دیوار دوطرف دارد! در حاشیه مذاکرات گروههای ناسیونالیست کرد با رژیم اسلامی!

دیوار دوطرف دارد!

در حاشیه مذاکرات گروههای ناسیونالیست کرد با رژیم اسلامی!

ماجرای گفتگوی اپوزیسیون کرد ناسیونالیست با رژیم فاشیست اسلامی در ایران جدیدا دور تازه ای به بحثها بین احزاب اپوزیسیون ایرانی داده است. البته این تازه نیست بارها ناسیونالیستهای کرد به مبارزات مردم خیانت کرده اند حتی در این راه تلفات جانی داده اند ( قاسملو و شرفکندی از رهبران بلندپایه ناسیونالیست کرد ایران و همراهانشان بودند و بدست رژیم فاشیست اسلامی سلاخی شدند). درطول تاریخ صدو پنجاه سال اخیردر دورانهای مختلف همیشه اختلاف بین احزاب ناسیونالیست در اپوزیسیون و حاکمیت منطقه در کشور هایی که کردها در ان هستند مسله همایش و هم جهتی و مذاکره با حاکمیت مرکزی نقشی رسواگرانه در روند مبارزه خلق کرد برای آزادی و حق تعیین سرنوشت و یا بقول معروف خودمختاری داشته است. و خلاصه با هراسمی، نیروهای سیاسی کرد تلاش کرده اند با حاکمیت مرکزی کنار بیایند و مبارزات مردم را به تسلیم بکشانند. در این رابطه به مذاکره و دریوزگی از حکومت مرکزی شان روی آورده اند اما از آنجا که در ماهیت کار و یا در جریان مذاکره نتوانسته اند ارزیابی دقیقی از تعادل سیاسی خود و توانایی نیروهایشان را بخوبی متوجه شوند در نتیجه مذاکره دامی شده است برای باخت بیشتر و حتی نابودی نیروهای شان. چرا چون هر مذاکره ای بین نیروهای متخاصم بستگی به توازن قوا و استراتژی سیاسی آنها دارد. مذاکره درست است بخشی از سیاست و مبارزه است، اما اساسا در شرایطی اتفاق می افتد که دو نیروی متخاصم چه ارزیابی از خود و از دشمنشان دارند و توازن قوای آنها و دشمن در چه شرایطی است؟

اگر زمانی نیروهای ویتکنگ در پاریس با آمریکا مذاکره میکردند در همان حال مذاکره ویتکنگها بیشترین ضربات نظامی را به نیروهای آمریکایی در ویتنام وارد آوردند. همین ضربه ها تعیین میکرد که توازن قوا در مذاکره و سمت وسودادن به جهت مذاکره را تحت تاثیر قرار میداد. بنابراین مذاکره برای یک نیروی اپوزیسون وقتی مطرح است که بتواند با ضربات کاری دشمن را در سرمیز مذاکره به عقب براند و امتیاز بگیرد.

امروز احزاب کرد ناسیونالیست در ایران در بد ترین شرایط موجود قرار دارند اولا خودرا به بخشی از برنامه پنتاگون و سیاست آمریکا در منطقه تبدیل کرده اند و همه علنا میدانند که طایفه زحمتکشان (که با زور اسم کو مه له ام را باخود یدک میکشند)، با پول سازمان سیاه در منطقه ارتزاق میکنند. ثانیا به انواع و اقسام بی پرنسیبی های سیاسی متوسل میشوند. باند های ترور برای هم سازمان میدهند و شبانه به هم حمله میکنند. احزاب دیگر ناسیونالیست مثل حزب دمکراتهاو خه بات و دسته های کوچک مسلح محلی هم گاه گاهی دستی بر آتش دارند و سرشان به آخر پنتاگون وصل است. مذاکره و تماس با رژیم اسلامی در جهت مزدی است که از آمریکا میگیرند(سازمان نورف در کشور نروژ که به اصطلاح غیر دولتی است جزو زیر مجموعه های سازمان سیا در اروپاست). بنظر من از زاویه هر انسان آزادیخواهی این تشکلها هیچ جایگاه و نقشی در مبارزه مردم کارگر و زحمتکش کردستان ندارند. زیرا در اعتراضات دو سال اخیر در ایران و کردستان آنها در مذاکره با رژیم فاشیست اسلامی را باز کرده اند ، کاری به مبارزات مردم ندارند. در واقع مشغول تجارت سیاسی خود هستند و حتی چند نفر هم برایشان در مبارزه جابجا نمیشود مگر کسانی را که اجیره کرده اند.

اما حزب کمونیست ایران و شاخه کردستانش طبق سخنگوی خود اینبار با لفظی متین ادعا میکنند که مذاکره بخشی از مبارزه است وآقای ابراهیم علیزاده تلاش میکند ضمن اینکه با احزاب ناسیونالیست و باندهای زحمتکشان همجهت شود و دلیلی به اصطلاح عام پسند برای خود می آورد و از مذاکره با رژیم اسلامی بعنوان راه دیگر مبارزه حزبش دفاع میکند. .

این یک ناشیگری سیاسی است که ابراهیم علیزاده در استیصال سیاسی خود مطرح میکند. همه میدانیم که سکوت معنی دار حزب ابراهیم علیزاده و تشکیلاتش در تمام این دوران جاباز کرده است برای تایید مذاکره با رژیم اسلامی که در دوسال اخیر بیشترین ضربه را از کارگران و مردم مبارزه در ایران خورده است. ابراهیم علیزاده میگوید هر مذکره ای باید علنی و با مردم در میان گذاشته شود. اما سوال این است در این دوسال که شما پنهان و آشکار میدانستید که گروههای مسلح هم سایه تان مشغول مذاکره است چرا علنی نکردید؟ ابراهیم علیزاده خودرا در لاک اردوگاهی خود فروبرده . و میخواهد با قایم موشک بازی ،بگوید کی بود کی بود من نبودم.

بنظر هر ناظر آگاهی مذاکره با رژیم اسلامی در این شرایط خواسته یا نا خواسته پشت کردن به مبارزات حی و حاضر امروز کارگران و مردم زحمتکش در ایران و کردستان است.

اولا رژیم اسلامی در بد ترین شرایط سیاسی خود در چهل سال اخیر قرار دارد هم از لحاظ بین المللی و هم از نظر فشاری که مبارزات کارگران و مردم آزادیخواه در دوسال اخیر به رژیم آورده اند.

دوما هر تشکیلات یا حزبی ارزیابی از قدرت و توازن قوای خود در مقابل دشمن نداشته باشد بازنده واقعی این نوع مذاکرات است و همه آنهایی که علنی یا غیر علنی تن به مذاکره با رژیم فاشیست اسلامی بدهند گور خود را کنده اند و جز مزدوری رژیم کاری ازشان ساخته نخواهد بود. اگر هزار بار ابراهیم علیزاده ژشست علنیت بگیرد باز بعنوان یک آلت دست رژیم اسلامی خواهد بود علیه مبارزات قدرتمند مردم ایران که در راه است و بارقه های آنرا از دیماه ۱۳۹۶ خورشیدی میبینیم.

البته هر حرکتی دو طرف دارد. اگر احزاب و گروههای کرد ناسیونالیست مزدور آمریکا با مذاکره شان با رژیم اسلامی و چراغ سبزدادن ابراهیم علیزاده و حزبش به مذاکره با رژیم فاشیست اسلامی سرمایه میخواهند به ماندگاری رژیم کمک کنند. طرف دیگر قضیه رسوایی هر چه بیشتر احزاب ناسیونالیست در ایران و کردستان و نیز طرد شدن آنها از مبارزات کارگران و مردم آزادیخواه در ایران و کردستان را بهمراه خواهد داشت. یعنی اگر از یک طرف مذاکره چهره کثیف و مزدور احزاب ناسیونالیست را علنی تر و رسوا تر میکند. از جهت دیگر جنبش سرنگونی و مبارزاتی کارگران و زحمتکشان ایران و کردستان پالایش میشود و صف قدرتمند خودرا از ناسیونالیستهای جدا میکنند. آری دیوار دوطرف دارد.