نیروهای کمونیست، و موضوع مذاکره

نیروهای کمونیست، و موضوع مذاکره

چندی است، موضوع مذاکره ی سازمان ها و احزاب بورژوا – ناسیونالیستِ کوردستان ایران با رژیم ضد بشری حاکم که با پا درمیانی و وساطتِ یک سازمان نروژی به اسم ” نورف ” صورت گرفته بود، به یکی از خبرهای داغ در میدیا و شبکه های اجتماعی تبدیل گردیده است. هرچند هفته های متمادی از وقوع این رویداد می گذرد، اما هنوز این موضوع در کانون توجه همگان قرار دارد.

در این مدت سوای اظهار نظر و مواضعِ شخصی فعالین سیاسی کمونیست در قبال این رخداد، چندین اطلاعیه نیز از سوی سازمان ها و احزاب کمونیست در محکوم کردن مذاکره ی دو سازمان زحمتکشان مهتدی و ایلخانی زاده، و دو حزب دموکرات ( جریانات حاضر در مرکز همکاری احزاب و نیروهای کوردستان ایران ) صادر شده اند. علاوه بر این ها، در تاریخ بیستم جولای ۲۰۱۹ میلادی، فراخوانی در محکوم کردن بند و بستِ جریانات بورژوا – ناسیونالیستِ فوق الذکر با رژیم منتشر گردید که تا بحال جمع کثیری از چهره های کمونیست، خوشنام و محبوب جامعه آنرا امضاء کرده اند.

واکنش های تاکنونی این کُنشگران و اغلبِ نیروهای کمونیست به مذاکره میان سازمان ها و احزاب بورژوایی کورد و رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، تماماً مسئولانه و درست بوده اند که باید از آن اقداماتِ انقلابی سرسختانه دفاع کرد. در پرتو این حرکت های انقلابی است که، جریانات ناسیونالیست در کوردستان، و حاکمین به راحتی نخواهند توانست سرنوشت و آینده ی توده های تحت ستم را که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی اند، به بازی گیرند. با اعلام چنین مواضع صریحی است که طرفینِ معامله سهل و ساده قادر نخواهند شد به امیال و اهداف مُعین اشان دستیابند.

به همین مختصر در ارتباط با سوژه ی مذکور اکتفا می کنم و وارد بحث اصلی می شوم. پیش از آن بی مناسبت نیست تا حول مفهوم مذاکره نکاتی را یادآوری کرد. در طول تاریخ، و بطور دائم مذاکره مابین کشورهای درگیر در جنگ، مذاکره مابین نیروهای متخاصم در داخل یک سرزمین، مذاکره مابین نمایندگان کارگران با کارفرماها، و غیره و ذالک، جهت رسیدن به صلح و توافق یا گرفتن و دادن امتیازاتی به همدیگر وجود داشته و در آینده هم خواهد بود.

مذاکره یک اصل پذیرفته شده در عالم سیاست و کشمکش های سیاسی است. امروزه در کلیه ی ممالک بورژوایی فن مرتبط با آن آموزش داده می شود. بنا به تعریف، مذاکره ( Negotiation ) فرآیندی با محوریتِ گفتگو است که روی یک موضوع مشخص برای حل و فصل اختلاف و استحصال منافع بین دو کشور، دو نفر، چند نفر، و یا چند گروه انجام می پذیرد. طرف هایی که پای مذاکره می روند، خود را برای ” داد و ستد ” که زیربنای این مفهوم است،‌ آماده می کنند.

اکنون با عنایت به آنچه بطور اجمالی در موردِ مفهوم مذاکره بیان شد، یک پرسشِ اساسی در باب مذاکره با دشمن رو به « سازمان ها و احزابِ چپِ کمونیست و انقلابی » مطرح می شود. سئوال این است که، با فرض تغییر توازن قوای مبارزاتی به سود توده های کارگر و ستمدیده ی ایران و ناچار گشتن حاکمیت به دادنِ پیشنهاد مذاکره و قبول شروطی که بعضی از نیروهای کمونیست در مذاکره با رژیم مدِ نظر دارند، آیا باز هم این نیروها می توانند گزینه ی تعامل و گفتگو را [ بعنوان یک تاکتیک ] انتخاب کنند؟

آشکار است، پاسخ جریاناتی که هیچگاه مذاکره با دشمن را منتفی ندانسته اند و در اسناد و مصوبات اشان هم شروط مذاکره را تدوین کرده اند، به این پرسش مثبت است. اما جریاناتی که مقید به مبانی فکری و اعتقادی و اصول برنامه ایی اشان هستند، به هیچوجه حاضر به دیالوگ با حاکمیت در هیچ شرایطی نیستند. آنان به درستی می گویند که، نشستن پشتِ میز مذاکره با برنامه و استراتژی تدوین شده در تناقض و تضاد است چراکه نمی شود شعار سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را سردهیم و همزمان مذاکره و کنار آمدن با آنرا به بهانه ی حل مسائل گوناگون از جمله مسأله ی ملی، رد نکنیم. نمی شود برای تحقق انقلاب کارگری و ایجاد سوسیالیسم مبارزه کنیم و توأم با این، به سیاستِ تعامل با نظام اقتصادی – سیاسی مسلط روی آوریم.

اندک جدل و مناقشه ایی بر سر _ من باب مثال _ مذاکره ی یک جریان کمونیستِ درگیر در جنگ با طرفِ مقابلش ( جریان مسلحِ دیگر، و یا رژیم ) برای مبادله ی اسراء، و یا مذاکره ی نمایندگان کارگران اعتصابی با کارفرماها و دولت اشان به منظور رسیدن به مطالبات صنفی خود، نیست. این نوع گفتگوها کاملاً قابل درک و پذیرش اند. ولیکن، اگر یک جریان کمونیست که سال های سال خواهان سرنگونی رژیم از طریق انقلاب اجتماعی طبقه ی کارگر بوده، بخواهد وارد مذاکره با حکومت کنندگان شود، این اقدام معنایی غیر از تسلیم شدن در برابر وضع موجود و گردن نهادن به ادامه ی استثمار و بردگی طبقه ی کارگر، ندارد. چنانچه یک جریان کمونیست حتی با توجیه گرفتنِ امتیاز و تحمیل عقب نشینی به طبقه ی حاکم در راستای فراهم شدن پیش شرط های انقلاب و به زیر کشیدن بورژوازی در آینده، بخواهد به مذاکره تن در دهد، این جهتگیری اش غیر از این نیست که انقلاب کارگری و سوسیالیسم را برای زمان نامعلومی از دستور کارش خارج کرده است.

آن تشکیلات کمونیستی ایی که معتقد است این امکان هست تا مصائب مختص به مناسبات و شیوه ی تولیدِ سرمایه داری، و یا اشکالِ گوناگون ستم و تبعیض را از مجرای گفتگو با هیأت حاکمه حل و فصل کرد، زیر سئوال می رود. صراحتاً باید اظهار کرد، مذاکره کردن با رژیم بورژوا – اسلامی با ادعای مبارزه جهت بزیر کشیدن آن، و نیز تکوین تغییرات ریشه ایی در جامعه صد در صد منافات دارد و در اصل نشانه ی زیر پا نهادن مبانی فکری و اعتقادی و اصولِ برنامه ایی، و درپیش گرفته شدنِ استراتژی رفرم است.

وظیفه ی سازمان ها و احزابِ چپِ کمونیست و رادیکال که منتقدین سرسخت سوسیالیسم و کمونیسم بورژوایی و خرده بورژوایی، و سازمان ها و احزاب راست و ناسیونالیست می باشند، این است تا همچنان با فعالیت های آگاهی بخش و روشنگرانه ی خود مانع از اشاعه و گسترش این توهم در میان توده های کارگر و مردم زیردستِ ایران و کوردستان شوند که گویا مذاکره با رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی ” سیاستی ” در خدمت منافع ایشان، راهی برای خاتمه یافتن تبعیضات ملی، مذهبی و جنسیتی، و زمینه ساز حصولِ حقوق و آزادی های سیاسی و مدنی، و… است. این نیروها مکلف اند تا به سان همیشه بطور شفاف اعلام کنند که تحت هر وضعیتِ سیاسی ایی، نشست و مذاکره با رژیم ضدِ کارگر، ضدِ زن، مرتجع و جنایتکارِ ایران « حتی اگر علنی و با شرط و شروط باشد » ، روا و جایز نیست.

آگوست ۲۰۱۹