اپورتونیسم در تئوری، در سیاست و در تشکیلات

اپورتونیسم در تئوری، در سیاست و در تشکیلات

اخیرا مطلبی تحت عنوانِ ” وارونه سازی دیالکتیک در راستای خدمت به رفرمیسم” از ر. فرشید شکری منتشر شده است،  بحث کلی وی در رابطه با “دیالکتیک، رفرم و انقلاب” و غیره به لحاظ علمی و نظری آنقدر سطحی، غیر علمی و پر از تناقض و غیر مستند است، که محتوای آن به خودی خود انسان را از هر گونه پرداختن به آن بی نیاز می کند. اما در مجموع آنچه که من را وادار به پاسخگوئی  به این نوشته نمود، موقعیت تشکیلاتی فرشید شکری به عنوان عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران است. پاسخ ندادن به آن ممکن است برای کسانی در بیرون حزب این تصور را ایجاد کند که قضاوت و شهادت ایشان ممکن است هر چند گوشه کوچکی از واقعیت را بیان کند.  باید نشان داد که آنچه که وی به عنوان ارزیابی و اطلاع رسانی در مورد مسائل داخلی حزب عنوان کرده است سرتا پا جعل و دروغ است .
مقاله اخیر رفیق فرشید نمونه روشنی از سه خصوصیتی است که در عنوان این نوشته آمده است:
رفیق فرشید از تئوری ماتریالیسم دیالکتیک چیزی نمی داند، اما وانمود می کند که وی یکی از خبرگان و مروجان این اندیشه فلسفی است. با سابقه ای که از فرشید شکری سراغ داریم، معمولا اموراتشان را با کپی کردن از این و آن، بدون ذکر منبع، می گذرانند و  البته از قرار معلوم از کارکرد اعجاب انگیز گوگل هم در افشای این شگرد ساده اندیشانه خبر ندارند.
رفیق فرشید، با استراتژی حزب کمونیست ایران که مبنی عمل فعالین این حزب است، تحت عنوان اینکه رفرمیستی است مخالف است. همچنین برنامه حزب کمونیست ایران را که ۹۰ درصد آن طرح مجموعه ای از مطالبات دموکراتیک کارگران و اقشار محروم جامعه یعنی رفرم های اجتماعی است ، با این حساب نمی پذیرد.(۱)
رفیق فرشید به عنوان عضو کمیته مرکزی اطلاعات نادرست و غرض آلود آمیخته به غرائض شخصی را از مسائل داخلی حزب منتشر می کند و در واقع در مورد مسائل حزب به نشر اکاذیب می پردازد. این هم چیزی جز نقض آشکار اساسنامه حزب نیست.
اما با همه اینها  و با نقض هر سه سند پایه ای حزب کمونیست ایران، گویا افتخار هم می کند که عضو این حزب است. آیا این موارد مصداق روشن آن چیزی نیست که در عنوان این نوشته آورده ام؟ در ادامه تلاش می کنم موارد بالا را بیشتر توضیح بدهم:
فرشید شکری به دنبال یک بحث فلسفی ناشیانه، مجموعه ای اتهامات غیر واقعی را بیان می کند که، نشان می دهد این همه تئوری پردازی در راستای ظهور علنی اپورتونیسمی ست که خود را زیر مفاهیم رادیکال پنهان می کند. این روش اپورتونیستی برای هر  تشکیلات کمونیستی و از جمله برای حزب کمونیست ایران به شدت مخرب است. اپورتونیسم  میتواند از یک فرد آغاز شود و به تدریج به یک جریان تبدیل شود. فرد اپورتونیست، معمولا علت واقعی عملکرد مخرب خود را مستقیما بیان نمی کند. مثلا نمی تواند از کینه و حسد و حقارت خود نسبت به این و آن بگوید . از قدرت طلبی سرکوفت شده خود چیزی نمی گوید. بر این اساس به دستاویز یا تئوری مردم فریب و گول زننده نیاز پیدا میکند تا از طریق آن به توجیه عملکرد خود بپردازد و یا جلب توجه کند. یکی از مهم ترین این ” دستاویزها” اغلب  ضعف ها ئی است که معمولا وجود دارند. بدون شک امکان ندارد در حزب کمونیست ایران، هر چند رشد یافته، متکامل و عالی، ضعف های وجود نداشته باشد. اشتباهاتی انجام نشده باشد، مسئله این است که بتوان نشان داد حزب در مجموع با اتکا به استراتژی و برنامه خود راه درستی را پیموده است. حزب در مسیر پیشروی با تصحیح اشتباهات خود استحکام می یابد. منتها فرد اپورتونیست با این کاستی ها برخورد انتقادی نمیکند بلکه در کمین آنها می نشیند، کوچکترین راه حلی ارائه نمی دهد و در تمام مدتی که این فرد سمتی در تشکیلات دارد، به تملق گویی و تعریف و تمجید از حزب می پردازد تا به این شیوه موقعیت خود را تثبیت کند. اما به محض این که به هر دلیلی  زمینه آماده شد، ناگهان زیر لوای شعارهای دهن پر کن،  وارونه سازی حقایق و راه حل های ذهنی ، میداندار می شود. البته نه فقط رفیق فرشید، بلکه هر جریان قدرت طلبی، این تمایل خود را در لفافه های مختلف می پیچد و هرگز آنرا شفاف بیان نمی کند. البته تئوری توجیه، یکی از ویزگی های اخلاقی در فرهنگ رایج جامعه بورژوائی است که متاسفانه گاهی به درون حزب سیاسی هم رخنه می کند.  چنین انسانهائی  سعی می کند برای کارهای که انجام می هند تئوری توجیه کننده داشته باشد. اگر حتی شنیع ترین و کثیف ترین اعمال را هم مرتکب شوند، به هر حال توجیهی برای خود دارند. امپریالیست ها و دیکتاتورها در زیر لوای مبارزه برای آزادی و دمکراسی چه جنایت هایی که تا کنون در گوشه و کنار دنیا انجام نداده اند. در نتیجه هر کجا حرکت اپورتونیستی پدیدار گردید، تئوری توجیهی آن نیز به فریادش می رسد.
فرشید شکری می تواند مخالف نظرات رفیق ابراهیم علیزاده یا هر رفیق دیگری باشد و برای چنین مخالفتهای این امکان در حزب وجود دارد که نظرات خودش را به سمع تمام اعضای حزب برساند. اساسا این یکی از ویزگی های مثبت حزب کمونیست ایران است. اما وقتی به مسائل تشکیلاتی می پردازی اینجا دیگر گفته هایت باید مستند باشند. انتساب رفرمیسم به دیدگاههای رفیق ابراهیم ممکن است سطحی و من در آوردی و بدون پایه باشد، ممکن است مستند نباشد، ممکن است پاسخ بگیرد یا پاسخ نگیرد، ولی در هر حال به رفیقی که به قدر وسعش به مسئله ای سیاسی یا نظری پرداخته است، ایرادی وارد نیست و خوانندگان نوشته اش می توانند قضاوت کنند و اگر مجادله ای جدی و وزین باشد، درست یا نادرست می تواند در هر حال مفید واقع شود.  بنابر این  مشکل این است که  ر. فرشید شکری در مقام عضو کمیته مرکزی حزب گزارشی غیر واقعی از حزب و روابط تشکیلاتی آن  به دست می دهد که اگر احیانا کسانی آنرا واقعی تصور کنند به اعتبار حزب در نزد آنها  لطمه می زند، بنابر این نمی توان از آن صرفنظز کرد.
فرشید شکری در بخش هفتم و موخره می نویسد:
“آنان از طرفی مشغولِ جمع آوری نیرو، مهندسی کردنِ افکارِ بدنه ی حزب و بدین شیوه گسترشِ عقاید و نظراتِ خود در میانِ اعضاء هستند، و از سوی دیگر در پی حفظِ موقعیت های تشکیلاتی و تداومِ تسلط بر کمیته ها و فونکسیون ها و ارگان های مهم حزبی برای تضمینِ ادامه کاری پروژه ی خود میباشند. گفتنی است، در حالِ حاضر، کمیته مرکزی کومه له، کمیته ی رهبری در کردستان ، کمیته ی خارج از کشورِ حزبِ کمونیستِ ایران، دفترِ نمایندگی کومه له در خارج از کشور، دفترِ نمایندگی کومه له در کردستان، کُمیسیونِ مالی، و… را قبضه کرده اند.”
تمام آنچه که من از آن به عنوان نشر اکاذیب نام می برم در همین پارگراف ر. فرشید خلاصه شده است.  همه ارگانهائی که فرشید شکری از آن نام می برد در جلسات رسمی و قانونی حزبی، کنگره کومه له، کنفرانس سراسری خارج کشور، پلنوم های حزب کمونیست و کومه له انتخاب شده اند. در تمام این نهادها ابتدا بحثهای سیاسی مفصلی صورت گرفته است، گزارشی، قطعنامه ای، یا قراری اگر بوده است، معمولا با اکثریت نزدیک به اتفاق آراء به تصویب رسیده است. در این بخش از مباحثات این نهادها هیچ کس هیچ بحث و اظهار نظر مضمونی از جانب رفیق فرشید شکری را در مخالفت و یا در اصلاح و تدقیق این اسناد به یاد ندارد.( معمولا در این جلسات ساکت است و یا حداکثر سوال می کند). سپس بطور معمول نوبت انتخاب ارگانها و تقسیم کار می رسد. در این زمینه هم کسی به یاد ندارد که که رقابتی جدی بر سر انتخاب افراد در گیر شده باشد، هر چه بوده بسیار روتین و طبیعی بوده است. معمولا اکثر انتخابها در همان دور اول  به سادگی صورت گرفته است و در مواردی هم بطور بسیار طبیعی رقابتی بین دو یا چند نفر، آنطور که در همه احزاب دنیا مرسوم است، انجام گرفته و همه با روی گشاده نتایج آنرا پذیرفته اند. این پروسه واقعی کجا و ادعای بی پایه “مهندسی کردن و قبضه کردن” های  فرشید شکری کجا؟
آیا رفیق فرشید می تواند ثابت کند که یک عمل غیر دمکراتیک در جریان هر کدام از مجامع تشکیلاتی اعم از، کنگره یا کنفرانس خارج کشور یا کمیته رهبری کومه له روی داده است. برای نمونه کمیته خارج کشور حزب کمونیست ایران، در یک پروسه کاملا دمکراتیک انتخاب شده است آنهم در یک کنفرانس چند روزه که گزارش سیاسی آن به اتفاق آرا به تصویب رسیده است. یا یک نمونه دیگر، در جریان کنگره کومه له در سال ۲۰۱۷، نمایندگان اعضاء اروپا و کردستان که در انتخابات تعیین شده بودند، در دو سالن سوئد و مقر مرکزی کومه له در کنگره شرکت کردند. گزارش سیاسی و قطعنامه ها ی مصوب به اتفاق آراء به تصویب کنگره رسیدند و سپس کمیته مرکزی کومه له در انتخابات دمکراتیک تعیین شدند. تمام اسناد و قرارهای تشکیلاتی در این کنگره با اکثریت آراء تصویب شده است. بازهم به عنوان نمونه دیگر، رفیق فرشید شکری که در چند ماه اخیر برای انجام امور شخصی به مقر مرکزی کومه له در کردستان عراق برگشته بود، طی یک توافق رفیقانه قبلی با کمیته مرکزی حزب، اتوماتیک در کمیته رهبری کومه له به عنوان عضو صاحب رای قرار گرفته بود.  نمونه دیگر، انتخاب کمیسیون مالی ست. در جریان پلنوم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران از میان اعضای کمیته مرکزی و در پروسه انتخابات تعدادی از رفقا برای کار در این کمیسیون انتخاب شدند.
از چند منظر می توان به تاثیرات مخرب چنین گرا های غیر واقعی و دور از راستی اشاره کرد.
۱- در جامعه ای که غلیان اعتراضات توده ای نسبت به فقر، فساد، گرانی، بیکاری و غیره در جریان است، چنین وارونه سازیهائی می تواند حزب کمونیست ایران را در اذهان نه تنها پیشروان وفعالین کارگری و اجتماعی، بلکه انسانهای تشنه آزادی و برابری، که به دنبال بدیل  و آلترنایو قابل اتکاء هستند، غیر قابل اعتماد نماید. دادن اطلاعات غلط و غیر واقعی از روابط تشکیلاتی از طرف کسی که خود عضو کمیته مرکزی است، به ایجاد تردید و گمان دامن می زند.

۲- ایجاد سردرگمی و دلسردی در میان صفوف اعضاء و هواداران حزب کمونیست ایران

کسانی که مشابه چنین سطح نازلی از رفتار تشکیلاتی را در طول زندگی سیاسی خود تجربه کرده اند، نیک میدانند که این گونه اظهارات دور از واقعیت که بیشتر جنبه ارضاء تمایلات اپورتونیستی دارد، چنانچه گسترش یابد،چه ضربات مهلکی می تواند بر پیکر یک حزب وارد کند. حزب کمونیستی در تئوری بر پایه اتحاد داوطلبانه مجموعه ای از بهترین عناصر طبقه کارگر پدید می آید که اساسی ترین دغدغه شان به پیش بردن مبارزه طبقاتی و تقویت جنبش کمونیستی است. این اتحاد بر پایه اعتماد و صداقت استوار است که ضامن پیشروی حزب است. حال تصورش را بکنید که رفیقی از کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران چنین شانتاژی را نمایندگی کند و به جای اعتماد و صداقت متقابل دورویی و تخریب را رواج دهد و چنین روشی احیانا طرفدارانی هم پیدا کند، چه بر سر این حزب خواهد آمد؟ براستی که که هیچ دشمنی نمی تواند از بیرون چنین ضربه ای بر حزب وارد کند.
۳- ارائه سندی “معتبر” به دشمنان حزب کمونیست ایران و کومه له
همگان آگاهند که دشمنان حزب کمونیست ایران و کومه له، از جمله دستگاههای تبلیغی جمهوری اسلامی ایران چه اتهامات بی پایه و اساسی را برای بی اعتبار کردن این جریان خوش نام که سابقه درخشانی در طول حیات مبارزه سیاسی و طبقاتی دارد، به راه انداخته اند. از ایجاد سایت های شایعه پراکنی گرفته تا صفحات و پروفایل های مجهول الهویه در دنیای مجازی، سیلی از اتهامات ناروا به سوی این حزب روان است. در چنین شرایطی چنین نوشته هایی  از یک عضو حزب کمونیست ایران تا آنجا که به محدوده تاثیر آن بر میگردد، تصویر ناروا و غیر واقعی در اذهان ترسیم می کند.
*******
زیر نویس:
۱_ در سند برنامه حزب  کمونیست ایران آمده است: ” از نظر ما سوسیالیزم امری مربوط به آینده نامعلوم و دور دست نیست بلکه زمینه، توانایی و امکان اجنماعی و اقتصادی آن در بطن نظام سرمایه داری ایران فراهم آمده است و تحقق آن به نیروی آگاهی، تشکل و مبارزه طبقه کارگر ممکن خواهد شد. امکانات مادی و ثروت های غنی جامعه ایران و همبستگی بین المللی کارگری ضامن دوام و پایداری آن خواهد بود.
در شرایط حاضر این مبارزه از طریق سرنگونی جمهوری اسلامی تدوام می یابد و برانداختن این نظام سرکوب و خفقان در ایران هدف بلاواسطه انقلاب کارگری را تشکیل می دهد. اما در شرایطی که هنوز سرمایه داری برقرار است، حزب کمونیست ایران در عین مبارزه بی وقفه و پیگیر برای برقراری سوسیالیزم و ایجاد جامعه کمونیستی، لحظه ای مبارزه برای انجام اصلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیشرو و مترقی را جهت بهبود شرایط زندگی توده کارگر و زحمتکش و امن تر و انسانی تر کردن جامعه و محیطی که در آن زندگی می کنیم، در چهارچوب همین نظام موجود نیز رها نخواهد کرد. تحقق این مطالبات در عین حال شرایط مناسب را برای انقلاب کارگری و سوسیالیزم فراهم می کند.”