درود بر مردم مبارز کازرون!
مبارزه انقلابی علیه نظامِ جمهوری اسلامی، جشنِ ستمدیدگان است!
رویا توانا
چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت مردم شهر کازرون در استان فارس دست به مبارزهای گسترده و رادیکال علیه رژیم اسلامی زدند. مبارزه و اعتراض که علیه طرح تفکیک این شهرِ ۱۵۰ هزار نفری به دو شهر مجزا و ایجاد شهرستانِ جدیدی به نامِ «کوه چنار» آغاز شده بود در چند هفته اخیر اوج بیشتری یافت و در ادامه به مبارزهای سیاسی و سر دادنِ شعارها علیه جمهوری اسلامی و رویارویی قهری با دستگاه سرکوب آن، منجر شد.
در این مبارزه (که هنگام تهیه این مطلب هنوز به صورت پراکنده در نقاط مختلف شهر ادامه دارد)، چندین خودروی یگان ویژه و نیروی انتظامی و کانکسهای پلیس توسط مردم خشمگین به آتش کشیده شد. هزاران جوان که برای آزاد کردن دستگیرشدگان جلوی درب پاسگاه نیروی انتظامی تجمع کرده بودند با شلیک مستقیم گلوله روبهرو شدند، کشته و مجروح دادند و دلاورانه به پاسگاه حمله کرده و آنجا را از بیخ آتش زدند. شیشه بانکها به نشانه نماد دزدی و زالو صفتیِ نظامِ اسلامی شکسته شدند و در روز جمعه ۲۸ اردبیهشت یک بانک به آتش کشیده شد. شعارهایی مانند «وای به روزی که مسلح شویم»، «دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست»، «مرگ بر دیکتاتور»، «وعدههای دروغین، نمیخوایم نمیخوایم» و شعار علیه صدا و سیمای جمهوری اسلامی در شهر طنینانداز شد.
اخبار از میان مردمِ محل تا به حال شمار جانباختگان را ۷ نفر (۵ مرد و دو زن) و تعداد مجروحین و دستگیرشدگان را بیش از صدها نفر میداند. شهر چهره یک منطقه جنگی دارد. بیمارستان در محاصره نیروهای امنیتی است و مردم اجازه ورود ندارند. چند محور ورودی به کازرون توسط رژیم بسته شده تا نیروهای سرکوب مانع رسیدن جوانانی شوند که از شهرهای بوشهر و شیراز برای یاریرسانی و مبارزه دوشادوش با مردم کازرون بهسمتِ این شهر روانه شدهاند.
در ساعات آخر چهارشنبه شب، سیمای جمهوری اسلامی ویدیویی از اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی پخش کرد. او در این ویدیو که مربوط به یک ماه قبل است در برابر اعتراضات آن زمانِ مردم کازرون ادعا می کند که طرح تفکیک شهر هنوز در دست بررسی است و میگوید «حضور هر روزه مردم در خیابان باعث میشود یک عده “موجسواری” کنند و شعارهای خودشان را بدهند». منظورش شعارهایی است که مردم علیه کلیت نظام و مقامات حکومتی سر میدهند و مثلِ همه مرتجعین در هر جای دنیا میخواهد بگوید که شعاردهندگان «مردم نیستند. دشمناناند». اما این حنا دیگر رنگی ندارد و فقط تنفر و خشم مردم را در برابر اراجیف و دروغهای چهل ساله افزایش میدهد.
استانداری فارس پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت در صدا و سیما اعلام کرد «اصلا طرح تفکیکی وجود نداشته و چنین طرحی به وزارت کشور داده نشده است». دروغ میگوید. این طرح دو سال است به مجلس اسلامی ارائه و قرار به اجرای آن گذاشته شده است. همزمان (همان شب) وزارت کشور برای آرام کردن مردم ناچار به عقبنشینی شد و سراسیمه در اطلاعیهای اعلام کرد که طرح تفکیک شهر تا زمان کارشناسی خواستههای مردم کازرون فعلا متوقف میشود!
در جمهوری اسلامی، تقسیماتِ کشوری تابعِ هیچ تعریف روشنی نیست. بلکه بر اساسِ منافع و روابط جناحی و «میلِ مبارک» پیش میرود. مثلا به راحتی یک نماینده مجلس (به نمایندگی از سوی یک جناح حکومتی) برای گرفتنِ آرای بیشتر در دورههای بعدی طرحی ارائه میدهد که به این دلیل و آن دلیل، شهری که او «نماینده»اش است باید به دو بخش (دو شهر) تقسیم شود. معمولا هم شهرِ پیشنهادی، شامل بخشهای بهترِ شهرِ یکدستِ «قبلی» است.
یک معنای این پیشنهاد از طرفِ مرتجعین و سودجویانانِ حاکم در قدرت سیاسی حاکم، کسر امکانات و بودجههای عمرانی و فرهنگی و اقتصادی از شهرِ «قبلی» و اختصاص بیشتر این امکانات به شهرِ تازه تاسیس شده است. این در مورد کازرون هم صادق است. مثلا در نتیجه عملی شدن طرحِ تفکیک این شهر، منابع و سرچشمههای آب و بخشِ درآمدزای تاریخی این شهر حذف شده و تماما در اختیارِ شهر جدید مورد نظرِ مقامات حکومتی قرار میگیرد. اما این مساله فعلا موضوع بررسی ما نیست. هرچند نشانه دیگری از عمقِ فساد و تبعیض و رانتخواری رایج در جمهوری اسلامی است.
واقعیت پشتِ مبارزه دلیرانه مردم کازرون و محرکهای این خیزش چیست که هیچ رقم «کارشناسی» حکومتی قادر به حل آن نمیباشد؟
نیروهای سیاسی و طبقاتی مختلف بنا به دیدگاه و منافعشان، تحلیل میدهند؛ با خودفریبی و عوامفریبیهای عجیب و غریب. مثلا سلطنتطلبها که طرفدارانی هم در جامعه دارند، خیزش مردم کازرون را به «سنتِهای ایدئولوژی پارسی» ربط میدهند و اینکه این منطقه زمانی «پایتختِ ساسانیان» بوده است! این نیروی ارتجاعی و هوراکش جنایتهای امپریالیسم آمریکا، مردم را به قهقرای تاریخ دعوت میکند، ایدئولوژی پوسیده و فاشیستی «آریایی» و شاهی را در برابر ایدئولوژی پوسیده و فاشیستی اسلامی و ولایت فقیهی قرار میدهد. طوری تحلیل میکنند که گویا مبارزه مردم کازرون نه علیه انواع ستمگریهای کنونی جمهوری اسلامی که نبرد میان اردشیر بابکان و حسین رضازاده (نماینده کازرون در مجلس اسلامی)، بوده است! از بلاهت و عقبماندگی این نیرو هرچه بگوئیم کم گفتهایم.
جوانانِ درگیر در این مبارزه باید این اراجیف را به چالش بگیرند و اجازه ندهند نیروهایی از این دست که تاریخ طولانی در ستمگری و سرکوب و غارت دسترنج مردم دارند، آب را گلآلود کرده و ژستِ «منجی» بگیرند.
کازرون، شهری تاریخی و زیبا در ۱۵۰ کیلومتری شیراز است. اما تاریخی و زیبا بودن این شهر کمترین ارتباطی به وضعیت اکثریت ساکنین آن ندارد. مثلِ هر نقطه دیگر کشور، اکثریت جمعیت شهر، جوانان هستند. با درصد بالای بیکاری. مثل هر نقطه دیگر کشور، شکاف و تضادهای طبقاتی و اجتماعی عمیق است. بسیاری از مردم که با کشاورزی امرار معاش میکردند، با سیاستهای اقتصادیِ سودمحورِ جمهوری اسلامی و خشکسالیهای مداوم از هست و نیست ساقط شدهاند. خشکسالی و بیآبی در اینجا، برعکس اراجیفِ امامِ جماعتها که وظیقهشان مغزشویی و رواجِ خرافه است، ارتباطی به «قهر خدا» ندارد. بلکه آشکارا حاصلِ کارکرد و «قهرِ کورِ» روابطِ اقتصادی سرمایهدارانه حاکم بر کشور و سیاستهای ارتجاعی تبعیضآمیز جمهوری اسلامی است و به آن ربط دارد.
سالهاست انتقال آب این منطقه به بوشهر یکی از عوامل اعتراض و مبارزه کشاورزان بوده است که مانند موردِ «ورزنه» در چندین مورد به درگیری میان مردم با نیروهای سرکوب در چند سال گذشته منجر شده است. از طرف دیگر اختصاص بدون برنامه آب به نیروگاههای برق، موجب کمبود خطرناک آب در این شهر شده است. به طوری که دریاچه بزرگ و قدیمی کازرون از دست رفته و رودخانه تاریخی «ساسان» در این منطقه، در آستانه خشک شدن است. اما مشکلات زندگی مردم تحتِ این نظام، یکی دو تا نیست. به گفته یکی از اهالی: «کازرون سیستم فاضلاب ندارد و توسط چاه جذبی دفع میشود. وجود فاضلاب در منطقهای که در آن آب شرب بهرهبرداری میشود، باعث اعتراض بخشی از مردم شده است».
کازرون جزو مناطق ملل تحت ستم نیست و در قلبِ استانِ فارس قرار دارد. اما با تبعیضهایی مشابه آنچه بر مردم ملل تحت ستم (در کردستان و بلوچستان و…) اعمال میشود، روبهرو است. به گفته یکی از اهالی «مشکل کازرون کاملا سیاسی است. مردم کازرون همیشه با حذف گسترده نیروهای بومی این شهرستان روبهرو شدهاند. مدیران در فرمانداری و شهرداری معمولا از شهرهای دیگری آورده میشدند. حاکمیت خصوصا در حوزه قضایی و امنیتی سعی میکند از شهرهای دیگری نیرو وارد کند. کازرون شهر پرجمعیتی نیست. مردم همدیگر را میشناسند و دغدغههای مشترک زیادی دارند. نیروهای محلی قابل شناسایی هستند. حالا حاکمیت از نیروهای غیربومی استفاده کرده است».
مجموعه این عوامل، فقر و بیکاری، نابودی کشاورزی، تبعیض و… (بهعنوان یک پدیده عمومی در اقتصاد سرمایهداری ایران و حاصلِ چنین اقتصادی) باعث مهاجرت کشاورزان و جوانان بیکار کازرون به شهرهای دیگر و عموما شیراز شده است.
اما در شیراز چه چیزی در انتظارِ مردم است؟ حاشیهنشینی، بیکاری و اگر کسی «شانس» بیاورد تبدیل شدن به کارگرِ روزمزد و هر از گاهی. بدون کمترین حق و حقوق. اما این تمام ماجرا نیست. تفکرات و ایدههای زشت و ارتجاعیِ برخاسته از روابطِ تولیدی حاکم، توسطِ آنهایی که خیال میکنند «برتر» هستند، مرتبا کار میکنند. تودههای محروم که به امید زندگی بهتر راهی شهرهای مرکزی شدهاند، به دلیل موقعیتِشان در سلسله مراتب طبقاتی، بهخاطرِ تفاوتهای فرهنگی و حتا لحجهشان، تحقیر شده و مورد تبعیضِ قرار میگیرند. این بیشک خشمبرانگیز است. مناطقِ زیست مردم در حاشیههای شهر شیراز حکایتِ زندگی در «جهنم» است. اگر در مناطقِ «بالادست» آب و برق و گاز تقریبا یکسره سرویس میدهند، در حاشیهها (در برگیرنده مردمی از کازرون، فسا، داراب و دیگر شهرهای استان) از این خبرها نیست. در گرمای خشکِ شهر از این امکانات محروماند و در زمستانها به دلیل گِل و لای و خرابی کوچه و راه، حتا نمیتوانند فرزندانشان را راهی مدرسه کنند. نتیجه چه میشود؟ جوانانِ بیکار و مستاصل همراه با جوانان دیگر در موقعیتی مشابه، دست به خلافکاری میزنند. بعد چه میشود؟ بهعنوان «مخلِ امنیتِ ملی»، «قاچاقچی»، «دزد» و… دستگیر و یا اعدام میشوند. توسطِ نظامی که خود منشاء و عاملِ چنین فجایعی است. یا انژری و خلاقیتشان که در یک جامعه عادلانه، در یک روابط انقلابی و گسسته شده از روابطِ ضد بشری سرمایهدارانه، آن جامعه را به شکوفایی و تعاون عالی میرساند، عاطل و باطل مانده و در اوج جوانی زندگیشان نابود میشود.
این نتیجه حاکمیتِ جمهوری اسلامی است و این کاری است که جمهوری اسلامی با جوانانِ این کشور میکند. نظامی که با جوانان چنین میکند، نباید یک روز هم دوام داشته باشد.
اینها واقعیت و محرکِ پشتِ خیزش قهرمانانه تودههای مردم کازرون است. همان واقعیتِ آشکار که در مبارزاتِ انقلابی مردم در بیش از هشتاد شهر در دی ماه سال گذشته، دیدیم. همان واقعیت نهفته در مبارزات روزمره کارگران، معلمان، کشاورزان، «دختران خیابان انقلاب» علیه حجابِ اجباری و مبارزات بخشهای دیگر مردم.
خیزش مردم کازرون، تداوم مبارزات انقلابی مردم در دی ماه ۹۶ است که از وعده و وعید و دروغهای همه جناحهای حاکمیت به تنگ آمده و از این نظام قطعِ امید کردهاند. مردم، از جنگافروزیهای جمهوری اسلامی در خاورمیانه و دخالتگریهایاش در سوریه و عراق و یمن و لبنان، از کُشت و کشتاری که قربانیانِ اصلیاش تودههای همسرنوشت با مردمِ ایران هستند و منفعتش فقط برای جمهوری اسلامی است و حفظِ موقعیت در میانِ رقبای منطقهای ارتجاعی مانند خودش، عاصی شدهاند. مردم از وعدههای باند کنونی حاکم بر جمهوری اسلامی که با «آسِ» برجام، وعده «گشایش اقتصادی»، «رفع بیکاری و اشتغالزایی»، «گسترش آزادیهای مدنی» و امثالهم به میدان آمده و آنها را «سرِ کار» گذاشتند، بیزارند. بهخصوص که امروز آشکارا شکست «برجام» دیده میشود. مردم از خرافه و افسانهپردازی در مورد روایتِ این امام و آن مجتهد در مورد دین و حرمتِ آن، متنفرند. چون به عینه و در تجربه زندگی در یافتهاند که اینها چیزی به جز توجیه ستم و استثمار، نبوده است.
در جامعهای که «بالایی»ها برای حکومت کردن سردرگم، مغشوش و ناتوانند و «پایینیها» به دهها دلیل آنها را نمیخواهند، هر چیزی (از جمله طرح تفکیک یک شهر) میتواند به خیزشی سیاسی علیه کل نظام تبدیل شود.
این جامعه در آستانه تحولات بزرگ است. جمهوری اسلامی در شیب تندِ سقوط قرار گرفته. بحران اقتصادی و سیاسی عمیقتر شده و موقعیت بینالمللی و منطقهایاش شکنندهتر از هر زمان. همه چیز باید تغییر کند و مبارزه مردم کازرون بخشی از این جریان تغییر است.
اما این تغییر اگر سمت و سوی روشن، آگاهانه، نقشهمند و سازمانیافته نداشته باشد، تغییری مثبت به حالِ اکثریت مردم نخواهد نداشت.
این وظیفه ما کمونیستهاست که آگاهی و شناخت از ریشه همه بلاهایی که به سر مردم در سراسر جهان و در ایران میآید را به میان آنها برده، علمِ رهایی (علم کمونیسم نوبن) را بیپروا و پیگیر تبلیغ و ترویج کنیم، آلترناتیو جامعه رها شده از ستم و استثمار که شایسته کل بشر است را در برابر این نظامِ طبقاتی و پوسیده و راه رسیدن به چنین جامعهای را ترسیم کنیم. این وظبفه ماست که علمِ انقلاب و رهایی را با مبارزاتِ مردم پیوند بزنیم، سازماندهی کنیم و سیلابهای خروشان مبارزاتِ قهرمانانه مردم را در مسیر یک انقلاب واقعی به پیش برانیم.
جمهوری اسلامی باید سرنگون شود. اما اینکه چگونه و از چه طریقی و توسط چه نیرویی سرنگون شود سرنوشت آینده ما را تعیین میکند.
به نفل از آتش ۷۹ خرداد ۹۷
atashHYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”1917HYPERLINK “mailto:atash1917@gmail.com”@gmail.com
n-atash.blogspot.com
تلگرام : @haghighatcpimlm