فقط بیانیه فعالین زن کم بود!

در جنگ بانیه ها جمعی از فعالین زن هم طی بیانیه ای از نظر خود مطالبات شان را در مقابل فعالین مرد اعلام کرده اند. چپی که اعتراض به ناپیگیری دیگران در پیشبرد امرشان را تنها وظیفه خود میداند  و منتظر است تا از جناح راست جنبش شان سازشی سر بزند تا آنها به عنوان جناح پیگیر همان جنبش مماشات اولی ها را افشا کنند، در نقد بیانیه زنان صف کشیده اند که مطالبات شان ناپیگیر است، سابقه شان فیمینیستی است و…

به عنوان یک کمونست پیگیر پشت تمام مطالبات ناپیگیر و نیمه و ناتمام هر زن آگاه و ناآگاهی هستم. به عنوان یک کمونیست پشت هر فیمینیست سمجی هستم که حتی فقط قدرت زنانه را دردستور سیاست ایران میگذارد. به عنوان یک کمونیست پشت هر فیمینیست  نیمه اسلامی و اسلامی و ناسیونالیست و چه و چه ای هستم که امروز لنگان لنگان به صف من نزدیک میشود.

  اشکال کار این خانم ها نه سابقه سیاسی، نه بیانیه، نه مطالبات، نه موقعیت سیاسی طبقاتی و حتی نه پیروی احتمالی شان از آیات عظام مهربان تر است. اشکال آنجاست که خانم های عزیز صاحب بیانیه سوراخ دعا گم کرده و مطالبات زنان را از جنبش و حرکتی مطالبه میکنند که از ریشه با برابری زن و مرد دشمنی آگاهانه دارد. اگر حتی نام زن در جامعه ای که آدم محسوب نمیشود در بیانیه های “خواص” غایب است تصادفی نیست. در ایران آنهم با اقتصاد بحرانی اش بی حقوقی زن یک ضرورت اقتصادی نزد طبقه حاکمه است. اگر به کارگر کار کرده دستمزد پرداخت نمیشود موقعیت زن باید چنان تحقیر شود که کسی در جنگ برای کار و زندگی پشتش نایستد.  جنبش سبز و تمام ارتجاع بورژوایی که بخشی از همین طبقه حاکمه اند به همین دلیل اقتصادی حاضرند بمیرند و لی “پر رویی” زن ایرانی را شاهد نباشند. به همین دلیل با عرض معذرت از این خانم ها، کسی که اینها را میداند و هنوز برای کشیدن زنان به صف ارتجاع سبز و “جنبش و انقلاب جاری” تقلا میکند در بهترین حالت عمدا دست به فریب میزند.