انسانیتم آرزوست!

انسانیتم آرزوست!

کشتی انقلاب ایران با حرکتی نە چندان ملایم بسوی یک انقلاب سیاسی اجتماعی در حال حرکت است. با گذشت هر روز و حادتر شدن مبارزە اوضاع جامعە دچار تلاطم بیشتری شدە و بی گمان جمهوری اسلامی خواهد کوشید کە با استفادە از خشن ترین شیوەهای معترضین و مخالفین خود را سرکوب کند، در مقابل نیروهای بورژوایی اپوزیسیون نیز در صورت توان این ظرفیت را دارند کە با همان شێوەها دست بە مقابلە بزنند.

اما مهم این است نیروهایی کە خود را انقلابی و یا کمونیست میدانند نباید اجازە بدهند تشکیلات، هوادارانشان و یا مردم عادی بدام چنین تاکتیک هایی بیافتند، نبایستی آن روش های ارتجاعی را کە طبقات ستمگر بر علیە ستمدیدگان در طول قرون متمادی بکار بردەاند بە همان شێوەها بار دیگر بەکار گرفتە شود. تجارب تاریخی بما میآموزد کە نبایستی همان اشتباهات بە اشکالی دیگر تکرار بشوند. اگر کسی یا جریانی با هوشیاری کامل از قبل راە، روش و هدف های خود را مشخص نکردە باشد آنگاە کنترل رویداد ها و کردارها در شرایط انقلابی کار آسانی نخواهد بود.

اگر آتش زدن سینماها، رستوران ها، دکان های مشروب فروشی، کلوبهای جوانان، آرایشگاههای زنانە و … در انقلاب ۵٧ را بیاد آوریم، آنوقت متوجە میشویم کە نیروهای چپ چقدر منفعل و دنبالەرو سنت های غیر دموکراتیک بودەاند، هر چند اکثر این کارهای نادرست بوسیلە نیروهای مذهبی و یا تحت تاثیر آنان انجام میگرفت، ولی اگر منصفانە بیاندیشیم هیچ کدام از نیروهای چپ آن زمان نە تنها اقدامی در جلوگیری از این اعمال نکردند بلکە حتی در سطح اعلامیە هم آنرا محکوم نکردند.

طبقات حاکم در طول تاریخ هموارە برای  حفظ حاکمیت خود و سرکوب مردم از خشن ترین و بی رحمانەترین شیوەهای سرکوب استفادە کردەاند. مجازات چوب در کون کردن (برسر نیزە نشاندن) از ابداعات کورش و داریوش کبیر است کە با افتخار در کتیبە بیستون از آن یاد میکنند. اصطلاح عاقبت گرگ زادە گرگ شود از تزهای پادشاهان ایران بود کە هدف از آن نە تنها نابودی مخالفان خود بلکە محو کردن فرزندان، نوەها، نوادگان و همە بستگان آنان بود.

کمونیسم مخالف استثمار انسان از انسان است، مخالف هر نوع بیعدالتی است، مخالف شکنجە و اذیت و آزار است. مارکس از یک زاویە انسانی بە کمونیسم و سوسیالیسم مینگرد، از نظر او طبقە کارگر بە خودی خود هیچ تقدسی ندارد. طبقە کارگر یک نقش و وظیفە تاریخی دارد آنهم الغای مناسبات سرمایەداری و برقراری عدالت اجتماعی است. از نظر مارکس تفکرات و کردارهای انسانها زادە مناسبات اجتماعی پیرامون آنان است و با الغای نظام طبقاتی انسان واقعی و آزاد زادە خواهد شد.

این توضیحات را از این نظر مینویسم کە اگر مارکس مخالف خشونت و شکنجە و زندان و … است بە این دلیل است کە این اعمال در تقابل با اصالت “انسان” است. کمونیستها مخالف شیوەهای سرکوبگرانە و غیر انسانی حکومت های طبقات استثمارگر هستند نە صرفا بە این دلیل کە این ابزارها بر علیە ستمدیدەگان و استثمارشوندگان بکاربردە میشوند بلکە بە این دلیل سادە کە این شیوەها اساسا غیرانسانی اند، کمونیستها مخالف سیستم های سرمایەداری حتی از نوع خیلی دمکراتیک آن هستند چون این سیستم ها غیرانسانی اند.

متاسفانە امروز میبینم کسانی ناگاهانە تبلیغ های خشونت آمیز و شکنجە را بە ابزاری برای رسیدن بە مقاصد سیاسی خود بکار میگیرند و بدتر آنکە خیلی ها در مقابل آن سکوت میکنند! شکنجە تنها در شکنجە جسمی خلاصە نمیشود، بلکە شکنجە روانی و خرد کردن شخصیت انسان (حال هر چقدر هم این انسان جنایتکار باشد) جزء بدترین نوع شکنجە محسوب میشود کە میتواند نە تنها زندگی فرد بلکە بستگانش را هم برای همیشە تباە کند و چە بسا راە خودکشی آنان را فراهم سازد. حاکمان بورژوازی از این شیوەها برای سرکوب مخالفین سیاسی خود بطور سیستماتیک استفادە کردە و کماکان میکنند، امروزە دیگر آوردن مخالفان بە رادیو و تلویزیون جهت اظهار ندامت و جاسازی دوربین های مخفی در اطاق خواب مخالفان و پیدا کردن نقاط ضعف برای درهم شکستن شخصیت رقبای سیاسی تبدیل بە بخشی از فعالیت های روزانە آنان شدە است. کمونیستها از اساس با این شیوەهای غیر انسانی مخالف اند، آنان با دشمنان طبقاتی خود نیز هرگزبا چنین شیوەهایی رفتار نخواهند کرد، اگر اردوغان و بوش و خامنەیی و… بدست کمونیستها اسیر بشوند نە تنها آنان را اعدام و شکنجە نخواهند کرد بلکە با آنها بشێوەای کە شایستە یک انسان است رفتار خواهند کرد.

فرق جامعە سوسیالیستی با یک جامعە بورژوایی تنها این نیست کە یک  طبقە میرود و یک طبقە دیگر جای آن را میگیرد بلکە یک فرق ماهوی است، در چنین جامعەای این تنها قوانین نیستند کە عوض میشوند بلکە سبک و شیوەهای اجرایی نیز عوض خواهند شد. اگر جرمی در چنین جامعەای اتفاق بیافتد قبل از اینکە دنبال مجرم بروند عوامل بروز جرم مورد بررسی قرار خواهد گرفت در چنین جامعەای هیچکس مادرزاد مجرم بدنیا نیامدە و بە مجرم چون یک قربانی و مریض کە احتیاج بە کمک، مداوا و اصلاح دارد نگاە خواهند کرد و سعی خواهد شد زمینەهای ارتکاب جرائم از بین بردە شوند در حالیکە در جوامع بورژوایی با مجازات کردن “مجرمین” بر روی آن زمینەهای اجتماعی بروز جرم چشم پوشی میشود. بطورکلی نگاە کمونیستها بە جامعە و انسانها از یک زاویە انسانی است.

رهبران و معلمین بزرگ کمونیسم هموارە وظایف طبقەکارگر و پیشروان کمونیسم را افشای مناسبات بورژوازی از طریق افشای برنامە، سیاستها، استرتژی و تاکتیکهای احزاب بورژوا توصیە کردەاند، هیچوقت این بزرگان خواهان افشاگری در مورد تعطیلات و مسافرتهای بورژواها و پخش عکس های خانوادگی آنان و فرزندانشان و خرد کردن شخصیت آنها بمانند یک انسان  نبودەاند. این نوع افشاگریها همان شیوەهای غیرانسانی است کە بورژوازی بخصوص در کشورهای جهان سوم برای خردکردن شخصیت مخالفان خود از آن استفادە میکند، کمونیستها از این شیوەها متنفرند. در ماە های گذشتە عکس های از فرزندان و نوەهای خمینی، خامنەای، روحانی، گلپایگانی و احمدی نژاد و… گرفتە تا نوەهای شاە و رهبران احزاب کُردی و همچنین عکس هایی از مزدوران درجە چهار و پنج رژیم بهمراە بستگانشان بعنوان افشاگری پخش و بنمایش گذاشتە شدە است کە واقعا جای تاسف دارد، عکس هایی از قبیل دختر فلان آخوند در خارج از کشور مینی ژوپ پوشیدە، پسرفلان آخوند مشروب خوردە، نوە فلانی مایو پوشیدە، رهبر فلان حزب بە تعطیلات رفتە و…

پخش عکس ها و فاکت ها فقط تا آنجا قابل قبول است کە موجب تقویت صفوف مبارزاتی کارگران و تودەهای مردم زحمتکش بشود بدون اینکە صرفا هدف از آن تخریب شخصیت فرد “مجرم” مورد نظر باشد. اساسا هیچ فردی را نمیتوان مجرم شمرد مگر اینکە جرمش در یک دادگاە مستقل و با صلاحیت ثابت شدە باشد. شێوەهای مبارزاتی هر گروە و سازمانی نشاندهندە ماهیت واقعی آن گروە است.

نبایستی فراموش کرد کە دموکراسی و رعایت حقوق انسان در رابطە با مخالفین سیاسی و دشمنان طبقاتی معنی عملی واقعی پیدا میکند، وگرنە هر نظآم استبدادی و هر دیکتاتوری ظرفیت آن را دارد کە با موافقان خود با مهربانی رفتار کند.

فاضل اصولیان

١۵/١٢/ ٢٠١٨