اعتصاب کارگران هفت تپه و فولاد اهواز جلوه ای از قدرت طبقه کارگر

اعتصاب کارگران هفت تپه و فولاد اهواز جلوه ای از قدرت طبقه کارگر

 

بر اساس گزارشات منتشر شده، اعتصاب و تظاهرات و تجمعات پر شکوه کارگران هفت تپه پس از نزدیک به یک ماه به پایان رسید. با توجه به این واقعیت که بخشی از کارگران معتقد بودند که اعتصاب باید تا دستیابی به همه مطالبات طرح شده کارگران از جمله آزادی کارگران زندانی و سلب مالکیت از مالک کنونی مجتمع هفت تپه و خروج این واحد بزرگ تولیدی از طرح خصوصی سازی دولت جمهوری اسلامی ادامه یابد، برخی مدعی شدند که اعتصاب بدون رسیدن به مطالبات خود به پایان رسیده است. در این رابطه گفته شده که علت این امر نقش و عملکرد برخی از کارگران و نمایندگانی بود که در بیست و هشتمین روز اعتصاب، زمانی که مدیریت جدید مجتمع هفت تپه در کنار رئیس اداره کار و فرماندار، شروع بهره برداری از کارخانه را اعلام نمود، برایش دست زدند.

اما، جای تردید نیست که توقف این دور از مبارزات کارگران هفت تپه بدون اعمال سیستماتیک فشار امنیتی و فرا خواندن کارگران به نهاد های امنیتی و تهدید و ارعاب آنها از یک سو و در همان حال تلاش برای نفوذ در صفوف کارگران و ایجاد تفرقه و دو دستگی در میان آنها امکانپذیر نبود. واقعیت این است که در جریان اعتصاب طولانی کارگران هفت تپه، کارفرما و مقامات دولتی به جز اعمال سرکوب و زور آشکار برای مرعوب ساختن و تفرقه انداختن در صفوف کارگران، به ترفند های گوناگونی متوسل شدند. آنها در گام اول با یورش به نمایندگان و فعالین کارگری نزدیک به بیست کارگر را دستگیر و پس از کوشش در مرعوب ساختنشان، آنها را به قید کفالت آزاد نمودند و تنها از آزادی اسماعیل بخشی یکی از نمایندگان اصلی کارگران خودداری کردند. سپس دو ماه حقوق پرداخت نشده کارگران را به حساب های آنها واریز نمودند. در همان مقطع، همچنین مدیر عامل شرکت را تغییر داده و فردی به نام “کیومرث کاظمی” را مجددا به این سمت منصوب نمودند. قابل توجه است که کاظمی فردی می باشد که سال گذشته و در جریان اعتصاب آن زمان کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه، از سوی امید اسد بیگی، مالک فعلی این مجتمع برای شکستن اعتصاب کارگران انتخاب شده و به صحنه فرستاده شده بود و البته تلاشهایش جهت پایان دادن به آن اعتصاب هم بی نتیجه نبود.

در حال حاضر با تغییر مدیریت کارخانه، قصد بر آن است که برنامه های ضد کارگری چندی به مورد اجرا گذاشته شود. از جمله آنها قصد تشکیل “شورای اسلامی کار” را در هفت تپه دارند که امروز دیگر نه فقط برای کارگران بلکه برای عموم نیز آشکار است که چنان شوراهائی ارگان های سرکوب رژیم در مراکز تولید می باشند. با تشکیل شوراهای اسلامی، آنها می کوشند مجمع نمایندگانی را که منتخب کارگران هفت تپه هستند را منحل سازند. مدیریت جدید، همچنین ایجاد یک “کمیتۀ انضباطی” را در دستور کار خود قرار داده است، کمیته ای که وظیفه عاجلش بی هیچ تردیدی تصیفه حساب امنیتی با کارگران فعال و معترضی خواهد بود که پرچم اعتصاب و مقاومت را علیه سرمایه داران و جمهوری اسلامی در حرکت مبارزاتی هفت تپه برافراشته بودند.

اعتصاب نزدیک به یک ماهۀ کارگران هفت تپه، به رغم اینکه به برخی از مطالبات اصلی خود دست نیافت، یکی از بزرگترین حرکات کارگری در سالهای اخیر بود که دستاوردهای انکار ناپذیری برای کارگران و جنبش کارگری به جا گذاشت، دستاوردهائی که مبارزات کارگری تا سالها از آن سود خواهند برد. به طور برجسته، این اعتصاب عملا اتحاد کارگران را تعمیق و به آن بُعدی سراسری بخشیده است. اگر روی همین یک واقعیت تأکید کنیم، آنگاه بهتر می توانیم با درسگیری از مانیفست حزب کمونیست (مارکس و انگلس) و با استناد به آن، بگوئیم که نتیجه واقعی مبارزه کارگران هفت تپه “کامیابی بلاواسطه آنان” نیست، “بلکه اتحاد کارگران است که همواره در حال نضج” است.

از دست آوردهای مهم اعتصاب کارگران هفت تپه این بود که توانست از محدوده کارخانه فرا تر رفته و همدلی و همبستگی مردم شهر شوش را کسب نموده و بتدریج فضای کل جامعه را به نفع خود تغییر دهد. تأثیر این اعتصاب تا آنجا بود که کارگران و معلمان و دانشجویان در شهر های مختلف به اشکال مختلف و از جمله با شعار “فرزند کارگرانیم، کنارشان می مانیم” پشتیبانی خود را از این اعتصاب اعلام نمودند.

در شرایطی که سرمایه داران و دولت حامی آنها همواره می کوشند که اعتصابات و اعتراضات کارگری از چهاردیوار کارخانه فراتر نرود و عملا از چشم بقیه کارگران “پنهان” بماند، کارگران هفت تپه و نمایندگان آگاه آنها، در این فاصله با توسل به ابتکار های گوناگون قادر شدند نه تنها خبر اعتصاب خود را به گوش همگان برسانند، بلکه با درآمیزی مبارزات خود با توده های ستمدیده شهر شوش و سپس با جلب حمایت و پشتیبانی کارگران و اقشار تحت ستم مردم در سراسر ایران از کارگران، باعث ایجاد فراز جدیدی در مبارزات طبقه کارگر ایران شدند. تعمق روی این دست آورد بزرگ، بیانگر چه حقایقی است؟ چه زمینه هائی به کارگران برای جلب حمایت دیگر ستمدیگان جامعه انگیزه داده و آنها را نسبت به این امر امیدوار می کرد؟ و کدام زمینه و شرایط مادی موجب حمایت دیگر توده های ستمدیده از کارگران و ابراز همبستگی با آنان می شود؟ بی شک پاسخ این است که آنها دارای یک دشمن مشترک می باشند. به عبارت دیگر، کارگران با همان بورژوازی یا طبقه سرمایه دار در ایران درگیر مبارزه اند، و با همان دولت مدافع این بورژوازی سر ستیز دارند که دیگر توده ها از معلمین گرفته تا دانشجویان تا اقشار مختلف خرده بورژوازی و از جمله کسبه های خُرد. دشمن مشترک، همانا سرمایه داران وابسته و رژیم جمهوری اسلامی است که با همه ذرات وجودش به امپریالیسم وابسته بوده و سیاست هایش در جهت تأمین منافع امپریالیستها تنظیم و تدوین شده است.

یکی دیگر از دست آوردهای مهم کارگران هفت تپه، این بود که آنها با تلاش برای تشکیل شورای کارگری و طرح شعار “اداره شورائی” مجتمع نیشکر هفت تپه توسط کارگران، در حقیقت، در شرایط ملتهب جامعه و در شرایطی که قدرت های خارجی، به مثابه دشمنان مردم ما، در حال آلترناتیو سازی های ضد مردمی هستند، ایده و طرحی از چگونگی و عملکرد دولت جانشین را تا حد توان خود در سطح جامعه اشاعه دادند.  البته این امر که کارگران ما در چه پروسه ای خواهند توانست به این هدف عالی خود برسند، فعلا مورد بحث ما نیست. می دانیم که در تجربه جنبش کارگری دنیا، “شوراهای کارگری”،به عنوان یک نهاد “نوع جدیدی از «حکومت» است که انقلاب آن را بوجود” می آورد، آنهم زمانی که ” انقلاب به نهایت اعتلا خود رسیده”(۱) باشد. یعنی زمانی که توازن قوا بین نیروهای انقلاب و ضد انقلاب به نفع نیروهای انقلاب به رهبری طبقه کارگر تغییر کرده باشد. با توجه به این امر، طرح این ایده و تلاش برای درک شرایط شکل گیری و عملکرد شورا ها گام مهمی است که طبقه کارگر ما با توجه به رسالتش در رهبری انقلاب اجتماعی در ایران، باید برای رسیدن به پیروزی به پیش بردارد. بی دلیل نبود که گردانندگان رژیم جمهوری اسلامی به مثابه رژیم حامی سرمایه داران، اینقدر از اعتصاب کارگران هفت تپه و همچنین کارگران فولاد اهواز و انعکاس مبارزات آنها در سطح جامعه نگران بوده و هستند. به طور کلی در این اعتصابات که کارگران علیرغم همه فضای امنیتی و سرکوب های وحشیانه و بی رحمانه رژیم، پا در میدان مبارزه گذاشته اند و ابتکارات و خلاقیت های قابل تحسینی از خود بروز داده و در معرض دید عموم قرار می دهند، به طور عینی به همگان نشان می دهند که به راستی انقلابی ترین طبقه در جامعه می باشند و شایستگی رهبری مبارزات همه توده های ستمدیده ایران را دارا می باشند.

با نشان داده شدن گوشه ای از قدرت طبقه کارگر ما در جریان مبارزات اخیر، بسیاری دارند این واقعیت را درک می کنند که طبقه کارگر ما مرکز تمام امیدواریها و خوش بینی های مردم آگاه و آزادیخواهان جامعه نسبت به آینده جنبش در ایران می باشد. طبقه کارگر ما در جریان تجارب مبارزاتی ۴۰ سال اخیر خود، با پوست و گوشت خود درک کرده است که زیر سلطه رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی هیچ حقی برای هیچ طبقه ای از تعرض دیکتاتوری حاکم در امان نیست. لذا کارگران رزمنده ایران اگر می خواهند به خواستهای بر حق خود از جمله “کار، نان، آزادی و اداره شورائی” برسند، باید راهی را طی کنند که به نابودی نظم ظالمانه حاکم و جمهوری اسلامی به عنوان حافظ این نظم منجر گردد.

زیرنویس:

۱- لنین در مقاله “نخستین گنگره کشوری شورا های نمایندگان کارگران و سربازان” که در ژوئن ۱۹۱۷ نوشته شده از شوراهای کارگری به عنوان یک “مؤسسه” نام برده و می گوید که این مؤسسه: “نوع جدیدی از «حکومت» است که انقلاب آن را بوجود آورده و نمونه آن فقط هنگامی در تاریخ دیده شده که انقلاب به نهایت اعتلا خود” رسیده است.