در مورد وضعیت کنونی و اعتراضات خیابانی

در مورد وضعیت کنونی و اعتراضات خیابانی

پرسش ها رفقا و پاسخ های کوتاه مازیار رازی

درود به رفیق مازیار، با وضعیت فعلی که حرکت خودجوش مردمیست و در تمام شهرها همه گیر شده ، چه پیش بینی برای این حرکت مردمی میتوان داشت؟

مریم (فیسبوک)

رفیق مریم با درود،

براى پیروزى انقلاب سوسیالیستى ما به شرایط معینى نیاز داریم:

۱-آمادگى طبقه کارگر و رهبران عملى شان براى سازماندهى اعتصاب عمومى و سازماندهى قیام مسلحانه

٢- بحران عمیق در هیئت حاکم تا درجه فروپاشى

٣- وجود رهبرى معتبر در جنبش کارگرى و جنبش هاى اجتماعى (حزب پیشتاز کارگرى). متاسفانه هیچ یک از این فاکتورها امروز وجود ندارند. انقلاب ها با اعتراضات توده اى مى توانند جرقه اولیه بخورند اما لازمه پیروزى انقلاب در صحنه بودن پرولتاریا و وجود رهبرى در جنبش کارگرى است. امروز اعتراضات عمیق در جامعه علیه حاکمیت وجود دارد. نا رضایتى و از خود گذشتگى توسط زحمتکشان و جوانان به وضوح به چشم مى خورد؛ اما طبقه کارگر به شکل متشکل وجود ندارد و رهبرى انقلابى غایب است و حاکمیت در بحران عمیق بسر نمى برد. از اینرو سرنگونى رژیم و جایگزینى آن با حکومت کارگرى امروز متاسفانه در دستور روز قرار ندارد. اما بدیهی است که ما باید در فعالیت ها شرکت فعال داشته باشیم و مبارزات را به پیش ببریم و تدارکات حزب پیشتاز کارگری را سازمان دهیم و خود را براى تقویت جنبش کارگرى از طریق دخالتگرى در درون جنبش کارگرى خود و طبقه کارگر و زحمتکشان را براى دوره آتى آماده کنیم. اعتراضات چند روز گذشته تجارب زیادى براى ما در بر خواهد داشت، که مى تواند مورد استفاده قرار گرفته و درس هاىى ارزنده اى براى ما داشته باشد.

************

رفقای عزیز مردم ما بدون سلاح و ابزار و آهن هستن . مسلما سرکوب خواهند شد . مبارزه ی چریکی میتونه تداوم ببخشه . توجه داشته باشید مردم با پوست و گوشت و استخوان خودشون هستن . دارک انجل (تلگرام)

بله درسته رفیق. اما تجربه امروز همانند تجربه ١٣٨٨ و سایر موارد نشان مى دهد که عناصر آگاه (روشنفکران) در جامعه ما باید تدارک چنین وضعیتى را از طریق سازماندگى نظرى و تشکیلاتى خود از پیش بریزند. جامعه ما به علت ماهیت دولت سرمایه دارى اختناق آمیز؛ همواره انفجارى است. اما این انفجارات هروز رخ نمى دهند. اما زمانى که رخ مى دهند (همانند چند روز گذشته در سراسر ایران) توده ها باید رهبرى شوند. رهبرى اى که از پیش مورد اعتماد آنها باشد. رهبرى اى که روزانه در مسایل اجتماعى شرکت داشت (و نه در اتاق هاى در بسته مشغول نظر پراکنى در دنیاى مجازى باشد). رهبرى اى که مجهز به برنامه انقلابى باشد و تجارب بین الملى و تاریخى جنبش کارگرى را با خود حمل کند ( از تبادل نظر تئوریک گریزان نباشد) . چنانچه این رهبرى وجود نداشته باشد قیام ها و طغیان ها شکست مى خورند. بدترین آلترنتو این است که به جاى ریشه یابى از نبود رهبرى ؛ به شکل قیم مآبانه و به جاى توده وارد “مبارزه چریکى” شویم. این بدیل درستى نیست. تاریخ انقلاب روسیه به ما آموخت که چه باید کنیم. روشنفکران انقلابى به جاى حرافى و کلى گویى هاى اینترنتی باید اول خود را مسلح به تئورى انقلابى کنند و با آن به دخالتگرى مستمر و روزانه در جنبش کارگرى پرداخته و اعتماد سازی* کنند. سپس در چنین شرایطى دوران انفجارات اجتماعى (مانند این روزها) ؛ ما وارد رهنمود دادن توده ها براى انقلاب سوسیالیستى شویم. راه میانبرى وجود ندارد و تاریخ به خود ندیده است.

*توضیح در مورد «اعتماد سازی»

منظور از اعتماد سازى میان کارگران به ویژه کارگران پیشتاز است. براى نمونه در اعتصاب اخیر کارگران نیشکر هفت تپه چند کارگر به عنوان سخنگویان یا رهبران عملى و سازمانده هاى اعتصاب سخنرانى کردند. سوال اینجاست که این رهبران عملى چرا روشنفکران انقلابى را نمی شناسند به آنها اعتماد نمی کنند که ارتباط تنگاتنگ با آنها داشته باشند؟ علتش اینست که جوانان روشنفکر را در کنار خود هرگز نمى بینند. جوانان پاى کامپیوتر ها وگوشى ها مشغول گفتگو میان خود در دنیاى مجازى هستند. اما اگر جوانان از طریق سازماندهى در نهادى مانند کمیته اقدام کارگرى اقدامتى در جهت این پیوند طى دوران پیش انجام مى دادند در وضعیت کنونى پس از این اعتمادسازى اولیه جوانان مبارز مى توانستند کانلى باشند براى پیوند دادن کارگران پیشرو با حرکت هاى اجتماعى. به سخن دیگر اگر همین امروز. در بخش تعیین کننده از کارخانه ها در حمایت از مردم شهرهاى ایران اعتصاب اعلام مى شد کل اقتصاد سرمایه دارى ایران در عرض چند روز مختل مى گشت! شاه به این ترتیب سرنگون شد. احزاب موجود کارشان تدارک انقلاب آتى برای به قدرت رساندن کارگران نیست. هدفشان به قدرت رساندن حزبشان به جاى طبقه کارگر است. در اساس این احزاب را کارگران نمى توانند بپذیرند.

۹ دی ۱۳۹۶