سرمایه داری ایران، هیچ نمونه ای از نظام سیاسی و اقتصادی لیبرالیستی و سوسیال دمکراتیکی را بیابد و مجبور است خشن ترین و عقب مانده ترین سیستم سرمایه داری خودی را به دو دوره تقسیم کند و به دوره دوم عنوان دوره نفوذ نئولیبرالیسم بدهد تا پایه ای مادی برای نظرش جعل کند. نمی خواهد قبول کند که در هیچ دوره ای در ایران خبری از بیمه های اجتماعی، درمان رایگان و دیگر امکانات رفاهی رایگان وجود نداشته که ظاهرا به گفته ایشان با عروج نئولیبرالیسم، آن امکانات از مردم بازپس گرفته شده و دولت از خود سلب مسولیت نموده است.
برخلاف ادعای رئیس دانا ، افتصاد سرمایه داری ایران طی چهل سال گذشته که او می خواهد دوره سی ساله دوم آن را به یکی از نسخه های موجود یعنی نئولیبرالیسم ربط دهد، یک اقتصاد نامتعارف بوده و هست که با هیچ یک از مدلهای جهانی موجود همخوانی نداشته است و علت آن هم وجود یک حاکمیت سیاسی است که هویت خود را مدام در ضدیت با غرب تعریف کرده و بنابراین نتوانسته است با نرمها و قوانین بین المللی سیستم سرمایه داری متعارف کنار بیاید. در نتیجه یک نوع اقتصاد رانتی ویک مدیریت چپاوگرانه، غارتگرانه و باندهای دزدی و مافیای قدرتمند چپاول در میان جناح های حاکمیت و باندهای وابسته به آنها شکل گرفته که مراکز تولیدی و اقتصادی تحت نام خصوصی سازی را میان خود تقسیم کرده اند. بنابراین اقتصاد ایران نه می شود گفت دولتی و نه خصوصی، بلکه مافیایی است و هر باندی بنا بر توازون قوای میان خود و رقیبانش در حاکمیت بر آن چنگ می اندازد. در چنین سیستمی است که همه منابع ثروت غارت می شود و اقتصاد فرو می پاشد که از تبعات آنی آن بیکاری، گرانی و فقر و در مراکزی که هنوز رمقی برای تولید دارند، هزینه های تداوم همان رمق را هم با نپرداختن حقوق کارگران و به تعویق انداختن حقوقها به مدتهای طولانی ماهها و سالها در سایه سرکوب خشن کارگران معترض تأمین می کنند.
هدف رئیس دانا و هم ردیفانش از آماج قرار دادن مدلی از سرمایه داری که اساسا در ایران موجود نیست در شرایط شدت گیری اعتراضات توده ای و سرعت گیری تحولات اجتماعی و شکل گیری یک توازون قوای جدید به نفع مردم معترض، چیزی نیست غیر از آدرس غلط دادن و تلاش برای چرخاندن نوک پیکان مبارزات مردم به سوی فرای مرزها و از این طریق  محفوظ ساختن سرمایه داری خودی از اصابت پیکان اعتراضات. تبرئه کردن سرمایه داری میهنی و مقصر دانستن امپریالیسم جهانخوار و مدل نئولیبرالیستی سرمایه داری در تحمیل مشقات معیشتی و فقر و فلاکت توده ای در درون مرزهای ایران، از جنس همان اعتراض  نمازگزاران در نماز جمعه دو هفته قبل تهران با شعار «تورم، گرانی، جواب بده روحانی»است. همان شعاری که بازنشستگان و معلمان و کارگران در تجمعات خود می دادند و به خاطرش مورد حمله نیروهای سرکوبگر حکومتی قرار می گرفتند!
اما کسانی مانند رئیس دانا سالهاست که از طرف کارگران بخاطر ریاکاریها و فریبکاری هایشان در جهت به سازش کشاندن طبقه کارگر با کارفرمایان و کل سیستم سرمایه داری، طرد و بی اعتبار شده اند و طوفان مبارزات جاری کل مردم جان به لب رسیده، آنها و تئوری و تزهای چاپلوسانه شان را بر سختی صخره خواهد کوبید.
جوانمیر مرادی
۹/۱۰/۱۳۹۸
@anjomanbfk