جدال آلترناتیوها یا کسب هژمونی سیاسی در جامعه؟

جدال آلترناتیوها یا کسب هژمونی سیاسی در جامعه؟

هم آلترناتیو چپ و هم آلترناتیو راست به نیروی اجتماعی نیاز دارند تا بتوانند آلترناتیو خود را در جنبش سرنگونی علیه جمهوری اسلامی مسلط سازند. جدال آلترناتیوها صحیح است اگر فقط به مقابله بخش متحزب و متشکل جنبش های چپ و راست با یکدیگر محدود کنیم اما حزبی که می خواهد هژمونی سیاسی اجتماعی پیدا کند یعنی برنامه ی سیاسیش برای اداره جامعه توسط جامعه پذیرفته و انتخاب شود آنگاه باید ورای جدال آلترناتیوها و احزاب سیاسی وارد گود جامعه شود و بجای موضع گیری سیاسی در قبال فعل و انفعالات جنبش سرنگونی به راهبری و شکل بخشی به اعتراضات اجتماعی بپردازد. حزبی می تواند در جنبش سرنگونی هژمونی سیاسی کسب کند که بجای موضع گیری بتواند از صف نیروهای راست جنبش سرنگونی نیرو بردارد و به صف نیروهای چپ جنبش سرنگونی اضافه کند. حزبی که بتواند اعتماد جامعه را در تحقق بخشیدن به آزادی و برابری و رفاه و خوشبختی همگانی را نشان دهد. صرف شعار خوب کافی نیست چون مردم می دانند قول و قرارهای انتخاباتی چیزی بیش برای فریب مردم نیستند و لذا برنامه و اساسنامه احزاب سیاسی را هم بعنوان در باغ سبز نگاه می کنند.

تاکید بر جدال آلترناتیوها در فضای سیاسی جامعه میان احزاب سیاسی می تواند مردم را بر سر دو راهی “واقعیات موجود” جامعه دموکراتیک غربی و “آینده درخشان” مورد نظر کمونیستها قرار دهد و زیر سایه موج جهانی سرمایه داری سکولار و دموکرات و حقوق بشری و تبلیغات وسیع به نفع آن که همواره در جریان است سرانجام آلترناتیو راست را “انتخاب” کند (و نه حتا فریب آن را بخورد). و به آلترناتیو چپ – جمهوری سوسیالیستی و یا حکومت شورایی – بعنوان یک آلترناتیو ایدئولوژیک و خود محور و غیر عملی و استالینیست (که مخالفش را مانند جمهوری اسلامی نابود می کند) نگاه کرده و در نبود یک الگوی عملی و موفق از حکومت کارگری لذا سرانجام به آلترناتیو راست قانع یا تسلیم شود.

آنچه آلترناتیو چپ – جمهوری سوسیالیستی – را می تواند و باید به آلترناتیو مدعی و غالب و مسلط و در دسترس بخش وسیعی از بدنه اجتماعی جنبش سرنگونی تبدیل کند نه موضع گیریهای رادیکال سیاسی علیه جریانات و احزاب راست بلکه مواجهه اصولی و انسانی و غیر ایدئولوژیک و علمی به تحرکات و فعالیتها و اعتراضات و تظاهراتها و تحصن ها و بیانیه ها و کل مبارزات مدنی مرکب از چپ و راست است. حزب کمونیستی کارگری باید در این مواجهات با دخالتگری عینی و اجتماعی بتواند به جامعه نشان دهد که معتمدترین و رادیکالترین و قابل اتکا ترین مدافعین آزادی های فردی و اجتماعی – برابری همه جانبه – رفاه و خوشبختی – و حقوق انسانی برای کل جامعه هستند. کسب هژمونی سیاسی کمونیستها با موضع گیریهای رادیکال علیه احزاب راست صورت نمی گیرد بلکه با نشان دادن امکان تحقق یک حکومت انسانی ممکن می شود.

این برداشت که هر معلمی و هر جوانی و هر زنی و هر فرد معترض به جمهوری اسلامی یا باید همین امروز و علنن اعلام کند خواهان جمهوری سوسیالیستی است و یا به آلترناتیو راست تعلق دارد یک ذهنیت ایدئولوژیک است. بعنوان مثال رفقایی اعلام می کنند که بیانیه های ۱۴ نفره “فقط خواهان استعفای خامنه ایند” و نتیجه می گیرند که این افراد خوهان بقای حکومت و دولت و نظام اقتصادی و اجتماعی موجود هستند. این نتیجه گیری نه تنها دلبخواهی بلکه خطرناک است. قرار دادن افراد و محافل و تشکلاتی در مقابل آلترناتیو چپ تا زمانی که خود آنها ضدیتشان را با حکومت شورایی نشان نداده اند خطرناک است. این افراد امروز و در شرایط عینی معینی خواستهای محدودی را علنن بیان کرده اند که اتفاقن خواست بخش وسیعی از جامعه است. محکوم کردن چنین بیانیه هایی ترساندن مردم از آلترناتیو چپ است که گویا خود محور و دیکتاتور مآب و بی تخفیف است. (کمونیستها در برقرای یک جامعه انسانی بی تخفیفند و نه در قبال افراد و گروه های اجتماعی). در کشمکشهای سیاسی و اجتماعی در جریان این افراد به فعالین آلترناتیوهای متفاوت و مغایر هم تبدیل خواهند شد حزب سیاسی کمونیستی باید تلاش کند تعداد هر چند کمتری به آلترناتیو راست در روز بعد از سرنگونی ج.ا. بپیوندند و بلکه بطرف آلترناتیو شورایی بچرخند. لذا امروز تلاش یک حزب کمونیستی کارگری باید این باشد که آلترناتیو خود را شفاف و علنی به جامعه عرضه کند. که خود را بعنوان پرچم رهایی واقعی نشان دهد. که خود را بعنوان متحد کننده اعتراضات وسیع اما پراکنده جنبش سرنگونی ثابت کند. که خود را بهنوان هدایت گر و سازمانده و پیشرو کشمکشهای جنبش سرنگونی با جمهوری اسلامی به جامعه ارائه کند.

هنوز بدنه اجتماعی کوه یخ جنبش سرنگونی آلترناتیو سیاسی خود را انتخاب نکرده است. اینکه اگر معترضین با آلترناتیو چپ بودن را نشان نداده اند پس با آلترناتیو راست هستند غلط است کما اینکه طبقه کارگر و زحمتکش اتوماتیک آلترناتیو چپ را می خواهد و می پذیرد غلط است. هنوز بخش بزرگی از طبقه کارگر زیر نفوذ خواستهای صنفی و سندیکالیستی است و آلترناتیو سیاسی معینی را انتخاب نکرده است. اینکه یک حزب مدعی قدرت سیاسی چگونه می خواهد هژمونی سیاسی خود را در یک جامعه تثبیت کند سئوال است و نه موضع گیریهای رادیکالش.

اقبال نظرگاهی

۲۹ اوت ۲۰۱۹