مسجد و مرقد و هر لانهء آخوند ز آتش پر کن‎

مسجد و مرقد و هر لانهء آخوند ز آتش پر کن‎

باید از شهر دلم تا دل تو شورش و غوغا بشود
بوسه باران لبت تا لب من عالم رسوا بشود
باید از شیخ و از مسجد او از قلل شعله گذشت
هر چه اسلام نوشته است چو خاکستر فردا بشود
پاسداران و بسیج و همه کشتارگران را یکجا…
بگذارید که در مرحله ای خاک در ما بشود
کمرم زیر تن گنبد و گلدسته طلا خم گشته است
همتی تا شکم گرسنهء مردم ، دارا بشود
شهر خوب من و تو عین جهنم گشته است
سرنگونی همین دین و آخوند صحبت زیبا بشود
سفره خالی و شکم خالی و عمرم پر خالی شده است
کاش روزی تن این شاخهء دل قامت رعنا بشود
مسجد و مرقد و هر لانهء آخوند ز آتش پر کن
بگذارید که این خانهء ما خانهء دلها بشود
بستان شعله ز دستان همین اخگر شعرم امروز
بر امامان بلا کوب ببین شهر چه زیبا بشود
غزل شماره ۹۵
نوید اخگر ۲۱ ماه ژانویه سال ۲۰۱۸ میلادی سوئد استکهلم
https://www.facebook.com/nawid.akhgar