تحلیلی بر چپ ایران در کجای خزر ایستاده است‎

تحلیلی بر چپ ایران در کجای خزر ایستاده است‎ 

گوئی با چشمان باز خواب میدیدم اول انقلاب است و بهترین فرزندان کارآزموده و با تجربیات نظامی حیرت انگیز در نیروهای مسلح را بدستور خمینی و خلخالی به نفع کی؟ سرمیبریدند اکثر آنان راست قامت با مهر ایران در سینه و سرشان، دستگیر شده بودند و با گلوله های آخوند خمینی و خلخالی در بیدادگاه های ارتجاع اسلامی بمرگ محکوم و کشته میشدند ضجه خانواده ها و همسران و فرزندانشان در گوشم میپیچید و خبر از یک فاجعه ملی میداد که تا سالها ایران نخواهد توانست برای دفاع از منافع زحمتکش ترین اقشار جامعه و حفظ امنیت آنان که بعدا در جنگ ایران و عراق بصورت ملیونی ملموس و کشته و نقص عضو شدند را جبران نماید. از نقش چند خود فروخته هزار چهره نظامی در آن دستگاه در میگذرم و به نقش عمومی آن توجه میدهم.

از خودم میپرسیدم چپ ایران در کجای این کشتار ها موضع گرفته و ایستاده بود؟ در کنار منافع ملی زحمتکشان و کارگران؟ در کنار مسئله امنیت ملی و منافع مردم؟ یا در کنار تئوریهای صد من یک غاز آخوندی در مبارزات ضد صهیونیستی و ضد امپریالیستی.

آن سکوت های مرگبار در کشتار فرزندان تحصیل کرده و کار آزموده ایران برای چه بود؟ آری سرانجام آن مبارزات ضد امپریالیستی را امروز پس از چهل سال بوضوح مشاهده میکنیم؟ از ترور ها و گروگان گیری های اول قیام ۵۷ در سفارت ایالات متحده در تهران و کشتار خُبر و بوئنس ایرس و گروگان گیری ها در لبنان و کشتار ۶۷ زندانیان سیاسی تا ترور های امروز در خیابانهای اروپا از مردم بیگناه تا دستگیری دیپلمات تروریستهای رژیم در ماه گذشته که میخواستند در پاریس حمام خون براه بیندازند چون دستشان از موشک پرانی به این نقطه و آن نقطه عراق کوتاه شده بود بوضوح نشان دهند نقطه پایانی آن مبازات ضد امپریالیستی را که باید به سلاح سنگین و بمب اتم مجهز باشد را به تصویر میکشد. خاکساریهای نیروی بسیچ و پاسداران اسلامی مجهز به ایدئولوژی ماقبل تاریخی اسلام و ارتجاع در نیروی ارتش شاه یا وجود نداشت یا اگر بود چنان رقیق بود که حتی مورد تائید نیروهای آن نبود البته نقش شخص شاه از زمینه دادن به آخوند و ارتجاع اسلامی از ساختن مساجد تا باز گذاشتن دست آخوند در حذف مدارس دختران و پسران ارتجاع مذهبی و اسلام پناهی ایشان را بعنوان ماری در آستین منافع ملی ایران نباید از یاد برد. به گفتار دکتر عباس میلانی در این مورد توجه کنید

https://www.youtube.com/watch?v=jIdL0Rz2H2Q

چگونه حکومت اسلامی در زمان شاه بنیان نهاده شد؟

www.youtube.com

چگونه حکومت اسلامی در زمان شاه بنیان نهاده شد؟

بیاد داشته باشیم که احمد شاملو نیز در خانواده نظامی زاده شده بود

و پدر بزرگ من که یک ادیب فرهنگ دوست بود جزو افسران ارشد آن نظام بود و مشوق من در کارهای ادبیم که تمامی نزدیک به چهل کتاب و اثر ادبی و هنریم را مدیون شخص او هستم که در طول زندگی کوتاهم با وی هیچگاه شاهد خاکساری این افسر ادیب نبودم برعکس وقتی پنج سالم بیشتر نبود و زلزله شهرمان را لرزانده بود و همسایگان را ترسان از خانه هایشان بیرون کشیده بود بوی میگفتند که یک آیت الکرسی از قرآن بخوان او با خنده میگفت کرسی بالای کرسی که باعث خشم همسایگان شده بود.

فراموش نکنیم که بزرگترین سازمان نظامی آن زمان را حزب توده داشت و برخلاف دیگر نیروهای چپ توانسته بود به چنین جذبی دست یابد هر چند که در آن زمان چپی جز حزب توده بمعنای عملی آن وجود خارجی نداشت و باز یادم هست شبهای جمعه در منزل ما نقش زنده یاد جواد مادرشاهی و زنده یادان احمد زاده ها و پویان ها در مشهد بسیار پر رنگ بود که با گل بازی خانوادگی شروع و با بحث های عمیق سیاسی توام میشد. بدین خاطر از خود میپرسیدم تحلیل و نفش چپ ایران در مورد کشتار تحصیل کردگان نظامی ایران چرا با سکوت مرگبار مواجه بود؟ البته از نقش جنگ سرد در آن زمان نیز غافل نیستم.

صدای زنان در کنار فاجعه های پی در پی ملی بگوش میرسید از همکاریهای مشمئز کننده گروهی خود فروش و مردم فروش با آخوند خمینی تا سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید و تا تیر خلاص زدن به زندان سیاسی نیز پیش میرفتند.

زنان در محاصره ارتجاع سیاه اسلامی با شعار یا روسری یا تو سری با سرکوبی غیر قابل تصور تاریخی از پیکرشان خون میریخت و صدای شیخ حسن روحانی یک آخوند فرصت طلب شاه دوست هزار چهره که هیچ پیشینه مبارزاتی هم در زمان شاه نداشت و در راس قدرت به خمینی وصل شده بود خنده کریهی بر لبانش از محجبه کردن زنان در ادارات دولتی سخن میگفت به این ویدئو توجه کنید https://www.youtube.com/watch?v=Q_BtGx8yDuU

روایت روحانی از اجباری کردن حجاب دراوایل انقلاب

www.youtube.com

روایت روحانی از اجباری کردن حجاب دراوایل انقلاب

از خودم میپرسیدم نیروهای چپ بطور عموم در کجای یا روسری یا تو سری ایستاده بود زمانی که چپ ایران در سطح جامعه بدون حزب توده حضور ملیونی داشت آن سکوت مرگبار در حمایت از زنان برای چه بود؟ به نفع کی بود؟ تئوریهای دائی جان یوسف (استالین) در مبارزات عمومی پروتری که نقشی برای زن قائل نبود و حقوق زنان را در لای چرخ دنده های این مبارزات پروتری مستمرا نادیده میگرفت و حذف میکرد در کجای بینش چپ ایران بطور عموم جا خوش کرده بود که باعث آن سکوت مرگبار در جریان محجبه کردن زن ایران شده بود؟ بدین منظور در نزدیک به ۳۵ سال قبل رمان سیمرغ را نوشته و منتشر کردم و نقش زنان زنان با تصویر پرندگان و سمبلیک مرغانی که آزاد بودند و از هر کجا میخواستند دانه برمیچیدند آنان را به مرغان بی بال پری بدل کرد که در مرغدانی ها که هر دم مورد یورش روباهان و شغالان بود خوراک داده میشدند تا روز موعود که روانه مسلخشان کنند.

باید پرسید چپ ایران کجا بود؟ و آن سکوت مرگبار در مورد حقوق زنان ایران به نفع چه نیروئی مورد مواخذه و پرسش قرار نمیگرفت آیا فضای جنگ سرد هنوز حاکم بود؟ آیا جنگ سرد میتوانست دلیلی بر این سکوت ضدانسانی باشد؟

امروز فضای جنگ سرد نیست و آقای پوتین با دیپلماسی خاص خودش که در دیگر مناطق جهان نیز بوضوح دیده شده دریای خزر را از آخوند به غنیمت میگیرد سئوال در این است که چپ ایران پاسخش به کارگران و زحمتکسان ایران و منافع آنان در دریای خزر از یک طرف و مسئله امنیت ملی ایران در کجا قرار میگیرد بدون اینکه بخواهد در دریای ناسیونالیسم عظمت طلب غرق شود آیا سکوت مرگبار چهل سال گذشته میتواند پاسخگوی چپی باشد که امروز ادعای نشستن بر سر قدرت را دارد مسئله امنیت ملی و حقوق زحمتکشان یعنی حقوق کارگران و ماهیگران فقیر خزر را اگر نتواند جوابگو باشد فاصله اش با نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی که منافع کشور را بد تر از معاهدات گلستان و ترکمنچای به بیگانه واگذار میکند در کجاست چپ پاسخ دهد جایگاهش امروز بعد از جنگ سرد در کجاست؟

همان چپی که در مسئله ارضی بین اسرائیل و اعراب یقه میدارند امروز در از دست دادن دریای خزر به نفع چه کسی سکوت میکند؟

نوید اخگر

۱۷ ماه آگوست سال ۲۰۱۸ میلادی سوئد استکهلم