مصاحبه بی بی سی ضد کمونیست با یک ناسیونالیست کرد

مصاحبه بی بی سی ضد کمونیست با یک ناسیونالیست کرد

عمر ایلخانی زاده دوستان خودش را هم سرافکنده کرد

بی بی سی فارسی مصاحبه ای با عمر ایلخانیزاده رهبر حزب کومله زحمتکشان کردستان ترتیب داده که گوش دادن به آن خالی از لطف نیست. مجری بی بی سی که کینه خاصی به کمونیسم و هر نوع چپ و آزادیخواهی دارد، مدافع اصلاح طلبان و جمهوری اسلامی است و احتمالا از تبار اکثریت یا توده ای ها و به تمام معنی سمبل بی بی سی فارسی است، هرچه زهر ضد کمونیستی داشت خالی کرد و ایلخانی زاده اعلام شکست کرد و حتی دوستان خود و کل اپوزیسیون ناسیونالیست سابقا کومله ای را سرافکنده کرد.

ناسیونالیسم درون کومله تا سال ۱۳۷۰ که کمونیسم کارگری از آن جدا نشده بود، هیچگاه نقش و ارزش واقعی کومله آن دوره را نشناخت. کومله را صرفا یک سازمان نظامی میدید و همه هنرش نظامی کاری بود اما در زمینه نظامی هم سنتی ناسیونالیستی دنبال میکرد که بشدت به حال کومله مضر بود، به کومله ضربه میزد و همواره مورد نقد کمونیستی بود. عمر ایلخانیزاده در مقابل مجری بی بی سی با اعلام اینکه فعالیت نظامی کومله در مقابل جمهوری اسلامی شکست خورد اعتراف کرد که ناسیونالیسم درون کومله در زمینه مبارزه نظامی نیز نه هدف خود را میدانسته، نه نقش پیشروی داشته و نه هیچگاه نقش مثبتی داشته است.

فعالیت نظامی کومله در آن سالها بخشی از مبارزه آزادیخواهانه مردم کردستان در مقابل توحش جمهوری اسلامی بود که سرکوب انقلاب در سراسر کشور را با خشونت و بیرحمی تمام در دستور داشت. جمهوری اسلامی تا مقطع سال ۶۰ سنگر دانشگاهها را تسخیر کرده و شوراهای کارگری را در هم شکسته بود. کردستان آخرین سنگر انقلاب بود که بدلایل مختلف همچنان در جوش و خروش بود. مبارزه وسیع نظامی در سرتاسر کردستان که با فداکاری هزاران مبارز کمونیست و با حمایت وسیع و توده ای مردم در سراسر کردستان توسط کومله به پیش برده میشد، بخشی از مبارزه آزادیخواهانه مردم در مقابل ضد انقلاب حاکم بود. به یمن این مبارزات تعداد دستگیری ها و اعدام ها در مقایسه با نقاط دیگر کشور پایین تر بود. جمهوری اسلامی میدانست که هر موج دستگیری به پیوستن صدها نفر دیگر به کومله منجر میشود و همین او را محتاط میکرد. مناطق وسیع آزاد شده توسط نیروهای مسلح در کردستان در عین حال محل فعالیت صدها کمونیستی شده بود که از نقاط مختلف کشور جان بدر برده بودند. کومله در جنگ با جمهوری اسلامی سرافراز بیرون آمد. اما در دهه شصت بتدریج نقاط بیشتری از مناطق آزاد بدست جمهوری اسلامی افتاد و فعالیت نظامی حاشیه ای شد و بتدریج بدلیل فاکتورهای متعدد از دستور روز کومله خارج شد. کمونیست های کومله هیچگاه در طول یک دهه فعالیت نظامی احساس شکست نکردند. یک سنگر انقلابی و آزادیخواهانه را تا جایی که شرایط اجازه میداد حفظ کردند و آنگاه که شرایط اجازه نداد آگاهانه عقب نشستند و به اشکال دیگری از مبارزه روی آوردند. ناسیونالیسم کرد میتواند در مقابل مجری بی بی سی اعلام شکست کند. اما کمونیستهایی که در آن مقطع در صفوف کومله فعالیت میکردند در ارزیابی از فعالیت نظامی آن دهه نه تنها مطلقا احساس شکست نمیکنند بلکه دستاوردهای عظیم آن مبارزه را پاس میدارند.

برای کومله کمونیست آن مقطع فعالیت نظامی فعالیتی در خود نبود. بخشی از مبارزه توده ای مردم در کردستان بود که به کومله اجازه میداد افکار ازادیخواهانه خود را، ارزش های سوسیالیستی در دفاع از حقوق کارگران و زنان، در دفاع از سکولاریسم، در دفاع از آزادی بیان و عقیده را در میان توده هرچه وسیعتری از مردم اشاعه دهد و سنت های عقب مانده، مذهبی و ناسیونالیستی را هرچه بیشتر تضعیف کند و عقب براند. بیجهت نبود که حزب دمکرات کردستان به مثابه یک جریان ناسیونالیستی فضا را هر روز بر خود تنگ تر میدید و به موازات جمهوری اسلامی بارها به توطئه نظامی علیه کومله متوسل شد و این توطئه ها به جنگی تمام عیار تبدیل شد. کومله از این جنگ هم پیروز و سربلند بیرون آمد و در سال ۶۷ اعلام آتش بس یکجانبه با حزب دمکرات کرد. فعالیت نظامی در کردستان شامل این سه سال و نیم جنگ تحمیلی در مقابل ناسیونالیسم کرد هم هست و عمر ایلخانی زاده که یکجا در عرصه نظامی اعلام شکست میکند به یقین در این جنگ خود را بیش از جنگ با جمهوری اسلامی شکست خورده میداند.

در جنگ با جمهوری اسلامی گرایشی به تاسی از حزب دمکرات در کومله وجود داشت که ارزش نیروی انسانی خود را نمیدانست. جنگ های دفاعی و فرسایشی بخشی از تاکتیک نظامی اش بود. بعلاوه هدف سیاسی جنگ برایش معنی نداشت. در این تفکر کومله یک سازمان صرف نظامی بود و فعالیتی نظامی امری درخود تلقی میشد. گرایشی کمونیستی اما که در کومله غالب بود اولا کومله را یک سازمان با اهداف سیاسی میدانست که باید از جمله با فعالیت نظامی، کل جنبش خود را که اساسا در شهرها حضور داشت در مقابل جمهوری اسلامی و در مقابل کل بورژوازی رهبری میکرد. در فعالیت نظامی طرفدار عملیات تعرضی با نقشه آگاهانه خود بود نه عملیات دفاعی که ابتکارش دست دشمن بود. همزمان روی مبارزات کارگری و توده ای در شهرها و روستاها تاکید داشت و فعالیت نظامی را یکی از این سه عرصه اساسی فعالیت میدانست. تصورش این نبود که اینقدر فعالیت نظامی میکنیم تا جمهوری اسلامی را از پا درآوریم. در نتیجه تلاش میکرد در عرصه نظامی هم ابتکار عمل داشته باشد و هم کمترین تلفات انسانی داشته باشد. در این باره بیشتر باید نوشت و نباید اجازه داد روایت ناسیونالیسم آنهم ناسیونالیسم شکست خورده جایی باز کند. همینقدر اینجا لازم است اضافه کنم که در خط مقدم گرایش کمونیستی در کومله منصور حکمت بود که بی وقفه تلاش میکرد استراتژی کمونیستی را بر کومله حاکم کند و بدرجات قابل توجهی موفق بود و گرایش ناسیونالیستی امثال عمر ایلخانی زاده را به میزان زیادی عقب راند.

اما فعالیت نظامی فقط در مقابل جمهوری اسلامی نبود. حزب دمکرات کردستان نیز جنگی سراسری به کومله بعنوان سازمان کردستان حزب کمونیست ایران تحمیل کرد که سه سال و نیم بطول انجامید. در این عرصه است که بویژه ناسیونالیسم درون کومله تماما خود را شکست خورده میداند. رویکرد و استراتژی کور و بدون نقشه ناسیونالیسم درون کومله جنگ جنگ تا پیروزی در مقابل حزب دمکرات بود و منصور حکمت پوچی و زیانبار بودن این تفکر را در مباحث متعددی خطاب به رهبری کومله، که بخش زیادی از اسناد آن در سایت منصور حکمت هست، روشن کرد و تلاش کرد که جنگ با دمکرات حاشیه ای شود و کومله به کار اساسی خود یعنی فعالیت نظامی در مقابل جمهوری اسلامی و کار سیاسی و آگاهگرانه و سازمانگرانه در میان توده های مردم بپردازد. در راستای این استراتژی تاکتیک های نظامی متفاوتی را به کومله پیشنهاد کرد و سرانجام در اردیبهشت ۶۷ پیشنهاد خود را مبنی بر آتش بس یکطرفه با حزب دموکرات به کمیته مرکزی کومله ارائه داد که با اکثریت آرای کمیته مرکزی کومله پذیرفته شد. بیانیه آتش بس را نیز خود منصور حکمت نوشت و پیروزی بر حزب دموکرات را که با ناکامی های نظامی پی در پی در مقابل کومله مواجه شده، از نظر سیاسی بی افق و دچار بحران شده و دو شقه شده بود و از نظر عملی دیگر نمیتوانست مخل فعالیت کومله شود اعلام کرد. در این بیانیه اعلام شده بود که سیاست ما مبنی بر اعلام یک جانبه آتش‌بس بر مبنای مسئولیت کومه‌له در قبال جنبش انقلابی مردم کردستان و در نظر گرفتن مصالح مبارزه سراسری علیه جمهوری اسلامی اتخاذ گردیده است. و این سیاستی هوشمندانه بود. یک رهبری که اهداف این جنگ را بدرستی میدانست و به حاشیه ای کردن این جنگ و پایان دادن به آن در یک شرایط مقتضی فکر میکرد، وقت مناسب را تشخیص داد و دستاوردهای خود را تثبیت کرد. سیاستی بسیار مسئولانه که با استقبال مردم کردستان مواجه شد و احساس مسئولیت، برتری سیاسی و همینطور نظامی کومله را در اذهان توده های وسیعی از جمله بسیاری از هواداران حزب دمکرات جا انداخت و خود این اقدام به نقطه عطف دیگری در تثبیت و نفوذ ایده های سوسیالیستی و تضعیف پایه اجتماعی حزب دمکرات تبدیل شد. ناسیونالیسم درون کومله در آن مقطع با تاکتیک کوته فکرانه جنگ جنگ تا پیروزی که اگر بر کومله حاکم میشد علاوه بر تلفات انسانی بسیار بیشتر، فعالیت سیاسی و نظامی علیه جمهوری اسلامی را مدتهای طولانی به حاشیه میبرد و حتی میتوانست کومله را تا مرز نابودی سوق بدهد، امروز درست در نقطه مقابل تفکر آن روز خود، کل این جنگ را شکستی برای خود اعلام میکند.

این مصاحبه نکات مهم دیگری هم دارد که هرچند موضع نه مصاحبه کننده نه مصاحبه شونده ابدا تازه نیست اما در نوع خود بینظیر است. مصاحبه کننده نه در قامت یک ژورنالیست بلکه بیشتر در قامت یک بازجوی وزارت اطلاعات ظاهر میشود. میگوید از کومله ها جز اسم چیزی باقی نمانده است. اما هیچ رسانه جدی ای با رهبر سازمانی که از آن فقط یک اسم باقی مانده است مصاحبه نمیکند مگر اینکه هدف دیگری غیر از یک کار ژورنالیستی در نظر داشته باشد. بی بی سی ایلخانیزاده را بعنوان یک کیسه بوکس انتخاب کرده تا در جریان بازجویی او را که هنوز خود را چپ! معرفی میکند وادار به اعتراف به شکست کند، از زبان او بیرون بکشد که همه انشعابات کومله بدلیل وارد شدن در حزب کمونیست ایران بوده، بگوید از جریانات کومله چیزی جز اسم باقی نمانده است و کل آن تاریخ را به زعم خود به خاک بسپارد و الحق که طرف خوبی گیر آورده است.

این مصاحبه سند ورشکستگی ناسیونالیسمی است که از بدو تولد کومله با او بود و بخشی از آن در سال ۷۹ به رهبری عمر ایلخانی زاده و هم فکر او عبدالله مهتدی از آن جدا شد. عمر ایلخانی زاده ناسیونالیستی است که از کل گذشته خود پشیمان است و همه آنها که با کومله آشنایی دارند میدانند که ایشان در پایان هر مقطع شکست خود را اعلام کرده است. هشت سال فعالیت تحت هژمونی سیاست های کمونیستی و جریان کمونیسم کارگری در کومله و حزب کمونیست ایران و هشت سال ادامه عضویت در حزب کمونیست بعد از جدایی کمونیسم کارگری، یک دهه فعالیت نظامی در مقابل جمهوری اسلامی و سه سال و نیم مقابله با تعرضات نظامی حزب دمکرات. اما این مصاحبه نیز شکست و سرافکندگی دیگری برای او بدنبال خواهد داشت. حتی دوستان ناسیونالیست جدید و قدیم خودش را هم بشدت خجالت زده کرد. الحق که آدمی با این سابقه رهبر شایسته ای برای یک سازمان ناسیونالیستی باید باشد!

اما تاریخ واقعی را نه شکست خوردگان که فاتحان مینویسند. تاریخ آن دوران کومله تاریخی سرشار از افتخار و پیروزی است. در طول هشت سال از بدو تشکیل حزب کمونیست ایران تا مقطع جدایی کمونیست کارگری، یعنی از سال ۶۲ تا ۷۰ کومله بلوغ پیدا میکند، از سازمانی با تئوری های مائوئیستی و عقب مانده به تئوری مارکسیسم و راه و روش تبلیغ و فعالیت سوسیالیستی مسلح میشود، خط و افق پیدا میکند و به یک سازمان با اعتماد بنفس سیاسی تبدیل میشود. این پیشروی ها مدیون خط مارکسیسم انقلابی و کمونیسم کارگری و مشخصا منصور حکمت بود و برای همیشه دوران پرافتخاری برای کمونیسم کارگری خواهد بود. توده های مردم کردستان، کارگران و آزادیخواهان کردستان نیز، این دوره را یکی از تاریخی ترین و باشکوه ترین دوران خود میدانند. این دورانی است که علیرغم همه دشواری های آن، یکه تازی ناسیونالیسم کرد و قلدری آن علیه مردم بعد از چند دهه پایان می یابد. مردم با فرهنگ سیاسی جدید، با فرهنگی مدرن و انسانی نسبت به زن، با اهداف و آرمان هایی متعلق به اکثریت زحمتکش و استثمار شده، با ارزش های برابری و انسانی آشنا شدند و آنرا از خود دانستند، سوسیالیسم در این دوره به یک جنبش وسیع توده ای تبدیل میشود، کارگران شروع به برگزاری اول مه های خود میکنند، و سالها بعد در ادامه این سنت سیاسی، جشن آدم برفی ها در دفاع از حرمت و حقوق کودک به ابتکار مردم در شهرهای کردستان شکل میگیرد، اعتصابات باشکوه کارگری بویژه در شهر سرخ سنندج شروع میشود، رهبران خوشنام کارگری پا به میدان میگذارند، مبارزه علیه اعدام شکوفا میشود، کارگران در مقابل بورژوازی کرد و احزاب ناسیونالیست اعتماد بنفس پیدا میکنند و با خواست ها و مطالبات خود و با راه و روش دیگری در مبارزه برای یک زندگی بهتر به میدان میایند. ناسیونالیسم کرد ربطی به این تاریخ ندارد.

تاریخ واقعی دورانی که برای ایلخانی زاده ها و مهتدی ها مایه سرشکستگی و ندامت است، را بطور واقعی کمونیست های کارگری مینویسند که میتوانند با سربلندی از لحظه به لحظه نظرات، سیاست ها و اقدامات خود در طول آن هشت سال دفاع کنند نه ناسیونالیست های شکست خورده و یا بخشی از رهبران کومله امروز (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) که به قصد چراغ سبز دادن به ناسیونالیسم کرد و امثال ایلخانی و مهتدی آن تاریخ را تا توانستند تحریف کردند و هرگز قادر به دفاع نیم بندی هم از دستاوردهای درخشان آن دوره نبوده اند.

(بعد از نوشتن این مطلب از طریق یکی از دوستان متوجه شدم که این مصاحبه یک سال قبل صورت گرفته است. اما بهررو بحث سر جایش باقی است)