کردستان مبارزه و سرکوب و ضرورت مبارزه براى رهایى نوع بشر!

کردستان مبارزه و سرکوب

و ضرورت مبارزه برای رهایی نوع بشر!

ما با رژیمی طرف هستیم که طی چهل سال حاکمیت ارتجاعی‌اش با بی‌رحمی تمام کشور را به فقر و فلاکت رسانده، یک‌پای مهم جنگ‌های ارتجاعی در منطقه شده است، میلیون‌ها جوان را تحقیر می‌کند، در حال نابودی محیط زیست است، به زنان به‌عنوان نیمی از بشریت ستم روا می‌دارد و با نیروهای سرکوب‌گر و ارتجاعی‌اش هر صدای معترض و نقدی را در نطفه خفه می‌کند. همه این ستم‌ها و رویدادها حاصل کارکرد نظام سرمایه‌داری-امپریالیستی است که این رژیم این سیستم را در ایران نمایندگی می‌کند.

تابستان ۹۷ کردستان ازیک‌طرف شاهد مبارزه  فعالین سیاسی و توده مردم و ازطرف دیگر شاهد سرکوب بی‌رحمانه حکومت بود. مبارزین در عرصه‌های مختلف محیط زیست، دفاع از زندانیان سیاسی و علیه اعدام و دفاع از حقوق پایه‌ای مردم و افشای جنایات رژیم در زندان‌ها فعال بودند. در واقعه‌ای، چهار تن از فعالین محیط زیست در مریوان در آتش‌سوزی مشکوک جنگل‌های اطراف مریوان در جریان کمک‌رسانی برای خاموش کردن آتش جان باختند. سپاه  آشکارا در خاموش کردن آتش کوتاهی کرده بود.

در گوشه‌ای دیگر از کردستان در شهر سنندج زمانی‌که قصد رژیم برای اعدام رامین حسین‌پناهی قریب‌الوقوع به‌نظر می‌آمد ده‌ها نفر از فعالین مبارزه علیه اعدام و دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و حقوق بشر با اقدامات مختلف همچون تجمع در مقابل زندان و سر زدن به خانواده رامین حسین‌پناهی مبارزه را به پیش بردند. پاسخ حکومت فاشیستی دینی به مبارزات بی‌وقفه مردم به‌کارگیری صدها نفر از ماموران مخفی و نیروهای ضد شورش بر علیه مردم و دستگیری و محاکمه چند دقیقه‌ای فعالین و در موارد بسیاری شکنجه و آزار آن‌ها به “جرم” واهی تروریسم و همکاری با سازمان‌های مسلح و غیره بود. در یک واقعه دیگر حدود یک ماه پیش یکی از تکان‌دهنده‌ترین موارد سرکوب فاشیستی اتفاق افتاد.

در جریان مبارزات مردم سنندج در دی ماه ۹۶ مامورین جمهوری اسلامی، سارو قهرمانی و کیانوش زندی را دستگیر و سپس  تحت شکنجه به‌قتل رساندند. اخیرا با گذشت چندین ماه از این قتل‌ها به‌دنبال قتل عمد دکتر پزشک قانونی سنندج، گوشه‌هایی دیگر از جنایات رژیم در کردستان فاش شد. معلوم شد که ماجرای قتل دکتر اقلیمی در ارتباط با قتل و شکنجه و تجاوز در زندان‌های حکومت بوده است. ماجرا بدین صورت بوده که در جریان معاینه اجساد چند نفر در پزشک قانونی سنندج، دکتر اقلیمی در برگه تشخیص پزشک قانونی در مورد مرگ چند زندانی سیاسی علت مرگ را  شکنجه و قتل اعلام و در یک مورد در ارتباط با مرگ یک زن می‌نویسد که تجاوز هم رخ داده. بدین‌خاطر، مامورین اطلاعات جنایت‌کار جمهوری اسلامی که هیچ شرف و وجدانی ندارند به سراغ دکتر اقلیمی رفته و از او می‌خواهند که موارد تجاوز و قتل در زندان را از برگه تشخیص پزشک قانونی پاک کند. دکتر اقلیمی از آن کار سر باز می‌زند و به‌خاطر تهدیدات مکرر مامورین اطلاعاتی از سنندج فرار می‌کند. متاسفانه بعد از چندی به خانه‌اش برمی‌گردد. ازآن‌جاکه خانه تحت نظر بوده چند تن از مامورین وارد خانه می‌شوند و بعد از یک درگیری او را از طبقه چهارم آپارتمان به پایین پرت می‌کنند. در اثر این اقدام، استخوان‌های او می‌شکند و به بیمارستان منتقل می‌شود. اما جنایتکاران جمهوری اسلامی در بیمارستان با تزریق آمپول هوا او را می‌کشند.

آخرین مورد وحشیگری جمهوری اسلامی، اعدام رامین حسین‌پناهی و زانیار و لقمان مرادی بود. اعدام‌هایی از سر استیصال. در مورد این اعدام‌ها آن‌قدر پشتیبانی سراسری و همدردی مردم در سراسر ایران بالا بود که حکومت سراسیمه برنامه‌ای تلویزیونی به نام شانتاژ را از کانال سه تلویزیون پخش کرد. برنامه‌ای سراسر دروغ که تنها با تبلیغات گوبلز وزیر تبلیغات رژیم فاشیستی هیتلر قابل مقایسه بود که می‌گفت دروغ، هرچه بزرگ‌تر باشد قابل قبول‌تر می‌شود. در این برنامه، اتهام دروغین ترور در مریوان را به زانیار و لقمان نسبت دادند که آشکارا دروغ بود همه می‌دانند که آن دو پسر عمو به‌خاطر فعالیت‌های سیاسی پدر زانیار اعدام شدند که ماه گذشته به‌دست مزدوران رژیم در کردستان عراق ترور شد. اعدام‌های فرزندان خلق با اعتصاب عمومی یک‌پارچه شهرهای کردستان و کرمانشاه و آذربایجان شرقی پاسخ گرفت.

مبارزات پیگیرانه فعالین سیاسی و صنفی جریانات مختلف در کردستان، مایه دلگرمی مبارزین سیاسی سایر نقاط ایران می‌باشد اما این جنبش دچار مشکل قدیمی رفرمیسم و ناسیونالیسم است.

مبارزه برای تخفیف معضلات و آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد و یا کمک به ارتقای فرهنگ در پاک نگاه داشتن محیط زیست و یا مطالبه رفع تبعیض علیه ملت کرد و یا مبارزه با ساخت بی‌رویه سدها و اعتراض به ستم بر زنان و همه آن‌چه که حزب ما در غالب هفت توقف دسته‌بندی کرده، تماما امری برحق است اما نبایستی هدفی درخود و برای خود باشد و به این توهم دامن بزند که بدون انقلاب می‌توان به این معضلات خاتمه داد. بسیاری از فعالین می‌گویند که در شرایط وحشیانه سرکوب رژیم نمی‌توانیم از انقلاب حرف بزنیم و یا بگوییم که کمونیسم راه دگرگونی و هدف انقلاب است. مشکل، تنها اختناق و سرکوب حکومتی نیست بلکه ناشی از نوع نگاه و رویکرد به ایجاد تغییر و تحول در جامعه است. ما مرتبا می‌بینیم که بسیاری از فعالین رفرمیست مطالبات گوناگونی را در تبلیغات و صحبت‌های خود عنوان می‌کنند. مثلا بسیاری می‌گویند که تحریم بد است و جمهوری سلامی بایستی از جنگ‌های منطقه‌ای دست بردارد و یا باید محیط زیست را نجات داد و یا قوانین ضد زن را از میان برد و یا دستمزدها بایستی مطابق تورم افزایش پیدا کند و غیره. اما گرایش رفرمیستی به‌نوعی به این توهمات دامن می‌زنند که گویا در چارچوب سیستم حاکم می‌توان ستم‌ها و استثمار و بی‌عدالتی در جامعه را خاتمه داد. ما با تخفیف دردهای عدیده موجود در جامعه مخالف نیستیم اما به‌صراحت می‌گوییم که تنها راه خاتمه دادن و ریشه‌کن کردن مصائب جامعه، سرنگونی جمهوری اسلامی و از میان بردن نظام سرمایه‌داری در ایران و جهان و انقلاب سوسیالیستی نوین است. رفرمیسم مایوس از انقلاب، آن‌چه را که ملموس و شدنی به‌نظر می‌آید طلب می‌کند. رفرمیسم، غالبا با اکونومیسم همراه است. اکونومیسم، روش و رویکردی است که ادعا دارد آگاهی طبقاتی نه از راه تبیین و تحلیل ستم‌ها و آموختن روش و رویکرد علمی به توده‌های مردم بلکه صرفا از شمردن ستم‌ها و آسیب‌ها در جریان مبارزات خودبه‌خودی مردم به‌دست می‌آید. تبلیغ و ترویج انقلاب و به پیش گرفتن رویکرد استراتژیک به انقلاب، مورد پسند رفرمیست‌ها نیست.

در سال‌های اخیر در کردستان یک قشرِ میانی شکل گرفته و تاثیرات معینی بر جنبش برای تغییرات رادیکال ایجاد کرده است. رفرمیسم چه به شکل گرایش مبارزه برای اصلاحات قسمی و یا آن‌چه اخیرا از جانب برخی نیروها به‌عنوان دمکراتیزه کردن سیستم از آن یاد می‌شود، چه به شکل افتادن در بی‌راهه شرکت در انتخابات‌های گوناگون حکومتی، گرایشات این قشر میانی است که از یک انقلاب واقعی هراسان است. درحالی‌که راه نجات خودش نیز در چنین انقلابی است.

 در کردستان، دست در دست مشکل پیش گفته عمدتا از ستم بر مردم کرد صحبت می‌شود. تاریخا بعد از این‌که کردستان توسط امپریالیست‌ها به چند قسمت تقسیم شد حاکمین گوناگون چه در ایران و چه در سوریه و ترکیه یا عراق بر ملت کرد ستم می‌کردند. اما ستمی که بر مردم کرد روا داشته می‌شود جدا از ستم بر سایر ملت‌ها نیست. در ایران بر ملت بلوچ و عرب و ترک نیز ستم و تبعیض روا داشته می‌شود. البته در کردستان، مردم سال‌هاست به‌شکل سازمان‌یافته علیه ستم ملی مبارزه می‌کنند و حکومت هم

به‌شکل ویژه تلاش می‌کند تا مقاومت سازمان‌یافته جریانات مختلف کردستانی را که در بسیاری اوقات شکل مسلحانه به خود گرفته را به کمک ارتش و سپاه و سایر نیروهای سرکوبگر در هم بشکند. اما مبارزین فعال در کردستان به‌نوعی حساب ملت کرد را از مبارزات سایر اقشار و طبقات مردم در ایران جدا می‌کنند و دلیلش نگاه ناسیونالیستی به امر مبارزه انقلابی است. این درست است که در میان مردم سایر مناطق نیز نوعی محلی‌گرایی و معطوف کردن مبارزه به یک مساله خاص وجود دارد اما باید به این مساله به‌شکل صحیح برخورد کرد. این وظیفه ما به‌عنوان کمونیست‌های انقلابی است که به‌شکل صحیح، ریشه تضادهای موجود و در این مورد مشخص ناسیونالیسم ازیک‌طرف و ازطرف دیگر برخوردهای تحقیرآمیز علیه ملت‌های دیگر را برای مردم توضیح دهیم. ما بایستی مردم را تشویق کنیم که براساس منافع مشترک و پایه‌ای و با بینش انترناسیونالیستی متحد شوند. تنها در این صورت است که نیروی بالقوه مردم می‌تواند بالفعل شود.

مردم کرد به‌خصوص اقشار زحمتکش کرد مانند کولبران و کارگران می‌توانند نقش مهمی در انقلاب بازی کنند به‌شرط آن‌که نه ‌فقط برای رهایی از ستم بر ملت کرد بلکه برای انقلاب و رهایی نوع بشر مبارزه کنند.

یک مشکل دیگر، کم شدن نقش زنان در مبارزات مردم کردستان است. یک دلیل این امر، تسلط روابط خانوادگی سنتی  در جامعه کردستان است که به‌شدت مردسالارانه است. یک دلیل دیگر، شاید حضور بیشتر جریانات مرتجع بنیادگرای مذهبی در سال‌های اخیر در کردستان باشد. در جامعه کردستان، زن مجرد و یا بیوه و یا جداشده از همسر به‌خاطر دید سنتی حاکم بر جامعه تحقیر می‌شود. در مبارزات مردم کرد علیه ستمگری‌های جمهوری اسلامی، مبارزه علیه حجاب اجباری جایگاه ضروری خود را پیدا نکرده است. درحالی‌که همان سیستمی که بر ستمگری ملی استوار است، ستم بر زن نیز از ستون‌های اصلی حفظ قدرتش است.

مبارزین فعال در کردستان بایستی رفرمیسم و ناسیونالیسم و مردسالاری را نقد ریشه‌ای کنند، علیه کلیه ستم‌هایی که بر مردم سراسر ایران وارد می‌شود مبارزه کنند، علم کمونیسم را بیاموزند و انترناسیونالیسم و برابری کامل زن و مرد و انقلاب سوسیالیستی نوین را تبلیغ کنند. باید توده‌های مردم در سراسر کشور علیه سیاست‌های سرکوب و ستم بر توده‌های کرد مبارزه کنند و اجازه ندهند که این رژیم جنایت‌کار با بی‌رحمی فرزندان مبارز مردم را به قتلگاه ببرد. تنها در این صورت است که نیروی عظیم توده‌های مردم از هر ملیت و جنسیتی، متحد و یک‌پارچه قادر به واژگون کردن این نظام ضد مردمی و سازماندهی یک نظام واقعا انقلابی و مدافع منافع اکثریت مردم، خواهد شد.

 

به نفل از آتش ۸۳ مهر  ۹۷

atashHYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”1917HYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”@gmail.com

n-atash.blogspot.com